ناپاسخگویی به چالش های جهانی؛ نشانه های زوال تمدن غربی!؟

نویسنده: مهرالدین مشید بحران های جهانی پدیده ی تمدنی یانتیجه ی…

عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

«
»

ازپالیسی چند بعدی تااوج بحرانات وفرو پاشی پاکستان(قسمت-8-)

(قسمت-8-)

به امید تو وفا کنم ای تورک تند خو

چندان وفا کنم که تو ترک جفاکنی !” و

ای فاخر ملک تورک وتوران و تا تارانم

وی نگین آسیا وتاج سر جهانم

ای فاخر فرهنگ کهن با ستانی من

سمبول عشق راستین وناز بی بدیل من

رشک فردوس برین و رنج” فرعون خودبین!؟”ا

ای بانی عشق راستین و معبود وماه جبین

ای هوئیت اصیل من ، وی ریشۀ حیاتی

تو مایۀ بقائی ؛ بیتو کی بودن ساعتی

غیرت من ، شوکت من، شأن من عزت من

سمبول عشق وحب من ، نماد از “وحدت !” من

 بدانی که بی تو زنده نمیتوان بود

هرگز به تو بی وفا نمیتوان شد

حسن پیمان 

مکث کوتاهی بر دشنامنامۀ”کله خام!؟” علیه خلق تورک

بعداز انقراض بزرگترین ونیرومندترین وبا عظمت ترین امپراتوران-شاهان- امیران -سلاطین وفرمانروایان وکشور کشایان تورک وتورک تباران در سراسر قارۀ آسیا ؛ اروپا تا سواحل مدیترانه وشاخ افریقا وسرزمین پهن اورافسانوی هندوستان وخراسان کبیر وبویژه اخرین ثلالۀ تیموریان واحفاد ان (بابریها-واحفاد- اکبر- همایون- جهانگیرپادشاه وشاه جهان الا اورنگزیب و…) که جمعأ(16-شانزده) امپراتوریهای با عظمت ونیرومندی را غیر از شاهان امرا-سلاطین وحکمروایان دست نشانده ی این امپراتوران در جهان که بیش از (یک هزار1000سال) دورۀ این امپراتوریها در تأریخ بطور متواتر طول کشیده وثبت تأریخ نموده اند که منجمله حدود (600ششصد سال) صرف دورۀ امپراتوریهای تورکهای اناتولی بوده که منجمله بیش از(120 یکصدوبیست سال که حدود  60شصت سال) ان در اروپا تا سواحل مدیترانه وشاخ افریقا بشمول امپراتوریهای تیموری وبیش از (350سال) اخیراین امپراتوریهای تورکهای بابری هم در هندوستان وافغانستان بوده است. که با این توانائیها حکم رانده و بااستعدادهای سرشار وبا تدابیر عالی نظامی-سیاسی  وبا خردگرائیها  کشور کشائیها نموده  وبا عظمت وجلال خاص فرمانروائی نموده امده اند که اثبات کنندۀ برتریها وبرازندگیهای انها در سطح جهانی را به نمائیش میگذارد که اسباب نا راحتی ها وبروز حساسیتها وحسادتها وعقده مندیهای دشمنان تورک ستیز نژاد پرست ووآریائی پرستان وپان ایرانیستها گردیده که ناشی از عدم توانائی -احساس کمبودی- حقارت وبی استعدادی -نقض وضعف وعدم برابری در برابر این رقابتها ی بلند استعدادی وپختگی سیاسی-نظامی ومغز واندیشۀ پختۀ انها در این مسابقات استعدادی وتوانائیهای انها در سطح  جهانی  مقایسه نموده خود را ذلیل وحقیر وناتوان احساس نموده عاجز ومنزوی گردیده بسا عقده ها وکینه های شوم نژاد پرستانه ووتنفر عمیق در دل ودماغ این دشمنان دیرینۀ درون آستین تارخی گردیده است؛ ودر هر کشور مفتوحۀ که بعدأ این امپراتوریها منهزم ومنقرض گردیده و تورکها در اقلیتها قرار گرفته وبطور پراگنده زندگی اختیار نموده اند که ؛ امروز از این ناخون افگار انها استفاده برده مورد شدیدد ترین تعصبات نژادی وزبانی وفرهنگی اقوام حاکم وزمامداران تمامیت خواه قبایلی و( متحدین طبیعی طوائیفی )انها قرار گرفته اند ومیگیرند!؟ و بویژه بیشترینه حساسیتها را طوائیفی که در ایام امپراتوریها وکشور کشائیهای تورکها،در کنار انها وبازبان وفرهنگ ومدنیت مشترک با انها ودر سایه وحمایت تورکها صاحب ترقی وتمدن وفرهنگ شگوفاگردیدند؛ از خود نشانداده وبمجردیکه از سایۀ حمایت سلاطین تورک بدور ماندند ، دوباره به یک حالت استحالۀ در امده وبویژه در این عصر پیشرفت وترقی خیره کنندۀ علم وتخنیک وتکنالوژی وعصر تسخیر کیهان وطبعیت بر عکس نه چندان به پیشرفتهای سریعتروخیره کنندۀ دوره های درخشان ومشعشع بویژه تیموریان وبابریها واحفاد ؛ بل هنوز متکی به دست اوردها ی شگوفان ان دوره ها به خود مباهات میکنند ومیبالند ویا هم با دودشنام ها وحملات نژاد پرستانه به این ترتیب بطور کاذبانه خودرا اقناع وارضا میسازند؛ که برغم ادعاهای بالابلندوبی حد وحصر بلند گویان ومدعیون فرهنگ ومدنیت تلاشهای هژمونیستی غیر قابل مهار مضحکۀ شباروزی انها در این عرصه ها هنوز هم قناعت بخش وممتاز وبرازندگی نشان نداده وهیچ قابل مقایسه  با دوره های شگوفان تیموریهای وقت هم نیست وافتخارات ومباهات به ان حدی که دعوا دارند نیزندارند. اگر هم هست انهم مشترک با همین تورکها ودر میان سائیراقوامیکه باهم زیست باهمی داشته ودارند بوده است. در غیر ان با این ادعاهای بلند وهژمونیسم که  پان ایرانیستها   نسبت به هر کشور دیگر جهان در منطقه براه انداخته اند ؛ باید چندین بار بیشترنسبت به پیشین در این عرصه ها به رشد وتکامل خیره کننده تری به سبک تیموریها دست میافتند ؛ وهرگاه با همان منوالیکه این کاروان ترقی وتمدن تا امروز به دست تورکهای تیموری وبابری میبود؛ بدون مبالغه ویقینأ که به همچو پیشرفتهای قابل ملاحظه وقناعت بخش ودرخشانیهای قابل وصفی مانند دوران زمامداری های پیشین خود  دست میافتند.وهر هژمونیست را براه میماندند وبا شعله های مشعشع هنر وتمدن در عمل مانند شمع فروزانی اطراف ونواحی خودرا نیز روشن میساختند و بدون مرض وغرض دیگرانرا از ان نیز بهره مند میگردانیدند !- واما مشکلی در اینجا مغز واندیشه وسیاست خام هارون امیرزاده به ان مواجه واز درک ان همه حقائیق دورمانده است ؛  ان  بستگی دارد به درگ چگونگی از اوضاع واحوال مشخص سیاسی-نظامی واجتماعی حاکم در کشور ودر منطقه ؛که بویژه در این مقطع حساس زمانی جاریست  !؟  و داکترهارون امیر زادۀ ماکسیست-لیننیست نژاد پرست!؟ که گویا “ماینر فیلد!؟” او به حیث رشتۀ فرعی به دودشنامها تکمیل گردیده باشد !؟ از موضع همین جهانبینی خودی خود تحلیل نموده وخواسته است با استفاده از کمپاین انتخاباتی وبه این بهانه به نفع تیم مربوط داکتر عبدالله به زعم خود فرد را نشانه گرفته تحت پوشش انتقاد اصل حمله را در راستای اهداف شوم تفرقه افگنانۀ -ای-اس-ای- پاکستان وایران اخوندی بالای خلق شریف اوزبیک(تورک) کینه توزانه انجام بدهد.  واین در حالیست که همچو ائتلافهای سیاسی-موئقتی که همیشه در تأریخ بین رقبا معمول بوده  ونه هم کدام  فوق العادۀ گی دیگری نیز ندارد که انقدر بزرگ تلقی نمودند وهزاران چشم حسود وحاسد به ان دوخته شد وماهیت دشمنیهای تورک ستیزان بیشتر برملا گردید که؛ در واقع کسی انرا به تورکها تحفه نداده ونمیدهد !؟- بل طی دوصدو پنجاه سال مبارزه وقربانی وسر انجام تحت فشار هستی ونیروی متحد وحضور قوی خلق تورک وتورک تباران در صحنۀ  کار زار سیاسی -نظامی به همچو ریفرمهای موئقتی نمائیشی زمامداران دست یازیده اند که این را نا بخردانه وتنگ نظرانه  صرف خدمت به زمامداران قبایلی و(متحد طبعی) ان  خوانده است !؟- این تحلیلگر ماکسیست-لیننیست  فرمائیشی- نژاد پرست!؟ تورکستیز در این رابطه درجای دیگری از “دشنام نامۀ!؟” خود بالای خلق شریف وبا استعداد وبا فرهنگ ومدنیت پرور اوزبیک(تورک) با دو دشنامهای خصمانه تر وپربغض و کینه امیز تر چنین حمله مینماید  :  ”  .. آیا با کله خام میتوان سیاست پخته نمود؟ از قدیم گفته اند که با کله خام نمیتوان فکر پخته ریخت اینرا برخیها توهین تصور میکنند ؛ ولی این یک واقعیت تلخ است که ما شاهد ان در زندگی روز مره هستیم انکار از ان ویا نادیده گرفتن ان بمعنی تداوم وتکرار بد بختی هاست ؛ طوریکه ما سالها شاهد ان هستیم ؛بسیاری ساده لوح های سیاسی تصور میکنند در سیاست بسیار زیرک وپخته شده اند؛ حتا دست پروردگان استعمار غرب را هم میتوانند فریب بدهند ؛ وبا بودن در کنار انها را افتخار میشمارند ؛ اما متأسفانه این خام فکری زمانی بیشتر میشود که با سیاست وشراب در نمک بازی پیچیده ومخلوط شود … اظهارات اخیری وی با اشرف غنی بی خردی وکله خامی وی را به اثبات میرساند… ” (!؟)- باید هم یک ماکسیست لیننیست نژاد پرست که شاید هم آگاهانه وفرمائیشی برای بدنام سازی معتقدان این جهان بینی دست یازیده باشد که از یک موضع ومقام بلند علمی به زعم خود گویا  به شکل اکادمیک تحلیل عینی ودیالکتیکی!؟ از قضایای پیچیدۀ کنونی داشته باشد  که هر انسان عادی هم نمیتواند چنین نظریات انقلابی وآموزنده ورهنمود دهنده(!؟ )را به زعم خودش به پیشگاه مردم وتأریخ تیز بین بمثابۀ بهترین (مواد منافقت ووتفتین!؟) بسپارد. ودر واقع به فاشیسم قبیلوی خدمت نماید.! که با این ارائۀ وقرائت  مضحکۀ خود ضد نقیض نیز هست!؟ واین در حالیست که مردم واژۀ کله خام را به کسی خطاب مینمایند که او هر زمانیکه نهایت بی منطق گردیده حرفی برای گفتن نداشته باشد؛ وبا استفاده از همچو دشنامهای کوچۀ ومبتذل بعدأ به مخاطب خود حمله نماید!؟- هر انسان خردمند وبادانش ومدنی که دوکتورا بجایش باشد ؛حد اقل سواد هم داشته باشد  خودرا روشن تر تصور نماید چنین کوچه ای با ظرفیت پائین با همنوع خود برخورد نمی نماید ؛ ولو هر قدر هم که  برایش این دشنام لذت بخش هم باشد !؟- در اینجا همان حرف شاعر صدق میکند که میگوید: و

کاسۀ چینی که صدا میکند

خود صفت خویش ادا میکند

دیده درائی- بی حیائی- وبویژه نهایت سبک مغزانه وتنگ نظرانه از سطح یک فرهنگ بسیار پائین و اراجیف  گوئی این ماکسیست-لیننیست نژاد پرست ولی بی بهره از ان!؟ بیشتر در اینجا نهفته است که؛ – الف : _  نخست از همه ؛هر گاه این بخش معاونیت اول ریاست جمهوری دورسوم انتخابات که از طرف داکتر اشرف غنی مدنظر گرفته شده است به جای جنرال دوستم به یکی از همتباران عزیز  هارون امیرزاده تعلق میگرفت و مدنظر میبود؛ در ان صورت مانند همیشه قابل تأید بوده وبمثابۀ(متحد طبعی!؟) زمامداران هیچ نوع عکس العملها- حساسیتها وحسادتها وبد بینیها در مقابل ان نیز وجود نمیداشت ومانند همیشه همه خوشحال وگل وگلذار بودند وبه هارون زاده ها جشن بود..!؟   ب : _  ودر طول صد سال اخیر در تأریخ کشور (پادشاه و  رئیس جمهور ومعاونیتها و نخست وزیریها وووزارتها ومهره های کلیدی داخله ودفاع وخارجه ومالی واطلاعات ومعارف ومخابرات وامنیت  وغیره) را همیشه ومتواترانهم بطور انحصاری میراثی با چور وچپاولها -غارتها- جنایات  وفجایع وبا غصب وتجاوزات  بمثابۀ نزدیکترین همدست وهمرزم ویار ویاور وشریک ومددگار و(بهترین متحد طبیعی!؟) زمامداران قبایلی شما بوده اید نه  اوزبیکها(تورکها) که در انصورتها هیچ نوع حساسیتها- حسادتها -دندان خواهی ها وعصبانیتها وجود نداشته است. همه چیز گویا خوب نارمل وبجا بوده است .!؟ ومانند همیشه این دست بوسی وپابوسی در بار هارا چون میراث مقدس خموشانه وبا سکوت صادقانه ووفادارانه ادامینمودید !؟ واما این حسادتها وواکنشها ی شدید وبا هتاکیهای کوچه ای علیه خلق شریف وبا حرمت اوزبیک بوضاحت نشانداد که کی ها ” متحد طبیعی!؟” زمامداران قبایلی طور میراثی  در عمل بوده اند که نخست از هر کس دیگری باعث عصبانیت شما گردید؟؟؟ وتا حال هم از کنار انها خودرا سیر نموده  ودست بدست هم داده خلقهای این سرزمین را به زنجیر انقیاد بندگی وبردگی کشیده و با ظلم واستبداد وستم به شیوۀ ضد ملی وضد دموکراتیک نتنها خلق تاجیک بل همه خلقهای تحت استبداد را اسیر نموده و به فقر وبیسوادی وبه جهل ومرض وجامعه را به فساد وفحشا ودرد ومرض وعقب ماندگی وبه اعتیاد وبا  با زیهای رنگارنگ (بین البینی!؟) در مهره های مهم کلیدی نسبت به نقش ضعیف ورول نهایت ناچیز وغیر کلیدی تورکها در مقامات؛ بین ملت ورژیمها به  هزاران درد بی درمان وبحران مزمن  مبتلا وبه ده ها نوع معاملات وسازشها وخیانتهای کلان دست یازیده و دچار نموده امده اید که به همگان وتأریخ بیرحم وتیز بین  کشور اظهر من الشمس است. نه اوزبیکها(تورکها) … !؟ – ت: _  افزون بر ان هر گز دیده نشده که بعد از انقراض امپراتوریهای تورک طی حدود 350 سال اخیر  از خلق با استعداد ومتمدن اوزبیک کدام( پادشاه – رئیس جمهور- صدر اعظم – وزیر خارجه- وزیر داخله -وزیر دفاع وغیره )مهره ها وادارات مستقل کلیدی مهمی در طول زمامداریهای قبایلی نصیب شان شده باشند ومانند شما نقش ” متحد طبیعی!؟” را بازی نموده امده باشند وخلق تاجیک را نیز اسیر وبردۀ حکام قوم پرست قبایلی ساخته باشند ونه به اصطلاح مانند شما به این (لونگ  چرکین حمام!؟) افتخار ومباهات داشته باشند !؟ واکنون که این امتیازرا یک امرمیراثی انحصاری ومال شخصی پنداشته!؟  در شرف ازدست دادن هستید وبه “متحدطبیعی ” بودن شما لطمه میزند به دودشنام ووا ویلا وعصبانیتها دست یازیده وبه یاوه سرائیها سر داده گوش فلک را کر نموده اید ؛ اینست نیات چرکین درونی شما مشتی از نژاد پرستان در برابر خلق تورک ویا ملیتهای دیگروعدالت وانصاف  شما در این زمینه برای اقوام تحت ستم  بشمول خلق آگاه-روشن وبا وجدان تاجیک که  به همگان هویداست !؟  و این در حالیست که  زمامداران قبایلی به تورکها  این حسن نیت رادر طول تأریخ  نداشته اند وحتا زبان اوزبیکی  انها در لویه جرگۀ 1343ه از سوی قدیر تره کی یک عنصر فاشست قبیله “منحط” اعلان گردید که محمد کریم نزیهی”جلوه” یکی از مبارزین نامدار خلق اوزبیک (تورک) برسم احتجاج مجلس را ترک گفت که تأریخ گواهی و شهادت میدهد!! .  ونه هم تورکها مانند این بلند گویان هتاک ونژاد پرست تورک ستیز خوش خدمت بوده با پیشکش نمودن غلام بچه های محوش وبا دست وپا بوسیها به در بار ها مقرب بوده اند وبه شیوه های ماکیاوایستی به قدرت وثروت ومقام ومنزلت وبه معراجها رسیده اند ونه به بردگی وغلامی وبه اسیر سازی سائیر خلقهای به زنجیر کشیدۀ افغانستان بشمول خلق شریف تاجیک ؛ بااتخاذ موقف بین البینی برای حفظ وبقای رژیمهای استبدادی فاشیستی  در نقش”متحد طبیعی” تلاش نموده اند !؟–  ث و این در حالیست که ؛ هر زمانیکه تورکها خواسته اند حکومتی را سقوط دهند ویا حکومتی را ویا  نظامی را تشکیل دهند  متکی به زور ونیروی توانائی خود ؛ با وحدت اهنین وحضور وهستی خود  وبا اشتی ناپذیری با دشمنان میهن خود بویژه با -ای-اس-ای- وپاکستان وطالب والقاعده وضدیت با سائیر تریوریستان  وبدون انکه مانند گروه ها وتنظیمهای وابسته امیر زاده ها وغیره به جیرۀ -ای-اس-ای- بزرگ ودرفش -ای-اس-ای- را به شانه های خود  حمل نموده باشند ؛ با متانت وبا شهامت انقلابی ووطنپرستانه وافتخارانه به ان دست یافته وموئفق بوده اند که به اوراق زرین تأریخ ثبت وبه همگان اظهر من اشمس است.ا پ : _  واما امیر زاده به گونۀ نژاد پرستانه وبا نهایت بغض وکینۀ نهفته در نیات شومش به زعم خود گویا به تأریخ مراجعه میکند!؟ ومیگوید: “… از قدیم گفته اند که؛  با کله خام نمیتوان فکر پخته ریخت…”(!؟) این توهین وحقارت را رنگ تأریخی میدهد.وبه زعم خود مانند جعلیات دیگرگویا  از ان اسناد تأریخی میسازد!؟- درحالیکه در هیچ گوشۀ از تأریخ  ها آثار ومقالات چه در سطح ملی وچه بین المللی سراغ نمیگردد که کسی یا مرجعی چیزی تحت عنوان ” کله خام” علیه تورک ویا اوزبیک حمله نموده به تأریخ سپرده باشد. حتا از زمامداران قبایلی ووپشتونهای متعصب نیز با چنین بی حیائی وتعصب بی پرده چنین هتاکی شنیده ودیده ومطالعه  نشده است وصرف این امیر زاده و مشتی از همتباران متعصب ان در  طول تأریخ طور میراثی برای حفظ” اتحاد طبیعی!؟” خود (نقش بین البینی!؟) را با زمامداران قبایلی با کار برد از این نوع هتاکیها یا بشکل مذاق ویا مثل امیزاده بطور خصمانه وکینه جویانه خوش خدمتی نموده علیه تورکها ودر این اواخر هم با بکاربرد واژۀ جدید تحت عنوان( قلفک چپات!؟) به خلق شریف هزاره وشیعه در دورۀ جهاد اسلامی انگریزی با نهایت حقارت وتوهین هتاکی نموده  وتنشهارا بار آورده وبا کنار زدنها وبه حاشیه راندنها ؛ خود را به زمامداران ریکلام وپیش کش نموده به مقامها و معراجها رسیده وملت افغانستان را با فجیعترین حالت همدست باظالمان ومستبدان به انواع فقر وستم وبیسوادی وبه بدبختیها وفساد طراز مافیائی ان که همین اکنون بهترین نمونۀ تکذیب ناپذیر ان رژیم مزدور فاسد-فاشیستی  حامد خان کرزی ومعاونبرادران دست راست وعزیز ایشان  وشرکای مافیای انها است که به جهانیان به نمائیش گذاشته اند وبه ان نیز فخر میکنند ومیبالند ؛ سر میدهند وسنگر نه  که نه زور قانون ونه قضا وداد گاه به انها  میرسد  ونه طبیعت؛ تا اینکه به پنجۀ بیرحم وطبیعی اجل بافتند!؟؟؟؟؟؟؟ -نه اوزبیک وتورک این چنین (متحد طبیعی!؟)بدنام وننگین وشرم اوری را داشته  اند و نه به چنین فساد وفجایع ها  آغوشته اند!؟ که این مقایسه وداوری را تأریخ تیز بین  ومردم با وجدان ما بیطرفانه  انجام خواهنددا د وانجام داده اند.  ج : _  این حساسیتها  وتنگ نظریها ی بچه گانه ومضحکانه علیه اوزبیکها(تورکها) در حالیست که  حتا هنوز نتائیج انتخابات هم هنوز دور است وصد درصد معلوم نیست وصرف ائتلافها وکنار امدن ها وکنار رفتنهای موئقتی مربوط به دورۀ انتخابات  که این بازیها در همه دنیا نیز معمول است  وقانونی نیزاست ؛ و چنین تنگ نظریهای  دور از خرد وفرهنگ ومدنیت ونهایت به شیوۀ عقب ماندۀ بچه گانۀ  ان  که علیه رشد وبه قدرت رسیدن  وسهیم شدن ومشارکت قانونی  به قدرت سیاسی انحصاری مرکزی خلق مظلوم وتحت استبداد اوزبیک(تورک) ایجاد نموده اند؛ به چنان  اهداف محوری نژاد پرستان وزبان ستیزان مبدل گردیده است که هر گاه همچو عناصری به قدرت برسند انگاه روشن است که در قدم نخست تیغ از دمار این خلق مظلوم وبی دفاع خواهندکشید !؟- این حساسیت وواکنش شدید علیه تورکها نیز نشاندهندۀ انست که ثابت میکند متحد طبیعی زمامداران قبایلی بر خلاف ادعا های پوچ وبی اساس هارون  امیرزاده در طول تأریخ این میراث انحصاری کی ها بوده اند!؟؟؟؟؟؟؟ زیرا غیر از انها  ومشتی از فاشیستان قبیلوی کسی دیگری عکس العمل نشان نمیدهند!؟ –  ح : _  هارون امیرزاده  به حدی به این دشنام خود ارزش واهمیت قایل وانرا سزاوار میداند و از عمق دل تأسف نیز میکند!؟ ومیگوید که : ” این”کله خام” گفتن را برخی ها توهین تصور میکنند ولی این یک واقعیت تلخ است که ما شاهد ان در زندگی روز مره هستیم انکار از ان ویا نادیده گرفتن ان به معنی تداوم و تکرار بدبختیهاست …”(!؟)و 

“موشگافم من به عیب دیگران

چون به عیب خود رسم کورم در ان”

***

عیبجو ومنفی باف همچو سایه اندر قفاست

گر تو خوب یابد کنی در مذهبش چنین رواست

خود همه عیب است وگردد پی عیب دیگران

چون به عیب خود رسد بیشتر زکوران نابیناست

حسن پیمان

نخست: – هارون امیر زاده صرف متوجه عیب دیگران است ویا به دگران عیبجوئی مینماید ؛ مانند کوچه ای های فاقد اخلاق و اتهام زن که هر اعمال بدی را که خود ویا همتبارانش هم اجام دهند اورا بالای اوزبیکها یا دیگران تلاشدارد  بار نماید ومتهم سازد!؟ و اما در ثانی : _  این سوال اساسی را مردم با وجدان وحق شناس افغانستان   علی الرغم اتهامات امیر زاده به صراحت وجدی مطرح مینمایند که”… تداوم وتکرار بدبختی…” طی حدود( 250سال )اخیر وبویژه طی این (13سال) اخیر حاکمیت فاسد-فاشیستی مزدور در این جامعه وتحمیل ان بالای مردم کی ها بوده اند وهمین اکنون هم که ها هستند!؟؟؟؟؟؟؟؟- اوزبیکهاست ویا زمامداران حاکم قبایلی و ( متحدین طبعی!؟) ان که از رئیس ومعاون رئیس جمهور گرفته تا الا اخرین (مهره های مهم  کلیدی!؟)رژیم ان چون مارشال صاحب قسیم فهیم وفهیمهای دیگر که کم هم نیستند ولیست ان گنجائیش این صفحه را نیز ندارد!؟ وبگونۀ مثال که صرف از جملۀ فساد مالی واداری ووسائیر فجائیع ودزدیها وغارت دارائیهای عامه واز کابل بانک گرفته وغصب جایداد ها وتجاوزات رنگارنگ وقاچاق وجنایات به طراز مافیائی ان وغیره معاملات ضد منافع ملی ومصالح کشور که صرف از قسیم فهیم معاون رئیس جمهور کرزی برادر ومنسوبینش را به اصطلاح چهل مستوفی هم نمیتواند تصفیه نماید چه رسد به سائیر شرکا وهمدستان خیل وخطب ویاران غارتی وهمتباران نزدیک انها که قلم از توضیح وشرح ان بکلی عاجز میگرددودر تأریخ کنونی کشور به همگان اظهر من الشمس است ؛ که باید هم علیه تورکها ژاژ خواهی شود وکنار زده شود!؟ و ثالثأ : _  که عامل و باعث این همه بد نامیها- ناکامیها- رسوائیها- شکستها وبی ابروئیهای دولت فاسد-فاشیستی وحامیان ان گردیده است وبجای ان  جامعه را عملأ به فقر وغربت وبه فحشا وفساد وبد بختی وبه هزاران درد ومرض وجهل ودر ماندگیها و عقب ماندگیها واعتیاد ونفاق وشقاق وخصومت وبه منازعات ملی واجتماعی به مرکز تیروریسم ودهشت افگنی وتولید وترافیک مواد مخدر وادم ربائیها بر طبق پلان -ای-اس-ای- وپاکستان وحامیان انگریزی وغربی ان به این حالت رسانیده است که؛ توسط همین ( متحدین طبعی!؟) انحصارگران میراثی انها یکجا با زممداران است  نه توسط اوزبیکها…!؟ هر گاه قرار باشد که  این حاکمیت بدست اوزبیکها(تورکها) میبود مانند امپراتوران تیموری وسلاطین خردگرا وبا تدبیر تورک همه خلقها متحدأو برادرانه مانند اباء واجداد پیشین خود افغانستان را از خاک وویرانه ها بر میداشتندو به شگوفائیها وترقی وتمدن رهبری وسمت وسو میدادند !که حوادث افتابی تأریخی را نمیتوان به دوانگشت ودرپردۀ دو و دشنامها  پنهان کرد!!!-  خ : _  واما اکنون مردم ما بخوبی دوستان ودشمنان  ومنافقین -شرر اندازان زرنگ وماهر -تفرقه افگنان -توطئه گران ودسیسه سازان ونفاق بازان وهمدستان ایران وپاکستان وای-اس-ای- وسائیر شبکه های انگریزی وشرقی وغربی را بخوبی در عمل شناخته اند درک کرده اند که همچو تبلیغات زهر آگین مغرضانه-ذلیلانه وزبونانه توأم با هتاکیهابا توبیخها و وتهدیدها ی نژادپرستانه  که از جانب دشمنان انها علیه اوزبیکها(تورکها)  براه انداخته شده است ومیشود؛ دوران امیر عبداررحمن ویا محمد گل مهمند نیست و هیچ جائی را نمیگیرد  ومانند گل خشک که هیچگاهی به دیوار هم چسب ندارد(!؟)-و این هتاک نا بخرد ؛ با اعلام این دشنام نامۀ تفتینگرانه به دو نوع جنایت مشهود دست یازیده است:  یک : _    ملت سازی را با عدم تحمل وبا حاشیه راندن وحتا با حذف تورک تباران خواسته است ایجاد نماید –  دو : _   او (زخم زبان!!) از خود بجا گذاشته است- (زخم شمشیر) را میتوان با مرحم گذاری تداوی کرد وبهبود بخشید واما(زخم زبانرا!!!) هر گز نمیتوان تداوی ومرحم گذاری نمود !؟–   سه : _   وبا اعلان غیر قانونی این دشنام نامه  علیه تورکها در حقیقت امر اعلام خصومت ودشمنی وتنشهای قومی  علیه بخش قابل ملاحظۀ از جامعۀ افغانی است که  باید مراجع حقوقی ونهاد های مدنی نیزاین موضوع راجدی قرار داده  واز حق وحقوق انسانی وطبعی تورکهای توهین شده باید  دفاع به عمل اورند وجلو همچو خودسریها وبی بندو باریها ونفاق بازیها نیز گرفته شود!؟ -چهار : _  زیرا این نژاد پرست واضیح وبه تکرار وتأکید میگوید که: ” کله خام گفتن را برخیها  توهین تصور میکنند ولی این یک واقعیت تلخ است ..یعنی  این دشنام چنین معنا میدهد که : این توهین نیست بل سزاوار انهاست که باید به این نام توهین شوند..!!- و کسی از این نژاد پرست فاقد هیچ امتیاز وبرتری نسبت به اوزبیکها( تورکها)؛ پرسان نمیکند که تو به کدام عظمت وبرتری وافزونی وبه کدام میزان خود را طول ترازو نمودی ومغزخام خود را به کدام دیگ فاشیستی پخته نموده اید  که  نسبت به تورکها خود را برتر اعلام نموده و  این جرئت را به خود قائیل شده و بصورت غیر قانونی وضد حقوق بشری با هتک حرمت کینه توزانه ودشمنانه  وانهم بی موجب حمله مینمائی وبه دیگران هم توصیه میکنی که نباید تصور شود که این  یک توهین است  !؟؟؟؟؟؟؟؟   چ : _   داوری این  مارکسیست- لیننیست نژاد پرست شش آتشه !؟ که بر مبنای مغز واندیشۀ خام خود او ” حق وحقوق شهروندی” وبویژه معاونیتهای درجه یک کلیدی مهم را همیشه مال میراثی شخصی پنداشته و صرف به خود وبه همتباران خود میخواهد اختصاص دهد ودیگران باید هیچ حق نداشته باشند نیز نمایانگر انست که در اینجا باز هم بادریغ که به اصطلاح ” اسیاب به نوبت نیست بل صرف از پدرش است..!؟” کسی دیگری حق ندارد و با عدم تحمل وبا حاشیه راندن اقوام اوزبیک( تورک) که بوضاحت به ایشان حق وحقوق مسلم ومشروع طبعی قانونی شانرا  قائیل نگردیده ومانند همیشه از قدرت سیاسی کلیدی انحصاری مرکزی تک قومی محروم سازد و گویا به زعم خود از این طریق وحدت ملی و نظام مردمسالاری وملت سازی وعدالت اجتماعی ومشارکت ملی را تأمین نماید!؟؟؟؟؟؟ – که صرف همتباران خود او در نخستین پله های سنگین میزان عدالت خواهی!؟ زمامداریهای قبائیلی در همه مقامات ومهره های کلیدی بشکل ماکیاولیستی ان وبا ده ها معاملات آشکار وپنهان ضد ملی وضد دموکراتیک همیشه با مباهات وافتخارات آویزان باشند ودیگران باید حق نداشته باشند- که با حاشیه راندن تورکها وسائیر ملیتهای تحت استبداد میخواهد انرا مانند همیشه  در نقش(متحد طبیعی!؟) محافظه کارانه برای بقای استبداد؛ میراثی دائیمی وانحصاری خویش بسازد ونام انرا هم وحدت ملی وملت سازی بگذارد!؟-  د : _  واین درحالیست که در کلیۀ این حالات هرگز صدای اوزبیک(تورک) ویا از کدام ملیت دیگر برسم اعتراض  بر ضد این انحصار گران قدرت مرکزی بالا نشده است وحتا در طی سده ها  با خوشی از ان استقبال وبدون کوچکترین عکس العمل وحساسیتها در کنار برادران تاجیک وپشتون خود نیز بوده اند  واز ایشان حمایت نیز نموده  امده اند!- ذ : _ واین در حالیست که اوزبیکها(تورکها) هر گاه شامل این تحولات  سیاسی به این ائتلافها- اتحاد ها-کنار امدن ها وکنار رفتنها وغیره سهیم میگردند؛ نمودار هستی وحضور نیرومند انها در صحنۀ سیاسی بوده  ؛ که همکاری وهمدستی انها همیشه باعث استقرار واستحکام رژیمها ؛ ومخالفت ویا کنار رفتن انها باعث سقوط رژیمها نیز گردیده است که حتا زمامداران القاب به اصطلاح” پاچا سازی” را نیز بالای انها گذاشته اند که این واقعیت عینی نیز متهم سازی تورکها تحت عنوان” متحد طبعی!؟” بودن را رد مینماید که در دشنامنامۀ تورک ستیزانۀ هارون امیر زاده اعلام گردیده است!؟-ز : _  زیرا (متحد طبیعی) بودن از خود تعریفی باید داشته باشد و ان  اینست که باید یک (نقش بین البینی محافظه کارانه ) بین قوم حاکم واقوام محکوم را در مقامات بلند کلیدی  برای حفظ نظام استبدادی مرکزی تک قومی انحصاری بازی نموده  امده  باشد که  این افتخار !؟ را در طول سده ها  شما داشته  اید  نه  اوزبیک ها( تورکها ) –  س :_  واز جانب دیگر این حق مسلم ومشروع  قانونی تورکتباران  است  که  مانند شما  وسائیر طوائیف حاکم قبائیلی در صحنۀ سیاسی حضور فعال داشته ودر تقسیم قدرت مرکزی ومشارکت ملی ومردم سالاری  سهم مساوی وبرابر وعادلانه داشته باشند واین حق طبیعی ومشروع شهروندی  تورک ها را هیچ کس حق ندارد از ایشان سلب نماید ویا با تهدید وتوبیخ وبا دشنام وناسزا گوئیهای حسودانۀ بچگانه وتنگ نظرانه مورد حملۀ نژاد پرستانه قرار داده و بی موجب وغیر قانونی تحقیر وهتک حرمت نماید!؟–  ش : _  وبا این حال امروز بعد از اخرین ثلالۀ امپراتوری  تیموریان طی   حدود (350 سال) حکمروائی با عظمت وباجلال  که هندو مسلمان به ان میبالند ؛ حتا یک معاونیت را نیز تنگ نظرانه روادارنمیگردند؛ که عمق زبان ونژاد پرستی وتورک ستیزی نهفته در نیات چرکین همچو عناصر را به وضاحت به نمائیش میگذارد!؟ –  ص : _  روشن است که هرگاه همچو عناصر تورک ستیزو همسنگرانشان به قدرت  مطلقۀ  خود باا ین طرز تفکر فاسد-فاشیستی دست یابند ؛ نتنها که اوزبیک( تورک) بل نخست ازهمه با هزاره و شیعه نیز که فاجعۀ مشهور” افشار !!! ” که در یک شبانه روز (4000) انسان بیگناه مسلمان قتل عام وسر بریده میشود زن واطفال ودختران انها گروگان وبا انواع تجاوزات وبا پستان بریدن ها از رقص مرده ها لذت میبرند ؛ به فراموشی گذاشته خواهد شد و دست به انتقام گیری ها برده خواهد شد که ؛ به تأریخ تلخ وننگین زمامداریها اظهر من الشمس است!؟-وباید به این مثال عامه رجوع کرد واذعان داشت که: ” آفرین به همان کفن کش سابق..!!!” که با این عمق تعصب تا کنون  هر گز زمامداران مشهور فاشیست قبائیلی حتا همچو واکنشی را با بکار برد همچو دشنامها وهتاکی ها ی غلیظ  وبا پر روئی کینه توزانۀ کوچه ای و دور از هرگونه خرد وفرهنگ ودانش واز نهایت فرهنگ مبتذل وپیش پا افتاده با حسادت طفلانه وتنگ نظرانه به نمائیش گذاشته باشند.ا (!!!)  – 

مزن به دری کسی به انگشت

تا نزنندت بر دهانت به مشت

  ض : _  این حسادتها وحساسیتهای بچگانه وتنگ نظرانه بیان کنندۀ یک واقعیت عینی وانکار ناپذیر است که ؛  پدیده شوم وچرکین تعصب در نهاد هربشروهر قوم وهرتبار میتواند وجود داشته باشد که مگر در حساس ترین مرحله ومقطع زمانی وقتا که پای منافع شخصی -قومی-نژادی وزبانی- ومذهبی وطبقاتی  بمیان اید فورأ نا خود آگاه  در وجود برخی عناصر سست ناپخته ونا پایدار ویا گروه های ویژۀ فروخته شده خود را ظاهر میسازد وتنشهای قومی واتنیسیتیها را در جامعه بار اورده فاجعه می افریند که در طول تأریخ بخصوص در کشور خود ؛افغانستان تا کنون همیشه  شاهد ان بوده ایم(!!!) –  ع : _ قرار تبصره های (8-صبح- اول/مارچ/14م) که میرساند وبه تأکید میگوید: ” در میان سیاست مداران برخاسته از (جبهۀ متحد سابق و جمعیت )مارشال قسیم فهیم کسیست که به شدت به ائتلاف با سیاست مداران بر خاسته از جنوب کشور علاقمند است  واو نشانداده است که بیشتر در پی شریک شدن در قدرت است تا کسب کرسی ریاست جمهوری. اوشاید فکر میکند به نفع ” جریان جمعیت” است که شریک حکومت باشد  تا در رأس حکومت..   ” -!؟- این نیز  نمونۀ  بارز ادامۀ بی حد وحصر تلاشهای حریصا نه و تشنۀ قدرت وثروت  بودن ا ست که باید  تورک تباران با دندان خواهیهای تنگ نظرانه وحسودانه منحیث یک رقیب قوی به حاشیه رانده شود چه رسد به اینکه به حق وحقوق انها منحیث یک شهروند احترام قا یل شوند!؟

اسناد تأریخی شهادت میدهند: _  در اینجا به نظریات نقد وعالمانۀ برخی دانشمندان ونخبگان ورجولان سیاسی -اجتماعی نیز میتوان اشاره نمود که به یاوه سرائیها واراجیف هارون امیر زاده ویا جنرال طاقتها واسماعیل یونها ی افغان نازی(افغان ملت) وغیره نژاد پرستان اریائی وپان ایرانیستها وپاکستانیهای تفرقه افگن میتواند پاسخهای فرا خور حال شان باشد وشیمۀ از واقعیتهای زنده وروشن از مدنیت وفرهنگ تورک ها و نمودار واقعی از استعداد های شگوفان – توانائیها- عشق ورزی با هنر وفرهنگ ومدنیت انها وسازندگی وپرورش این عرصه های تمدنی را بر ملا میسازد که برتر جویان تورک ستیز به هیچ خود که زیاد هم میبالند ومینازند بمثابۀ مشت نمونۀ خروار یک روشنی ناچیز اما با معلومات شفاف میتواند باشد_  یک : _   متکی بر اسناد معتبر پژوهشی تأریخی اسناد و ارقامی موجود  است که ممباب مثال فشردۀ چند از انرا اینجا به پاسخ یاوه سرائیها واراجیف هارون امیر زاده  که از پختگی مغز واندیشۀ  وبر تری تورکها حکایت میکند نقل میکنیم تا به حد اقل معلوماتی اندکی در مورد مدنیت- هنر وادب وفرهنگ وتمدن  با عظمت  خلق تورک پی برده وبر ان آشنائی حاصل نماید ! که در این باب تأریخ پیشین تورکها چنین بیان میدارد که هم  چون : ” سلجوقیها-غزنویها-خوارزمشاهیان -تیموریان- بابریهای هند -تیموریهای هرات–   صفویها- شیبانیها- افشاریها- اشتر خانیان- امپراتوریهای بزرگ عثمانی- وانا تولی  وغیره که همه تورک وتورک  تباران بوده اند ؛ وافزون بر ان صدها وهزار ها دانشمند شاعر ونویسنده  چون : ” بو علی سیناها- فارابیها- مولانا ها یا خداوندگار بلخ- بیدلها- خوارزمی ها البیرونیها- نظامیها- صائیبها- نوائیها- الغ بیگها امیر خسرو ها- گوهرشاد بیگم ها وشخص ظهیرالدین محمد بابر- پروین ها شهریار ها وصدها وهزاران دیگر ازمیان این تورک ها  و تبار انها سر بلند نموده وحکومت داری نموده اند ؛ وانها در طول صد ها سال حکمروائی خویش  در نیم قارۀ  سر زمین پهن آورهند -کشورهای حوزۀ مدیترانه شرقی- شبه جزیرۀ عرب- آسیای مرکزی- ایران- کشور های شاخ افریقا واروپای شرقی مصدر بس خدمات بزرگ علمی  وفرهنگی به جامعۀ بشری گردیده ومدنیتهای چشمگیری آفریده اند  که مردم سر زمین ما  اعم از پشتونها -تاجیکها- هزاره ها- شیعه ها- اوزبیکها- تورکمنها- تا تار ها-ایماقها- قزاقها- قرغزها  بلوچها- نورستانیها اهل هنود  وغیره  زندگی باهمی داشته وبا اشتراک زبان -جغرافیای مشترک وزمین مشترک وزندگی باهمی ومشترک  در طول سده های گذشته وبه تدریج اهسته اهسته وخزیده  باکسب خصائیل وعنعنات ورسم ورسوم مشترک ملی پیدا نموده وبا گامهای استواری بسوی همدلی ووحدت  وهمبستگی ملی که نمونه های از موئلفه های ملت سازی اند ؛ حیات بسر برده اند…”- از انروست که حساسیتهای نژاد پرستان تورک ستیز را به چند دلیل زیر بشدت بر می انگیزد– الف :_این  بزرگی وعظمت تأریخی خلق تورک ؛ نژاد پرستان تورک ستیزرا عصبانی نموده که دربرابر این توانائیهای تورکها احساس ناتوانی وکمبودی وحقارت مینمایند ودر برابر تورکها واکنشها نشان میدهند ؛ زیرا عقده ونفرت وحسادت وحساسیتهای انها را در برابر تورکها ودر مقابل فرهنگ ومدنیت واستعادهای فکری-نظامی-سیاسی- اجتماعی وتدابیر عالی در حکمروائیها وبسا عرصه های مدنی عالی  تورکها ؛انهارا تحریک مینماید(!!)-  ب : _  هر گاه تورکها فاقد هیچ چیزی میبودند روشن است که اسباب حساسیتها وحسادتهای دشمنان شان نمیگردیدند.از انرو برتریهای انها باعث حسادت وخصومت دیگران گردیده است!؟– ت : _ زیرا که  حسادت واحساس کمی در برابر انچه که ممتاز وبر تر است بر انگیخته میشود که در تأریخ منحیث یک پدیدۀ عام همیشه در میان نژاد وزبان پرستان  معمول بوده است که حاجت به مثال ندارد وحتا روز مره به چشم دیده میشود..!!-  ث : _  کسانیکه در برابر تورک حسادت میورزند  دیروز در کنار انها و در تحت سایۀ امپراتوریها وسلاطین انها رشد و پیشرفت نموده وبه معراج رسیده بودند !؟ – بگونۀ مثال ایران اخوندی امروزی وپان ایرانیستهای اریائی پرست  با همه تلاشهای هژمونیستی خود در همه عرصه ها  در منطقه و حتا در جهان ؛ ان چنانیکه در این رقابتهای کلان زیاد هم غلو میکنند ؛ به قول اقای هاشمی کار شناس  شهیرودانشمند ایرانی  در واقع به ان حد چیزی  که ندارند ودر بسا موارد حتا به هیچ خود مینازند ومیبالند!؟- ممباب مثال:- دو : _   روز نامۀ “قانون” مصاحبۀ با اقای ( امیر هاشمی مقدم – کار شناس ارشد انسان شناسی ایرانی) انجام داده است که این دانشمند مشهور ایرانی در سخنان خود روشنفکرانه وغیر جانبدارانه  و به صراحت اعتراف واظهار میدارد که :  ”  …چراکه؛ اگر تأریخوفرهنگ  وهنر ووادب افغانستان را از ما بگیرند دیگر چیزی برای مان باقی میماند؟- مولوی وجامی وخواجه عبدالله انصاری – وابو ریحان البیرونی  وسنائی غزنوی ووناصر خسروقبادیانی وصد ها چهرۀ دیگری که به ان مینازیم ؛ همه اهل خراسان دیروز وافغانستان امروز بوده اند . همین افغانهای که من میشناسم ؛ تا چند دهۀ دیگر که از ما جلو نزنند ؛ بی تر دید عقبتر نخواهند بود؛ ان موقع ممکن است انان فرصت دیگری بما ندهند..   ”  – این حقائیق افتابی بیانگر انست که این پیشرفتها وترقیها ووتمدنها وشگوفائیها ی هنری وفرهنگی ومدنی وساختاری ومعماری ونقاشی وحکاکی ورسامی و یا  در همه عرصه ها ی دیگر زندگی به سبکهای عالی واستعدادی وابتکاری ان بیشتر به دوره های امپراتوریها وسلاطین وشاهان تورک متعلق بوده بویژه بعد از سدۀ پنج  میلادی بیشتر رونق گرفته است .وبه مدارج ومعراج عالی شگوفائیهای خود رسیده است که منجمله فارسها وزبان وفرهنگ فارسها نیز در این میان در کنار انها رشد ورونق عالی یافته  که امروز به ان نیز میبالند !-  سه  : _  حتا از دوران کوشانیها ویفتلی های تورک از سدۀ پنج وشش میلادی این مدنیتها بشکل بومی ان پایه گذاری شده ورونق داده شده است . چنانچه” بعد از انقراض یونانیان قبل از ظهور اسلام در قرون اولیۀ میلادی با ظهور کوشانیان تورک از طائیفۀ (تخارستان-قطغن بدخشان) از شمال کابل نشأت نموده تا قسمتهای عمدۀ سرزمین  پهن اور هندوستان را مسخر نموده که این سلسله هر کدام خودرا حامی دین بودا میدانستند.. “–  چهار : _   چنانچه   در  کتاب(بازشناسی افغانستان) از قول استاد (بر تولد -مولف -جغرافیای فارس- منتشرۀ شهر روسی) شرحی  بمیان امده است که  :  کابل تا قرن پنج میلادی تحت ادارۀ سلطۀ کوشانیها قرار داشت. مسکوکات(تابکین مالیک) پادشاه کوشانی کابل در قرن پنج میلادی در موزیم کابل موجود است . وکابل در این دورۀ  کوشانیها  بر ترقی ومدنیت بیشتر دست یافت ؛ شهر کابل را شکوه وجلال بیشتر بخشید… وهمچنان از قول همین منبع کابل بعد از یفتلی  های تورک بعد از قرن پنج میلادی سلسلۀ حکمروائی کوشانیها از هندوستان  غالبأ از جبال شمالی هند وکش به جانب بلخ طرد ورانده شده اند ؛ ودر همین  وقت سلسلۀ دیگری بنام “یفاتله” که موئرخین غرب انرا” حیاط له” میخواندند به ظهور رسیده ودر بلخ به تشکیل دولت پرداختند. این یفتلهای تورک متعاقبأ صفحات جنوبی هندوکش را نیز استیلا نمودند و کابل تا نیمۀ قرن شش میلادی در زمرۀ بلاد مشهور یفاتله امرار حیات مینمود … ودر نیمۀ قرن شش میلادی تورکان دیگری با ساسانیان متفقأ دولت یفاتله را منقرض ومنفعل گردانیدند که بعدأ تورکان بر مملکت تخارستان که مشتمل بر (27 ولایت) بود دوباره تسلط ثابت  یافتند واین سلسله تا ظهور اسلام ادامه یافت .- پنج : _ وبعدأ در کابل سلطنت مستقل ونیمه مستقل بنام (کابل شاهان-تورکی شاهان ویا رتبیل شاهان) تشکیل گردید. عمر این سلطنت از ظهور اسلام تا صفاریان سیستانی امتداد یافت. از قول همین منبع: ”  (ابوریحان البیرونی) عالم ودانشمند موئرخ وفیلسوف ؛ کابل شاهان را بنام تورکی شاهان که مخلوطی از کوشانی ویفتلی میباشند میداند… وفردوسی بزرگ نیز کوشانیها ویفتلیها را تورک میداند…  ” –  شش : _   همین منبع از قول محمد اصف آهنگ در کتاب( یادداشتها وبرداشتها از کابل قدیم) و همچنان از برخی موئرخین مشهور دیگرآورده است:   ”   … این حصار ها ودیوارهای تأریخی کابل به دورۀ همین شاهان تورک “کابل شهاهان” و یا” رتبیل شاهان” قرن پنج میلادی یعنی قبل ا ز ظهور اسلام مربوط میگردد  که برای دفاع ازکابل در برابر مهاجمین وتجاوزات از بیرون در اطراف شهر و برتیغه های کوه آسمائی وشیر در وازه اعمار گردیده بود- وکابل ومدنیت ان به اساس شواهد واسناد عینی بالاتر از (2000سال ق.م)  نشان داده شده است.  وبالا حصار که در بالای تپۀ زمرد قرار دارد مرکز فرماندهی وارگ همین شاهان کابل بوده است …”  هفت : –  ودر (977م) داخل فتوحات  سبکتگین شاه غزنی شد  …   پایتخت به غزنی ا نتقال یافت   و در  (547ه) کابل بدست علاوالدین غوری افتید…ودر(818ه) چنگیز خان به غزنی رسید  وکابل به دست شاه مغول افتید…   نه : _  سپس امیر تیمور صاحب قران گورگان جهان کشا امپرا تور دیگر تورک ظهور نمود و چنگیزیان را بیرون راند… ودر قبال سائیر متصرفات خود کابل نیز تحت سلطۀ او در امد …بعد از فتوحات امیر تیمور در(807هجری)  احفادش میرزا پیر محمد پسر میرزا جهانگیر در کابل پادشاه شد …ده : _  وبه همین سلسله از قول همین منبع ؛ سر انجام در (910 هجری) ظهیرالدین محمد بابر  نیورۀ امیر تیمور صاحب قران کابل را تسخیر نمود که طی این دود مان امپراتوریهای تورک الا سرزمین پهن اور هدوستان کشیده وکشور ما بخصوص کابل به یکی از زیبا ترین شهر دنیا بویژه در عهد تیموریان وبابریها مبدل گردید وجایگاه ومقام خاصی را بمثابۀ پایتخت تابستانی بابر احراز نموده بود…این منبع می افزاید- یازده : ” ..  بابر کتابی را تألیف نمود (توزوک بابر=بابرنامه)که در واقع بذات خود دائیرت المعارفی است که از مطالب تأریخی- جغرافیائی- وسیاسی گرفته تا موضوعات ادبی وزبانی -فلکلور -عرف وعنعنات ودر مجموع همه دانشی را که به شکلی به جامعه با هم پیوند میرساند ؛ در بر دارد. در بخش دوم کتاب (بابر نامه) مطالب دلچسپ وارزند ه ای در ارتباط شهر کابل ونواحی اطراف ان ارقام یافته است ؛ که هیچ موئرخ با چنان شرح وبیان دقیق و موئثق وکنج کاوانه وغنی از معلومات در همه ابعاد وعرصه ها همه جانبه تا الحال ارقام نداده است.  وبهترین موئخذ برای محققین وپژوهشگران ونویسندگان پنداشته شده است… جان مطلب هم در همینجا است کتابی را که شخص به رشتۀ تحریر در اورد وانقدر غنی باشد که ان حکم یک ( دائیرت المعارف) را داشته باشد . یعنی کار بزرگ یک موئسسۀ  بزرگ علمی اکادمیک را ابتکارانه اجام داده باشد ؛ آیا این  نمونۀ کوچک ؛ بیانگر مغز وکله ودانش واندیشۀ پخته و پیشرفته ومتکامل و برتری  انسان را  و انهم  در350 سال قبل از امروز زیست نموده باشد نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟- وبرعکس خام کله بودن هارون امیر زاده ها وسائیر نژاد پرستان تورک ستیز را نشان نمیدهد که بی موجب تاخت وتاز نموده است !؟ – دوازده  : _  واین ارزیابیها وبیانات موئثق ومعتبر تأریخی نمایانگر عظمت وجلال وشکوه تمدن تورکها را در طول تأریخ ها به نمائیش میگذارد که  این تورک ستیزان نژاد پرست با ان بیگانه هستند . واز جانبی بعد از انقراض امپراتوریهای تورک  ؛ این ملت با فرهنگ ومتمدن وبا استعداد در هر کشور مفتوحه وممالک تحت اثر سلاطین تورک بشکل پراگنده ودر اقلیتها بسر برده اند ؛ که نژاد پرستان تورک ستیز از دید گاه تعصب ودر اقلیت دیده به ایشان کمتر ارزش قائیل شده وبه نظر حقارت نگریسته وبمقابل توانائیها واستعداد های سر شار ومدنیت پیشرفتۀ انها – خرد گرائی وفرهنگ دوستی و هنر پروری انها خود را کم وحقیر پنداشته ونتوانسته اند برتری وامتیازات خود را  نسبت به تورکها  ثابت  وبه نمائیش بگذارند وهم چیزی شفاف وروشن دیگری از خود نیز نداشته اند که در این  رقابتها  حتا در سطح جهانی ؛ خود را برجسته نمایند از انرو دست به تقلب وجعل در تأریخها زده  وبرخی اوقات هم با دو دشنام وهتاکیها عقده کشائی نموده امده اند ودیگر کمال وبرتری وامتیازی نداشته اند..!؟ که حملات پیهم جنرال طاقت- اسماعیل یون وداکتر هارون امیرزاده مبین این حقیقت در این اوخر است..!؟- وبه مثال نهایت بر جسته وبی نظیر دیگر تأریخی توجه کنیم که تا مغز وکلۀ خام واندیشۀ پوچ وبی مایه وبی پایۀ این نژاد پرستان تورک ستیزقبیلوی و (متحد طبیعی!؟) طائیفوی  انها را از بیخ وبن بیشتر تکان بدهد وبا اخذ این معلومات اینبارباید تعصب را کنار گذاشته  صد در صد معتقد گردند که  تورکها از استعداد های سرشار  واز مغز وکله واندیشۀ پخته تر علمی -هنری -فرهنگی-سیاسی و اجتماعی بیشتری بر خوردار اند وقابل ستودنی اند که ان نمونۀ از شهکاریها و از تمدن عالی انها  یکی هم  (قصر افسانوی تاج محل) استکه انهم صرف با نام این قصر عجائیبات تأریخی اشنا اند ؛ نه با خود ان -” شنیدن کی بود مانند دیدن..”.ا   

تاج محل افسانوی نمود عالی ترین هنر معماری -فرهنگی 

حکاکی- میناتوری -استعداد وتوانائی بینظیر خلق تورک است: _و

قصر افسانوی عجائیب وغرائیب هنر مندانۀ تاج محل ؛ یکی از معماریهای بی همتا وبی نظیر در تأریخ هنر معماری واز عجائیبات تمدن جهان بوده است. قسمیکه در جریان تحصیلات عالی خود صاحب این قلم در هند انرا از نزدیک دیده ام؛ من هر گز نمیتوانم انچه را که به چشم دیده ام ان شکوهمندیهای هنری وساختاری ومعماری انرا به زبان قلم تشریح نمایم !- با چنان زیبائی وظرافت کاری -کندن کاری-به سبکهای مختاف عالی میناتوری -حکاکی ونقاشی وبا ساختارهای نهایت پیچیدۀ دلپذیر وحیرت آور هنری وبسا شهکاریهای هنری که تشریح انراجز یک باستان شناس ورزیدۀ حرفوی؛ به خود مشکل میبینم ؛ در شهر باستانی وتأریخی آگره در هندوستان بنا گردیده است که با هیچ ساختارها وبناها ومعماریهای جهان قابل مقایسه نیست . افزون بر هنر پیچیدۀ ساختاری ومعماری حیرت انگیز ومات ومبهوت کنندۀ ان ؛روی وسقف دیوارها -ستونها- وتاقها واوراقها وسر تاپای این عمارت با عظمت افسانوی  که با(دانه های قیمتی وگرانبها) با انواع گلهای مرغوب رسامی شده  در ان حکاکی گردیده  است که نهایت زیبا ودلکش وافسونگر است!- ممباب مثال: که هر برگ گل ان وهر گل بصورت جدا گانه وهر غنچه وشاخه ها وخوشه ها ی  ان نیز بصورت جدا گانه با (قیمتی ترین دانه ها که حتا در برخی موارد ان ؛ دانه های الماس نیز بکار رفته است؛ با لعل ولاجورد -زمرد-عقیق- وغیره وبا انواع سنگهای گرانبها و پر ارزش ) چنان حکاکی گردیده وبه رنگ طبیعی هر گل  وهر گلبرگ – هر شاخه وغنچۀ ان چنان ظریفانه ونفیسانه روی دیوار ها -ستونها واوراقها وسقفهای ان حک وفرش گردیده که گوئی مانند گلهای طبیعی که از بتۀ چمن ان ها کنده شده وتازه آورده بروی این دیوارها وستونها ودر سراپای این عمارت افسانوی حک ونصب نموده باشند ؛ با همان زیبائی طبیعی ان با چنان درایت وفهم بلند واستعداد عالی توسط ماهر ترین هنر مندان وحکا کان ومعماران ونقاشان ورسامان واستاذان ماهر ؛ نتنها از هند واسیای میانه وخراسان بزرگ قدیم وماوراءالنهر؛ بل از سراسر دنیا توسط جهانگیر پادشاه که همه را به در بار خود جمع نموده با چنین معماری وکندن کاریهای شاهانه وبا شکوه چنان حکاکی ما هرانه وهنر مندانه وظریفانه بروی قیمتی ترین سنگها ی رخام ومر مر عالی حک وفرش وچون آئینه لشم ساخته شده است که واقعأ هم میشود گفت که دور از عقل وتصور بوده  وهر بیننده را ساعتها به حیرت وبه مات ومبهوت وامیدارد(!!)- یعنی با چنان ظرافتکاری فرش وحک وآیئینه وار لشم وصاف سائیده شده که از دور مانند گلهای زیبای طبعی نمادی دارد که گوئی در بین یک باغ وچمن گلهای رنگارنگ طبیعی قرار داری که با گلهای متنوع وقشنگ وزیبای دلپذیربا عالیترین میناتوریهای ظریف ونفیس حاشیه ای  از دور چنان مینمایاند وجالب است که نمیشود از ان حتا یک لحظه انسان به سادگی چشم بکند !!- که نمادی از عالیترین فرهنگ ومدنیت و هنر معماری وحکاکی وکندکاری ونقاشی ورسامی ومیناتوری وده ها نوع هنر افسانوی  بکاررفته از تورکهای تیموری گورگانی وبویژه یاد گاری بی مثالی  از اخرین ثلالۀ امپراتوریهای (بابری-اکبر؛ همایون؛ جهانگیر وشاه جهان بیگم همسر او ؛ الا اورنگزیب و..) که بیش از (350 سال) امپراتوری اخیر با شأن وشوکت وبا جلال وعظمت در سر زمین وسیع وپهن اور افسانوی هندوستان ؛ این سر زمین عطوفت ومهر ومحبت وعشق  وفرهنگ وسنت وحتا اوهام با تنوع مذاهب  وخرافات والسنه ونژاد ووطوائیف که به صد ها میرسد ؛ فرمانروائی نموده اند وهمچو شهکاریهای بزرگ را   از خود به یاد گار وماندگار گذاشته اند که امروز باعث افتخارات نتنها خلق تورک وهند وسکه ومسلمان گردیده بلکه سراسر دنیا به ان میبالد وبه مرکز توریستهای جهان مبدل گردیده ملیونها توریست را سالانه بخود جلب مینماید وملیونها دالر دولت هند سالانه از ان سود میبرد وهمه به ان مباهات دارند ومیبالند!! ؛ مگر صرف چون امیر زاده های تورک ستیزوسائیر اریائی پرستان وپان ایرانیستها  از این برتریها ی مدنی وهنری وفرهنگی رنج میبرند-کمبودی وحقارت احساس مینمایند وخود را ناتوان وبی استعدا در برابر ان  میبینند و اصلأ چنین برتریها را ندارند و از انرو جز راه وروش های  بی منطقی-دودشنام وهتاکی وحملۀ نژاد پرستانه انهم بشکل کوچه وبازار دیگر راهی  برای ایشان باقی نمانده است و ندارند وخود را در برابر این عظمتها وبر تریها نهایت حقیر- کم وذلیلل میبینند !؟  واین توانائی هنر معماری -فرهنگی واستعداد وتوجه عالی به هنر وفرهنگ ومدنیت تورکها را؛ با همه باداران -اربابان وحمایه گران همتبار هژومونیست داخلی وخارجی  متعصب تورک ستیز در جهان نداشته اند وندارند وتا هنوز هم نتوانسته اند بپای این شکوهمندیها برسند که پاسخ محکمی ودندان شکنی خواهد بود به دهان گندیدۀ این دشنام دهنده گان علیه تورکها (!؟)-  

افتخارات تورک ؛ افتخارات جهان گردید:_ که این بنای بزرگ وبا عظمت از عجائیبات وگرانبهای تأریخ ؛ محصول عشق وعاشقی  دوقلب شیفته ودو دلباخته وجدا ناپذیری است  که به دستور( شاه جهان بیگم به همسر دلباخته وعاشق دیوانه اش  جهانگیر پادشاه) که برای اثبات عظمت عشق آتشینش  وسر سپردگی او در راه عشق بی پایانش به بی بی شاه جهان بیگم ! این بنای فرمائیشی  همسر دوست داشتنی خود را با چنان مجلل وبا شکوه  که اشاره شد برایش میسازد  واعمار مینماید  ومنحیث مر قد وآرامگاه او به همسرش هدیه میکند و خودش نیز در کنار وی در منزل دیگر ان  ارام  میگیرد ؛ که نمادی از عشق ورزی به زن  وتسلیم به حقوق ووخواسته های زن با وفا ومهربان واحترام عمیق بر زن  وخرد گرائی ومدنی بودن  در مقابل زن را نیز به نمائیش میگذارد که امپراتوران تورک دارای چنین اوصاف وحصائیل عالی انسانی نیز بوده اند !- که بعدأ در این اواخر منحیث یک بنای بزرگ یادگاری افسانوی ومنحیث یک آثار وعابدۀ بی همتا وبی سابقۀ از عجائیبات بی بدیل وبی نظیر تأریخی به دفتر موئسسۀ یونسکو بخشی از شعبۀ سازمان ملل متحد  منحیث( هفتمین عجائیبات هنر معماری بی بدیل تأریخی) ثبت گردیده است. که نتنهتا با عث افتخارات خلق با استعداد وهنر پرور ومدنیت پرور تورک بل باعث افتخارات تمام دنیا گردیده است(!!!). .ا

رقابت ناکام با معماری قصر تاج محل: _  در اینجا از قول مسوئلین رهنمای توریستی این بنای با شکوه افسانوی توریستی در همان ایام دیدارم از این بنای افسانوی  روایتی موجود است که : یکی از سر مایداران پرقدرت وثروتمند هندوستان که نامش را فراموش نموده ام ؛ تلاش ورزیده است  تا عین بنا وساختار ومعماری را در رقابت با ان اعمار نماید؛ وحتا به زعم خود میخواسته است قصری بهتر از انرا  در رقابت بمقابل این بنای بی همتا ی پیچیدۀ افسانوی تهداب گذاری نماید ؛ اما بعد از مدت  حدود(12 سال) تلاش شباروزی با جمعی عظیمی از هنر مندان ومعماران واستاذان ماهر وبا هزینه های هنگفتی حتا نتوانسته است که حد اقل مانند تاج محل  تهداب انرا بریزد !؟ – وبا نهایت تلاش ؛ سر انجام بعد از (12سال) کار پر تلاش خود موصوف فوت مینماید وبه این هدف خود موئفق نمیگردد!؟ – که علائیم همچو تهداب ریزی او نیز در همانجا موجود وحفظ گردیده است . در سائیر دنیا نیز هیچ شاهی-امپراتوری -حکامی- زمامداری -امیری  تا به حال پیدا نشده است وکسی تا حال نتوانسته است به پیچیده گیها ی هنری ومعماری وفرهنگی وحکاکی ونقاشی وبه زینت وزیبائی این بنای عجائیب وافسانوی وبا عظمت جهانی پی ببرند وبمانند ان عمارتی بنا نمایند. که نمودار برجستگی وبرتری استعداد های سر شار هنری -معماری- نقاشی وکندن کاری وحکاکی – توانائی-مدنی وبرتریهای تورکها را در طول تأریخ نسبت به دیگران به نمائیش میگذارد . واز هنر دوستی واز هنر ومدنیت پروری عالی وتوجه انها را درین عرصه ها بر جسته و برازنده میسازد.  که در بسا موارد نیز روایت است که خود شاهان وسلاطین تورک با معماران وبناء ها وحکاکان وواستاذان هنر ها یکجا با هم کار میکرده اند وحتا برخی سفارشات ابتکاری در این زمینه ها نیز میداده اند . مثلن امیر تیمور صاحب قران ؛ اغلب اوقات در وقت فراغت خود با معماران  وکاشی کاران یکجا کار میکرده است ؛ وحتا یکنوع کاشی مخصوص ابتکاری با رنگ لاجوردی تیز جلا دار  که در مسجد گوهر شاد بیگم نیز بکار رفته است که از سبک کاشیکاریهای ابتکاری شخص امیر تیمور است  که بعدأ در آسیای وسطی وایران نیز رواج یافته است. !!-   البته در جهان هر کس سبک وروش خودرا داشته است ؛ اما  این توانائیها وابتکارات وبر تریهارا نتنها آریائی پرستان تورک ستیز  بلکه هیچ مردم دیگری نتوانسته است بپای عظمت وشوکت  فرهنگی -هنری وهنرپروری تورکان ودست اورد های تأریخی انها که همچو قصر های از عجائیبات وباشکوهی مثل تاج محل- قطب منار- مسجد گوهر شاد بیگم و به ده  ها مسجد وخانقاء ورصد خانه های ابتکاری افسانوی ویژۀ  تورکهای تیموری وبابری واحفاد ان برسد که حتا  به همگان نیز سرمشق بوده است وبه بهترین منبع عاید ومراکز مهم  توریستی در جهان بوده ؛امروز دولتهای این کشورها از ان سود های هنگفتی نیز میبرند واز جملۀ مفاخرات  بزرگ تأریخی خود محسوب نموده اند که جز از یک گروه متعصب تنگ نظر قبیلوی وطائیفوی دیگر تمام جهان به ان میبالند !!!- که شواهد واسناد زنده وموئثق وبرحال تأریخی باز گو کننده وصحه گذار به این ادعا بوده ویک حقیقت تگذیب ناپذیر تأریخی است که؛ این آثار ماندگار ایشان؛ خود این مطلب را بطور زنده بیان میدارد!!!. .ا

حسن پیمان

 ادامه دارد……و

مارچ/8/14م