کهن افسانه ها

رسول پویان برآمد آفـتاب از مشـرق دل در سحـرگاهان شب یلـدای تار…

مهدی صالح

آقای "مهدی صالح" با نام کامل "مهدی صالح مجید" (به…

جنگ های جدید و متغیر های تازه و استفادۀ ی…

نویسنده: مهرالدین مشید تعامل سیاسی با طالبان یا بازی با دم…

                    زبان دری یا فارسی ؟

میرعنایت الله سادات              …

همه چیز است خوانصاف نیست !!!

حقایق وواقعیت های مکتوم لب می کشاید  نصیراحمد«مومند» ۵/۴/۲۰۲۳م افغانها و افغانستان بازهم…

مبانی استقلال از حاکمیت ملی در جغرافیای تعیین شده حقوق…

سیر حاکمیت فردی یا منوکراسی تا به حاکمیت مردمی و…

نوروز ناشاد زنان و دختران افغانستان و آرزو های برباد…

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان در جاده های کابل پرسه می زنند؛…

زما  یو سم تحلیل چې غلط؛ بل غلط تحلیل چې…

نظرمحمد مطمئن لومړی: سم تحلیل چې غلط ثابت شو: جمهوریت لا سقوط…

کابل، بی یار و بی بهار!

دکتر عارف پژمان دگر به دامنِ دارالامان، بهار نشد درین ستمکده،یک سبزه،…

ارمغان بهار

 نوشته نذیر ظفر. 1403 دوم حمل   هر بهار با خود…

چگونه جهت" تعریف خشونت" به تقسیم قوای منتسکیو هدایت شدم!

Gewaltenteilung: آرام بختیاری نیاز دمکراسی به: شوراهای لنینیستی یا تقسیم قوای منتسکیو؟ دلیل…

تنش نظامی میان طالبان و پاکستان؛ ادامۀ یک سناریوی استخباراتی

عبدالناصر نورزاد تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان…

بهارِ امید وآرزوها!

مین الله مفکر امینی        2024-19-03! بهار آمــــد به جسم وتن مرده گـان…

از کوچه های پرپیچ و خم  تبعید تا روزنه های…

نویسنده: مهرالدین مشید قسمت چهارم و پایانی شاعری برخاسته از دل تبعید" اما…

سال نو و نو روز عالم افروز

 دکتور فیض الله ایماق نو روز  و  نو  بهار  و  خزانت …

میله‌ی نوروز

یاران خجسته باد رسیده‌ است نوبهار از سبزه کوه سبز شد…

تحریم نوروز ، روسیاهی تاریخی طالبان

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی        در لیست کارنامه های…

طالب چارواکو ته دريم وړانديز

عبدالصمد  ازهر                                                                       د تروو ليموګانو په لړۍ کې:           دا ځلي د اقتصاد…

    شعر عصر و زمان

شعریکه درد مردم و کشور در آن نبوُدحرف از یتیم…

مبارک سال نو

رسول پویان بهـار آمد ولی بـاغ وطـن رنگ خـزان دارد دم افـراطیت…

«
»

چگونه CIA پس از جنگ، به درهم شکستن چپ ترکیه کمک کرد

«دردهای در حال رشد مدرنیزاسیون»نویسنده: ت. ج. کولِس مترجم: سایت «۱۰ مهر» برگرفته از : کانترپانچ، ۲۸ فوریه ۲۰۲۱

پس از جنگ جهانی دوم (۴۵ ـ ۱۹۳۹)، ایالات متحده به قدرت مسلط جهانی تبدیل شد و برای برتری بین‌المللی بر رقیب خود، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، به مبارزه برخاست و جنگید. بسیاری از کشورها به میدان نبرد نیابتی بین نفوذ ایالات متحده و شوروی تبدیل شدند. برنامه‌ریزان جنگ در آمریكا نه تنها به ضرب و شتم سرخ‌ها پرداختند، بلکه در این راه با شبه‌نظامیان مخفی که بسیاری از آنها وابسته به جناح‌های راست افراطی و فاشیست‌ها بودند نیز متحد شدند تا چپ‌گرایی را در كشورهای جهان سوم خُرد كنند. با این کار خود دو هدف را دنبال می‌کردند؛ یکی اینکه از پیشرفت‌های بالقوه شوروی (غالباً اختراعات) جلوگیری کنند و دیگر آنکه چپ‌گرایی داخلی را در این کشورها در راستای منافع تأسیسات نظامی ‌و شرکت‌های آمریکایی درهم شکنند.

عملکرد شبکه‌هایی از شبه‌نظامیان راست افراطی و ضدِ چپ در ترکیه، که توسط آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) آموزش دیده و سازماندهی شده‌اند، یک مطالعه موردی است که نادیده گرفته شده است. وقایع را می‌توان به سه مرحله تاریخی تقسیم کرد. در فاز اول (دهه‌های ۴۰ تا ۵۰ قرن گذشته)، ایالات متحده نیروهای ترک را مسلح کرد و آموزش داد تا گروه‌های سوسیالیست و کمونیست را ممنوع و مرتباً سرکوب و دستگیر کنند. در مرحله دوم (دهه ۶۰ تا ۷۰)، شبه‌نظامیان آموزش‌دیده توسط CIA، جنگ‌های کثیفی را علیه چپ‌گرایان انجام دادند و در مرحله سوم (دهه ۱۹۸۰ تاکنون) آنها توجه خود را به «خنثی‌سازی» گروه‌های کُرد که بسیاری از آنها از عقاید سیاسی چپ پشتیبانی می‌کنند، متمرکز کردند.

بعد از جنگ جهانی دوم

نخبگان ترکیه برای ابراز همدردی با نازی‌ها و طرفداری از آنان، به‌عنوان مثال در سال ۱۹۴۱ توافق‌نامه کلودیوس برای تأمین مواد مورد نیاز آلمان را امضا کردند. سیا خاطرنشان می‌کند که دولت ترکیه «سعی کرد حزب کمونیست را کاملاً ریشه‌کن کند، اما فقط آن را به فعالیت مخفی سوق داد.» اما در سال ۱۹۴۳ در کنفرانس کازابلانکا، رئیس‌جمهور ترکیه، ژنرال عصمت اینونو (۱۹۷۳ ـ ۱۸۸۴ Mustafa İsmet İnönü)، موافقت کرد تا به متحدین بپیوندند و این یک تغییر غیرقابل بازگشت در ساختار نظامی ‌ترکیه است. در یادداشت نیروی دریایی ایالات متحده در آن سال ذکر شده است که «به‌نظر می‌رسد با افزایش تعداد آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا در ترکیه محمت ناجی پرکل (Mehmet Naci Perkel) (۱۹۶۹ ـ ۱۸۸۹)، مدیر سرویس امنیت ملی، تا حدودی گیج و مبهوت باشد.»

در سال ۱۹۴۳ و در دومین کنفرانس قاهره، ترکیه با ایجاد پایگاه هوایی ایالات متحده در اینجیرلیک ((İncirlik Hava Üssü)، که به معنی «باغ انجیر» است، موافقت کرد.

پس از پیروزی بر نازی‌ها، برنامه‌ریزان جنگ آمریكا و انگلیس با مهیاکردن زمینه‌ها برای ارسال كمك نظامی ‌به متحدان خود و ایجاد شبكه‌های مخفی چریكی، توجه اصلی خود را به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی معطوف ساختند. قانون امنیت ملی ۱۹۴۷ بسیاری از سازوکارهای لازم در راه تلاش ایالات متحده به‌منظور سلطه بر جهان را فراهم آورد: وزارت دفاع (که وزارت جنگ، نیروی دریایی و نیروی هوایی نوپا را در خود داشت)، شورای امنیت ملی، CIA و موارد دیگر. تا حدی به‌خاطر واکنش به خاتمه حمایت نظامی ‌بریتانیا از یونان و ترکیه، رئیس‌جمهور ترومن (۵۳ ـ ۱۹۴۵) با تأمین بودجه برای متحدان آمریکا، دكترین معروف خود را برای تسریع هژمونی ایالات متحده اعلام كرد.

در سال ۱۹۴۸، با دستورالعمل شورای امنیت ملی به CIA اجازه داده می‌شود تا برای انجام جنگ‌های مخفی، اداره پروژه‌های ویژه (NSC ۱۰/۲) را راه‌اندازی کند که با بودجه وزارت امور خارجه، دفتر هماهنگی سیاست‌ها را در آژانس اطلاعات مرکزی ایجاد کرد. دفتر مکاتبات همکاری‌های اقتصادی برای اجرای طرح مارشال شکل گرفت که به وزارت امور خارجه و بازرگانی گزارش می‌داد.

پس از جنگ، اعضای سرویس امنیت ملی ترکیه (Milli Emniyet Hizmeti، MEH)، در اردوگاه‌های ایالات متحده و تحت آموزش نازی‌های آلمان، از‌جمله ژنرال راین‌هارد گهلن Reinhard Gehlen و کلاوس باربی Klaus Barbie آموزش دیدند.

از سال ۱۹۵۰، سیا نفس راحتی می‌کشد که ترکیه تحت رهبری حزب راست‌گرای دموکرات و ریاست‌جمهوری جلال بایار (۱۹۸۶ ـ ۱۸۸۳)، «سیاست‌های داخلی و خارجی ترکیه بدون تغییرات شگفت‌انگیزی ادامه خواهد یافت». این گزارش خاطرنشان می‌کند که «بایار پیشنهاد کرده است که فضایی ایجاد کنیم که برای شرکت‌های خصوصی مفید باشد.» برآورد مقدماتی اطلاعات ملی ایالات متحده از آن سال، ترکیه را «هسته‌ای سخت برای شکستن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» توصیف و «ترس و عدم اعتماد مردم به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» را برجسته می‌سازد. ترکیه «به کمک‌های ایالات متحده وابسته است» و موقعیت جغرافیایی آن احتمالاً «از نفت خاورمیانه نیز محافظت می‌کند.»

در کتابی که توسط بنیاد جورج سی مارشال تأیید شده است، باری ماچادو، مورخ، می‌نویسد که در سال ۱۹۵۰، «دولت حزب دموکرات ترکیه، شرکت‌های خصوصی را گسترش داد و شرایط را برای سرمایه‌گذاری‌های خارجی بهبود بخشید.» تا سال ۱۹۵۲، ۱۳۳ نفر از اعضای حزب کمونیست ترکیه (Türkiye Komünist Partisi، TKP) که عمدتاً ۱۵۰۰ نفر عضو داشتند در تبعید، و بقیه تار‌و‌مار شدند. بسیاری از اعضای حزب کمونیست شکنجه و زندانی گردیدند.

سال‌های آغازین ناتو

در سال ۱۹۵۱، سپاه مهندسان ارتش ایالات متحده ساخت آنچه بعداً پایگاه هوایی اینجیرلیک نام گرفت را آغاز کردند. یک سال بعد، ترکیه به سازمان پیمان ناتو به رهبری ایالات متحده آمریکا پیوست. شاخه ترکی عملیات مخفی گلادیوی Gladio ناتو، ضدِ چریک نامگذاری شد. نازی خود‌خوانده، سرهنگ آلپ ارسلان، نماینده ناتو و شخصیتی اصلی در ایجاد گروه‌های بسیج تاکتیکیِ «ضدِ چریک» (Seferberlik Taktik Kurulu، STK) بود که توسط ایالات متحده آمریکا آموزش می‌دیدند و در عملیات مخفی ناتو شرکت می‌کرد. ژنرال دوغان گورس Doğan Güreş (۲۰۱۴ ـ ۱۹۲۶) تأیید کرد که STK در ساختمان هیأت مسئول کمک‌های آمریکایی در آنکارا تأسیس شده است.

فرانک ترپیل، مأمور بدنام سیا (۲۰۱۶ ـ ۱۹۳۹) به FBI گفت كه توركش «برای تأمین بودجه به CIA رفت … یك افسر فعال CIA به‌طور خصوصی استخدام شد تا در مرخصی سالانه خود به آموزش گرگ‌های خاکستری بپردازد.» ( بعداً درباره گرگ‌های خاکستری بیشتر توضیح داده می‌شود). نخبگان ایالات متحده نگران حضور نیرومند چپ‌ها در همسایگی ترکیه، کشور یونان بودند و آنها را با شوروی‌ها برابر می‌دانستند. «ضدِ چریک‌ها» در (Seferberlik Taktik Kurulu، STK) دست به‌کار شدند و به تنش بین چپ‌گرایان ترک و یونان و جناح راست مسلط ترکیه دامن زدند.

بسیاری از جمهوری‌خواهان ترکیه به بنیانگذار خود، کمال آتاتورک (۱۹۳۸ ـ ۱۸۳۸) که در تسالونیکی امروزی (یونان) متولد شد همچون پدر احترام قائلند و بعدها محل تولدش در تسالونیکی یونان را به کنسولگری ترکیه تبدیل کردند. در سال ۱۹۵۵، عوامل ضدِ چریک STK، این کنسولگری را بمب‌گذاری کردند و یونانیان را مقصر دانستند. در اوایل سپتامبر، بار دیگر نیروهای ضدِ چریک STK-Countergeurilla به‌نام مثلاً انتقام از بمب‌گذاری که خود انجام داده بودند، به یک شیرینی فروشی یونانی حمله کردند. این حمله آغازی شد برای اجرای برنامه ضدِ یونانی که ده‌ها کشته برجای گذاشت. رسانه‌های وفادار راست‌گرا با گسترش خشونت در سراسر ترکیه شعله‌های آتش را برافروختند. رئیس‌جمهور بایار حکومت نظامی ‌وضع کرد. ژنرال صبری ییرمیبشوغلو (Sabri Yirmibeşoğlu)(۲۰۱۶ ـ ۱۹۲۸)، افسر جوان، تأیید کرد که این حوادث بخشی از یک «عملیات عالی جنگ‌های ویژه است که به هدف خود رسیده است».

در همین حال، در سال ۱۹۵۷، آلن دالس (۱۹۶۹ ـ ۱۸۹۳) مدیر سیا، به رئیس ستاد نیروی هوایی ایالات متحده، ژنرال توماس دی وایت (۶۵ ـ ‌۱۹۰۱) در مورد پروژه Aquatone ‎/ Oilstone نوشت که از پایگاه اینجیرلیک Incirlik (آن زمان آدانا نامیده می‌شد) برای پرواز هواپیماهای جاسوسی U-۲ لاکهید بر فراز اتحاد جماهیر شوروی استفاده می‌شود. ظرف سه سال، شوروی یک U-۲ را با پرتابگر SAM سرنگون کرد.

در سال ۱۹۵۸، نیروی هوایی ایالات متحده آزمایشات اولین موشک بالستیک برد متوسط خود با کلاهک هسته‌ای را به اتمام رساند: موشک متحرک ژوپیتر (Rocketdyne-Chrysler PGM-۱۹ Jupiter). رئیس‌جمهور شارل دوگل (۱۹۷۰ ـ ۱۸۹۰) درخواست ایالات متحده برای استقرار موشک ژوپیتر در فرانسه را رد كرد و ایالات متحده توانست این موشک‌ها را فقط در چند سایت در ایتالیا و تركیه مستقر کند و این كشورها را به اهدافی برای ضدِ حملهِ شوروی تبدیل نماید.

در سال ۱۹۶۰، سرهنگ توركش، فاشیست آموزش دیده توسط آمریكا، علیه رئیس‌جمهور بایار و نخست وزیر عدنان مندرس (۱۹۶۱ ـ ۱۸۹۹)، که بعداً بدار آویخته شد، كودتای نظامی ‌کرد. خونتای نظامی‌ به رهبری ژنرال کمال گورسل (۱۹۶۶ ـ ۱۸۹۵)، کمیته وحدت ملی (Milli Birlik Komitesi) نامگذاری شد. CIA در یک گزارش قبل از کودتا «دورنمای بازگشت قدرت به غیرنظامیان» را چنین توصیف می‌کند: «سازمان‌های کمونیستی در ترکیه آن‌چنان شناخته شده نیستند و کمونیست‌های ترکیه عملاً توسط نیروهای امنیتی تار‌ومار و خنثی شده‌اند.» این گزارش خاطرنشان می‌کند: «به‌نظر نمی‌رسد كه مسكو در حال انجام فعالیت‌های براندازانه فعال در میان كُردهای ترکیه باشد.» با این حال، همانطور که نازی‌ها در طول جنگ جهانی دوم به‌طور ناخواسته به چپ‌گرایان قدرت می‌دادند، CIA نیز به افزایش چپ‌گرایی ترکیه اشاره می‌کند که می‌تواند از پیآمدهای ناشی از کودتا باشد. برآورد امنیت ملی از سال ۱۹۶۲ خاطرنشان می‌کند که ارتش «همچنان منبع نهایی قدرت در ترکیه باقی خواهد ماند».

وارد گرگ‌ها شوید

در دهه ۱۹۶۰ ترکیه، سیا CIA چپ سیاسی را «در درجه اول یک جنبش سوسیالیستی با رنگ و بوی کمونیستی تصور می‌کرد.» نهادهای درگیر شامل سازمان‌های سیاسی چپ، هنرمندان، روزنامه‌نگاران، فدراسیون‌های کارگری، دانشجویان و انجمن فرهنگی سوسیالیست (Sosyalist Kültür Derneği) بودند. حزب کارگر ترکیه (Türkiye Emekçi Partisi) توسط سیا به عنوان یکی از «خطرناک‌ترین سازمان‌های چپ قانونی» توصیف شده است.

حزب کمونیست ترکیه (Türkiye Komünist Partisi) در تبعید نیز به‌عنوان «بزرگ‌ترین تهدید بالقوه برای ترکیه» توصیف شده، که «چتری است پوششی برای کمونیست‌های منع شده از فعالیت قانونی». حزب متمایل به چپ جمهوری‌خواه خلق (Cumhuriyet Halk Partisi) نیز در این دسته‌بندی در نظر گرفته شده است. سیا معتقد بود که «به‌نظر نمی‌رسد این گروه‌ها تحت هدایت مرکزی معین باشند.» این مقاله همچنین یادآور می‌شود که سوسیالیست‌های خود‌خوانده چپ «درک آشکاری از معنای این اصطلاح ندارند». این اطلاعات داخلی CIA با پروپاگاندای عمومی ‌ایالات متحده در آن زمان مغایرت دارد: اینکه همه چپ‌گرایان خارجی ابزار شوروی و یا هوادار آن هستند.

حکومت نظامی ‌در اواسط دهه ۱۹۶۰ اصلاحات شبه دموکراتیکی را برقرار کرد. گزارش CIA  خاطرنشان می‌کند که نخبگان شهری ترکیه «از توانایی خود در رسیدن به قدرت از طریق فرایندهای دموکراتیک ناامید شده‌اند و به‌همین دلیل تنحت تأثیر سیاسی چپ قرار گرفته‌اند.» راه‌حل این مسئله هم واحد‌های ضدِ چریک CIA-NATO بود. در سال ۱۹۶۵، سرویس امنیت ملی (Milli Emniyet Hizmeti، MEH) با سازمان اطلاعات ملی جایگزین شد (Milli İstihbarat Teşkilatı، MİT). یگان جنگ‌های ویژه ترکیه (Ozel Harp Dairesi، ÖHD) در سال ۱۹۶۵ به‌طور جداگانه و در خارج از حیطه STK شکل گرفت.

واحد مأموریت مشترک نظامی‌ آمریكا برای كمك به تركیه (JAMMAT) از طریق OPC سیا (CIA) شکل گرفت و در نیروهای مسلح آمریكا گنجانده شد. JAMMAT و جایگزین آن بودجه ÖHD را تأمین کردند. برابر گفته‌های صباح‌الدین ساواشمن Sabahattin Savaşman، مدیر MİT، CIA دارای ۲۰ کادر متخصص سطح بالا بود که در «ساختمانی که خود(CIA) احداث کرده است» ماموران را آموزش می‌داد. دیوان عالی دادگستری، امین دگر (۲۰۱۸ ـ ۱۹۲۷) وکیل دادگستری، قاضی نظامی ‌و نویسنده، در کتاب خود مستند می‌سازد که چگونه ضدِ چریک ÖHD-Counterguerrilla که خود موج وحشت را منع کرده بود، در ساختمان «مأموریت کمک نظامی ‌ایالات متحده» جا داده شد تا به «گرگ‌های خاکستری» اسلحه برساند. (ozlkü Ocakları).

گرگ‌های خاکستری یک واحد شبه‌نظامی ‌است که در سال ۱۹۶۹ توسط فاشیست آموزش دیده سیا، توركش، برای خدمت به حزب اقدام ملی خود (Milliyetçi Hareket Partisi) تأسیس شد. ژنرال صبری ییرمیبشوغلو Sabri Yirmibeşoğlu، رئیس ÖHD ـ (۷۶ ـ ۱۹۷۴) اذعان می‌کند که هدف گرگ‌های خاکستری این بود: «استفاده از فعالیت‌های آشکار» و همچنین «مخفی»، «قتل، بمب‌گذاری، سرقت مسلحانه، شکنجه، آدم‌ربایی، گسترش حوادثی که تلافی‌جویی را می‌طلبد؛ گروگان‌گیری؛ استفاده از پروپاگاندا و خرابکاری؛ انتشار اطلاعات نادرست (و) استفاده از زور و همچنین باج خواهی.» مراكز آموزش آمریكا در پاناما، و اراذل و اوباش ترك، برابر آنچه که بعدها رالف مك گهی Ralph McGehee افسر سیا (۲۰۲۰ ـ ۱۹۲۸) آنرا به‌عنوان «دستگیری گسترده شخصیت‌های مخالف برابر الگوی انجام شده در تایلند، اندونزی و یونان» توصیف كرد، مورد استفاده قرار گرفتند.

اعتراضات مترقی و جهانی اواخر دهه ۱۹۶۰ به ترکیه نیز گسترش یافت و دانشجویان دانشگاه را دربرگرفت که اعتراضاتی را علیه ناوگان ششم ایالات متحده سازمان دادند. افسر سیا CIA، دآنه کلاریج، (Duane Clarridge)(۲۰۱۶ ـ ۱۹۳۲)، که آن زمان در استانبول و شاهد وقایع بود به حضور عوامل تحریک‌کننده اشاره می‌کند. «تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه (و بدون شک دیگرانی نیز که چنین نقشی را ایفا می‌کردند) … به ملوانان [آمریکایی] حمله کردند.» این حوادث در «یکشنبه خونین» (Kahl Pazar) در ۱۶ فوریه ۱۹۶۹ در ترکیه منجر به کشته شدن دو معترض گردید. هزاران نفر در اعتراض به امپریالیسم ایالات متحده در میدان بیاضت تجمع کرده بودند و هنگام حرکت به‌سمت میدان تقسیم، که یک ساعت با آن فاصله دارد، توسط نیروهای «ضدِ چریک» مورد حمله قرار گرفتند.

امواج خشونت

در طول دهه ۱۹۷۰، سازمان‌های اطلاعاتی آمریكا و تركیه علاوه بر مبارزات رو به افزایش چپ‌گرایان در میان ترک‌های غیر کُرد، با ناسیونالیسم كُرد و جدایی‌طلبی در كردستان نیز مواجه شدند. سنت‌های کُردها در عراق، ایران، سوریه و ترکیه ریشه در بومی‌گرایی دارد و این امر دولت را در شرایط دشواری قرار می‌دهد. مردم این سرزمین‌ها به‌طور سنّتی چپ‌گرا بوده و امیالی چپ‌گرایانه دارند. حکومت نظامی ‌و شبه دموکراتیک ترکیه هویت کُرد را انکار کرد و آنها را «ترک‌های شرقی» نامیده و زبان کُردی را تحریم نمود. CIA سیا می‌گوید: «این اقدامات حس هویت جداگانه كُردها را از بین نبرد.»

در یادداشتی از CIA در ژانویه ۱۹۷۱، با اشاره به «بی‌نظمی‌های دانشجویی، شامل درگیری بین راست‌گرایان و گروه‌های چپ» دربارۀ شایعاتی مربوط به کودتای نظامی ‌قریب‌الوقوع علیه دولت غیرنظامی، ذکر شده است … رژیم غیرنظامی ‌به‌سختی می‌تواند از اشاعه این درگیری‌ها جلوگیری کند. «از نظر کودتاگران نظامی، تأمین تسلیحات ایالات متحده به یونان بار دیگر نشان می‌دهد که واشنگتن فی‌نفسه با رژیم‌های نظامی ‌مخالف نیست.» کلارریج افسر CIA تأیید می‌کند: «من شواهدی در مورد کودتای نظامی ‌قریب‌الوقوع دریافت کردم»، یعنی نامه‌ای که از ارتشیان آموزش دیده توسط ایالات متحده به دولت غیرنظامی ‌ارسال شده است و می‌گوید: «کنار بروید. ما در حال تحویل گرفتن هستیم.»

در سال ۱۹۷۶ تحت حاکمیت نظامی، ۲۰۰هزار نفر از طرفداران حزب ممنوع کارگر ترکیه (Türkiye Isçi Partisi، TIP) و کنفدراسیون اتحادیه‌های کارگری (Türkiye Devrimci İşçi Sendikaları Konfederasyonu) روز اول ماه مه را در استانبول جشن گرفتند. در جشن‌های سال ۱۹۷۷ در میدان تقسیم یک میلیون نفر از چپ‌ها شرکت داشتند. اما تک تیراندازان نظامی ‌از درون اطاق‌های هتل انترنشنال، و تلفن و تلگراف بین‌المللی (ITT) شرکت‌کنندگان در جشن را هدف تیراندازی‌های خود قرار دادند. از تلفن و تلگراف بین‌المللی ITT پیش از این در کودتای سال ۱۹۷۳ شیلی نیز استفاده شده بود. در حالی که رسانه‌های راست‌گرایان چپ‌ها را مقصر و شورشی قلمداد می‌کردند، پروواکاتورهای گلادیو وابسته به سیا به شرکت‌کنندگان در جشن در میدان تقسیم حمله کردند. این عملیات را هیرام عباس، مدیر( MİT) در سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۰ که برابر گزارش‌ها شخصاً در محل حضور داشت، کارگردانی کرد. کلاریج، رئیس شعبه سیا در آنکارا (۷۳ ـ ۱۹۶۸)، از هیرام عباس به‌عنوان یک دوست نزدیک و شخصی یاد کرده است.

قتل عام میدان تقسیم (Kanlı ۱ Mayıs یا اول ماه مه خونین) منجر به قتل ده‌ها نفر از چپ‌ها شد. اطلاعات ترکیه گرگ خاکستری جوان، عبدالله چاتلی (۱۹۹۶ ـ ۱۹۵۶) را به‌عنوان ضارب استخدام کرد. در طول دهه ۱۹۷۰، چاتلی مظنون به قتل چپ‌گرایان در آنکارا بود. در سال ۱۹۷۹، ارتباطاتش وی را واداشت تا با سازمان اطلاعات ترکیه همکاری کند. در اوایل دهه ۱۹۸۰، وی تحت حمایت سیا از میامی ‌بازدید کرد.

در مارس ۱۹۷۸، دوغان اوز DoÖan Öz دادستان (۷۸ ـ ۱۹۳۴) هنگام تحقیق در مورد ارتباطات ترکیه با CIA و ناتو، توسط گرگ‌های خاکستری به قتل رسید. هلوک کیرچی Haluk Kırcı مظنون اصلی بود. زمانیکه در ۱۶ مارس ۱۹۷۸ گرگ‌های خاکستری دانشگاه را بمباران کردند، دست‌کم هفت دانشجو در اثر این بمباران (که بعداً به‌عنوان قتل‌عام بیازت، ۱۶ مارت کاتلیامی‌ معروف شد) جان خود را از دست دادند. در اکتبر همان سال در آنکارا، گرگ‌های خاکستری چاتلی و کیرچی، هفت دانشجوی غیر مسلح TIP را به قتل رساندند(قتل عام the Bahçelievler Massacre, Bahçelievler katliamı). در ماه دسامبر همان سال، وقتی که برابر گزارش‌ها، سازمان اطلاعات ترکیه (MIT) به گرگ‌های خاکستری و سنی‌های دست‌راستی دستور داد تا سینمایی را به‌منظور بدنام ساختن و مقصر شناختن چپ‌ها بمب‌گذاری و منفجر کنند، بیش از یک صد نفر از علویان در شهر کهراناماراش کشته شدند ــ (قتل عام the Maraş Massacre, Maraş katliamı).

در یادداشت سال ۱۹۷۹ سیا آمده است: «خشونت سیاسی ــ نسبت به قبل از حکومت نظامی‌ ــ باعث بی‌ثباتی بیشتری شده است.» این گزارش می‌افزاید: «درگیری‌ها در ترکیه اساساً نتیجه واکنش راست‌گرایان به ظهور چپ است.» این یادداشت نتیجه‌گیری می‌کند:  «البته برای غرب در معاملات و مبادلات با ترکیه، بهتر آن خواهد بود تا درآنکارا دولت مقتدرتری در قدرت باشد.»

برآورد اطلاعاتی ملی از این موارد به‌عنوان «دردهای فزاینده مدرنیزاسیون» یاد می‌کند که شامل «سطح بالایی از ناآرامی‌های اجتماعی و سیاست‌های سخت‌گیرانه» است.

قاضی دادگاه عالی دادگستری ترکیه، امین دگر (M. Emin Değer) (۲۰۱۸ ـ ۱۹۲۷)   با مستندات خود نشان داد که چگونه «واحد ماموریت نظامی ‌ایالات متحده»، از «ضدِ چریک» برای ایجاد موج وحشت و ترور پشتیبانی کرد.

جنگ علیه کُردها

«دردهای رو به رشد مدرنیزاسیون» تا سال ۱۹۸۰، منجر به فروپاشی اقتصاد شد. حکومت نظامی ‌از خشونت سیاسی که خود ایجاد کرده بود، برای انجام سومین کودتا در کشور و برقراری حکومت نظامی ‌استفاده کرد. احزاب و اتحادیه‌های کارگری چپ ممنوع و ۳۰‌هزار نفر دستگیر شدند. حدود ۵۰‌هزار نفر از کشور فرار کردند و ۵۰۰ نفر نیز اعدام شدند. مواد ۱۴۱ و ۱۴۲ قانون مجازات که سعی در توجیه این اقدامات داشت از قانون اساسی ایتالیای فاشیست اقتباس و عیناً به‌کار گرفته شده بود.

سیا CIA حزب کارگران کُرد (Partîya Karkerên Kurdistanê، PKK) که دو سال قبل از کودتا توسط چپ‌گرایان کُرد تأسیس شده بود را «شورشی در روستاها که از تروریسم به‌عنوان یکی از تاکتیک‌های خود استفاده می‌کند» توصیف نمود. برخلاف سایر گروه‌های کُرد در ترکیه، پ.ک.ک جدایی‌طلب بود. اهداف آن‌ها معمولاً پلیس نظامی‌ روستاهای ترکیه و نیروهای مسلح نظامی ‌آن را دربر‌می‌گرفت. در طول هشت سال اول جنگ (۹۲ ـ ۱۹۸۴)، برابر ارقامی ‌که دولت ترکیه رسماً تأیید می‌کند و احتمالاً کمتر از تعداد واقعی است ۴۵۰۰ نفر کشته شدند.

میزان ارسال تجهیزات تسلیحاتی ایالات متحده به ترکیه در طول جنگ داخلی آن با پ.ک.ک (از سال ۱۹۸۴ تاکنون) به‌طور گسترده‌ای مستند شده است. اما، عملیات پشتیبانی مخفیانه ایالات متحده در این زمینه کمتر شناخته شده است.

یک گزارش سیا اشاره‌ای دارد به اینکه پ.ک.ک «تهدیدی برای کنترل دولت ترکیه در جنوب شرقی آن کشور نیست.» پ.ک.ک یکی از «اولین گروه‌های جدایی‌طلب بود که از شعار خودمختاری برای “کردستان” ترکیه در فدراسیون ترکیه سوسیالیست یا کمونیست حمایت کرد.» در آن زمان، ایالات متحده در عراق، از کُردها علیه صدام حسین (۲۰۰۶ ـ ۱۹۳۷) حمایت می‌كرد. سیا (CIA) اذعان کرد که «دولت‌های ترکیه برای به اصطلاح همسان‌سازی، سعی کرده‌اند هویت فرهنگی کُردها را سرکوب و در تئوری فرصت‌های یکسانی را ارائه نمایند…. در عمل، فرصت و پاداش استان‌ها، فقط برای گروه‌های منتخب بوده است.» در سال ۱۹۸۴، پ.ک.ک برای «تضعیف کنترل ترکیه بر مناطق کردنشین» نیروی آزادیخواه کُرد (نیروهای Rizgariya کردستان) را تشکیل داد.

به یاد داشته باشید که سیا ÖHD را آموزش داد، و ÖHD به‌نوبه خود MİT را تربیت کرد. یاووز آتاچ Yavuz Ataç، افسر اطلاعاتی MİT، تأیید کرد که در اواخر دهه ۱۹۸۰ این سازمان یک گانگستر و گرگ خاکستری به‌نام علاءالدین چاکیچی Alaattin Çakıcı را استخدام کرد. مشخصات او روشن نشد، اما پرونده‌های اطلاعاتی نشان می‌دهد که چاکیجی در دهه ۱۹۹۰، برای ترور اعضای پ.ک.ک در خارج از کشور برای MIT کار می‌کرد. لُس آنجلس تایمز LA Times گزارش می‌دهد: «سخنگویان ارتش ترکیه اعتراف کردند که سازمان ضدِ چریک‌ها [به رهبری آمریكا ــ ناتو] در عملیات ضدِ كُردها نقشی اساسی داشته است.» ضدِ چریک در سال ۱۹۹۲ به «فرماندهی نیروهای ویژه»‌ (OKK) تغییر نام داد (Özel Kuvvetler Komutanlığı, OKK)

بهره‌برداری ایالات متحده از ترکیه به‌عنوان پایگاه نظامی ‌تا دهه ۱۹۹۰، زمانی که در عملیات متعددی از پایگاه هوایی اینجیرلیک برای حمله به عراق استفاده شد، ادامه داشت. در حالیکه کُردهای عراق تا حدودی از سوی ایالات متحده محافظت می‌شدند، کُردهای ترکیه تحت حملات آن قرار گرفتند.

در سال ۱۹۹۸، سفارت ایالات متحده در نایروبی (کنیا) ظاهراً توسط «القاعده» منفجر شد. بیش از ۱۰۰ مقام اطلاعاتی آمریکا برای تحقیق در این‌باره وارد نایروبی شدند. در همین حال دیپلمات‌های آمریکایی کشورها را تحت فشار قرار می‌دادند تا به بنیانگذار پ.ک.ک، عبدالله اوجالان، پناه ندهند. این کار برای اوجالان جز آزمودن سفارت یونان در کنیا چاره دیگری باقی نگذاشت، جایی که وی توسط MIT با کمک سیا که از سفارت استراق سمع می‌کرد، اسیر شد. اوجالان را به ترکیه آوردند و پس از یک حکم اعدام که به آن تخفیف داده شد، در جزیره عمرالی در دریای مرمره زندانی کردند، جایی که او هنوز هم در آن زندانی است. واحدهای جنگ روانی با پخش عکس‌هایی با این ادعا که اوجالان در حال لذت بردن از ورزش با گرگ خاکستری چاتلی در محوطه MİT است، سعی در بی‌اعتبار کردن پ.ک.ک دارند.

همانطور که قبلاً اشاره شد، «ضدِ چریک ناتو ــ سیا» به «فرماندهی نیروهای ویژه» OKK تغییر نام داد. OKK که توسط ایالات متحده آموزش دیده بود، تیپ دوم کماندوی ترکیه (تیپ بولو) و یک سازمان وابسته و راست افراطی به‌نام تیپ انتقام ترکیه را رهبری نمود (Türk İntikam Tugayı TİT). عادل تیمورتاش، عامل، اذعان کرد که تیپ انتقام ترکیهTİT به منظور بدنام ساختن پ. ک.ک. و تضعیف حمایت کُردها از جدایی‌طلبی، تعدادی حملات تروریستی را علیه غیرنظامیان کُرد انجام داد و آنرا به حساب پ.ک.ک. گذاشت . به‌عنوان مثال، بمب‌گذاری و قتل بیش از ده نفر در ایستگاه اتوبوس در دیاربکر در سال ۲۰۰۶ که اکثریت مردم آنرا کُردها تشکیل می‌دهند: هفت نفر از مقتولین این انفجار کودک بودند. بلافاصله پ.ک.ک. متهم به این ترور شد، در صورتیکه از مواد منفجره درجه یک و واکی تاکی‌های نظامی ‌استفاده شده بود.

عملیات امروزین ایالات متحده

پس از یازده سپتامبر، هنگامی ‌که ارتش آمریکا قصد داشت از پایگاه‌های خود در ترکیه، از جمله عملیات علیه افغانستان را در سال ۲۰۰۱ از پایگاه هوایی اینجیرلیک، آغاز کند، سودمندی استراتژیک ترکیه برای برنامه‌ریزان جنگی ایالات متحده بیش از پیش تقویت گردید.

در سال ۲۰۰۳، حزب عدالت و توسعه ترکیه (Adalet ve Kalkinma Partisi، AKP) قدرت را به‌دست گرفت و از آن زمان تا به حال نیز قدرت را در دست دارد. حزب عدالت و توسعه به رهبری دیکتاتور رجب طیب اردوغان، در ابتدا با عدم پذیرش همراهی با حمله آمریکا به عراق، مورد تأیید جنبش جهانی ضدِ جنگ قرار گرفت. چند سال بعد، از آنجا که اردوغان از اجرای خواست «اصلاحات» خصوصی‌سازی توسط صندوق بین‌المللی پول خودداری می‌کرد، «دردهای در حال رشد مدرنیزاسیون» حمایت مالی ایالات متحده را از دست داد.

مقامات آمریکایی این تغییر در روابط با ترکیه را «رانش» خواندند. این در گزارشات سفارت مخفی بدان معنی است: «رانش می‌تواند تا زمانی که بحران بعدی گزینه‌های سیاسی تازه‌ای را برای تسویه حساب ایجاد نماید، ادامه یابد». اما اردوغان از پس بحران‌های سیاسی متعددی، از‌جمله اقدام به کودتای ۲۰۱۶، برآمد.

نخبگان ایالات متحده ترجیح می‌دهند که اردوغان یک مترسک دست نشانده سازگار باشد، اما با همه این‌ها آنها روابط دیپلماتیک خود را قطع نکرده‌اند؛ زیرا نه تنها ترکیه عضو ناتو است، بلکه استفاده ایالات متحده از پایگاه هوایی اینجیرلیک نیز اولویت دارد. علاوه بر این، ترکیه بخشی از سیستم موشکی ایالات متحده در اروپای شرقی است که به‌سوی روسیه نشانه رفته است. برابر سرویس تحقیقات کنگره: «در سپتامبر ۲۰۱۱، رومانی با [استقرار] ۲۴ موشک رهگیر (Interceptor) موافقت کرد … و ترکیه اسقرار رادار پیچیده ایالات متحده را پذیرفت. «گزارش سرویس تحقیقاتی کنگره خاطرنشان می‌کند که روابط رو به رشد روسیه و ترکیه دامنه‌ای وسیع و گسترده ندارند». جنجال بزرگ بر سر تصمیم اردوغان در لغو خرید جنگنده‌های F-۳۵ Joint Strike Fighters ایالات متحده به‌منظور خرید موشک‌های زمین به هوای روسی S-۴۰۰ بود.

مقاله سال ۲۰۱۴ مجله نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا اشاره می‌کند که ۳۹‌مین پایگاه هوایی آمریکا در اینجیرلیک Incirlik قرار دارد که «مکانی عملیاتی برای استفاده نیروهای ایالات متحده و ناتو» می‌باشد. وزارت امور خارجه آمریکا خاطرنشان می‌سازد: «اینجیرلیک Incirlik … در تلاش برای تخریب و در نهایت نابودی داعش در سوریه و عراق نقشی اساسی داشته است.» در ادامه خشونت ضدِ کُردها، ایالات متحده همچنان ترکیه را تسلیح می‌کند و در نیروهای مسلح آن حضور دارد. به‌عنوان مثال، گزارش فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده در سال ۲۰۱۵ به حضور افسران رابط عملیات ویژه در ترکیه اشاره می‌کند.

به احتمال زیاد کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶، که منجر به کشته شدن ۲۰۰ نفر گردید، مخفیانه از سوی ایالات متحده آمریکا حمایت مالی شد. گزارش‌های متعددی نشان از آن دارد که افراد مرتبط با اسلام‌گرای سیاسی، محمد فتح‌الله گولن، پشت کودتا بوده‌اند.

گولن در مزرعه‌ای (اغلب كُد اطلاعاتی برای اردوگاه آموزشی) در پنسیلوانیا زندگی می‌كند و بزرگ‌ترین مدارس چارتر را در آمریكا اداره می‌نماید. مدارس گولن در سطح جهان به حدود دو میلیون کودک آموزش می‌دهد.‌ چنین به‌نظر می‌رسد که حملات FBI به مدارس گولن، مربوط به مسائل مالی باشد نه سیاسی. در سال ۱۹۹۱، MİT با اسنادی ارتباطات بین گولن و CIA را برملا ساخت. این اسناد گواه برآنند که گولن برای انجام خواسته‌های سیا از پلیس ترکیه استفاده کرده است. ده سال بعد، دادستان دولت نوح مته یوكسل Nuh Mete Yüksel ادعا كرد كه نام مستعار گولن در CIA «هوجا افندی» است و او تحت حمایت FBI می‌باشد. گزارشات سفارت ایالات متحده از سال ۲۰۰۵ «نشان‌دهنده تماس گسترده و مداوم آمریکا با گولنیست‌هاست». ترکیه پس از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ برای گراهام فولر Graham Fuller، افسر سابق CIA، که ستایشگر گولن بود و به او در زمینه درخواست ویزا کمک کرد، حکم بازداشت صادر نمود که با مخالفت شدید فولر روبرو شد و قویاً منکر آن گردید که مدیر و رابط گولن می‌باشد.

مردم ترکیه از حضور نظامی‌ ایالات متحده رنج برده‌اند. با امتناع روسیه و چین از اطاعت از دستورات ایالات متحده و ترسیم مسیری مستقل در امور جهانی، ارتش آمریكا به رغم تنش با اردوغان، همچنان از ترکیه به‌عنوان ستون امپراتوری جهانی خود استفاده می‌كند.

*** دوغان اوز (۲۴ مارس ۱۹۷۸ ـ ۱۹۳۴)، دادستان ترک بود. وی در سال ۱۹۷۸ هنگام تحقیق در مورد خشونت گرگ‌های خاکستری ترور شد. در سال ۱۹۷۸ وی گزارشی برای نخست‌وزیر بولنت اجویت نوشت و گروه‌های مخفی (گرگ‌های خاکستری) را به ایجاد هرج و مرج جهت ایجاد زمینه کودتای ارتش متهم کرد. گفته می‌شد ‌هالوک کیرچی Haluk Kırcı از اعضای فعال گرگ‌های خاکستری در ترور وی نقش داشت.
یکی از اعضای گرگ‌های خاکستری به نام ابراهیم چیفتچی در قتل دوغان اوز مقصر شناخته شد. با این حال محکومیت وی «پس از ارائه سندی توسط وكیل وی كه نشان می‌داد پرونده وی در اختیار وزارت دفاع است»، مختومه اعلام گردید.