مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

ګوند، ائتلاف او خوځښت

نور محمد غفوری  په ټولنیزو فعالیتونو کې د ګډون وسیلې   د سیاسي…

از روزی می‌ترسم 

از روزی می‌ترسم  که سرم را بر روی سینه‌ات بگذارم و تپش…

چرا نجیب بارور را شماتت و تقبیح نماییم ؟

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی           به…

«
»

کتمان وانحراف حقایق وادعای های کاذب و تفرقه افګنانه بخاطر بی ثبات سازی کشور

نصیراحمد مهمند

(قسمت پنجم پیوست بګذشته)

ادعای نابخردانه وکاذب ابزاری مبنی برتعمیم زبان  پښتو

زبان پښتو ونقش واهمیت وتاثیرات آن درتفاهم ،همبستګی ،همګرایی،تامین استحکام ثبات :وحدت ملی وآهنګ رشدسریع رفاه اجتماعی:

میدانیم که تفرقه برای قدرت های بزرګ  استعماری درکشور هاییکه  قراراست اهداف خویشرا په آسانی پیاده وبرای خودمنافع زیا دی ازآنجا کمایی کنند ،همواره  برګ برنده ای مناسب وقابل اتکا ست ۰میګویند دروغ های بزرګ را مردم زود ترقبول میکنند ۰

بادیدوآګاهی دقیق سرانصف به یخن نموده مبرازتعصبات چرکین وبه دور از تعلقات قومی ، مذهبی ،لسانی ، سلیقه یی وګرایشات باقضاوت وجدانی ګذشته تاریخی مردم وکشورخویش ادعاهای کاذب رابررسی نماییم وببینیم که:

آیا واقعا پښتون هابه مثابه یک قوم وقبیله زبان وفرهنګ خودرا بردیګر اقوام ساکن کشور تحمیل نموده اند ؟ وبه فرموده این مدعیان کاذب ؛برسر راه رشد زبان دری قصدا موانع ایجاد ګردیده است ؟ هرګاه بطورفرضی این ادعاهارابپذیریم ‏ أیا لازم بود وهست بجای ارتکاب ګناه وجنایا ت بزرګ ونابخشودی تردست ز د۰؟ این دوره بیش از سی  سال اخیرسند ومدرک ګویا، زنده وغیر قابل توجیه وانکار ناپذیراست که می باییست با اظهار ندامت ومعذرت خواهی  کنار رفته ،ازهزیان وسفسطه ګویی ومیزبانی وپیش قراولی شرم  آور وننګین تجاوزو لشکرکشی  های  سرخ وسیاه اهتراز وخود داری شده  وبجایش  باتهیه  پاسخ و راه بیرون رفت وتدابیر عملی مستدل ومعقول وخردمندانه  و قانع کننده برای آبادی ترقی و امنیت کارهای که درګذشته نشده ومورد اعتراض ما  بودومشکل آفریده، منحیث افغان اتخاذ وانجام می شد و برمشکلات اجتماعی اقتصادی وسیاسی فایق می  آمد یم  ،سوالات پاسخ طلب دربرابرنوشته ها وګفتاراین مدعیان کاذب اینها اند :

 ۱– آیا از آغاز تا امروز زبان مورد استفاده دربا رودیوان ها ودفاتررسمی افغانستان ،اساسا زبان دری نبوده است؟

۲ – درعرصه مطبوعات « وسایل ارتباط جمعی» ازجمله نشرات وتبلیغات ،موسیقی ، فلم وغیره آیامیتوان ازوسعت وګستردګی چشمګیرزبان دری درمقایسه با زبان پښتوانکارکرد؟

۳ – هرګاه این ادعا درست باشد که از سوی حاکمیت پښتون آنطوریکه غیرمسوولانه ګفته شده ، موانع ایجاد میشد ، پس چګونه وثیقه ملی قانون اساسی پایمال وازفرد اول مملکت ګرفته تا رده های پایانی بخش پښتونها از زبان مادری و اول ملی و رسمی شان بی بهره ، دور وبیګانه شده اند؛ آیا کدام قوم و نژادی درجهان سراغ شده میتواند که درحاکمیت وقدرت هم قرارداشته باشد ولی بجای زبان مادری ایکه آنهم دراکثریت مطلق قرارداشته باشد اجازه دهد زبان اقلیت برزبان اکثریت خودش تاسرحد حاشیه راندن وحذف پیشروی نماید  ؟

این حقایق وواقعیت هایی است دراسنادودر زندګی عملی وروز مره جامعه افغان وجود دارد ولی خلاف آن با دیده درایی وبطور محیلانه ودرقالب کلمات و جملات محرک واحساسات برانګیز دروغین وکاذب به دستور بیګانګان حقایق را کتمان و وارونه جلوه داده وزمینه های سوء استفاده وتطبیق آغراض شوم ولی نعمتان خود رامساعد و مهیا میسازند ۰

حرف اصلی درین نوشته بیشتر بر محورچرندیات بی پایه ومغرضانه(جهانګیرپهلوان مشهوربه «پهلوان پنبه یی »ایرانی تبار انګلیس مشرب نویسندهکتاب «افغانستان عصر مجاهد و برآمدن طالبان » مبلغ نام جعلی افغانستان ومروج کلمه افغان به افغانستانی  ، کتاب «تاریخ سیاسی  افغانستان » نوشته مهدی فرخ  سفیر ایران  درافغانستان  عهدامانی ،نوشته رحمت  الله  عبدالله یف تاجک تبار کارمند علمی کانون زبان،فرهنگ،خاورشناسیی  ومیراث نوشتاری اکادمی علوم جمهوری گزارنده: رحمت الله روند   تحت عنوان «پشتون ها در حیات سیاسی افغانستان  نویسنده رحمت الله عبد الله یف  ) میچرخد ۰

درک عمیق و برداشت دقیق و آموختن وعبرت گرفتن از تاریخ میتواند چراغ و رهنمای خوبی باشد. درعکس صورت ، موجب غلبه برعقل وگمراهی خطرناکی میشود. زیرا این معلومات دقیق وآګاهی تاریخی است  که امروز منحیث قوه محرکه جای ومقام پراهمیت را احراز کرده و بوسیله آنست که انسان نه تنها از بلاتکلیفی ، مجهولات وګمراهی و پذیرش کورکورانه هرلهو ولعب وهزیان نجات می یابدو به شناخت و معرفت وانکشاف طبیعت وجوامع دسترسی حاصل مینماید ، بلکه پهلو ی مهم دیګرآن اینست که برای دریافت راه حل عادلانه و سودمند مسایل بغرنج وغامض اجتماعی که پیش روی انسانها وجوامع بشری بروز میکند ویا پیش می آید د سترسی وتسلط حاصل مینماید ۰واز ینجاست که ما را به اهمیت تاریخ متوجه ساخته وبرای کسب آګاهی و مطالعه آن دعوت کرده و فرامیخواند ۰

ما ازګذشته های  خویش آموخته وبیاد می آوریم ،‏آن مردانیکه درطول تاریخ پرشوروطن درمقابل تجاوزات پیهم ومسلسل غاصبین ومتجاوزین کامیاب وسربلند بدرآمده اند همیشه ازنظر امکانا ت  مادی  وتجهیزات تدافعی درمقایسه  بادشمنان متجاوزخیلی ناچیزبوده اند، ولی آنهاهمیشه به دشمنان خویش اعلام داشته اند« باید بدانیدکه دلچسپی  شما  با شراب ومال به پیمانه محبت ما با شهادت نیست !» تنها درفروغ مشعل عشق وایمان راسخ مسیرخودراتعقیب میکردند ، عشق بوطن ،عشق خدمت ګذاری صادقانه به مردم ،عشق به آزادی وحفاظت استقلال واقتدارملی را درسرمی پروراندند ودرعروق شان موج میزد،زیرا آنها غلامی را فاقد هرګونه شرف وسربلندی میدانستندو بااین قوت معنوی وطن وافتخارات را برای ما تحویل داده اند۰به جای پناه وحمایت جستن درراه غصب قدرت وارضای هوا وهوس از بیګانګان په پیشګاه خدا وملت زانوزده، سرعجزفرود آورد ه وخودراباسلاح  روانی  معنوی تجهیز نموده اند! این ملت واین کشورایثارمیخواهد فداکاری وصداقت رادرعمل نیازدارد . افغانهاخود بهترین معماران اند تا خود شان نسازند تجارب تاریخی وروند موجود نشان میدهد که کسی دیګری را یارای آن نیست ۰

ای کشور افغان ، از پیکر تو جان رفت     تاچشم بازکردیم ، ازدست ما عنان رفت

تاریخ خون چکان شد، فرهنګ  بی زبان شد     تا عقده ها روان شد ، همه  چیز از میان رفت

برمصداق این مقوله که«چیزیکه عیان است چه حاجت به بیان » ما باچشمان باز می بینیم و خودشاهد زنده هستیم که حدودچهل  سال اخیر افغانها وافغانستان پی درپی در پنجه های خون آشام متجاوزین وجفای بین المللی قرار داشته ودر کشورمرد خیز وبا شهامت شان سیطره فرهنګ جنګ وتفنګ معامله  ګری مسلط ګردیده،ریشه هایش راروزتاروزګسترش داده سیلاب های خون جاریست ومردم غرقه بخون درآتش لابراتوارانواع سلاحهای کشنده ومخرب وتوسط چهره  های متلون  وعوام فریب  می سوزند۰

بناءباذکرمختصربالا حالا  وارد بحث اساسی  میشویم ۰مبرهن است که کتله های مختلف بشری که ګرد هم میآیند ودرمحدوده جغرافیایی بنام یک کشوروملت واحد زیست مینمایند درهمه اموروشوون زندګی شریک وسهیم اند که رفته رفته این شراکت لازم وملزوم یکدیګر قرارګرفته با پیوندهای خونی ، اقتصادی ، غم وشا دی وغیره وغیره به یک تن واحد لایتجزا وجدایی نا پذیرمبدل میګردند وبرای تامین نیازمندی هاو پیشبرد اهداف رفاه اجتماعی ومقاصد ملی به زبان واحد ومشترک تفاهم، مخابره ومکاتبه مینمایند . انصافا، منطقا وضرورتا ودرهمه جوامع وکشورهای جهان این تفاهم ومخابره ومکالمه به لسا نی انجام میپذیرد که بیشترین تعداد نفوس جامعه لسانی آنکشور به آن مخابره ومکالمه مینمایند. «زبان ترجمان وبیانګرمکنونا ت درونی وقلبی وچکیده های ذهن خوانده شده که آرزو وآرمان های دل وفکررا در قالب کلمات والفاظ بیان وبرای نسل های آینده میرساند ۰ همانطوریکه درآیینه جسم و صورت دیده میشود ، در زبان الفاظ وګفتار فکر واحساس انسان دریافت میشود .یا به قولی زبان یک معجزه است که در ګفتار نمی ګنجد وامپراتوربی جسم خوانده شد   که به سراسر ګیتی بالها ی سلطه واقتدارش را ګسترانده ۰هرګاه زبان نمی بود انسانها با هم شناختی نداشته وازهم بیګانه می ماندند ، استعداد ها وافکار بشری پنهان و نا شګفته وناګفته می ماند . بناء زبان نه تنها وسیله افهام وتفهیم است ،بلکه چشمه هویت معنوی انسان نیز خوانده شده واز همین لحاظ است که کشورها ی جهان زبان ملی یا رسمی خویشرا دارند۰

به ګونه مثال نزدیک پاکستان انګریزی با ایجاد خویش در سال ۱۳۲۶ ش مطابق به ۱۹۴۷م برای هویت سازی خویش زبان دربار مغولها (اردو) را که زبان یک اقلیت غیرقابل ملاحظه نزدیک به هفت فیصد بود انتخاب کرد اما درمقابل زبانهای پښتو و بلوچی در مناطق اشغالی رامجال آن نداد ند تا درقلمرو قدرت واقتصاد پا ګذارند ودخیل باشند . آنهامجبور شدند تادر هر عرصه به اردو کسب کنند وبه پښتواستفاده وصرف نمایند ۰در تاجکستان ، ازبکستان وترکمنستان بعد رهایی از پنجه خون آشام روسهای شوروی بالترتیب زبان رسمی تاجکی ، ازبکی وترکمنی است ۰ درایران که تقریبا نیم نفوس آن فارسی زبان و نیم دیګر آنرا مردم عربی ، بلوچی، کردی ، آذری زبانها وغیره تشکیل میدهد ۰زبان ومکاتبه رسمی ومشترک ایرانی ها فارسی است که تماما اسناد ، مکاتبه متون رسمی ، کتب درسی همه وهمه باییست به زبان و خط وکتابت فارسی باشږ ببینید زبان عربی که با وصف آنکه زبان قرآن پاک کلام الله مجید واحادیث نبوی است در جمهوری اسلامی ایران به حیث زبان رسمی کشور پذیرفته نشده است ۰

همین طور در کشور پهناورهند که تقریبا بیش از یک ملیارد نفوس داشته واز نقطه نظر جمعیت ووسعت خاک از بزرګترین کشور های جهان بشمار می آید ودرآن مردم بیشتر از(۱۹)زبان حرف میزنندمیشود از نظرترکیب  زبانی ،قومی ومذهبی تا حدی با افغانستان مقایسه نمود ، هرچند که این ترکیب در هند به مراتب پیچیده تر است ۰ اما از نظر سطج اقتصادی و تعلیم وتربیه بمراتب از افغانستان پیش رفته تر است، ولی آنچه در ینجا نیز قابل ذکر است که در هندمی بینیم که هنوز منازعات قومی ،مذهبی ولسانی حل نشده وسالانه صد ها نفر درین منازعات جان خود را از دست میدهندولی با سپاس بیکران از بارګاه خداوند که درکشورافغانها چنین معضلاتی ریشه نداشته وعلی الر مداخلات وتهاجمات نظامی، فرهنګی و سیاست های جداسازی وتفرقه افګنی خارجی و دامن زدن آن توسط عده محدود ومعدود فرزندان ناخلف وهوسبار داخلی روز تا روزآکاهی و بیداری وهمبستګی ملت به سوی استحکام بیشتر میرود ۰دربین سالهای۱۹۵۶- ۱۹۶۶مرزهای زبانی کشورهندکه در اوایل اززمان اشغال آن  توسط انګلیس ها بدون تغییر به ارث مانده بود تغییر خورده وزبان رسمی آن درتمام مناطق هندی وانګلیسی بوده وحکومت مرکزی که با ایالات با زبان انګلیسی تماس وارتباط کتبی برقرارمینماید حتما ضمیمه آن ترجمه به زبان هندی نیز میفرستدوقدرحتمی ،زیبا وعالی است که انسا ن درقدم نخست زبان اعضای خانواده ،دوستان وعزیزان را هرچه بهتروبیشتربداند وبفهمد زیرابه همان پیمانه تفاهم خوشبختی و بهروزی ها را به ارمغان میآورد . همینګونه دانستن زبان رقباودشمنان نیزحلال بسامشکلات بوده وراه ورموز وکلید موفقیت هاوغلبه را بدسترس قرارمیدهد ».

 هرګاه به موضوع مورد بحث وقابل تشویش جامعه افغان باشرح کوتاهی بپردازیم ،درمورد زبان پشتوکه بدون شک ازیک طرف اهمال وبی توجهی ونهایتاغباوت وبیعدالتی زعمای کشوردرچنین یک امربس مهم وخطیرملی وازجانبی در پهلوی سایر دست درازی ها ،جنایات ،تلاش  وتهاجم فرهنګی دشمنان سوګند خورده وپرعقده تاریخی وجغرافیایی افغانستان واحد ویکپارچه باتحریکات ومداخله مستقیم ازطریق دست پروردګان ګوش بفرمان خویش با ملیونها دالرنفاق می کارند،حق تلفی وقانون شکنی مینمایند،قوانین فرمایشی ودیکته شده بوجود می آورندتادست باز  داشته وبه نفع خویش آنرا استفاده ،نقض وبی پروبال کرده وسیروتطبیق أنرا منحصربه فضاوهوای افکارواذهان بیمارخود مینمایند۰زیرادرکشورهای نظیرچهل سال اخیرافغانستان  که بالاثرتجاوزات وحشیانه  وتباه  کن ابرقدرت های سرخ وسیا، بی سوادی وفقراقتصادی  ازیکطرف وفرهنګ زوروخشونت  تفنګ سالاران ازجانب دیګر همان قوانین فرمایشی جال عنکبوت ساخته که  درمقابل اقویا توان  ویارای مقاونت نداشته ،بلکه  سرتعظیم فرودمیاورد،  ولی ضعفا را چنان  دربندهایش پیچیده  وتاسرحد آردشدن اسستخوانهامیفشارد۰
مخصوصا بیشترازچهل سال است که  درپناه سایه  منحوس تجاوزات بی   هراس وعلنا مانند سایرعرصه ها اولین ګذاروحمله شانرا درتغییرفرهنګ وکلتورمسلط جامعه افغان متمرکز وسعی دارند که فرهنګ وکلتور خویشرا ترویج کنند به بطوراخص درشرایط موجود که زبان پښتو وډود ودستور پشتونها رابه هدف درحاشیه راندن وموقعیت حذف قراردادن مورد حمله قرار داده وتلاش جریان دارد تا فارسی وتاجکی را زیرنام دری ترویج وحتی سوچګی های زبان دری را هم متاثرومضمحل نمایند ۰

تاجاییکه از نتایج مطالعات وتحقیقات پیرامون منابع و علل نا آرامی ها وجنګها درافغانستان برمی آید وظرف سال اخیر یعنی پس از تجاوز شوروی ها تااکنون عملاوبمشاهده میرسد ،بیشترین ابزار و عوامل مداخلات و نیات وقصدشوم همسایګان ناخلف ومحیل افغانستان مخصوصا ایران و پاکستان آشکار میګرددتا متجاوزین واستعمار ګران قدرت های توسعه طلب ۰خوب است برغم مشت نمونه خرواربر یک موضوع که به این مبحث ارتباط میګیرداستناد وتمرکز نماییم ۰

در سال(۱۹۹۶) میلادی وقتی رییس جمهور ایران ّاشمی رفسنجانی ، رییس جمهور تاجکستان امام علی رحمانوف  و برهان الدین ربانی درشهر دوشنبه ګردهم آمدند تا مراحل تشریک مساعی وحمایت شانرا از پالیسی «طالبان را متوقف سازید»نهایی سازند، رفسنجانی در مصاحبه یی اطهار داشت :« س ران سه کشور فارسی زبان خاطره های خراسان بزرګ را زنده میسازند ۰۰۰» ۰ موصوف این حقیقت را عمدا نا دیده انګاشت که افغانستان یک کشور عمدتآ فارسی زبان نیست وهیچګاه نبوده است ‏۰ واین چنین حرفهای غیر مسوولانه را از زبان چنین مقامات  نمیتوان   یک امر تصادفی تلقی بلکه سوءنیت و یک قصد نامیمون واز قبل پلان شده پنداشته میشود ۰ زیرا «ناصرمستوری کاشانی » نویسنده و مورخ ایرانی در آخرین کتابش بنام «افغانستان و دپلوماسی دوچهره »ترکیب قومی افغانستان  را در یک جدول تفصیلی هرګاه دقیق باشد  شمه یی ازواقعیت را  برای  هدفش قرار ذیل توضیح میکند ولی این  سه زعیم  خردمند  وآګاه ؟؟؟چشم  وګوش ومغز بسسته یخ زده ازکنار  آن ګذشته اند  ، سایرین ازین قماش   هذالقیاس  ۰به ارقام که سالها   قبل کتاب  نوشته   شده   توجه فرمایید:

نفوس پښتون (بدون ه/۲ ملیون کوچی )6/5 ملیون

رر    تاجک                               3/5   رر

ترکی (ازبک  + ترکمن )                 ۲/۱   رر

ایماق+ بلوچ + عرب وغیره             ۱/۱   رر

فارسی  (شیعه)                           ۶/–  رر

هزاره + اسماعیلیه (شیعه)             ۸/–  رر

ازآنجاییکه فرهنګ وکلتورهویت ملی یک ملت را تشکیل میدهد ، ودرین مرحله حساس  دشمنان شکست خورده جدید وقدیم بصورت مستقیم وغیرمستقیم دروجود عمال وګماشتګان شان دست به کاراند ، وظیفه ورسالت تاریخی هرافغان وطنخواه ومردم دوست ایجاب مینماید که برای نجات پیکربزرګ ملت وایجادوتحفظ فضای سالم به منظورسهمګیری فعالانه آنها وهمچنان درحفظ وحراست فرهنګ وکلتورسچه واصیل خویش کوشا باشد ،بلکه درانکشاف وتعمیم زبان ملی ، شعایردینی، سنن وروایت های ملی وتاریخی تلاش ورزد . از بیګانه پرستی ، تقلید های ناشایسته وکورکورانه وتعصبات متعفن جدا اجتناب و پرهیزبعمل آید .تا ازیکطرف حقوق حقه وطبعی یک کتله بزرګ انسانی رعایت شده ازجانبی  قوانین ووثایق ملی احترام شودوعدالت تامین ګردد .

.بناء درشرایطی که دادوغوغا ازدموکراسی وحقوق بشر، حقوق زنان ،حق تعلیم به زبان مادری وقانونیت وغیره بلند است ‍ ،علنا حقوق یک کتله بزرک وزبان اول رسمی ملت زیرپا ګردیده و بیعدالتی صورت میګیرد ، لهذا بجاخواهد بود هرګاه درمورد زبان ملی پښتو وراه های تطبیق ، انکشاف وتعمیم آن که اهمال صورت ګرفته وهنوزهم با بی توجهی وحق تلفی زمینه خدشه دارشدن وحدت ملی فراهم میګردد مختصرا روشنی بیاندازیم .

تذکر لازم: « تعمیم بخاطری که ما برحسب نیازوضرورت هرلسان خارجی دورترازخود را علاقه میګیریم ومی آموزیم ، مع الاسف زبان ملی وزبان کتله وسیع مردم خود راکه با آنها درهمه چیزشریک هم تن هستیم نه تنهایادنداریم بلکه درمعاضدت با دشمنان آن که دشمنی بازبان ووحدت ملی افغانها محسوب میشودقرارمیګیریم» .

درافغانستان مطابق به اسناد وتحقیقات منتشره تا دهه چهل آرشیف زبان شناسی پوهنځی ادبیات پوهنتون کابل تقریبا بیست ودوزبان را ثبت نموده که منجمله پنج زبان « پښتو ، دری ، نورستانی ، ازبکی وپشه یی» از زبانهای عمده وزنده افغانستان بشمار میرود . ولی زبانهای پښتو ودری به حیث زبانهای اول ودوم تفافهم ملی زبان رسمی کشورشناخته شده است . (۱ـ- مجله آیینه  افغانستان  شماره      سال        )۰

این یک حقیقت آشکار ویک واقعیت انکارناپذیراست که درکشورعزیزمازبان ملی پښتودارای قدامت تاریخی وزبان مخابره ومکالمه یک کتله وسیع وبزرګ نفوس کشوروزبان تفاهم ورسمی بوده ودروثایق ملی وقوانین اسا سی کشورهم تایید، تثبیت وتسجیل ګردیده ، ولی ازلحاظ انکشاف وپرستیژ اجتماعی دردرجه دوم قرارګرفته ودربیشتر ازنیم قرن اخیربنا بدلایل ذکرشده فوق درحال حذف ومسخ شدن قرارداد ه شده است.پښتونها حق داشتند ودارند که ارتقاء، انکشاف وپرستیژ زبان مادری وملی رسمی خودراتقاضا نمایند ، تا در روند ترقی وتعالی وآبادی ورفاه اجتماعی کشورآبایی خویش سهیم وهمګام بوده وسهم بهتروبیشتر را ایفا نمایند وهم ازحقوق مسلم ومشروع طبعی وانسانی خویش برمبنی دلایل متذکره فوق بهره مند و مستفیدشوند . همه بیاد داریم که برمبنای این تخطی وبیعدالتی بودکه این مشکل و ضرورت جدی جامعه شدیدا احساس وملاحظه ګردیدحکوما ت وقت بخاطرتامین وتطبیق پروژه های ملی سواد آموزی وسایراهداف رفاهی وپلانهای انکشافی عام المنفعه نا ګذیرشدبه این مساله ترتیب اثربدهد .در سال ۱۳۱۵ هجری شمسی مطابق به سال ۱۹۳۶میلادی مصادف سال سوم سلطنت اعلیحضرت محمدظاهر شاه فرمانی به شرح آتی صادر شد:

ح۰ع۰ج۰ا۰ا نشان عم محترم سردار شاه ولی خان غازي وکیل صدراعظم !
« مسلم است که مسله زبان در وحدت ملی و حفظ آداب و شعایر یک ملت اثرات متنابهی داشته وتوجه به این مطلب از جمله ضروریات حیاتیه یک مملکت بشمارمیرود. چون درمملکت عزیزمان ازطرفی زبان فارسی مورد احتیاج بوده وازجانب دیگر بعلت اینکه قسمت بزرگ ملت ما به لسان افغانی متکلم ومامورین علی الکثر به نسبت یاد ندانستن زبان پشتو دچارمشکل میشوند،لهذا برای رفع زیان این نقیصه و تسهیل معاملات رسمی و اداری، اراده فرموده ایم همچنانیکه زبان فارسی در داخل افغانستان زبان تدریس وکتابت است در ترویج و احیای لسان افغانی هم سعی بعمل آمده وازهمه اول مامورین دولت این زبان ملی را بیاموزند. شما به وزارتها و نا یب الحکومه ها امر بدهید، که مامورین لشکری و کشوری مربوط خود را مکلف نمایند که در مدت سه سال لسان افغانی را آموخته و در محاوره و کتابت مورد استفاده قرار دهند ً۰»

این فرمان  از طرف دشمنان آرامی وآبادی ووحدت ملی سبوتاژ ګردید وساحه انفاذ وتطبیق حاصل نتوانست ،برپایه همین بیعدالتی ونقصیه بود که دردهه چهل نیززیرنام کمبودوسایل وامکانات ازجمله نبود ماهران وزبانشناسان مسلکی که راه های حل موثرمعضله راجستجو کرده میتوانستند پښتوټولنه را با ګردآوری عده معدود ومحدودیتهای بیشمارعقب چند مینرفرسوده وآویختن لوحه ای موظف کردند تا پلان انکشاف زبان پښتوراطرح وترتیب نماید که برمبنای آن تدریس وآموزش زبان اول ملی ورسمی ‎دردوایردولتی وهم درسیستم درسی معارف کشور به اصطلاح کلوخ ماندن وازآب تیرشدن صرف بنام تجویزګردید .

درادارات مامورین عالیرتبه نه تنها به کورسها حاضرنمی شدند ، بلکه با بی التفاتی وبذله ګویی های اهانت باروتحقیرآمیزهم می پرداختند ، تنها مامورین پایین رتبه بود که بنام کورس پښتو وقت ګذرانی کرده ودراخیرسمستربا دادن تحفه ورشوه به مدرسین کورسها ، کامیاب می شدند ، وامتیازاین کامیابی که صرف پنجاه افغانی پول ناچیزی بود که به هدف مطروحه وحیثیت و پرستیژاجتماعی این زبان ملی ورسمی تاثیرمفید نداشت. علاوتا با مدرسین و معلمین مضامین پښتو وعلوم دینی ازدرو روش تمسخرواستهزا برخورد صورت میګرفت وهیچګاهی ویا هم به ندرت شاګردان ناکام می شدند پایین ترین نمره کامیابی به هرشاګرد تنبل وناکام سخاوت مندانه به شاخی باد میشد( مانند عفو وبخشش حاتم وار مجرمین وجنایتکاران جنګی و مصیبت وبرباددی افغانها وافغانستان در دوران حکمروایی متولدین بن ). درحالیکه درسایرمضامین امکانات بهتروبیشترفراهم میشد بالای یک پاینت واسطه ها ، تحایف ودادوګرفت ها صورت میګرفت .

 به قول یکی ازنشریه های معتبروقتی میرحبیب «سهیلی» یکی ازمدیران معارف وقت دریکی ازلیسه های دختران درجلال آباد به پښتو صحبت میکرد ، مدیره آن لیسه که خانم مستوفی آنولایت بود دانسته یا ندانسته به رغم مطایبه خطاب به مدیرمعارف ګفت که « مدیرصاجب شما هم به زبان جانوران صحبت میکنید » . این موضوع درهمان وقت درمطبوعات کشورمساله جنجال برانګیز بود . ولی در زبانهای خارجی شاګردان درختم دوره تحصیلی به آسانی و روانی مکا لمه ومکاتبه کرده میتوانستند ، اما درمضمون پښتواکرپښتون نمی بود یک کلمه نی حرف زده میتوانست ونی نوشته . ازجانبی چون « زبان دربار دری » بود هرشخص به شمول پښتونها برای تقرب وخوشنودی مقامات بالا میکوشیدند تا مهارت ها واستعداد خود را به زبان دری تبارزدهند۰

 سیستم غیرعادلانه معارف کشوروسیله دیګری برای جلوګیری رشد وانکشاف زبان پښتو بوده وازهمین جاست که از یکطرف حقوق طبعی وانسانی یک کتله واکثریت لسانی کشوربیرحمانه پایمال واطفال پښتوزبان ازحق تعلیم وتحصیل به زبان مادری محروم ګردیده وازجانبی این محرومیت ازحق طبعی و انسانی مانع پیشرفت وترقی وآبادی کشورنیزګردیده . درحالیکه در قوانین اساسی زبانهای پښتو ودری بحیث زبانهای ملی ورسمی ثبت وتسجیل شده ، ولی مع الاسف حرفهای زعیم ګشوررا که خود به پښتونها منسوب اما حین سفرش به ننګرهاراستاد مرحوم قیام الدین خادم برای مردم به پښتوترجمه مینمود .

ازنظرزبانشناسان اولین شرط برای انکشاف یک زبان قایل شدن حیثیت وپرستیژ اجتماعی به آنست ، ونخستین قدم بسیارساده وآسان هم برای رشد طبعی زبان پښتو تطبیق وتامین عدالت اجتماعی ووثایق ملی وقوانین اساسی  وپذیرفتن آن به دربا ربوده وهست . هرګاه زعمای مملکت وروسای حکومات خلف « یعنی تا قبل از فاجعه ثور، زیرا حکومات بعدی غلامان سرسپرده علنی متجاوزین خارجی ومامورین علنی تفرقه افګنی ملی ولشکرانتی پښتونیزم اند » اولترخودشان به آموختن وحرف زدن به زبان پښتومبا درت میورزید ند، و برای تطبیق وزمینه عملی همان فرمان فوق الذکر مقرراتی را برای عرصه های کاراجتماعی واستخدام به ماموریتهای های رسمی وضع مینمودند که هیچکسی تا هردوزبان ملی و رسمی پښتو ودری را یاد نداشته مکالمه ومکاتبه نتوانند به ماموریت رسمی دولت قانونا پذیزفته شده نمیتوانند ودرین مقرره از بالا به پایین درکابینه وتا سطح مدیرعمومی ودرنمایندګی های سیاسی کشوردرخارج با ایزاد اقلا یک لسان خارجی بین المللی عملی وتحقق می یافت ، این بدان معنی نیست که به برتری جوی قومی ولسانی تعبیروتوجیه شود واین مراجع ومقامات حتما ازپښتون هایا تاجک هامی بودند که هرګز نبوده اند، بلکه ازهرقوم وقبیله ایکه باشند باید زبان تفاهم ملی ورسمی رایاد داشته باشند .

 در چنین صورت هرګاه زعما ، رهبرا ن مملکت وروسا ی حکومات واعضای آنها خودرا واقعا به مردم انتقال میدادند صبغه ملی وحمایت وپشتیبانی واقعی ملت را ارزش میدادند وکمایی میکردند . تفاهم ووحدت ملی بیشترتامین وتحکیم ګردیده و ازجانب دیګرمشت کوبنده ودندان شکن وسد محکمی بود برای دشمنان تاریخی وجغرافیایی افغانها و افغنانستان و سایر بیخرد ها وکورمغزان بیګانه يرست، که میتوانستند پښتو را یاد بګیرند ومنافع ومصالحی که درتفاهم ووحدت ملی نهفته است به روشنی درک میکردند ، به سازوسرود اجنبی نه چرخیده وجرات ګفتن (برادرکلان مرده  ! )ویا پایین کردن وبه زمین زدن لوحه های پښتوی پوهنتون هاوغیره موسسات رانمیداشتند ، که این خود یک تجاوزوتخطی صریح برحقوق حقه یک کتله بزرګ انسانی ومنافع ومصلحت ملی وقوانین نافذ جاری کشورمحسوب میګردد که ازمواضع وزارت و سفارت وپارلمان و زیر چتردموکراسی تحمیلی وتوریدی لجام ګسیخته صورت میکیردوتاهمین اکنون ادامه دارد .

طریقه دیګر تحفظ وانکشاف زبان پښتو سهمګیری وسایل ارتباط همګا نیست که از طریق نشروپخش کتب، رسایل ومجلات ، روزنامه ها وپروګرامهای دلچسپ رادیویی و تلویزیونی وسایروسایل سمعی وبصری امکان پذیر بوده که هم حق یک ملت وکتله بزرګ قومی ادا و احترام میشد وهم زمینه تفاهم واشتراک کامل مساعی  مساعد میګردید تاهمانطوریکه دردفاع ازنوامیس ملی دربرابرمتجاوزین جانبازانه می ایستند سهم بهتروبیشتردرتطبیق واجرای پلانها وپروژه های ملی ورفاه اجتماعی برمبنای شایستګی مطابق به مهارت ها واستعداد ګرفته میتوانستند. زیرا سیستم غیرعادلانه وبی محاسبه معارف ونشرات وسایل ارتباط همګانی درداخل وخارج کشورنه تنها دقیقا جوابګونیست و به منفغت ومصلحت ملی نی ، بلکه درجهت معکوس آن قراردارد . ما شاهد هستیم که نصاب تعلیمی مکاتب وپوهنتونهاومواد درسی آنها عملا از جانب کشورهای خارجی ایکه اهداف ومقاصد استعماری وخصمانه تاریخی وجغرافیایی وتهاجم فرهنګی دارند ترتیب وتهیه می ګردد . یا مجلات روزنامه ها ، رادیو ها و تلویزیونهایی درداخل وخارج کشورزیرنامهایي مطالب ومضامینی انتشار می یابد که برای بسیج ،وحدت وهمبستګی ملی افغانها بسسیار مخدوش کننده ومحرک نفاق است که ازمراجع خارجی تمویل وتوسط عمال مرموزومتعصب شان پیش برده میشود .

همین قسم راه دیګرانکشاف زبان تساند اجتماعیست، ما ازګذشته های دورروابط وتفاهم حسنه ګوچیهای پښتون را با هزاره ها ، تاجکها ‏وازبکهای شمال ومناطق مرکزی بیاد داریم که هیچګونه مشکل درروابط و داد ومعامله نداشتند. ویا هم دردوران جهاد باشوروی ها ما شاهد هستیم ، مهاجرینکه در ایران زندګی میکردند همه آنها چه پښتو زبان بودند یا دری وازبکی وغیره ، زبان ولهجه فارسی را بسیار خوب آموخته اندکه فرق شان ازنګاه زبان ولهجه با فارسی زبان ایرانی الاصل چندان مشاهده نمیشود.

همینګونه درپشاورومناطق اشغالی مهاجرینیکه دربین پښتونها زندګی داشته ، چه تاجک وازبک وهزاره وغیره هم بسیار روان وخیلی خوب وباعلاقه وخرسندی پښتوصحبت میکنند واصلا معضله ومشکلی چی ، بلکه تعصب کوروچرکین ومتعفن دشمنان وحدت ملی وتفرقه افګنان خارجی وکرسی نشینان وتفنګ سالاران داخلی بکلی جای ندارندواین بخاطریست که درایران زبان فارسی و درپشاوردربین عوام زبان پښتواز پرستیژوحیثیت اجتماعی برخوردارووسیله امرارحیات ومعیست وضرورت روزمره زندګی است .

همینګونه بجا وقابل ذکرمیدانم ازاهمال وبی حوصله  ګی وکوتاهی وبعضا پیش آمدخشن عده ای از خود پښتونها وبخصوص علما ودانشمندان وتحصیل کرده ګان پښتون یاد آورشوم که نقش واثرمنفی را بجا میګذارند بجای برخورد وحرکت وسخنان سازنده وتعمیری معقول وعالمانه  بخشم وتنفر و سخنان زشت و ناموزون می پردازند، زیرا ما می بینیم  وقتی هرانګلیسی زبان یا دیګرزبانها یک کلمه با زبان خود شان صحبت شودفورابا خوشخویی وصمیمیت کوشش وتشویق میکنند که طرف را جرات بدهند وبه حرف بیاورند ولوکه صحبت وی خلاف اصول ودساتیر ګرامری آن لسان هم باشد مګر پښتونها برعکس آن عمل میکنند.

 ازانجاییکه افغانستان یک کشور چندزبانه است واین ازنظرزبا ن شناسی و زبان شناسان یک غنیمت بزرګ فرهنکی است که مردم با بیشتر از یک زبان مخابره ومفاهمه میکنند . لهذا برای حکومات ملی ومردم ما لازمی وضروریست که همه زبانها مخصوصا این  دو زبانیکه معیار مخابره وتفاهم ملی ورسمی قرارداردسلامت  نګه دارند نه تنها درجهت رفع موانع وبیعدالتی ها بلکه دررا ه کاربرد وانکشاف عادلانه هردو زبان ملی ورسمی اهتمام ورزند تا ازیکطرف اسباب تحقق حقوق ورعایت عدالت اجتماعی وقانون، تحکیم وحدت ملی وتامین رفاه اجتماعی شده وازجانبی زمینه شرمساری و سرنګونی متعصبین و دشمنان مغرض فراهم ګردد .

(أدامه دارد)