بشکند بازوی زورمندان!
امین الله مفکرامینی 2019-08-09
داروندار مادر وطن بر باد فنا رفت زدسـت دشـمـنان
نوای بیداد گریها گسترده گشت ز زمــــین تــا آسمـان
هریک بطرزی ملک آزاده کردند غلام وکـردندآقـایی
که گویی جزشغالان نبودست شیران باین مٌـلک آبـایی
آزاده گان برقفس کردند وبستند پــروبال آزاده گــا ن
شیاطینی که جاه زده اند خودهـا درلباس فرشته گــان
افسوس باد بحال این بداندیشان فتنه جوواین خیال خام
پرچم آزادی عاقبت بر اهتزاز آید هر صـــــبح و شـام
نوای حق برخیزدو به غارت برد جمله ظلم و ستـــــم
ظالمان را برکرده ای اعمال شان بنشاند بربسـاط غم
چون حقیقت طومار ریارکار بکشاید درعمـل و سخن
چـه خوب تا حق گوباشیم تانگردیم زخجلت سربریخن
مفـکر راهییان رهی حق بشکنند بـــــازوی زورمندان
وگـرعاجز آیند بر ایـن غایه، بشکند آنرا دست یزدا ن