بر مرغ تو فان نیست آیا؟
درگیر خاموشی مرداب است، – دریا- شب بسته نطفه در نگاهش چون هیولا مهتاب سرد ودل شکسته، چندان فرو رفته در عمق ابرتیره که ذره نوری هم نمی تابد ز بالا. بر بوتههای دشت باور، – خشکیده یکسر- ابری نه بارا ست؛ یا هست و چندان نیست کارا، بارد گهی ، اما تنُک…
بیشتر بخوانید