سياست اقتصادي!
باج گيري هاي پاكستان از افغانستان منحيث نقطه وصل افغانستان محاط به خشكه به بحر، و يگانه كشور وارد كننده كالاي بي كيفيت و مواد خوراكه پاكستاني ، سبب شده تا اين كشور جدا شده از پيكره هند ازهمسایه شمالی اش افغانستان جنگ زده بنام هاي مختلف حق السکوت بگيرد و در أمور داخلي اش مداخله كند.
اما پاكستان كجاست ؟.
پاکستان با نام رسمی «جمهوری اسلامی پاکستان» (به اردو: اسلامی جمهوریۂ پاکستان)، کشوری در جنوب غربی آسیا است و پایتخت آن اسلامآباد نام دارد.
دین رسمی پاکستان اسلام است و در میان کشورهای اسلامی، دومین کشور از نظر تعداد مسلمانان محسوب میشود. این کشور در سال ۱۹۴۷ به عنوان یک دولت و کشور جدید از هند مستقل شد. در سال ۱۹۷۱ جنگ داخلی به جدایی پاکستان شرقی با نام بنگلادش از این کشور منجر شد. این منطقه تاریخچه کهنی از زندگی و تمدن را داراست که شامل تمدن دره سند میشود. از زمان استقلال، پاکستان دورههای رشد نظامی و اقتصادی و همچنین بیثباتی را همگام با جدا شدن بنگلادش از خود، تجربه کردهاست. پاکستان از لحاظ بزرگی نیروهای مسلح در رده هفتم جهان است و تنها کشور اسلامی دارنده جنگافزار هستهای میباشد.
پاکستان بر اساس برآورد سال ۲۰۱۲ با بیش از ۱۸۰ میلیون نفر جمعیت ششمین کشور پرجمعیت دنیاست. نوع حکومت این کشور جمهوری پارلمانی فدرال است و از ۴ ایالت و چهار قلمرو فدرالی تشکیل میشود. پاکستان هم از نظر زبانی و قومی و هم از نظر جغرافیایی کشور متنوع است. اردو و انگلیسی زبانهای رسمی این کشور، اسلامآباد پایتخت و کراچی بزرگترین شهر پاکستان است.
مرز ها و سياست اقتصادي:
١. این کشور در جنوب مرز آبی هزار کیلومتری با دریای عمان دارد كه هيچگاهي نميتواند مال بي كيفيت اش را با هزينه گزاف به عمان و كشورهاي عربي ديگر صادر كند.
٢. از غرب با ایران، هم مرز است كه ايران هم از نگاه توليدات يك كشور خودكفاست و به مال و كالاي بي كيفيت پاكستاني ضرورت ندارد.
٣ از شرق با هندوستان هم سرحد است كه در اثر روابط شديد بحراني با آن كشور تمام روابط تجاري اش قطع ميباشد.
٤ از شمال شرق با كشور چين داراي مرز ميباشد كه چين خوداش در توليد أموال با كيفيت و بي كيفيت در دنيا مقام اول را دارد كه باز هم پاكستان نميتواند كالاي بي كيفيت اش را صادر كند.
٥. ناحیه کشمیر مورد ادعای هندوستان و پاکستان است. هر دو کشور هند و پاکستان به طور جداگانه بخشهایی از این منطقه را اداره میکنند و این مناطق توسط خط کنترل از هم جدا شدهاند.
در شمال پاكستان با داشتن مرز طولاني دو هزار چهارصدو سی کیلومتر با افغانستان هم مرز است.
افغانستان يك كشور جنگ زده كه همه دارو نداراش را در بيش از سه دهه جنگ و خون ريزي از دست داده و به يك كشور مصرفي كالا و مواد خوراكه بي كيفيت پاكستاني تبديل شده است.
پس پاكستان يگانه راه تجارت اش ، يگانه راه درآمد اش، يگانه راه فروش كالا و مواد خوراكه بي كيفيت اش و يگانه راه صادرات اش به بازار آسياي ميانه و افغانستان است و بس.
يك تعداد زيادي به اين نظر اند كه پاكستان از نگاه تجاري و مواد خوراكه رول بسيار مهم را بالاي ا فغانستان دارد. پس پاكستان هرانچه از افغانستان بخواهد، افغانستان بايد قبول كند. سياست خارجي، سياست داخلي همه بايد در گرو پاكستان باشد در غير آن مواد تجاري ، خوراكه و راه را بالاي افغانستان بسته ميكند تا مردم افغانستان از گرسنگي بميرند.
اين یک مفكوره اشتباه است كه دامنگير سياست مداران و يك تعداد مردمان هردوی این کشورها خصوصا یکتعدا مردم افغانستان شده است.
پاكستاني ها نباید مردمان نادان و نافهم باشند تا يگانه راه و درآمد تجاري و حياتي شانرا ببندند. راه را بالاي يگانه كشوريكه مال بي كيفيت و به اصطلاح (چيپ )شانرا ميخرند و ميليارد ها دالر به جيب پاكستاني ها ميرود را ببندند و ميليارد ها دالر كالا و مواد خوراكه خودرا به دست خود فاسد بسازند و سبب تباهي خود و كشور خويش شوند.
سیاست های اقتصادی افغانستان و دریافت خط های اتصال تجاری از طریق بنادر بحری کراچی، بندر قاسم و گواداربه هند و سایر نقاط دنیا ، از طریق بندر چابهار با ایران و راه خط ابریشم با چین سخت پاکستان را آشفته ساخته و منافع حیاتی اش را حتی به خطر انداخته است. پاکستان همواره کوشش دارد تا در صورت نادیده گرفتن نقش اش در این خط های وصل اقتصادی این پروسه را سبوتاژکند. نا امن ساختن ولایت بدخشان و دیکر ولایات افغانستان که شاهرگ های وصل تجارتی افغانستان را در بر میگیرند، قبول نکردن روابط تجاری باهند از طریق پاکستان و …. دال بر ثبوت این سبوتاژگری های این کشور است.
مقوله “کیک” که یک مثال بسیار مشهور در تجارت و سیاست های اقتصاد است. “کیک ” سهم کلی چندین طرف است که هر طرف یا سهم دار کوشش میکند تا سهم کیک طرف مقابل را از راه های مختلف بدست آورند که در آنصورت تجارت به سوی ورشکستگی میرود و هردو طرف و یا طرف های متقابل با آن ورشکسته میشوند. چون طرف ها منافع شانرا در گرفتن حق پارچه کیک یکدیگر میدانند و تمام انرژی و وقت شانرا در این راه مصرف میکنند که با عکس العمل طرف مقابل خود مواجه میشوند. ولی اگر طرف ها یا سهم داران بجای گرفتن پارچه کیک یا حق یکدیگر یکجا باهم برای بزرگ شدن کیک کارکنند کیک بزرگ و بزرگتر میشود و به هر طرف یا سهم دار، سهم کیک بیشترمیرسد، حتی بیشتر از آن سهم که برای بدست اوردن شان به شکل نامشروع مبارزه می کردند.
پس افغانستان درقدم نخست نبايد در گرو پاكستان باشد. افغانستان بايد روابط تجارتي اش را مبنی بر منافع متقابل با پاكستان و دیگر کشور های ذیدخل در تجارت منطقه پيشه كند. منافع متقابل به این معنی که هیچ کدام نه پاکستان و نه افغانستان میتوانند به طور مستقل و بدون منافع یکدیگر عمل کنند. ولی تحت یک چارچوب و طرح جامع اقتصادی و در نظرگرفتن منافع هردو کشور و کشورهای دخیل در قضایا میتوانند منافع شانرا تامین کرده منطقه شانرا از هرج و مرج یا “انارکی” نجات دهند.
رامين احمد يار