آمریکا و اسرائیل علل تشنج آفرینی و جنگ در منطقه هستند
اخیرا همانگونه که شیوه همه بزن بهادرهاست، آمریکا با نشان دادن عضلات بازو و گردنش هواپیماهای بمبافکن “بی52” راهبردی و دوربُرد خود را که حامل بمب اتمی بوده و همواره در پروازند به خلیج فارس فرستاد و همزمان با آن ناو هواپیمابر آمریکا که به نام “یو اس اس نیمیتز” (USS Nimitz) مشهور است و متعلق به ناوگان دریایی هستهای نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا است، وارد خلیج فارس نمود.
بر اساس انتشار خبری در یورونیوز مورخ دیماه 1399 “ژنرال کنت مکنزی” (Kenneth F. McKenzie Jr)، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده در توجیه این اقدامات تشنجآفرین در منطقه اظهار داشت:
“ماموریت جدید بمبافکنهای «بی ۵۲» در خاورمیانه نمایش آمادگی واشنگتن برای مقابله با «تهاجم به آمریکاییها یا منافع ایالات متحده» بود.
این سخنان در حالی بیان میشود که یک مقام ارشد آمریکایی در گفتگو با روزنامه «واشنگتن پست» گفت که خطر حمله به آمریکاییها یا منافع واشنگتن در منطقه «بسیار واقعی» است.”.
وی که فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده موسوم به «سنتکام» (United States Central Command – CENTCOM)
است، روز پنجشنبه ۲۹ آبان 1399 بیان کرده بود: “اقدامات بیثبات کننده ایران از سال گذشته ادامه داشته و «بر دامنه و شدت آنها افزوده شده است.»”.
این اظهار نظرات که به مصداق “دست پیش را بگیر تا پس نیفتی” ارائه می گردند، اوج بیشرمی یک قدرت تاراجگر در منطقه و جهان است.
این اظهارات زمانی بیان میشود که خانم “نانسی پلوسی” (Nancy Patricia D’Alesandro Pelosi) رئیس مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که درباره جلوگیری از استفاده ترامپ از کُدهای هستهای با “مارک میلی” (Mark A. Milley)، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا گفتگو کرده است. میبینید که حتی یک جناح قدرتمند امپریالیسم آمریکا همراه با سایر امپریالیستها در اروپا و غرب از ماجراجوئی رئیس جمهور تشنجآفرین و جنگطلب آمریکا در هراس هستند. در واقع ترامپ میتواند با ماجراجوئی نظیر توسل به تروریسم دولتی در ترور سردار قاسم سلیمانی، سانحهای نظیر سقوط دهها هواپیمای اوکرائینی در ایران و منطقه بیآفریند. البته ایرانیان خودفروخته از این ماجراجوئیهای ضد انسانی ترامپ چه در گذشته و چه در آینده حمایت خواهند کرد. برای آنها سرنوشت مردم ایران و منطقه مهم نیست، دست دراز شده آنها در جیب امپریالیسم، صهیونیسم و وهابیسم مهم است.
امپریالیسم آمریکا با ماشین جنگی و اتمی خود تقریبا از فاصله 12 هزار کیلومتری خاک آمریکا به خلیج فارس وارد شده، هواپیما فرستاده، ناو شکن اعزام نموده، زیردریائی آماده کرده و با لحن تهدیدآمیز با ایران صحبت میکند و این اقدامات جنگطلبانه و تشنجآفرین را به پای ایران مینویسد که گویا منطقه را “بیثبات” کرده است. ایران همسایه آمریکا نیست و مردم ایران نیز علاقهای ندارند که یک قدرت بیگانه از آن سر کُره زمین با خروارها اسلحه و تجهیزات جنگی، سلاح کشتار جمعی و اتمی حریم امنیت خلیج فارس را مورد تعرض قرار دهد و این لشگرکشی را پیشگیری از «تهاجم به آمریکاییها یا منافع ایالات متحده» جلوه دهد. باید پرسید آمریکائیها در منطقه خلیج فارس چه میکنند؟ منافع آمریکا که کشوری در قاره آمریکاست چرا باید در آسیا و در خلیج فارس مورد تهدید واقع شود؟ این منافع را طبیعتا زبان زور و گلوله برای آمریکا تعریف کرده است وگرنه منافع واقعی مردم منطقه با حضور آمریکا در این منطقه مغایرت کامل دارد و تنها به اشاعه ناامنی و بیثباتی دامن میزند. آیا این ادعا از نظر عقل سالم و منطق بشری قابل پذیرش است که ایران به خلیج مکزیک هواپیما، زیردریائی و نیروی نظامی گسیل دارد و مدعی شود که امنیتاش در خلیج مکزیک مورد تهدید قرار گرفته است؟! آمریکا دنیا را از آن خود میداند، ژاندارم جهان است، وی به خود حق میدهد که قواعد و مقررات و قوانین جهانی را خود تعریف و تفسیر نموده و به اجراء بگذارد. آمریکا ابلیس اتمی و اهریمن هستهای جهان است که سرنوشت ملتها را ملعبه دست خود قرار داده است. وی با حضور نظامی در عراق و افغانستان میلیونها نفر را تا کنون به قتل رسانده و بیخانمان کرده است. آمریکا با حمایت بیشرمانه از اشغال سرزمینهای فلسطینی میلیونها فلسطینی را با یاری صهیونیسم آواره نموده و خونشان را در مزارع زیتون جاری ساخته است. آمریکا مسئول کودتاهای سرکوبگرانه نظامی در ایران، ترکیه، عراق, پاکستان در منطقه و در سراسر جهان است. آن نیروهای اهریمنی که صلح و آسایش مردم منطقه و جهان را به خطر افکنده و موجب بیثباتی و تشنج در سراسر گیتی شدهاند امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم اسرائیل نام دارند. مردم منطقه خودشان بهتر از هرکس میتوانند مشکلات و اختلافات خود را بر پایه دوستی و احترام متقابل و در نظر گرفتن منافع یکدیگر حل و فصل نمایند و نیازی به قیّم ندارند تا برای مردم منطقه و کشورهای خاورمیانه و کرانههای خلیج فارس تعیین تکلیف کند. آیا این ایران بوده که با تروریسم دولتی وزیر جنگ آمریکا را در خارج از خاک خود و در زمان صلح در مغایرت کامل با قوانین بینالمللی ترور کرده است؟
مضحک است که آمریکا سردار قاسم سلیمانی را در یک سال پیش با استفاده از تروریسم دولتی به قتل رسانده است و حال سالگرد قتل وی را نیز بهانهای میکند تا به زورآزمائی و تحریک اتمی در خلیج فارس بپردازد. بسیاری از مطلعین و کارشناسان بر این نظرند که این اقدامات جنگافروزانه آمریکا در اواخر سلطنت دونالد ترامپ در کاخ سفید بازی خطرناکی است که وی شروع نموده و اهداف شوم خویش را در لایهای از دروغ و عوامفریبی بستهبندی نموده است تا شاید با استفاد از یک خطای ایران در این جو تشنج، پرتنش، تحریک و تهدید – وضعیتی مانند سانحه هواپیمای اوکرائین- بیآفریند تا بهانهای برای افروختن جنگ جدیدی در منطقه بیابد.
از سوی نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد نامهای به شورای امنیت و دبیر کل سازمان ملل متحد ارسال شده و وی در آن نسبت به «ماجراجویی نظامی آمریکایی در خلیج فارس و دریای عمان هشدار داده است.».
به گزارش خبرگزاری ایسنا در این نامه در عین حال نسبت به ارسال «سلاحهای پیشرفته و بسیار پیچیده به منطقه و انجام برخی اعمال تحریک آمیز نظامی» از سوی آمریکا … بر فراز خلیج فارس، هشدار داده شده است».
تهران در این نامه، اقدامات اخیر آمریکا در منطقه خاورمیانه را «اقدامات جنگطلبانه» توصیف کرده است که «اگر کنترل نشود میتواند تنش را به سطح هشدار دهندهای افزایش دهد.».
در این نامه همچنین آمده است که ایران «به دنبال درگیری نیست» اما «توانایی تهران در دادن پاسخ قاطع به هرگونه تهدیدی نباید دست کم گرفته شود» و «مسئولیت کامل تمام عواقب احتمالی این وضعیت بر عهده آمریکاست.».
روشن است که این تحریکات آمریکا که باعث نگرانی محافل دیگری در درون امپریالیستها شده است، مورد نفرت مردم ایران است و ربطی به ماهیت رژیم تبهکار حاکم بر ایران ندارد. صرفنظر از اینکه چه رژیمی در ایران بر سر کار باشد حضور آمریکا در منطقه عامل اساسی تشنج و بیثباتی در منطقه است. ملتهای منطقه دارای این حق قانونی و عادلانه هستند که خودشان با دست خودشان حکومتهای کشور خویش را تعیین کنند و در این زمینه نیازی به تجاوز و تحریکات آمریکا و اسرائیل در منطقه ندارند. “دلسوزیهای” آمریکا برای “آزادی پوشش زنان” و یا سرکوب “حقوق بشر” در ایران بخشی از همین جنگ روانی است که برای حفظ منافع خویش در منطقه به راه انداخته است و ذرهای صداقت در آن نهفته نیست. کشوری که ننگ گوانتامو، ابوغریب، بگرام را بر دوش خود حمل میکند حق ندارد این عبارات انسانی را بر زبان جاری سازد زیرا فقط میتواند به مبارزه برحق مردم ایران برضد رژیم حاکم خسارت وارد آورد. مبارزه مردم کشور ما بر ضد رژیم جمهوری اسلامی بخش جدا ناپذیر از مبارزه آنها علیه امپریالیسم و صهیونیسم است و نمیشود این مضمون مشترک را نادیده گرفت.
ما خواهان خروج امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم اسرائیل از سراسر منطقه از جنوب تا شمال ایران هستیم و برای آن نیز مبارزه میکنیم.
مقاله ای از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 251 بهمن ماه 1399