کهن افسانه ها

رسول پویان برآمد آفـتاب از مشـرق دل در سحـرگاهان شب یلـدای تار…

مهدی صالح

آقای "مهدی صالح" با نام کامل "مهدی صالح مجید" (به…

جنگ های جدید و متغیر های تازه و استفادۀ ی…

نویسنده: مهرالدین مشید تعامل سیاسی با طالبان یا بازی با دم…

                    زبان دری یا فارسی ؟

میرعنایت الله سادات              …

همه چیز است خوانصاف نیست !!!

حقایق وواقعیت های مکتوم لب می کشاید  نصیراحمد«مومند» ۵/۴/۲۰۲۳م افغانها و افغانستان بازهم…

مبانی استقلال از حاکمیت ملی در جغرافیای تعیین شده حقوق…

سیر حاکمیت فردی یا منوکراسی تا به حاکمیت مردمی و…

نوروز ناشاد زنان و دختران افغانستان و آرزو های برباد…

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان در جاده های کابل پرسه می زنند؛…

زما  یو سم تحلیل چې غلط؛ بل غلط تحلیل چې…

نظرمحمد مطمئن لومړی: سم تحلیل چې غلط ثابت شو: جمهوریت لا سقوط…

کابل، بی یار و بی بهار!

دکتر عارف پژمان دگر به دامنِ دارالامان، بهار نشد درین ستمکده،یک سبزه،…

ارمغان بهار

 نوشته نذیر ظفر. 1403 دوم حمل   هر بهار با خود…

چگونه جهت" تعریف خشونت" به تقسیم قوای منتسکیو هدایت شدم!

Gewaltenteilung: آرام بختیاری نیاز دمکراسی به: شوراهای لنینیستی یا تقسیم قوای منتسکیو؟ دلیل…

تنش نظامی میان طالبان و پاکستان؛ ادامۀ یک سناریوی استخباراتی

عبدالناصر نورزاد تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان…

بهارِ امید وآرزوها!

مین الله مفکر امینی        2024-19-03! بهار آمــــد به جسم وتن مرده گـان…

از کوچه های پرپیچ و خم  تبعید تا روزنه های…

نویسنده: مهرالدین مشید قسمت چهارم و پایانی شاعری برخاسته از دل تبعید" اما…

سال نو و نو روز عالم افروز

 دکتور فیض الله ایماق نو روز  و  نو  بهار  و  خزانت …

میله‌ی نوروز

یاران خجسته باد رسیده‌ است نوبهار از سبزه کوه سبز شد…

تحریم نوروز ، روسیاهی تاریخی طالبان

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی        در لیست کارنامه های…

طالب چارواکو ته دريم وړانديز

عبدالصمد  ازهر                                                                       د تروو ليموګانو په لړۍ کې:           دا ځلي د اقتصاد…

    شعر عصر و زمان

شعریکه درد مردم و کشور در آن نبوُدحرف از یتیم…

مبارک سال نو

رسول پویان بهـار آمد ولی بـاغ وطـن رنگ خـزان دارد دم افـراطیت…

«
»

ایران با 2 انقلاب برای دمکراسی

بیژن باران

 

چرا ایران در 113 سال با 2 انقلاب و درآمد نفت به دمکراسی نرسید؟ هیچ کشور در سده 20 دو انقلاب نکرد. در این 2 انقلاب چند 10هزار انسان پاکباخته برای دفاع حقوق بشر و انسانی، جامعه مدرن، رسیدن به آزادی کشته شدند. امنیت داخلی سرکوب آزادی بیان و تشکل است. امنیت خارجی موازنه شوروی و آمریکا در مرزها و منطقه است. 

 

اقتدار ایران در دهه 1970 “ژاندارم منطقه” وابسته سیاست خارجی پرزیدنتهایی گوناگون آمریکا بود که با حقوق بشر کارتر مانع سرکوب مخالفان در ایران، فرستادن صلیب سرخ به اوین، 10شب شعر تهران، نفی شکنجه شاه شد. پس از انقلاب ایران، ژاندارمی به عهده عربستان در مورد افغانستان، عراق در دهه 1980 و سپس در سوریه، بحرین، قطر، یمن در سده 21 بعهده دارد. اکنون 2قطب نظامی در خاورمیانه ایران، چین، روسیه در مقابل اسراییل، آمریکا، عربستان اند. اکنون اقتدار ایران در منطقه بخود متکی است. کشورهای تعاون خلیج هم با خرید اسلحه از آمریکا به استبداد سرکوبگر و حملات نظامی در حوزه خلیج اند.

 

در استبداد، جامعه علیرغم آرمان روشنفکران و برنامه های سازمانهای سیاسی مخفی، با کودتا، انقلاب، براندازی حکومت گسسته می شود. در دمکراسی، حکومت پیوسته بوده؛ با اصلاحات به گسترش اقتصاد، رفاه اجتماعی، مراوده با همسایگان می پردازد. باید پاسخ را در 1- جغرافیا، 2-استعمار، 3-استبداد شرقی، 4-سنت دیوانی و روشنفکری، 5- عوام جست. 

 

1-جغرافیا. ایران اکنون محل تمرکز تسلیحات آمریکا شده؛ در 2500 سال گذشته از چهار راه تجارت شرق و غرب به پل پیروزی ج ج 2 تغییر کرد. این کشور تاریخی شمال خلیج فارس نبض ژئوپولیتیک خاورمیانه- بخاطر ذخایر نفت و گاز و پترودلار برای خرید اسلحه -است. پس منافع خارجی -بویژه استعمار روس و انگلیس و اکنون آمریکا- در حکومت آن دخیل ند. 

 

با انقلاب بهمن 57،  ایران و آمریکا رو در روی هم در آچمز و انباشت اسلحه اند. این انقلاب اسلام در خاورمیانه در تقابل با آمریکا مد کرد. این دو رویهم تاثیر گذاشته؛ خطر ایران فروش اسلحه و بسط پایگاههای نظامی آمریکا را باعث شد. حضور نزدیک آمریکا با “همه گزینه های روی میز”، اصولگرایان در مقابل اصلاح طلبان ایران را تحکیم کرده؛ نوعی همسویی اصولگرایان ایران و مجتمع نظامی-نفتی آمریکا دیده می شود. 

 

گراهام الیسون، زاده 1940 استاد هاروارد، نوع رویارویی چین و آمریکا را «دام توسیدید» نامید که در خلیج فارس بین ایران و آمریکا هم مصداق دارد. در بررسی او از 500 سال گذشته 12 تا از 16 مورد به جنگ ختم شدند. دام توسیدید تهدید یک قدرت نوپا برای یک قدرت مسلط است که اغلب منجر به جنگ شود. نمونه: صدام دهه 1990 با فتح کویت و حملات آمریکا به عراق. توسیدید تاریخنگار یونانی نوشت: رشد آتن و ترس اسپارت از آنها منجر به جنگ شد. 

 

گسترش نظامی آمریکا در منطقه ناشی از رشد ناموزون مجتمع نظامی- نفتی در سیاست خارجی است. این رشد بوروکراتیک از ج ج 2 تا کنون مانند هر پدیده سرمایه داری کارزا در حال رشد سالانه است. آمریکا در نیمه سده 20 انقلابات از نوع حزب پرچم افغانستان را با جنگ و حمایت مجاهدان؛ اصلاحات از نوع مصدق و آلینده را با کودتا ساقط کرد. جنگ آمریکا با طالبان 18سال بدون پیروزی طول کشید که به مذاکره صلح کنونی رسید. در جنگ عراق انگلیس و آمریکا هر یک 40 هزار سرباز فرستادند؛ چون جدی بود. با زدن آرامکو، آمریکا چند 100 مستشار به عربستان فرستاد. لذا مذاکره آمریکا با ایران عقلانی است.

 

ولی اکنون با خرج تراشی سالانه پنتاگون بدلیل قدرت نو خواسته بودجه نظامی و فروش تسلیحات به کشورهای خلیج فارس افزایش می یابند. لذا با ایران “یکی به نعل یکی به میخ” را 4دهه برخورد کرده؛ به حوزه خلیج فارس فروش تسلیحات را چند 100 میلیارد دلار، به روز کردن 50 پایگاه، استقرار 50هزار نظامی، فشار تحریم حداکثر به ایران را افزایش داده. هر پایگاه متوسط چند 100 میلیون دلار سالانه هزینه دارد. امنیت ایران فرامرزی بوده؛ سپاه قدس برونمرزی، “عمق راهبردی کشور” را در جنگ 33 روزه 2006 لبنان-اسراییل نشان داد.

 

آیا آمریکا می تواند خط پدآفندی موشکی ایران را با بمباران هوایی نرم کند؟ پاسخ منفی است؛ زیرا ایران یک شبکه پیوسته از نیروهای نیابتی و ضربتی بضد مراکز نظامی موثر در بازار مستغلات خلیج و نفتی موثر در بورس سهام نیویورک دارد. موج پناهندگان به اتحادیه اروپا هم در معادله چند مجهولی ابعاد جنگ را پیش بنی ناپذیر می کند. عمق راهبردی فاصله محور تهدید بیرونی از مرز ها تا کانونهای مهم نظامی، سیاسی، اقتصادی، زیر بنای کشور است. 

 

موشک های هدایت شونده/ کروز نقطه زن و قاره پیما از فواصل دور، پرنده های رادار گریز در ارتفاع فوق 30هزار فوت، تسلیحات هسته ای نابود کننده پرتابی-پروازی از زیردریایی- عمق راهبردی را دور زده می شود. عمق راهبردی ایران در خلیج فارس، دریای عمان، صفر است. یعنی در برابر هر آفند/ هجوم فراگیر برونمرزی، پدافند گسترده، بی روزنه، یکپارچه، دفاع پذیر اکنون باید در مرز صفر باشد تا موشک دشمن را در فضا منهدم کند. البته عمق راهبردی دشمنان ایران هم در برابر موشکها در مرز صفر است. 

 

چالش ایران برای منافع راهبردی‌/ استراتژیک آمریکا نه در امور رزمی چون چین با سلاح اتمی بلکه در سیاست ج ا در منطقه است. سیاست کلان انقلاب 57 اینست: 3 امنیت برای مردم مسلمان، شیعیان ایران و نظام اسلامی. آنها از هم جدا نبوده؛ بلکه مرتبط با امنیت و منافع دیگر مسلمانان منطقه اند. از 3 استثناء چچن در روسیه، کشمیر در هند، ایغور در چین – خود را مبرا می کند. پس رهبر ایران ولی مسلمین جهان نیز هست؛ حفظ نظام بر هر امر دیگر رجحان دارد. مهم‌ترین تهدید خارجی علیه نظام مثلث آمریکا با 50 پایگاه حواشی خلیج فارس، اسرائیل با بنیانگرایی صیهونیسم، عربستان با وهابیان قیم مکه و مدینه است. منبع: آرین.

 

آمریکا در حمله به افغانستان، عراق، سوریه، یمن، سومالی، گسترش پایگاهها در منطقه 10-15 تریلیون دلار بنفع مجتمع نفتی-نظامی بدهی ملی را بالا برد. نتیجه آز آمریکا در نابودی طالبان، صدام، داعش گسترش ایران در منطقه شد. عربستان با حمله و حمایت در افغانسات، بحرین، یمن هم به گسترش ایران در منطقه کمک کرد. تنها اسراییل با تملک بلندیهای جلان، اورشلیم برای پایتخت، ضمیمه کردن پاره های کرانه باختری/ فلسطین بده است. ایران حراست از قدس/ اورشلیم را نیز هدف گرفته؛ حضورش در سوریه، لبنان، عراق، یمن، غزه، افغانستان طبیعی شد. 

 

آمریکا، اسراییل، عربستان این راهبرد ج ا را سلطه‌طلبی خوانده؛ نتانیاهو سخنگوی این بلوک است. ترامپ با خواسته شلدن ادلسون لابی اسراییل در آمریکا برجام را نافرجام کرد. بمبافکنهای غار زن و گنبد آهنی پدآفندی اسراییل را بنفع منافع نظامی رشوه داد. اکنون اسراییل برنامه دفاعی خود را بنا بر تسلیحات ایران به روز می خواهد کند. قایق‌های تندرو حامل مواد منفجره انتحاری با یا بدون ناوبان هم “انبوه نیش زنبور “برای ناوبرهای دشمن اند. 

 

جنگ عراق و حمایت اعراب باعث شدند که صنایع نظامی، هسته ای، موشکی بضرر کوخ نشینان و با کمک بازار سیاه، جمهوری اسلامی پاکستان، چین، کره شمالی، روسیه رشد چشمگیر کند. نمونه: زدن از دور مقر داعش در سوریه، مقر کردها در عراق، پهباد آمریکایی در مرز، نفتکشها در خلیج فارس، 2پالایشگاه آرامکو. 

 

البته سکوت ایران در موشک اندازی اسراییل به مراکز اسلحه ایران در سوریه بدون اعتراض روسیه را باید دستور ولی انگاشت. ایجاد نهادهای ساختن موشک و پهباد در سوریه، لبنان، یمن علت سکوت ایران اند. حشد شعبی از دولت عراق تقاضای ساختن نیروی هوایی کرد. ایران حملات هوایی در عراق، یوگوسلاوی، کوزوو، لیبی بررسی کرد.

 

پس از جنگ 8ساله دکترین نظامی ایران “راهبرد جنگ نامتقارن” در 4 محور شد: 1- سیستم فرمان، کنترل، ارتباط، رایانه‌، اطلاعات، شناسایی، تجسس یعنی «سی۴ آی‌اِس‌آر.» 2- حملات سایبری و پدافند غیرعامل دفاع غیرنظامی- پوشش، تفرقه، پراکندگی، جابجایی، فریب، مکان‌یابی، خبر، قابلیت بقا، استتار، اختفاء، ماکت فریبنده است. 

 

هکرهای ایرانی به سامانه های پنتاگون نفوذ می خواهند بکنند. 3-حملات نیابتی در منطقه بوسیله: سپاه قدس ایران، حزب الله لبنان، لشکر فاطمیون سوریه، حشد شعبی عراق، انصارالله یمن. 4-«حملات ضد دسترسی» زیربنای غیرنظامی پالایشگاه‌، فرودگاه‌، آب شیرین کن ها، تأسیسات نفتی ساحلی، دگلهای فراساحلی، برجهای در حال ساختمان را هدف کنند. سپاه و قدس، ابزار پر اهمیت را در کوه‌ها پنهان کرده؛ در حین جنگ تله‌گذاری خواهند کرد. منبع: آرین.

 

نتانیاهو اسرائیل را به یک تیم تشویق کننده ترامپ و یکی از گروه‌های هوادار رئیس جمهور آمریکا تبدیل کرد. ممکن است که شکست بزرگ نتانیاهو در قبال ایران گناه کوچکتر فرض شود اما گناه بزرگ وی تلاش‌های استبدادی برای سیطره بر دموکراسی اسرائیل است. اما به هر حال شرایط به زودی تغییر خواهد کرد. 

 

با رفتن نتانیاهو اسرائیل ممکن است به تدریج رو به بازیابی برود و به شرایط عادی خود بازگردد اما جنگ با ایران که نتیجه مستقیم سیاست خارجی ناسازگار ترامپ باشد، می‌تواند حتی برای مدت‌ها پس از رفتن نتانیاهو نیز ویرانگر باشد. رویارویی فاجعه‌بار بالقوه،‌ می‌تواند تنها میراث طولانی‌مدت نتانیاهو باقی بماند. چمی شالف- اکتبر 2019 هاآرتص


بنا بر برآورد 2015 دفاعی آمریکا، ایران حمله غافلگیرانه گسترده رادارهای ساحلی، پهپادها، شناورهای غیرنظامی- برای رساندن اطلاعات هدفگیری‌، ناوچه‌ها، قایق‌های تندرو برای حمله‌های زنبوری می کند. سپس آتش پرحجم موشکی و راکتی در آبراه‌های باریک در اشباع سامانه پدافند هوایی «ایجس» و دفاعی ناوهای آمریکا می فرستد. ایران در تحریم ابزار جنگی است. با رفع آن صادر کننده مهم جنگ افزار می تواند بشود. 

 

شناورهای دشمن به میدان‌های مین‌گذاری شده و در تصادم با قایق‌های تندرو موشک انداز و مملو از مواد منفجره انتحاری تبدیل به جزایر آتش شوند. سپس پرتاب موشک‌های ساحل به دریا برای زدن کانتینر از کشتی‌های باری چگالی حملات بالا می رود. توان مانور دریایی آمریکا کاهش می یابد. قایق‌ها و شناورهای حمله‌کننده از حجم ترافیک دریایی در استتار راداری بوده؛ کار شناسایی و واکنش دشمن را دشوار کنند. مین‌ دریایی، موشک‌ بالستیک و کروز، پهپاد، حمله زیردریایی‌ را دامن زنند. بالا.

 

سپس پهپادها، موشک‌های بالستیک و کروز برد کوتاه، گروه‌های نیابتی پایگاه‌های زمینی، دریایی، فرودگاه‌های متحدان در منطقه را به آتش می کشند. منبع: آرین. هزینه جنگی آمریکا در افغانستان، عراق، سوریه مستند ند. سقوط بازار بورس نیویورک، لندن، توکیو؛ افزایش چند 100 دلاری بهای بشکه نفت؛ اقتصاد جهانی دلار را فلج می کند.

*

ایران پل شرق و غرب در جاده ابریشم از 3هزار سال پیش می باشد. ‏هجوم اقوام مجاور، فرهنگ را در تاریخ چون چتر باز و بسته کرد. در سده 20 راه آبی باز خلیج فارس- تجارت نفت، گاز، کالا را ممکن کرد. انگلیس، روسیه، آلمان، آمریکا در حکومت ایران نفوذ داشتند. اکنون چین برای نفت و گاز و روسیه برای رسیدن به خلیج فارس و فروش اسلحه در سپهر سیاسی ظاهر می شوند.

 

خط، شهر، دولت- سه پایه‌ تمدن ند. تمدن 5هزارساله آرته جیرفت- بین موهنجودارو هند، عیلام در شوش، آشور بین النهرین‏ – قرار داشت. در حسابداری تجارت و ثبت املاک خط در استان کرمان بکار رفت. یک زیگورات بزرگ، آثار سنگی، کتیبه‌های آجری به خط تصویری پیدا شدند. در تهران 7هزار ساله جدیدا گوری در چشمه علی/ جنوب تهران پیدا شده که پیشتر از تمدن جیرفت است. این گور با تمدن ساوجبلاغ 10 هزار ساله نزدیک تهران قرابت دارد. تمام این اکتشافات عتیق در سده 21 انجام شدند. آنها نقش جغرافیای ایران را تاکید می کنند.

 

2-استعمار. مدرنیسم در حکومت بسته ایران با استعمار وارد شد. ولی تولید غیر فنتی ناچیز و نفتی دولتی نتوانست رشد موزون داشته باشد تا نهادهای مدنی هم گسترش یابند. لذا عقب افتادگی اقتصاد ایران بخاطر دلایل داخلی بوده؛ به استعمار ربطی ندارد. نمونه: کره جنوبی، با حضور نو استعمار. در برخی کشورها مانند کویت، قطر، عربستان، عمان، امارات، نو استعمار به رشد سرمایه داری در امور کانی، مستغلات، مالی نقش مثبت دارد. ولی در آنها از دمکراسی خبری نیست. در ایران استقلال از دلار آمریکا بوده؛ ولی اقتصاد در مقایسه با پیش از انقلاب 40% افت دارد. 

 

عامل خارجی یعنی اوضاع جهان در هر جامعه دخیل است. بنا به قانون پاسکال: مایعات فشار را انتقال می دهند. لذا حرکت سرمایه در جهان ورای مرزها ست. این دخالت در کره جنوبی شدید و در کره شمالی با تحریمها موثر است. هم اکنون در جهان خطهای راست، محافظه کار، عامه گرا رایج اند. در دهه 1970 عامل خارجی خط چپ، انقلابی، رادیکال بود که به افتراق سازمانها دامن زد. 

 

جهان، اقتصاد، جامعه در تغییر ند. در 40 سال پیش جامعه آتی سرمایه داری رانتی با روبنای شیعی پیش بینی نشد. امپریالیسم به گلوبالیزاسیون با ایجاد 1 میلیارد شغل در هند و چین گذار کرد. اردوگاه هم بدون مخالفت مردم، کارگران، زنان، جوانان  فرو پاشید. در 15جمهوری شوروی استبداد فردی رواج یافت. این نشان می دهد: فرهنگ 70ساله سوسیالیست استبداد فردی پیشا سرمایه داری را نزدود. 

 

خود روسیه نه به لیبرال دمکراسی به الیگارشی سرمایه داری کلان ثروتمندان رسید. این الیگارشی با زد و بند ثروت ملی را تصاجب کرد. اکنون انتخابات با تظاهرات لایه کوچکی در پایتخت با قتل و زندان روبرو می شود. اروپای شرقی با ورود به اتحادیه اروپا انتخابات برای قدرت رقابتی و ادواری را با مقاومت پذیرفت. در یوگسلاوی بیرون از اتحادیه اروپا، فرهنگ سوسیالیست تیتو به نسل کشی و پاکسازی قومی/ اتنیک شبیه فاشیزم هیتلر کشانده شد. تک حزبی چپ با چند دهه سلطه اقتصاد عقبمانده، فرهنگ استبدادی، عقده های قومی را در فروپاشی ارمغان آورد.

 

گسیختگی به 7 جمهوری بوسنی/ هرزگوین، کرواسی، مقدونیه، مونتنگرو، صربستان، کوزوو، اسلونی رسید. پس از جنگهای خونین، اکنون در بازار یورو اتحادیه اروپا با هم همکاری می کنند. 

 

3-استبداد شرقی. عامل درونی کهن استبداد می تواند شاهی یا بنیانگرایی شیعی باشد. یعنی شخص اول راس دائمی و نصبی هر 3قوه حکومت است. این فرد مذکر مطلقه، خودکامه، اقتدارگرا، خشونت مدار، بیرحم در سرکوب منقدان است. نمونه: امپراتور روم از نوع کالیگولا. گاهی اختلال شخصیت هم مزید بر علت شده؛ خودکامه خودشیفته، مظنون، زیادهخواه، دگرآزار هم است. 

 

در استبداد شرقی رهبر در رابطه با خدا مطلقه – نه پاسخگو به قبیله، گروه، خانواده- است. عَلَم نوشت: در دوران نخست وزیری همه آخوندها و توده ای ها و چپی ها را سرکوب کردم. اوضاع را کاملاً رو به راه کردم. درست در زمان اوج، شاهنشاه به دلیل حکمرانی مطابق میل خودسرانه و قدرت مطلقه مرا مجبور به استعفا کردند. خاطرات علم، جلد هفتم، ص ۱۷۰. ۷ آذر ۱۳۴۶.

 

استبداد مطلقه شاه، آرمانگرایی را در روشنفکران رواج داد. در ایران کنونی، حقوق بشر رایج است. در استبداد شرقی در ایران با قدمت 2500 ساله، آیا امکان آزادی هست؟ در سده 20 استبداد پهلوی و فعلی یک طیف پیوسته است که شاید آینده را هم بشود با استبداد دیگر پیش بینی کرد. علم نوشت: نظر شاه جریان همه امور را تغییر می دهد. خاطرات علم، جلد اول، ص ۲۰۰. ۴ خرداد ۱۳۴۸.

 

استبداد مطلقه موجب بروز عرفان، مخفیکاری، رادیکالیسم می شود. عرفان را در قرون وسطا، مخفیکاری را در سده 20، رادیکالیسم را در نظرات زیر اخبار سایتها می توان رصد کرد. سازمانهای سیاسی بدون عمل در جامعه، تبلیغ نشریات اقتباس از منابع خارجی، انشعابات به زندان و مهاجرت کشیده می شوند. حاکمیت استبدادی عدم رشد اقتصادی نه معدنی و فقر را تشدید می کند. تکصدایی بدون بدیل و اصلاحات منجر به کودتا می شود. نمونه: داود خان در افغانستان، انقلاب در ایران، براندازی بشیر در سودان. حکومت استبداد پیوستگی آتی نداشته؛ گسسته است. نمونه: شاه مطلقه و ولی مطلقه. 

 

استبداد بهترین و پاکترین جوانان را بسوی رادیکالیسم می راند. جوانان باهوش، باوجدان، بااستعداد 10 % در امر مبارزه اجتماعی داوطلب می شوند. در صورت لو رفتن- زندان، اعدام، قتل را در پی دارد. لیست 101 کشته از دانشگاه شریف در جدولی آمد: مجید احمدزاده، بهرام آرام، وحید افراخته، اشرف ربیعی، مجید شریف زاده آمده؛ 38 نفر کشته قبل از انقلاب. https://www.tribunezamaneh.com/archives/132441 

 

همکلاسان آنها در آمریکا و ایران فعالیت و زندگی فنی کارآمد دارند. دانشگاه صنعتی شریف /آریامهر 4000 دانشجو داشت. از بهار آزادی تا انقلاب فرهنگی و با 150 کشته در جنگ ایران -عراق، جدول الف -گروهی از کشته شدگان دانشگاه صنعتی شریف در پیکار سیاسی را در 1345 تا 1358 نام برد. تا کنون بیش از 300 نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف کشته شدند. اکثرشان در جمهور اسلامی بوده؛ 150 نفر اعدام یا زیر شکنجه کشته شدند. بسیاری از آنها در گورهای بی نشان چون خاوران دفن اند.   

 

استبداد استعدادهای پرشور را بجای راهیابی صنعتی، فرهنگی، هنری، کسبی از مدار تولید و انباشت سرمایه خارج می کند. نمونه: غلام ابراهیم زاده 1322-1362 از ستاره سرخ و راه کارگر بود. درگیری با ساواک منجر به مرگ این پزشگ نیکوکار شد. جانباختگان در نشریات اپوزیسیون شاعرانه ستوده شده؛ نوعی پرستش ارواح خودی است. در جوامع پیشرفته اعدام سیاسیون معنی ندارد. 

 

4-سنت دیوانی. این سنت با روشنگری و پیدایش طبقات نوین سرمایه داری غرب تفاوت دارد. سنت روشنفکری 2500 ساله در شخصیت وزیر -شطرنح، 1001 شب، خلافت بغداد، تا کنون ادامه دارد. در سپهر سیاسی مغول خواجه نصیر الدین، عطار، خیام پدیدار شدند. بیان نظرات روشنفکر برابر با مشی اجرایی دولتمرد نیست. دولتمرد باید مسئولیت پذیر باشد؛ نه اقتدارگرا. روشنفکر به حقیقت، عدالت، انصاف، کرامت، نوعدوستی، وظیفه، مسئولیت می اندیشد. نظر، باور، آرزو، پیش بینی او فردی است که قدرت سیاسی و آزادی بیان هم ندارد. 

 

دبیران، وزیران، سپس شاعران، عارفان، رهبران جنبشهای اجتماعی- ستارگان سپهر روشنفکری اند: گئومات عهد داریوش، مزدک دوره ساسانی، جعفر برمکی، حسنک، نظام الملک، ابن سینا، سهروردی، حلاج، حافظ، عبید زاکانی، عطار، مولانا، سلمان ساوجی، امیر کبیر، قائمقام، دکتر مصدق، یزدی، عشقی، سیامک، پویان، صمد بهرنگی، گلسرخی، سلطانپور، مختاری، سیرجانی. آل احمد نیروی سوم باب نخشب سوسیالیست خداپرست به شریعتی تشیع سرخ بود.

 

در عصر مدرن شبه علم، فنآوری کاربردی، عقاید جدید عامه پسند هم لایه بیرونی نوعی فرهنگ با لعاب مدرن شدند. این التقاط سنت و مدرنیسم را در نصر، شریعتی، آل احمد، بازرگان، سحابی، نراقی، شایگان در تنعم مدرنیسم با لعن بر “غربزدگی” می توان دید. ثنویت افراط و تفریط، خلافت و درویشی را در رندی چون حافظ می توان پی گرفت.

 

تخیل قوی در گرمای کویر و سردی شبهای پرستاره کوهستان، اقوام گوناگون، خشگی کویر، نبود مراتع سبز گسترده، فقر مزمن، ناشی از زیستبوم خشگ، خانخانی و ایلات- عرفان ایرانی را دامن زد. گاتهای زرتشت، لالاییهای غمبار، درخت آسوریک، 1001 شب، وفور شاعر در سده 21 حساسیت ذوق ایرانی را نشان می دهند.

 

بهبود اقتصاد عامه زیربنای آزادی است. جان فدای آزادی روشنفکران به رسیدن به آزادی منتهی نشد. آزادی در سرمایه داری باید با رشد نیروهای مولد همراه باشد. مدل تایوان، ژاپن، کره جنوبی. البته ثروتمندی کشور هم برای آزادی کافی نیست. مدل کویت، قطر، امارات، سنگاپور. چه رسد به فقر مزمن با اقتصاد فاسد و عدم آزادی در ایران، افغانستان، پاکستان، عراق، بنگلادش. براندازی صدام نیم میلیون کشته، چند میلیون بی خانمان، ظهور داعش، حضور 5000 نظامی آمریکایی در عراق؛ به فساد، بیکاری، خدمات سخیف، عصیان مردم در اکتبر 2019 رسید

 

5-عوام. فلات ایران در استبداد مطلقه 2500 ساله، ورود استعمار در سده 20، تولید کشاورزی ناچیز، خرافات- فرهنگ مردم، خلق، توده، عوام را متحجر کردند. اکثر مردم رعیت با تولید محصول ناچیز و خرافات شدید امت پرورده شدند. در ایران خشکی و فقر مزمن هزاره ای اکثریت جامعه را مانند مرتاضان هند به درویشی جذب کرد. 

 

عرفان در نقش مقابل خشونت استبداد شرقی، راه سوم میان صبر مردم و مطلقه گرایی خشن شخص اول، بود. البته در مدرنیسم قانون جایگزین خشونت می شود. در مدرنیزاسیون است که ایراینان به خود می رسند. در عصر مدرن مردم در اصناف، اتجادیه، حزب متشکل شده؛ برای منافع گروهی مبارزه می کنند. ولی عقل عوام از تلویزیون دولتی پر می شود.

 

فرهنگ ایران از 3هزار سال ثنویت 2فصل زمستان و تابستان، اهورا و اهریمن، افراط و تفریط- انواع گوناگون عرفان را تبلور داد. زیستبوم خشگ – تولید کم، درویشی، تقدیر، مسکنت را عامه گیر کرد. اسلام خیر و شر، خوب و بد، مومن و کافر، حرام و حلال، نجس و پاک را به فرهنگ ایرانی افزود. البته این فقر می تواند ظاهر مدرن با توانگری بیآبد. نمونه: مدرنیزاسیون عربستان. با درآمد نفت، مدیریت بخردانه، تجارت – شهرهای مدرن چون دوبی و دوحه در 40 سال پدید آمدند. 

 

حجب در پوشاک ایرانی به ردای چینی نزدیک است تا کت و دامن یونانی و رومی نیمه برهنه. در نقوش تخت جمشید پوشش همه مردان از گلو تا قوزک پا در گرمای 50 درجه جنوب تو ذوق می زند. در این نقوش نبود زن و بچه هم شدت پدرسالاری را عمده می کند. خشونت و عدم فردیت با ظرافت، دقت، تخیل قالی متضاد می باشد. محتوای لالایی، رباعی، غزل، مثنوی، قصیده شعر هجایی و عروضی – روایت زندگی در استبداد شرقی اند.

 

زرتشت ناجی عدالت گستر، وعده آخرت، پذیرش تقدیر، خیل فرشتگان را بر آیین میترایسم افزود. عرفان، درویشی، تصوف با ریشه های ریاضت از هند نفوذ کردند. اگر در آثار امام غزالی و دیگران مداقه شود می توان دید: یکی از موانع انباشت سرمایه و بهبود اقتصاد دگمهای عدم علائق دنیوی است. تولید اضافی ناچیز ایران تجارت و سرمایه مالی را ناتوان کرد. امام م غزالی هزار سال پیش نوشت: مطلقا برای عموم مردم فقر از غنا بهتر است؛ زیرا انس و شوق فقیر به دنیا کمتر است. هر چه علاقه به دنیا کمتر باشد ثواب عبادات بیشتر است. 

 

غزالی این ایده را از حدیث “الْفَقْرُ فَخْرِی” گرفته که فخر فقر حتی بر ایمان رجحان دارد. فیض کاشانی 977-1058 ه ش نوشت: زاهد در این دنیا از زنان و کنیزکان کام نگیرد تا حورالعین نصیبش شود. از خوراک لذیذ پرهیز کند تا از میوه بهشتی بخورد. البته تولید اضافی ناچیز شرایط واقعی بوده؛ این فرهنگ درویشی برای توجیه فقر پدید آمد که وعده عافیت را چاشنی کرد. 

 

چرا این دو فقیه عالم نسیه را وعده دادند؟ زیرا معیشت مردم فقیرانه بود. تا پیش از نیمه سده 20 ادوات رعیت یعنی 80% جمعیت گاو آهن، خیش، خرمن، داس، چپر، آسیاب عهد هخامنشی بودند. حاصل یک سال کار دمیزار یک گندم به 3 بود. اکنون هر بوته 5 سر، هر سر 22 دانه، پس 110 دانه از یک تخم/ بوته حاصل می شود. 

 

در سده 20 هم می توان 2 رهنمود آورد. یکی از امام جمعه مشهد علم الهدی بنیانگرای شیعی که گفت: مردم با تحمل فقر، تهذیب نفس می کنند؛ بیشتر منتظر ظهور می شوند؛ کمتر گناه خواهند کرد. این رهنمود اقتصاد پر فساد ایران با 2 برابر جمعیت را 40% کوچکتر از قبل از انقلاب کرد. همو گفت: برخلاف کشورهای دیگر، ما آغاز جنگ را جشن می گیریم نه پایان جنگ را. سرنوشت صدام را فراموش کرد. 

 

دومی از نخست وزیر ژاپن با اتکاء بر علم اقتصاد دلیل آورد. شینزو آبه گفت: فقر جامعه را به فساد می کشاند و نابود می کند. هر فقیر صد برابر یک فرد عادی برای جامعه هزینه دارد؛ مانند یک بمب ساعتی است که هر لحظه آماده انفجار است. این رهمنود اقتصاد ژاپن را به گروه 7 جهان رساند. 

 

آسیب جهان از دروغگویان نبوده؛ از دروغ‌باوران است. چرا؟ عامه گرایی هم عقبگرد در تمدن است. عوامگرایی در انتخابات پوپولیستها را روی کار می آورد. برلوسکونی، سیسی، اردوغان، ترامپ، بولسنارو با رای عوام آمدند. عوام بودند که به هیتلر رای داده؛ 57میلیون کشته در ج ج 2 ببار آمد. ناصر خسرو در عقبماندگی عوام گفت: از ماست که بر ماست.

 

در سده 20 ثنویت خودی و غیرخودی، مدح و ذم، ایرانی و اجنبی، سفید و سیاه در سازمانهای سیاسی پروار شدند. در حالیکه مدرنیته فردیت، احتمال، خاکستری، شک، سند را عمده می کند. اکنون فردیت در جامعه ایران دارد عمده می شود- یعنی از امت دور می شود. آینده نگر یا فردگرا شاید گذاری باشد تا در مرحله بعد با دمکراسی شبیه تونس کنونی ثبات یابد. 

 

فرهنگ باستانی نافی فردیت مدرن است. مفاهیم پیشا مدرن امت، ایل، تبار، دسته، قبیله، طایفه، عشیره سلطه دارند. سنت امت بنیانگرایی شیعی در سازمانهای سیاسی هم فردگرایی/ ایندویدوالیسم را انگ و ناسزا کرد. نمونه: سنت استبداد شرقی شوروی و اروپای شرقی که فرد منقد با سلیقه غیردولتی را سرکوب کرد. درحالی که فردگرایی هسته مدرنیسم و رسیدن جامعه به تمدن سده 21 است. نمونه: کشورهای اسکاندیناوی با نقد فردی و عدالت اجتماعی.

 

منابع. ‏2019‏/10‏/10  WP واشنگتن پست

https://www.radiofarda.com/a/iran-usa-war-scenarios/30183431.html آرین

جمهوری اسلامی= ج ا، جنگ جهانی 2 = ج ج 2