ترس من از فردا و فردا ها من از بايد من از شايد من از انديشه ميترسم، من از تنديس آزادي ، من از آهن، هوا و بيشه ميترسم، من از همراهي آدم ! من از سنگر ، نه همسنگر! من از نكتايي و گردن، من از عطر گل كاغذ ، من از بازار هاي سوسن بي ريشه ميترسم، من از انسان مولانا، من از باغ گل رويا ، من از خرشيد ،از بينا، من از عشق وترنم از توكل ، از اميد بازگشت يك بهار يك بستر دريا، نميترسم امين آريبل Share on FacebookTweetFollow us