از بین بردن سوریه برای ایجاد سنیستان

بهنظر میرسد بین ترکیه، حکومت اقلیم کردستان و ایالات متحده توافقی شده است برای جداسازی بخشی از شمال عراق و شرق سوریه برای ایجاد یک کشور سنی که بهطور مشترک توسط آنکارا و واشنگتن کنترل خواهد شد. همچنین بهنظر میرسد اوباما موافقت کرده است تا از جهادی ـ نیابتیهای شیطانی (ملقب به تروریستها) استفاده کنند تا در کنار نیروهای ویژه ایالات متحده، عملیات نظامی آتی را انجام دهند. بنابراین همچنان که تلاش برای حذف اسد بهطور موقت به تعویق انداخته شده است، تصمیم به از بین بردن سوریه قویتر از همیشه است.
نویسنده: مایک وایتنی Mike Whitney ـ ۹ دسامبر ۲۰۱۵
منبع: کانتر پانچ counterpunch.org
ارتباط بین بمباران پایگاه نظامی عیاش Ayyash سوریه توسط آمریکا، و تجاوز ترکیه به شمال عراق چیست؟
هر دوی این وقایع به ظاهر جدا از هم، بخشی از یک طرح بزرگتر است برای بالکانیزه کردن خاورمیانه، برای تقویت منابع رو به کاهش واشنگتن، کشاندن روسیه به یک جنگ پُرهزینه و طولانی، و تضمین این که نفت خاورمیانه بهنام دلار آمریکا باقی بماند. جوزف کیشور Joseph Kishore نویسنده آن را در مقالات اخیر در وبسایت سوسیالیسم جهانی خلاصهبندی کرد. او گفت:
«نیروی اصلی واقع در پشت جنگ سوریه همان است که امپریالیسم را برانگیخته است تا کل خاورمیانه را تکه پاره کند: منافع سرمایه مالی بینالمللی. کشورهای اصلی امپریالیستی میدانند که اگر آنها حرفی در تقسیم غنایم داشته باشند، باید سهم خود را در کشتار ادا کنند»(«تکه پاره کردن جدید امپریالیستی خاورمیانه»، وبسایت سوسیالیسم جهانی).
جنگ با ترور یک لاپوشانی از جنس روابط عمومی است که برای پنهان کردن تلاشهای واشنگتن برای حکومت بر جهان طراحی شده است. بدون درک این که خط سیر آشکار عملیات خشونت و ترور چگونه با استراتژی ژئوپولیتیکی گستردهتر و جامعتر برای ایجاد یک نظم جدید جهان تک قطبی، برای درهم شکستن همه رقبای در حال ظهور، و برای گسترش تسلط تمام و کمال آمریکا بر سراسر این سیاره مرتبط است، درک اتفاقات در سراسر جهان غیرممکن میشود.
اجازه دهید به موارد مشخص مراجعه کنیم: روز یکشنبه، هواپیماهای جنگی آمریکایی، پایگاه نظامی رقه در شرق سوریه را بمباران کردند و سه سرباز سوری را کشتند و سیزده نفر دیگر را زخمی کردند. این حادثه در روستای عیاش در استان دیرالزور اتفاق افتاد. بهرغم این حقیقت که هیأت انگلیسی نظارت بر حقوق بشر «آن حمله مرگبار هوایی به اردوگاه نظامی را» تأیید کرد، استیو وارن، سخنگوی نیروهای ائتلاف آن را تکذیب کرد. بنابر تأیید این ناظران، این اولین بار است که یک حمله از طرف ائتلاف به رهبری ایالات متحده، نیروهای دولتی سوریه را کشته است. انکار وارن، که پاسخ واکنشی پنتاگون بههر گونه ادعای مجرمیت است، نشان میدهد که این حمله یک اقدام تحریکآمیز عمدی درنظر گرفته شده بود تا ماشه حملات تلافیجویانه روسیه را بکشد که بهنوبه خود، تعهد بزرگتر نیروها و مجتمعهای تسلیحاتی آمریکایی به جنگ ۴/۵ ساله در سوریه را توجیه کند. این که آیا این حملات با چراغ سبز کاخ سفید انجام شدند و یا عناصر خودسر در پنتاگون مستقلانه عمل کردند، روشن نیست. اما، آنچه روشن است، این است که حمله به نیروهای سوری، در ۳۰ مایلی کامل هدف تعیین شده، بدون خطا بود. همچنین شایان ذکر است که طبق تجزیه و تحلیل نظامی جبهه جنوبی، بمباران ایالات متحده با «تهاجم تمام عیار داعش به روستاهای عیاش و بغلیا Bgelia همزمان بود». بهعبارت دیگر، این حمله آمریکا پوشش هوایی برای تروریستهای داعش برای انجام عملیات زمینیشان را فراهم میکرد.
آیا این بخشی از یک برنامه بود یا صرفاً یک تصادف؟
ظرف کمتر از ۲۴ ساعت پس از حمله، هواپیماهای جنگی آمریکایی روستای الخان در شمال شرق سوریه را بمباران کردند و ۲۶ غیرنظامی سوری از جمله حداقل چهار زن و هفت کودک را کشتند. هدف ارتش آمریکا از این حملات مرگبار، ارسال این پیام است که میخواهد هوا- فضای شرق سوریه را کنترل کند. جایی که برنامهریزی کرده تا داعش را حذف کند و دولتی سنی، عملاً سازگار با طرح خود را روی کار آورد تا سوریه و عراق را تجزیه و آنها را به استانهای کوچکتری تبدیل کند که جنگسالاران محلی، متعصبان اسلامی، و دستنشاندههای آمریکا بر آنها حکمرانی کنند. تاکنون مطالب زیادی در مورد این موضوع نوشته شده است، بنابراین ما هم بیش از حد وقت خود را صرف آن نمیکنیم. مقاله اخیر جان بولتون نومحافظهکار در ستون «مخالفت با صفحه سردبیر» نیویورک تایمز، آن مفهوم اساسی را خلاصهبندی میکند که بهنظر میرسد تقریباً تمامی نهادهای سیاسی آمریکا از آن حمایت میکنند. در اینجا گزیدهای از مقاله آمده است:
«واقعیت امروز این است که عراق و سوریهای که با این عنوان میشناختیم از بین رفته اند…. بهجای تلاش برای از نو خلق کردن نقشه از نوع جنگ جهانی اول، واشنگتن باید ژئوپولیتیک جدید را تعیین کند. بهترین جایگزین برای دولت اسلامی [داعش] در شمال شرقی سوریه و غرب عراق، یک دولت مستقل جدید سنی است …
پیشنهاد این کشور سنی بهشدت با دیدگاه محور روسی ـ ایرانی و عوامل آن (حزب الله، آقای اسد و بغداد مورد حمایت تهران) متفاوت است. هدف آنها مبنی بر بازگرداندن دولتهای عراق و سوریه به مرزهای سابق خود، هدفی است کاملاً مغایر با منافع، آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی دوست …
«سنیستان» جدید ممکن نیست سوئیس بشود. این یک طرح ابتکاری برای دموکراسی نیست، بلکه سیاستهای قدرت سرد است. مطابق با هدف استراتژیک محو دولت اسلامی است که ما در آن زمینه با متحدانمان اشتراک نظر داریم، و این امری است دست یافتنی.»(«جان بولتون: درهم شکستن داعش، ایجاد یک کشور سنی»، نیویورک تایمز)
چنان که گفتیم، این نوشته بولتون تنها یکی از مقالات فراوان و نوشتجات سیاسی است که از تجزیه عراق و سوریه و ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه حمایت میکند. داعش که تا حد زیادی اختراع سازمانهای اطلاعاتی غربی و همتایانشان در خلیج فارس است، یک جزء حیاتی در این طرح کلی است. با قرار دادن یک سازمان تروریستی در مرکز منابع نفتی جهان، منطقی برای مداخله در امور سایر کشورهای مستقل، هرگاه که بخواهد، ایجاد میشود. این موضوع به توضیح بمباران این هفته عیاش و الخان در شمال شرقی سوریه کمک میکند. ایالات متحده با تکان دادن پیراهن خونین «داعش »، حملات خود را توجیه میکند، در حالیکه در واقع، آمریکا صرفاً بهدنبال منافع استراتژیک محدود خویش است. و در حالیکه ایالات متحده منطقه پرواز ممنوع را بهطور رسمی در منطقه برقرار نکرده است، روشن است که ریسکهای بزرگتری درارتباط با عملیات در شرق سوریه نسبت به هفته پیش وجود دارند، که دقیقاً پیامی است که پنتاگون میخواست بفرستد.
این قرار و قاعده عیناً میتواند در مورد تهاجم ترکیه به شمال عراق با حدود ۹۰۰ سرباز و ۲۰ تانک صدق داشته باشد. قبل از هر چیز، امکان ندارد ترکیه بدون اجازه گرفتن از واشنگتن، تاختوتاز بهراه انداخته باشد. همه ما میدانیم وقتی که بعد از کودتای مورد حمایت سیا درکیف، مسکو از کریمه دفاع کرد چگونه دولت اوباما با خشونت واکنش نشان داد. آن را مقایسه کنید با پاسخ مطیعانه برت مک گورک، نماینده ویژه ریاست جمهوری که مجبور شده در توییتر بگوید: «ایالات متحده از آرایش نظامی در داخل عراق، بدون رضایت دولت عراق پشتیبانی نمیکند» (Today’s Zaman)
همین؟ ۵هزار سرباز آمریکایی در خلال جنگیدن در عراق کشته شدند و تمام چیزی که مک گورک میتواند بگوید این است که: «تو واقعاً نباید آن کار را بکنی، ترکیه»؟
بهخاطر داشته باشید، واشنگتن نه تحریمی علیه ترکیه وضع کرده است، نه به ارز و یا بازارهای مالی آن حمله کرده، و نه آن را به جنگ تهدید کرده است، چنان که با روسیه کرد. در واقع، اوباما ترکیه را حتی سرزنش هم نکرده است. وی خیلی ساده رویش را بهطرف دیگری چرخاند و از کل ماجرا چشمپوشی کرد. بهطور طبیعی، این امر، متحد آمریکا در بغداد را به خشم آورده است، حیدر العبادی، نخستوزیر عراق، تهدید کرده است که اگر نیروهای ترکیه در ۲۴ ساعت آینده خاک عراق را ترک نکنند اقدام مقتضی خواهد کرد.
یک بار دیگر، حرکت ترکیه کاملاً با استراتژی کلی امپریالیستی «ساختارشکنی» در سوریه و عراق و تجزیه آنها به دولتکهای کوچکتر بیضرری که در «حالت دائمی وابستگی استعماری» در آیندهای قابل پیشبینی باقی بمانند، تناسب دارد.
همانند متعصبان اسلامی ترکیه در آنکارا؛ آنها فکر میکنند که ادعای ارضی کردن در مورد قلمروی که آنها فکر میکنند در جنگ جهانی اول از دستشان خارج شده است، کاملاً موجه است. جمیل بارلاس Cemil Barlas مقالهنویس ترک شبکه خبر A این مطلب را برای هری فیر Harry Fear در رادیو تلویزیون لندن خلاصهبندی کرد:
«در گذشته، این سرزمین به ما تعلق داشت؛ ما حق داریم در سرنوشت آنها سهیم باشیم. علاوه بر این، بستگان ما در آن مناطق زندگی میکنند. ما بهخاطر آنچه که برای آنها دارد اتفاق میافتد نگران میشویم … طبق اظهار بارلاس، ترکیه بر منابع طبیعی سوریه و عراق حق و حقوقی دارد و وی فکر میکند مردمی که در آنجا زندگی میکنند از فروش نفت که نصیب «دیکتاتور» میشود هیچ منفعتی ندارند». (اخبار اسپوتنیک)
تهاجم ترکیه به عراق، نشانه شروع یک اشغال طولانی مدت است که به احتمال زیاد به موصل گسترش خواهد یافت. این امر موجب استقرار یک منطقه آزاد شده حیاتی برای کنترل منابع و دالان خطلولههایی خواهد شد که نفت را از طریق ترکیه به بندر جنوبی جیهان هدایت خواهد کرد. در زیر مطالب بیشتری از یاووز بایدار، مقالهنویس ترک در مورد آنچه در آنجا میگذرد آمده است:
«پس گرفتن کامل موصل در صدر دستور کار است. برای این کار، یک همگرایی آشکار میان منافع ترکیه، حکومت اقلیم کردستان و متحدان غربی وجود دارد…. چهرههای کلیدی در تصویر بزرگ، خالد هودجا Khaled Hodja، رهبر ائتلاف ملی سوریه، در همکاری نزدیک با مسعود بارزانی، رهبر حکومت اقلیم کردستان است. این او بود که اعلام کرد، یک نیروی رزمی مشترک ایجاد شده در ایالت روژاوا Rojava وجود دارد.
سرهنگی که بهطور ناشناس با تونجا اوگرتن TUNCA Öğreten از وبسایت خبری دیکن Diken در استانبول، گفتوگو میکرد، طرحها را تأیید و اضافه کرد که آن تشکلی است به ابتکار ایالات متحده و ترکیه و از حدود ۵هزار نفر تشکیل شده است.
«… این نیروها توسط ایالات متحده و ترکیه حمایت میشوند، هر دو علیه رژیم اسد هستند و بهدنبال جدا کردن کردهای شمال سوریه.»
ادریس نسان Idris Nassan معاون وزیر امور خارجه کوبانی، ادعا میکند که این نیروی جدید بهطور عمده از اعضای گروههای احرارالشام و النصره، و ترکمنها تشکیل شده است.
نسان به آخرین تحرکات جلسهای قریبالوقوع در ریاض توجه میدهد، که در آن عربستان سعودی در حال سازماندهی ائتلافسازی جدیدی برای نیروهای مخالف دولت سوریه است. نسان به وبسایت دیکن گفت: «پشت واژه «نیروهای میانهرو» عربستان سعودی و ترکیه قرار دارند» («آنچه در زیر «حرکت موصل ترکیه» نهفته است ؟، Today’s Zaman)
بنابراین بهنظر میرسد بین ترکیه، حکومت اقلیم کردستان و ایالات متحده توافقی شده است برای جداسازی بخشی از شمال عراق و شرق سوریه برای ایجاد یک کشور سنی که بهطور مشترک توسط آنکارا و واشنگتن کنترل خواهد شد. همچنین بهنظر میرسد اوباما موافقت کرده است تا از جهادی ـ نیابتیهای شیطانی (ملقب به تروریستها) استفاده کنند تا در کنار نیروهای ویژه ایالات متحده، عملیات نظامی آتی را انجام دهند. بنابراین همچنان که تلاش برای حذف اسد بهطور موقت به تعویق انداخته شده است، تصمیم به از بین بردن سوریه قویتر از همیشه است.
مایک وایتنی MIKE WHITNEY در ایالت واشنگتن زندگی میکند. وی یکی از همکاران Hopeless: Barack Obama and the Politics of Illusion – AK Press است. Hopeless در انتشارات Kindle نیز موجود است. وی از طریق نشانی زیر قابل دسترس است: fergiewhitney@msn.com