90 مین سالگرد مرگ لنین
تا وقتی که مبارزه برای جامعه ای نوین وجود دارد،
نام و اثر لنین از جایگاه ویژه ای برخوردار خواهد بود
لنین خطاب به گردهمآئی در میدان سرخ، 2 ژانویه 1919
ولادیمیر ایلیچ لنین، بزرگترین نظریه پرداز مارکسیست و انقلابی قرن بیستم، 90 سال پیش از این، روز 21 ژانویۀ 1924 طی سوء قصد از سوی یک فرصت طلب، از ناحیۀ پشت گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و درگذشت. با وجود این که او طی تمام نخستین دوران انقلاب و ایجاد ساختار سوسیالیستی دار فانی را وداع گفته بود، ولی چنین واقعیتی مانع از این نبود که اثر عظیمی را به وجود نیاورده باشد : او دولت کارگران و دهقانان روسیه را ایجاد کرد و خطوط ایدئولوژیک و سازماندهی آن را نیز برای انکشاف انقلاب و سوسیالیسم ترسیم نمود.
لنین از ابتدا کار خود را بر بنیادهای نظریۀ مارکسیسم بنا نهاد. او به عبارتی مغز متفکر مفهوم جامع سوسیالیسم علمی بود و به شکل خدشه ناپذیری باورداشت که تنها راه پیشرفت جامعه، راه رهائی طبقۀ کارگر از طریق انقلاب پرولتاریائی است. و چنانکه می بینیم، رویدادهای آخرین دهۀ قرن بیستم غالبا این باورداشت لنین را تأیید کرده است.
تابلوی «مراسم به خاک سپاری لنین» اثر ایزاک برودسکی (1925) Le tableau « Les funérailles de Lénine »
|
نخستین مسائل ایدئولوژیکی که لنین مطرح کرد، دفاع از تمایلات مارکسیست بود، به معنای تمایلات متکی به نتیجه گیری های مارکسیستی. او بر این باور بود که انسجام و اتحاد جنبش بستگی به دفاع از چنین رویکردی دارد، و به این معنا که انکشاف تفکر مارکسیستی و تحقق بخشیدن به آن انطباق با شرایط تاریخی را ضروری می سازد.
علاوه بر این، او از ضرورت تحقق بخشیدن به طرحی برای تأسیس جنبش دفاع کرد و نظریات آنی که به «تاکتیک-روند» شهرت داشت را محکوم می دانست. ما باید بدانیم که نتایج تأملات او در آثارش برای آغاز قرن بیستم، و حتی امروز به شکل بارز و ژرفی ارزش خود را حفظ کرده است.
یکی از نظریات لنین که حتی امروز نیز تمام مفهوم خود را حفظ کرده، وظیفۀ رهائی طبقه کارگر است که او چنین امری را در حیطۀ کارکرد خود کارگران می دانست. با بنیانگذاری حزب کمونیست کانادا(مارکسیست- لنینیست) همواره از همین نظریه دفاع شده و مبارزۀ ایدئولوژیک را به پیش برده است، و به شکلی که سازمان های زیر بنائی در اماکن کار پرولترهای مدرن ستون های حزب را تشکیل می دهند. این نظریه طی فعالیت های حزب کمونیست کانادا (مارکسیست- لنینیست) تعمیق یافت.
نظریۀ دیگری که هنوز اعتبار و مفهوم خود را حفظ کرده، این است که بدون نظریۀ انقلابی جنبش انقلابی نیز نمی تواند وجود داشته باشد. طرح انکشاف اندیشۀ مارکسیستی و سازماندهی آن در رابطه با جنبش انقلابی وجه تمایز مارکسیست های انقلابی از تمام مکاتب فرصت طلب است. برای فرصت طلبان (اپورتونیست ها)، سیاست انقلابی به معنای جدا ساختن سیاست از جوهر انقلابی آن است، و به معنای اخته کردن و منحرف ساختن نظریۀ انقلابی به یک سری اندیشۀ جزمی که سیاست را به ابزاری برای قدرت بورژوا تبدیل می سازد. برای مارکسیست های انقلابی، کاملا بر عکس، نظریۀ انقلابی در کوران کارآیند انقلابی گسترش می یابد. به شکلی که دفاع از همین مفهوم لنینیستی ( دیالکتیک نظریه و کارآیند) برای مارکسیست ها یکی از اشکال مبارزۀ طبقاتی تلقی می گردد.
با بازشناسی نظام سرمایه داری که به شکل عینی به مرحلۀ نهائی خود رسیده، یعنی مرحلۀ انگلی و زوال، لنین نتیجه می گیرد که زمان سرنگونی نظام سرمایه داری و تأسیس نظام سوسیالیسم فرارسیده است. در این نتیجه گیری مفهومی ژرف و عظیم نهفته است. برای رها ساختن چنین نظریه ای فشارها بسیاری وارد آمد، مخالفت با چنین نظریه ای بر این اساس بود که سرمایه داری هنوز چندین مرحلۀ دیگر در فراروی خود دارد و در شرایطی است که می تواند تضادهای خاص خود را حل کند.
فروپاشی رژیم های اروپای شرقی، با تمام اصلاحات سرمایه داری، نشان داد که مرحلۀ دیگری برای نظام سرمایه داری وجود ندارد. در تمام کشورهائی که به بهانۀ «اقتصاد بازار» ساختار سرمایه داری را راه اندازی کرده اند، نتیجۀ آن آنارشی و هرج و مرج اقتصادی و پیامدهای آن در سیاست بوده است. نظریۀ لنین مبنی بر این که امپریالیسم را بایستی به عنوان شب پیش از انقلاب پرولتاریائی تلقی کنیم، همچنان معتبر پا برجا مانده است. این نظریه را نیز باید به عنوان یکی دیگر از نکات مهم در مبارزۀ ایدئولوژیک تلقی کنیم ، و امروز ضرورت ایجاب می کند که به دفاع از آن ادامه دهیم و در انکشاف آن بکوشیم.
با درک این مهم که دوران او دوران امپریالیسم و انقلاب پرولتاریائی بوده، لنین نتیجه می گیرد که به حزبی از نوع نوین نیاز هست تا موانع تحقق چنین انقلابی را از سر راه بردارد. اصل سازماندهی مرکزیت دموکراتیک، که ایجاد آن به کوشش او امکان پذیر گردید، امروز تمام اهمیت خود را حفظ کرده است. یکی از دلایل فروپاشی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بفراموشی سپردن چنین اصلی بود که زیر سنگینی دیوان سالاری پیرامون دفتر سیاسی و تنزل شرکت اعضا در زندگی حزبی به سطحی ترین درجه بود. تمام اعضای حزب کمونیست از ماهیت سیاسی خود تهی شده بودند، یعنی موردی اجتناب ناپذیر، خاصه در وضعیتی که نظریۀ مرکزیت دموراتیک به یک سری زنجیرۀ مراتب سازمانی تنزل یافته است. در نتیجه دفاع از اصل مرکزیت دموکراتیک را باید یکی از مهمترین وظایف در ساماندهی بنیادهای حزب کمونیست توده ای بدانیم.
دنیای امروز به سوی دوران آغاز فروپاشی نوینی در ابعاد جهانی حرکت می کند. چنین امری مستلزم گسترش عمیق نظریۀ مارکسیست لنینیستی خواهد بود، به همان شکلی که مارکس و انگلس، سپس لنین و استالین در دوران خودشان به انجام رساندند.
خیلی زود در کار انقلابی اش، به سال 1908، لنین به دفاع از ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی، درک جهان، روش و نظریۀ ضروری در بررسی روابط بین انسانها و روابط بین انسان ها و طبیعت، مسئلۀ بنیادی که می بایستی نظریه و فلسفه به آن پاسخ گوید، همت گماشت.
لنین در سر تا سر اثرش نشان داد که چگونه فرصت طلبان زیر پوشش علم و در لباس مارکسیست به میدان آمدند تا به نظریۀ ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی حمله کنند.
اثر لنین امروز برای دفاع از چنین نظریه ای که از هر سو به آن حمله می برند ارزش پر اهمیتی دارد. حمله به این نظریه شاهراه تمدن، تعریف تمدن و محتوای آن را در ظلمت فرو برد. فشارهائی از هر سو وارد آمد تا آن را در بن بست قرار دهند.
نتیجه گیریهای لنین دربارۀ دولت و انقلاب، نقش طبقۀ کارگر و سازمان هایش، نقش دهقانان و دیگر اقشار اجتماعی، نقش حزب بلشویک برای هدایت گام به گام انقلاب و تحقق بخشیدن به ایجاد اتحاد تمام توده های کارگری پیرامون طبقۀ کارگر، برای هدایت مبارزۀ طبقاتی، در پیوند با پرولتاریای بین المللی در نقش خود به عنوان ذخیرۀ استراتژیک برای انقلاب، مجموعه نظریاتی است که باید از آن دفاع کرد و در انکشاف آن کوشید. این مجموعه نظریات باید بر اساس شرایط اکنونی گسترش یابد و دارای کیفیت یگانه ای باشد، به این معنا که باید به تعاریف مدرن تکیه داشته باشد .
به همین علت این نظریات تمام اهمیت خود را حفظ خواهد کرد، البته در صورتی که به نظریات و افکار جزمی تنزل داده نشود.
گردهمآئی شوروی در پتروگراد سال 1917. شوروی طی مارس 1017 ایجاد شد پس از انقلاب مارس به عنوان عضو نمایندگی کارگران و سربازان شهر، جدا از شورای موجود در شهر یا دوما. پس از سرنگونی تزار، شوروی به موازات دولت موقت بر روسیه حکومت کرد.
به همان گونه که لنین در دوران خود عمل می کرد، امروز دفاع از تمایلات مارکسیست لنینیست برای ایجاد جنبش انقلابی امری اجتناب ناپذیر است و چنین دفاعی باید در رابطۀ تنگاتنگ با جنبش تحقق یابد. دفاع از تمایلات مارکسیسست لنینیست مولد تفکر مارکسیست لنینیست بوده که نظریۀ انقلابی حاصل از آن باید جنبش انقلابی را هدایت کند.
چنین کاری نمی تواند به تکرار طوطی وار نقل قول های لنین یا چند تن دیگر تنزل یابد. دفاع از جریان مارکسیست لنینیست باید محتوای پر مایه و با ضروریات زمان تطبیق داشته باشد.
یکی از مهمترین ضروریات، دفاع از نظریۀ ضرورت حزب کمونیست توده ای و تحقق بخشیدن به آن در روند کارآیندی است.
لنین در آغاز اثرش به وظایف ضروری برای ایجاد حزب پرداخته است. ما نمی توانیم چنین کاری را به شکلی که مطرح شده بازتولید کنیم، به همان شکل و با همان محتوا، یعنی به آن شکلی که برخی در گذشته در پی بازتولید آن بودند. باید جوهر آن را درک کنیم و به اجرا بگذاریم. جوهر، یعنی بدون حزب انقلابی نمی توانیم انقلاب کنیم و ساخت و پرداخت چنین حزبی باید منطبق بر شرایط موجود باشد.
بسیاری لنین را بخاطر ترک مارکسیسم و ایجاد حزب منطبق بر شرایط دوران خود متهم دانسته اند. به همین گونه امروز اگر می بایستی برای انجام وظیفۀ خطیر تشکیل حزب کمونیست توده ای از ترس متهم شدن به ترک لنینیسم، از چنین کاری منصرف شویم، گواهی خواهد بود بر فقدان اطمینان عمیق ما به آن.
زندگی و اثر لنین عنصر مهمی برای جنبش رهائی بخش است و ضرورتی حیاتی ایجاب می کند که از آن بهترین بهره برداری های ممکن را داشته باشیم و به نفع طبقۀ کارگر و ملت های جهان به کار ببریم. به همان شکلی که لنین در جنبش رهائی بخش ملت ها ذخیره ای برای انقلاب پرولتاریائی می دید، امروز به عهده ما خواهد بود که از تمام جنبش های خلقی برای بهبود شرایط آنها استفاده کنیم، و به ویژه در رابطه با دموکراتیزاسیون زندگی در تمام جلوه گاه هایش.
از دوران لنین، تحولات بسیاری روی داده است. در نتیجه ضروری خواهد بود که محتوای عمیق این تحولات را درک کنیم، در غیر این صورت نیروئی که در اثر لنین انباشت شده مورد استفاده قرار نخواهد گرفت، به همان دلیلی که در اروپای شرقی و در اتحاد جماهیر شوروی سابق به وقوع پیوست.
برای درک عمیق کارآئی اثر لنین، باید جوهر آن را تشخیص دهیم، یعنی مهمترین حلقه را در زنجیرۀ مسائل بیابیم و بر این اساس است که می توانیم به تمام زنجیره احاطه پیدا کنیم و به انقلاب تحقق ببخشیم.
در سطح آماده سازی شرایط ذهنی انقلاب، این رابطه، این حلقه از زنجیره، تحقق به تعاریف مدرن است. تشخیص چنین حلقه ای یک کار تمام عیار انقلابی بنظر می رسد که در شرایط انزوای انقلاب، به طبقۀ کارگر اجازه می دهد که به حرکت درآمده و پشتیبانی مردم را بدست آورد. طبقۀ کارگر نمی تواند خود را برای پیروزی نهائی آماده کند، بی آن که در این مسابقه شرکت کند و بی آن که طی این مدت در این نبردهای کلیدی علیه بورژوازی پیروز شود.
حزب کمونیست کانادا (مارکسیست_لنینیست) از بزرگداشت 90 مین سالروز مرگ لنین برای تمدید اعتقاد به پیروزی انقلاب و سوسیالیسم به عنوان فرصتی گرانبها استفاده می کند. حزب کمونیست کانادا(مارکسیست_ لنینیست) با اهداف لنینی به مبارزه ادامه می دهد، زیرا پیروزی انقلاب امروز به همان اندازه فوریت یافته که در دوران او. تا وقتی که مبارزه برای جامعه ای نوین ادامه دارد، زندگی و اثر لنین نیز جایگاه ویژه خود را خواهد داشت.
|
||
|
لنین خطاب به گردهمآئی در میدان سرخ، 2 ژانویه 1919
ولادیمیر ایلیچ لنین، بزرگترین نظریه پرداز مارکسیست و انقلابی قرن بیستم، 90 سال پیش از
Numéro 2 – 21 janvier 2014
90e anniversaire de la mort de Lénine
Tant qu’existera la lutte pour une société nouvelle, le nom et l’oeuvre de Lénine auront une place d’honneur
Vladimir Ilitch Lénine, le plus grand théoricien marxiste et révolutionnaire du vingtième siècle, mourait il y a 90 ans le 21 janvier 1924, à l’âge de 54 ans seulement, des suites d’une balle à la nuque tirée par une opportuniste. Même s’il est mort durant les toutes premières étapes de la révolution et de la construction socialistes, il n’en avait pas moins accompli de grandes choses : il avait instauré l’État des ouvriers et paysans de Russie et tracé la ligne idéologique et organisationnelle pour le développement de la révolution et du socialisme.
Lénine avait dès le début assis son travail sur les conclusions théoriques du marxisme. Il était pour ainsi dire nanti d’une conception complète du socialisme scientifique fondée sur la ferme conviction que la seule voie au progrès de la société était la voie de l’émancipation de la classe ouvrière par la révolution prolétarienne. Les événements de la dernière décennie du XXe siècle et depuis ont confirmé plutôt qu’infirmer cette conviction de Lénine.
Le tableau « Les funérailles de Lénine » de Isaak Brodsky (1925). |
La première considération idéologique énoncée par Lénine fut la défense de la tendance marxiste, c’est-à-dire la tendance basée sur les conclusions du marxisme. Il a établi que l’unité du mouvement dépendait de la défense de cette tendance, c’est-à-dire le développement de la pensée marxiste et son élaboration suivant les conditions de l’époque. Entre autres, il a défendu la nécessité d’élaborer un plan pour édifier le mouvement et il a condamné le concept spontanéiste de la « tactique-procès ». Les conclusions qu’il a tirées de son travail au début du XXe siècle demeurent d’une profonde valeur aujourd’hui.
Un des concepts qu’a énoncés Lénine et qui conserve toute sa signification aujourd’hui, est que la tâche d’émanciper la classe ouvrière appartient aux ouvriers eux-mêmes. En jetant les fondements du parti communiste de masse, le PCC(M-L) continue de défendre ce concept et mène la lutte idéologique pour faire en sorte que les organisations de base dans les endroits de travail des prolétaires modernes soient les piliers du Parti. Ce concept s’approfondira dans le cours du travail du PCC(M-L).
Un autre concept qui conserve toute sa validité et sa signification est que sans théorie révolutionnaire il ne peut y avoir de mouvement révolutionnaire. L’idée de développer la pensée marxiste et de l’élaborer en étroite relation avec le mouvement révolutionnaire demeure ce qui distingue les marxistes révolutionnaires de toutes les écoles de l’opportunisme. Pour les opportunistes, la politique révolutionnaire signifie détacher la politique de son essence révolutionnaire, émasculer et transformer la théorie révolutionnaire en une série de dogmes tout en transformant la politique en auxiliaire du pouvoir bourgeois. Pour les marxistes révolutionnaires, par contre, la théorie révolutionnaire se développe dans le cours de la pratique révolutionnaire. La défense même de ce concept léniniste est une des formes de la lutte de classe qu’ils mènent.
Reconnaissant que le capitalisme en était rendu objectivement au dernier stade de son développement, le stade parasitaire et moribond, Lénine a tiré la conclusion que l’heure était au renversement du capitalisme et à l’édification du socialisme. Cette conclusion possède une signification énorme. Il y a beaucoup de pression pour l’abandon de ce concept, pour l’idée que le capitalisme aurait encore plusieurs étapes à franchir et qu’il serait en mesure de surmonter ses propres contradictions.
L’effondrement des régimes d’Europe de l’Est, avec toutes leurs réformes capitalistes, a démontré qu’il n’y a pas d’autre étape au capitalisme. Dans tous les pays qui entreprennent la construction du capitalisme sous le prétexte de l’« économie de marché », c’est l’anarchie et le désordre économique et leurs répercussions en politique qui s’ensuivent. La thèse de Lénine voulant que l’impérialisme soit la veille de la révolution prolétarienne demeure toujours valide. Ce concept est un autre point important de la lutte idéologique et il est nécessaire aujourd’hui de le défendre et de l’élaborer.
Saisissant que son époque était l’époque de l’impérialisme et de la révolution prolétarienne, Lénine en a déduit qu’il fallait un parti de type nouveau qui soit en mesure de relever les défis de la révolution. Le principe organisationnel du centralisme démocratique, élaboré par lui, conserve aujourd’hui toute sa pertinence. Une des causes de l’effondrement du Parti communiste d’Union soviétique (PCUS) a été d’ensevelir ce principe sous la lourdeur de la bureaucratie autour du Bureau politique et de réduire au niveau le plus superficiel la participation des membres à la vie du Parti. L’ensemble des membres du Parti communiste était devenu apolitique, ce qui est inévitable lorsque le concept de centralisme démocratique en est réduit à une série de hiérarchies organisationnelles. La défense du principe du centralisme démocratique est une des tâches les plus importantes dans la mise en place des fondements d’un parti communiste de masse.
Le monde aujourd’hui se dirige vers une période de préparation à un nouvel affrontement aux proportions mondiales. Cela requiert un développement en profondeur de la théorie marxiste-léniniste, comme l’ont fait Marx et Engels, puis Lénine et Staline à leur époque.
Très tôt dans son travail révolutionnaire, en 1908, Lénine s’est consacré à la défense du matérialisme dialectique et du matérialisme historique, la perception du monde, la méthode et la conception nécessaires à l’étude des rapports entre les êtres humains et des rapports entre les êtres humains et la nature, le problème fondamental que devaient résoudre la théorie et la philosophie.
À travers son oeuvre, Lénine a révélé comment les opportunistes, sous le couvert de la science, se sont posés en marxistes pour attaquer la théorie du matérialisme dialectique et du matérialisme historique.
L’oeuvre de Lénine est d’une grande valeur aujourd’hui pour défendre cette théorie qui est attaquée de toutes parts. Attaquer cette théorie assombrit la grande voie de la civilisation, sa définition et son contenu. Des pressions s’exercent pour la faire dévier vers un cul-de-sac.
Les conclusions de Lénine à propos de l’État et de la révolution, du rôle de la classe ouvrière et ses organisations, du rôle de la paysannerie et des autres couches sociales, du rôle du Parti bolchevique pour diriger étape par étape la révolution et la mener à terme et bâtir l’unité de toutes les masses travailleuses autour de la classe ouvrière, mener la lutte de classe, avec le prolétariat international qui joue son rôle de réserve stratégique de la révolution ainsi que l’étude des conditions objectives, des stratégies et des tactiques, sont un ensemble d’idées qu’il faut défendre et élaborer. Cet ensemble d’idées doit être développé à partir des conditions actuelles et doté de cette qualité unique, c’est-à-dire qu’elles doivent être basées sur des définitions modernes. C’est pourquoi elles conserveront toute leur pertinence tant qu’elles ne seront pas réduites à autant de dogmes.
Tout comme l’a fait Lénine à son époque, la défense de la tendance marxiste-léniniste demeure indispensable aujourd’hui pour bâtir le mouvement révolutionnaire et cette défense doit se faire en étroite liaison avec le mouvement. La défense de la tendance marxiste-léniniste engendre la pensée marxiste-léniniste, la théorie révolutionnaire qui guide le mouvement révolutionnaire. Ce travail ne peut être réduit à rabâcher des citations de Lénine ou de quelqu’un d’autre. La défense de la tendance marxiste-léniniste doit avoir un contenu conséquent avec les exigences de l’heure.
Une des plus importantes exigences est la défense du concept de parti communiste de masse et sa réalisation en pratique.
Lénine a débuté son oeuvre en s’attaquant aux tâches nécessaires pour bâtir le parti. Nous ne pouvons pas reproduire ce travail tel quel, dans la même forme et avec le même contenu, comme certains ont tenté de le faire dans le passé. Il faut en saisir l’essence et le mettre en pratique. L’essence, c’est que sans parti révolutionnaire il ne peut y avoir de révolution et que l’édification d’un tel parti doit se faire conformément aux conditions existantes. Nombreux sont ceux qui ont accusé Lénine d’abandonner le marxisme parce qu’il avait bâti un parti selon les conditions de son époque. De même, s’il fallait renoncer aujourd’hui à la grandiose tâche de bâtir le parti communiste de masse par crainte d’être accusé d’abandonner le léninisme, ce serait faire preuve d’un manque de convictions profondes.
La vie et l’oeuvre de Lénine sont un grand atout du mouvement pour l’émancipation. Il est crucial d’en faire le meilleur usage possible et au meilleur avantage de la classe ouvrière et des peuples du monde. Tout comme à son époque Lénine a vu dans le mouvement de libération nationale une grande réserve de la révolution prolétarienne, nous devons aujourd’hui soutenir tous les mouvements des peuples pour améliorer leurs conditions, en particulier la démocratisation de la vie sous toutes ses facettes.
Beaucoup de changements se sont produits depuis l’époque de Lénine. Il importe de bien saisir la teneur profonde de ces changements, sinon la force de l’oeuvre de Lénine ne sera pas utilisée, comme cela s’est produit en Europe de l’Est et dans l’ancienne Union soviétique.
Pour bien comprendre la force de l’oeuvre de Lénine, il faut en comprendre l’essence, c’est-à-dire que c’est en identifiant le maillon le plus important dans la chaîne des choses telles qu’elles se posent qu’il est possible de se saisir de la chaîne entière et d’accomplir une révolution.
Sur le plan de la préparation des conditions subjectives de la révolution, ce lien, ce maillon de la chaîne, est l’élaboration de définitions modernes. C’est le lien du travail révolutionnaire qui, dans les conditions du repli de la révolution, permet à la classe ouvrière de se mettre dans la course et gagner l’appui du peuple. La classe ouvrière ne peut se préparer à la victoire finale sans participer à cette course et sans arracher des batailles clés à la bourgeoisie durant cette période-ci.
Le PCC(M-L) saisit l’occasion du 90e anniversaire de la mort de Lénine pour réitérer sa ferme conviction en la victoire de la révolution et du socialisme. Le PCC(M-L) continuera de lutter pour la même cause que Lénine, car la victoire de la révolution est aussi urgente aujourd’hui qu’à son époque. Tant que se mènera la lutte pour une société nouvelle, la vie et l’oeuvre de Lénine auront une place d’honneur.