پشتپرده خروج آمریکا از پیمان «منع موشکهای هستهای میانبرد»
سیاست خروج از معاهدات بینالمللی و بی اعتنایی به تعهدات جهانی توسط آمریکاییها، این بار به پیمان «منع موشکهای هستهای میانبرد»(آیاناف) رسید.
سیاست خروج از معاهدات بینالمللی و بی اعتنایی به تعهدات جهانی توسط آمریکاییها، این بار به پیمان «منع موشکهای هستهای میانبرد»(آیاناف) رسید.
این پیمان که در سال ۱۹۸۸ به امضای رونالد ریگان و میخائیل گورباچف، رهبران وقت آمریکا و شوروی رسید، دو طرف را متعهد می کرد که از توسعه، تولید و استقرار موشکهای کروز یا بالستیک زمینپرتاب با برد بین ۵۰۰ تا ۵۵۰۰ کیلومتر خودداری کنند.
اگر چه آمریکا به بهانه عدم پایبندی روسیه، از این معاهده خارج شده، اما واقعیت آن است که دولت ترامپ در خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد، اهداف متعددی را در دو سطح داخلی و خارجی دنبال کرده است.
در سطح داخلی، با توجه به وضعیت سیاسی جامعه آمریکا، ترامپ از زمان پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری همواره با این اتهام روبهرو بوده که با روسیه روابط مشکوکی داشته و این روسها بودهاند که در انتخابات دخالت و از ترامپ حمایت کرده و موجب راهیابی او به کاخ سفید شدهاند.
در نتیجه ترامپ برای رفع اتهام از خود، به دنبال آن بود که با یک حرکت بزرگ ضد روسی، بخشی از اتهامات را رفع کند. از این رو ردپای وضعیت سیاسی در داخل آمریکا و فشار افکار عمومی بر کاخ سفید در زمینه روابط ترامپ با روسها در خروج آمریکا از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد مشهود است.
در سطح بینالمللی، اقدام واشنگتن در خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد دست کم سه دلیل عمده دارد.
دلیل اول به پیشرفتهای روسیه در زمینه صنایع موشکی و دفاعی بازمیگردد. آمریکاییها حس میکنند در یک دوره غفلت قرار گرفته بودند و روسها در این دوره موفق شدهاند به پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه صنایع موشکی دست پیدا کنند.
بنابراین در شرایط فعلی آمریکاییها با خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد قصد دارند به نوعی عقب ماندگی خود را در حوزه صنایع موشکی جبران کنند و به سطح پیشرفتهای روسیه دست یابند.
دلیل دوم خروج آمریکا از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد به سیاست دولت ترامپ برای تحت فشار گذاشتن اروپاییها مرتبط می شود. خروج آمریکا از این پیمان به نوعی موجب افزایش قدرت نظامی روسیه میشود و این اروپاییها هستند که در درجه اول از افزایش قدرت روسها مورد تهدید قرار میگیرند.
به عبارت دیگر آمریکا با خروج از این پیمان، متحدان خود در اروپا را با کارت افزایش قدرت نظامی روسیه مورد تهدید قرار خواهد داد و آنها چاره ای جز قرار گرفتن در چتر امنیتی آمریکا نخواهند داشت. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که ترامپ از زمان مبارزات انتخاباتی و سپس قرار گرفتن در جایگاه ریاست جمهوری، همواره بر این بحث تاکید کرده که در سال های پس از جنگ جهانی دوم، اروپایی ها از لحاظ امنیتی در پناه آمریکا قرار گرفته اند اما هیچگاه بهای لازم را برای برخورداری از امنیت به آمریکا نپرداخته اند.
با توجه به اینکه نابودی پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد بیش از همه برای کشورهای اروپایی که در مجاورت روسیه قرار دارند، خطرناک است، اروپایی ها ناگزیر خواهند شد برای تقویت امنیت خود در برابر مسکو همچنان سیاست پیروی از واشنگتن را در پیش گیرند.
بنابراین در شرایط فعلی آمریکاییها میخواهند از یک سو بهای امنیتی را که تاکنون برای اروپاییها تامین کردهاند، از آنها بگیرند و از سوی دیگر در سایر معادلات نیز با اعمال فشارهای امنیتی، اروپایی ها را با خود همراه کنند. علاوه بر این، آمریکاییها تمایلی ندارند ایدههایی همچون «ارتش مستقل اروپایی» که توسط فرانسه مطرح شده است و با استقبال آلمان و چند کشور دیگر قرار گرفته، تقویت شود.
دلیل سوم خروج آمریکا از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد را باید در سایه «سیاست مهار» چین و حتی ایران جستوجو کرد. چین در سالهای گذشته در صنایع موشکی خود پیشرفتهای بزرگی به دست آورده است. با توجه به آنکه روسیه و آمریکا عملا عضو این پیمان بودهاند و برای خود محدودیتهایی ایجاد کرده بودند، فرصت مناسبی برای چین مهیا شده بود که خارج از این پیمان بتواند در عرصه موشک های میان برد و کوتاهبرد فعالیت داشته باشد.
بنابراین پیشرفتهای خیرهکننده چین، آمریکا را نگران کرده است. علاوه بر این، آمریکاییها بارها به صراحت اعلام کردهاند که از پیشرفتهای ایران در زمینه صنایع موشکی به شدت نگران هستند.
از این رو واشنگتن با خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد و در راستای سیاست مهار رقبا، در تلاش است محدودیتهای جدیدی برای فعالیتهای موشکی ایران و چین ایجاد کند. به همین دلیل نیز آمریکاییها پیشنهاد امضای یک پیمان جدید با روسیه و چین را داده اند که در آینده می تواند سایر کشورها را نیز در بر گیرد.
از طریق این پیمان جدید، واشنگتن می تواند نه تنها روسیه، بلکه فعالیتهای موشکی سایر کشورها را هم محدود کند. بنابراین آمریکا یک سیاست چند وجهی را برای مهار روسیه، چین و ایران در حوزه صنایع موشکی در پیش گرفته است که به واسطه آن اروپا را نیز تحت فشار قرار خواهد داد.
با این حال سیاست طراحی شده توسط آمریکا با چالش های متعددی مواجه است. زیرا دو کشور استرالیا و کره جنوبی که برای استقرار موشکهای هستهای میانبرد آمریکا در نظر گرفته شده بودند، به صراحت اعلام کرده اند که میزبان موشکهای آمریکایی نخواهند بود.
در نتیجه آمریکا با پاسخ مثبتی از سوی متحدان خود مواجه نشده است. در این بین تنها گزینه واشنگتن برای استقرار موشک های خود در شرق آسیا، جزیره گوآم است که هماکنون حجم قابل توجهی از جنگافزار آمریکا در آن مستقر است.
این جزیره در اقیانوس آرام با بیش از ۱۶۰ هزار جمعیت توسط ایالات متحده اداره میشود، اما قلمرو این کشور نیست. آنگونه که مقامات چینی اعلام کرده اند، استقرار موشکهای آمریکایی در کمتر از ۳۰۰۰ کیلومتری شانگهای، بسیار تحریککننده و خطرناک است و می تواند مرزهای شرقی چین را تهدید کند.
به همین دلیل دولت چین به آمریکا هشدار داده که اگر اقدام به استقرار موشکهای میانبرد در منطقه آسیا و اقیانوسیه کند، با اقدامات متقابل پکن مواجه خواهد شد.
در همین زمینه، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه نیز اقدام آمریکا برای خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد و استقرار آنها در منطقه را خطرناک دانسته و تهدید به تلافی کردهاست.
در نتیجه با توجه به رویکرد روسیه و چین، دولت آمریکا در پیشبرد اهداف طراحی شده در خصوص خروج از پیمان موشکهای هستهای میانبرد با چالش ها و محدودیت های زیادی مواجه است. به خصوص که اروپایی ها نیز در مجموع از رفتار آمریکا در این زمینه رضایت چندانی ندارند و خود را بزرگترین قربانی افزایش اختلافات میان ایالات متحده و روسیه تلقی می کنند.