اناهیتا مادر اجازهی دست بوسی شان را به من نه داده و دریغ کردند

نوشتهی محمدعثمان نجیب هر بار خسته گی و رنج من را به یاد خاطرات ام می انداخت و در حیرت فرو می می برد، اطلاعات زیادی از گذشته ی حزب اسلامی داشتم، حزبی که به شدت خشن و عادی ترین شعار او آتش زدن و کشتن و بستن با اقدامات من در آوردیی که زاده…
بیشتر بخوانید