مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

ګوند، ائتلاف او خوځښت

نور محمد غفوری  په ټولنیزو فعالیتونو کې د ګډون وسیلې   د سیاسي…

از روزی می‌ترسم 

از روزی می‌ترسم  که سرم را بر روی سینه‌ات بگذارم و تپش…

چرا نجیب بارور را شماتت و تقبیح نماییم ؟

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی           به…

«
»

نعـمت زبان

زبان ( ژبه ) کلمه عام فهم است به ترجمه ضرورت ندارد.به حیث وسیلهء ایجاد ارتباط یعنی انتقال اطلاعات از شخص به شخص دیگرمیباشد.

سیستم های ارتباطی در علم (Communication) زیاد است که زبان نامیده نمیشود مثلاً ارتباطات غیر لفظی مانند (body language) زبان اندام٬ علایم ترافیکی٬ ریموت کنترول تلویزیون٬ و غیره.

به این مفهوم زبان یعنی در انگلیسی «  Language  » ( لانگوویچ) در عربی «لغـة »  گفته میشود واما  زبان به حیث وسیله و آلهء جهت استعمال را در انگلیسی « تانگ » ((tongue ، و در زبان عربی « لسان» گویند. منظور بحث ما درین جاء همین مطلب و معنی دوم  واخیر است.  

زبان به حیث وسیلهء افهام و تفهیم و دادن تجارب ومفاهیم به یک دیگر، ساده ترین و کم خرجترین وسیله ای است که در اختیار انسان قرار دارد، بعلاوه سرعت عمل آن با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست و به همین دلیل تأکید دین مقدس اسلام است که باید همیشه آنرا در کنترول خویش داشته باشیم، وهمیشه مراقب آن باشیم.
هرچند علمای زبان شناسی ادعا دارند که زبان فقط ۷ فیصد مکالمات و ارتباطات را تشکیل میدهد و متباقی ۳۸ فیصد توسط  تاکید ، تون و سرعت صدا – ۵۵ فیصد آن توسط زبان و یا هیئت اندام همچو چین های روی ، بالاکشیدن ابرو، موقعیت دست ها ، و حرکات اعضای دیگر بدن صورت می گیرد.

ولی با آنهم زبان رول اساسی را در مکالمات و ارتباطات به عهد دارد و تمام موارد مذکور منحیث خدمتگار زبان مورد استفاده قرار می گیرند.

از «سعید بن جبیر» روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند :«اذا اصبح ابن آدم اصبحت الاعضاء كلها تستكفى اللسان انى تقول اتق الله فینا فانك ان استقمت استقمنا و ان اعوججت اعوججنا»
(هنگامى كه فرزندان آدم صبح مى‏كنند تمام اعضاى بدن به زبان هشدار مى‏دهند و مى‏گویند تقواى الهى را در مورد ما مراعات كن، چرا كه اگر تو به راه راست‏بروى ما نیز به راه راست مى‏رویم و اگر تو به راه كج‏بروى ما نیز به راه كج مى‏رویم!»
علماء زبان را به مواد مفیدی که در عین وقت قدرت انفجارشدید، نیز دارد تشبیه نموده اند. همان طور یکه انسان از بمب های اتمی وذروی  به دقت حفظ ومراقبت بعمل می آورد، باید همواره مراقب این عضو حساس بدن  خویش نیز باشد.
طوریکه گفتیم، زبان از مهم ترین اعضای بدن است. زبان منحیث ترجمان عقل،  اندیشه و شخصیّت انسان میباشد.
استفاده از زبان در جهت خیر و  شر ممکن است به همین دلیل از جملهء مباحث مهم و قابل توجه، بحث زبان و خاموشی  آن است.
به همان پیمانه ایکه نعمت بیان و زبان مفید و ارزشمند است، درصورت عدم استفاده معقول آفات آن بیشتر و زیان بارتر میباشد. باید گفت همان گونه که هیچ عبادتی نزد خداوند (جل جلاله ) برتر از سخن حق نیست،  سخن باطل هم یکی از زشت ترین و بالاترین گناهان محسوب میشوند.  
این را هم نباید فراموش کرد که: همان طوریکه زبان  مجری و عامل تعداد زیاد گناهان بشمار میرود، قسمت مهمّی از عبادات و اعمال نیک از قبیل ذکر الله، ارشاد مردم ، تعلیم و تربیّت، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد،  را نیز تشکیل میدهد.

قرآن عظیم الشأن در مورد نعــمت  کلام واعضای کمک کننده  آن ( لب ها وچشم زبان) که نقش بی نهایت اساسی ومهمی را در شخصیت انسان بازی می نماید، میفرماید :
«أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَینَینِ *وَلِسَاناً وَشَفَتَینِ *وَهَدَینَاهُ النَّجْدَینِ» (سوره البلد11:8)( آیا براى او (انسان) دو چشم قرار ندادیم – و یك زبان دو لب ؟ – و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم!»
واقعاً همانطوریکه قرآن عظیم الشأن میفرماید: زبان ازجملهء  معجزه ترین ومهمترین بخش اعضاى بدن بوده، رسالت ووظایف سنگین، دشوار و پر مسؤلیتی را  در زندگی انسان بازی می نماید.
پیامبر بزرگوار اسلام محمد صلی الله علیه وسلم  میفرماید:
بهترین اعمال نـزد پروردگار حفظ زبان است، وبیشترین گناهان اولاد آدم از زبان اوست.
مقام ومنزلت زبان از لحاظی است که زبان از جمله  اصلى ترین وسیله ارتباط  بین انسانها به شمار میرود.
نباید فراموش کرد:  که زبان به همان مقداری  كه مى تواند در خدمت كمال و سعادت انسان قرار داشته باشد، اگراز کنترول انسان خارج گردد،  به همان اندازه  این عضو بدن توانمندی واستعداد  آن  را  دارد که: دین و دنیاى انسان  را به تباهی، بدبختی ومصیبت بزرگی مواجه سازد.
علماء بدین باور اند که: زبان مظهر زیبایی باطنی وظاهری  انسان را تشکیل میدهد و زبان ، هـدایتگرو راهنماى عقل است و زیباىى انسان عاقل، به عقل اوست.
فراموش نباید کرد که کنترول زبان، قدرت و توفیق الهى مى خواهد، انسان باید همیشه از پروردگار خویش استدعا نمایدکه الهی! به ما توفیق استفاده مفید ومثمری را از این نعمت بزرگ  ات نصیب بدارد.
اصلاح زبان  سرچشمه همه اصلاحات اخلاقى  و انحراف آن سبب  همه انحرفات وموجب بدبختی در انسان میگردد.
طوریکه گفتیم،  زبان ترجمان شخصیت انسان و نماینده عقل است،  آنچه بر صفحهء روح انسان تأثیر میگذارد، زبان است.
در زمانه های قدیم که امکانات  لابراتوری وجود نداشت و معاینات  خونی وترشحی در حد پیشرفته  ممکن نبود، اطباء  صحت و سلامتی و مزاج  صحتمندی  انسان را از مشاهده زبان انسان  كشف مى‏كردند، و معاینات زبان بهترین وسیله بود که اطباء برای  تشخیص امراض،  مورد  استفاده قرار می داد.
اگر توجه صورت گیرد دیده می شود که نقش زبان درشناسایی و معرفی شخصیت ها از هیچ کس پوشیده نیست.
به وسیلهء همین زبان است که  دانشمندان علم اخلاق ، بسیاری از امراض اخلاق  انسا نها را کشف ونسخه  علاج انرا بیرون می کشند.
علم اخلاق ، اصلاح زبان را گام مهمى براى تقویت فضائل اخلاق، و تكامل روح  انسان  بشمار می اورند.
رسالت زبان:
دراین شک نیست که زبان نه تنها در تنظیم مواد غذای به بدن نقش ورسالتی دارد، همین زبان است که با مهارت معجزه آمیز دهـن ودندن ها را بعد ازآسیاب مواد غذایی پاک میسازد. ودر ضمن همین زبان است که در ارسال لقمهء نان به معده وظایف، خویش را با مهارت خاص ومعجزه آسا انجام میدهد.
رسالت ووظیفه زبان صرف در تنظیم وجویدن وآماده  ساختن غذا وسیستم غذا وارسال مواد غذا یی برای  بدن انسان خلاصه نمیشود بلکه  مهمترین رسالت آن سخن گفتن است.
زبان با حرکات منظم، سریع وسیله افهام وتفهیم بین انسانها است. این نعمت بزرگ الهی در دسترس همه انسانها قرار گرفته است. این  نعمت بزرگ  الهی خستگی را نمی شناسد، وکمتر به استراحت  ضرورت  دارد وبه هزار زبان ولهجه میتواند تکلم  کند. الهی به ما انسان ها توفیق استفاده سالم را از این عضو  پـر اهمیت نصیب فرمایی.

زبان وسیلهء شناخـت انسان:
زبان عمده ترین وسیله ای است که انسانها  به کمک آن با یکدیگر ارتباط فکری برقرار می کنند و ایجاد تفاهم و انتقال مفاهیم از طریق زبان صورت می گیرد. در یک جمله گفته میتوانیم که زبان ملاک ارزش و معرف شخصیت انسان و ترازوی عقل  انسان است.
بنابر همین منطق است که علماء زبان را دریچه روح انسان معرفی  می نمایند،  این بدین معنی است که ازملاقات واز هم صحبت شدن  به انسانها، میتوانیم به عمق  وجوهر درونی  انسانها پی ببریم، وهمین  زبان وبیان است که به روح  و روان انسانها  اثر میگذارد.

زیبایى هاى زبان در قرآن کریم:
در قرآن عظیم الشان، در اضافتر از بیست مرتبه مفاهیم ومعنا های متفاوتی از کلمه «لسان» و مشتقات آن که در عربی به معنای «زبان» است، استفاده بعمل آمده است.
البته کلمهء «قال» که در عربی به معنای گفتن است و در گفتن معمولاً از «زبان» استفاده می شود، در موارد بسیاری در قرآن کریم بیان گردیده که تفصیل آن از حوصله ی این مبحث خارج است.
قرآن عظیم الشان در بعضی جاها از زبان به عنوان عضو و ارگانی در بدن انسان یاد می کند و در جایی از آن به عنوان وسیله ای جهت هدایت انسان ها و یا از تنوع زبان به عنوان نشانه الهی که باعث شناخت اوست و در معانی دیگری، که به مناسبت به آن پرداخته می شود، یاد گردیده است.

در قرآن عظیم الشان میفرماید  :« وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ (سوره الروم آیه ۲۲)»(از نشانه هاى الهى ، خلقت  آسمان ها و زمین و اختلاف زبان ها و رنگ هاى شماست. به درستى كه در آن، نشانه هایى براى دانشمندان نهفته است .
قرآن عظیم الشان میفرماید: چه قدر زیباست كه انسان ، زبان فصیحى براى حق گویى داشته باشد وتوسط همین  زبان راه  سعادت را به دیگران نشان دهـد.
قرآن کریم میفرماید فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا (سوره مریم آیه ۹۷)» (به درستى كه ما آن (قرآن ) را به زبان تو آسان كردیم تا با آن، پرهیزكاران را نوید و مردم ستیزه جو را بیم دهى .)
چگونگى بهره مندى از این وسیله عزت آفرین یا ذلت بخش، به اختیار و اراده انسان ترسیم مى شود و زبان ، در روز قیامت بر رفتارهاى ناپسند و گناه آلود انسان شهادت مى دهد؛« يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (سوره النور آیه ۲۴) » (روزی زبان  ها و دست ها و پاها به آنچه عمل كرده اند، شهادت مى دهند.)

زبان در احادیثی نبوی (صلی الله علیه وسلم):
در مورد اهمیت زبان وچگونگی استفاده از آن احادیثی متعددی از پیامبرصلی الله علیه وسلم روایت گردیده است، ولی من در این مبحث به چند نمونه از این احادیث اکتفا میکنم:
– در حدیثی از سهل بن سعد (رضی الله عنه ) روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است : « هر کس برای من تعهد کند  که زبان و شرمگاه (عورت) خویش  را
( محفوظ نگه دارد) من برای او بهشت را تعهد میکنم.»( رواه البخاری )
– همچنان در حدیث دیگری از سفیان بن عبد الله ثقفی روایت است که به رسول  اکرم صلی الله علیه وسلم عرض کردم: یا رسول الله در باره من آنچه خطرناک تر است بیان فرمائید. آن حضرت زبان خود را گرفته فرمودند: بیشترین خطر از این است. (رواه ترمذی)
– در حدیثی  از حضرت عبدالله بن عمرو بن عاص روایت است که پیامبرصلی الله علیه وسلم  فرمودند: هر کس خاموش شد، نجات یافت. (رواه ترمذی، احمد، الدارمی و بیهقی فی شعب الایمان)
–  از حضرت علی بن حسین، زین العابدین رض روایت شده است که رسول صلی الله علیه وسلم فرمودند: از حسن و کمال اسلام انسان  اینست که از سخن غیر لازم و غیر مفید اجتناب کند. (رواه مالک، احمد، ابن ماجه به روایت ابی هریره، ترمذی و بیهقی فی شعب الایمان.)

زبان وسیلهء تمایز انسان با حیوان:
نعمت نطق وبیان از جمله  مهم‌ترین نعمت های الهی است که پروردگار با عظمت ما برای انسان اعطا فرموده است.
علماء و دانشمندان، نطق را مظهر تفکر وتعقل  دانسته ،و سخن گفتن را علامه ممیز انسان از حیوان می دانند، پروردگار با عظمت ما در قرآن عظیم الشان ، پس از تعلیم قرآن وخلقت انسان، تعلیم بیان را  با زیبای خاصی چنین بیان داشته است: «الرَّحْمَنُ ،عَلَّمَ الْقُرْآَنَ ،  خَلَقَ الْإِنْسَانَ ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ » ( سوره الرحمن: آیات  1- 4» (الله رحمان، قرآن را آموخت، انسان را آفرید وبه او بیان را تعلیم داد.)
ملاحظه میشود که نقش زبان در بیان بمثابه یکی از بزرگترین نعمت ها است که پروردگار با عظمت ما برای انسان اعطا  نموده است. همین برکت  زبان است که انسان به این همه معجزات وترقی وتعالی در زندگی دست یافته و اگر این نعمت‏بزرگ الهى نمی بود، هرگز انسان نمى‏توانست که تجارت و زندگی خویش را  به آسانى از نسلى به نسل دیگر انتقال دهد، و سبب پیشرفت علم و دانش و تمدن و دین و اخلاق گردد.

به هر حال، نعمت‏بیان از مهمترین و شگفت‏انگیزترین نعمتها و مواهب الهى است كه آسایش و آرامش و پیشرفت و تكامل انسانها رابطه بسیار نزدیكى با آن دارد.

از تفسیر این آیه متبرکه  به وضاحت  تام معلوم میگردد که  نعمت بیان، پس از تعلیم قرآن وخلقت  انسان، یکی از افضلترین نعمت ها بشمار میرود . قدر این نعمت را کسی بهترمی داند که از نعمت گویایی محروم گردیده. بنآ بر ما  لازم است  قدراین نعمت اعطا شده را درک نمایم واز پروردگار خویش سپاسگزار باشیم .

عـفـت زبان:
عفت از جمله مهم ترین فضایل اخلاقی در انسان بحساب  می اید ،عفت زبان یکی از خواسته های ارزشمند اخلاقی در دین مقدس اسلام بشمار می رود. و مسلمان متقی ومتدین همه سعی وتلاش خویش را بخرچ می دهد ، تا  در حد  توان زبان خویش را از گفتار های غیر ضروری وغیر اخلاقی، وناسالم حفظ ودرامان داشته باشد.
در آیات مختلف قرآن عظیم الشان، خداوند متعال با پیامبران، ملائكه، مؤمنان، عموم مردم و حتی با كفار و مشركان، ادب در كلام را كاملاً رعایت می كند. به مؤمنان نیز دستور می دهد با دیگران زیبا سخن گفته و از به زبان آوردن گفتار زشت و بی ادبانه (حتی در مقابل كافران و ابلهان) دوری گزینند: «با مردم (به زبان) خوش سخن بگویید» و نیز می فرماید: «و به بندگانم بگو آنچه را كه بهتر است بگویند، كه شیطان میانشان را به هم می زند، زیرا شیطان همواره برای انسان دشمن آشكار است.» 
ادب اقتضای آن را دارد كه گوینده در گفتار خود از سخنان لغو و بیهوده دوری نموده و كلمات  مفید و شیوا را به زبان آورد. بیهوده گویی یكی از اخلاق ناپسند است كه پروردگار با عظمت ما  دوری از آن را یكی از ویژگیهای مؤمنان بر شمرده است.
در قرآن عظیم الشان  برای هر گفت و شنودی، نوع و شیوه ای خاص از گفتار توصیه شده، مانند قول حسن، قول معروف، قول كریم و استفاده از بعضی شیوه ها مانند مكالمه با صدای بلند، یا با ناز و كرشمه مورد نهی قرار گرفته است. 

حضرت سفیان (رضی الله عنه ) در روایتی از پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:
« خوفناکترین چیزیکه از آن نسبت به من در خوف باشی چیست ؟  پیامبر(صلى الله علیه وسلم)  زبان خود را گرفته وگفت: این صحابی جلیل القدر اسلام حضرت  ابی هریرة (رضی الله عنه ) روایت میکند که پیامبر صلى الله علیه وسلم  فرمود ه است: یک شخصی سخنی میگوید که در آن رضایت پروردگار است، اودر حالیکه بدین سخن خود توجه هم نمیکند، ولی خداوند درجات وی را بلند مینماید، و گاهی هم شخصی سخنی میگوید که درآن غضب خداوند است، درحالیکه به آن سخن آنقدر توجه هم نمیکند ولی خداوند متعال به سبب همان سخن، وی را در آتش دوزخ میاندازد. (بروایت بخاری ).
ازحکم حاصله این حدیث شریف به وضاحت تام معلوم میشود که انسان باید در سخن گفتن احتیاط کند، زیرا یک سخن عادی سبب نجات و یا هم بربادی انسان میگردد.     

عفت زبان ازجمله موضعاتی است که با رعایت آن انسان میتواند به مقام های عالی  دست یابد.
ودر این بابت حدیثی داریم که میفرماید:« که هرگاه کسی خاموشی اختیار نماید ، این خاموشی وی به اندازه شصت سال عبادت میباشد. (مرجع حدیث)

بسیاری ار اشخاصیکه دارایی زبان عفیف نیستند ، هنگام صحبت کردن  سخنان بسیار زشت، بد ودور از اخلاق واداب اسلامی وبه اصطلاح ما افغانها  دور از نزاکت  ازدهان  شان خارج میگردد ، وبه اصطلاح به جلوی زبان خویش متوجه نمیباشند ، ولی یک مؤمن مسلمان کوشش مینماید که زبان خود را ازاستعمال کلمات زشت وبی فایده حتی در ملاقات با دوستان صمیمی خویش حفظ وعفت زبان داشته باشد.

فحاشی و بد زبانی ، هرزه گویی، و بیان كلمات ركیک، یكی از خصایص بد اشخاص  فاسد، عاجز، ناتوان و بی منطق است.
معمولآ اشخاص بیعقل ،در برخورد با مردم وبخصوص دربحث های علمی ،چون از منطق و از سطح لازم منطقی وعلمی  برخوردار نیستند و از دادن جواب صحیح ومنطقی عاجز هستند، یکسره زبان خویش را ماننده اسیاب بی صاحب چالان نموده والفاظ زشت وبدی بزبان می اورند.
اشخاص  جاهل و نادانی كه با كوچكترین بهانه غضب ناک شده، و به دور از شرم و حیا، به فحش ورد وبد می اغازند.که در نتیجه به شخصیت جانب مقابل صدمه می زنند.

ناسزاو دشنام عملی بد وگناه است که در خور اهل ایمان و انسان های خداپرست با وقار و مؤدب به ادب اسلامی نمی باشد. نباید فراموش کرد ، نسخه اساسی وشرعی درمقابله به مثل در امثال این مورد كه گناه و زشتی آن مسلم است، نیز شایسته مۆمن نیست، بهترین برخورد با انسان فحاش و بد زبان بی توجهی كریمانه به او است. قرآن كریم عظیم الشان در صفات مؤمن می فرماید: « وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا»(سوره فرقان آیه72) ؛ هنگامی كه با لغو برخورد می كنند، كریمانه از آن عبور می كنند.

آخرین یاد آوری:
نباید فراموش کرد که سخن های ما حرف به حرف، ونقطه به نقطه  ثبت وضبط  گردیده جوابگوی صحبت های خویش در دنیا و آخرت می باشیم  ،  باید طوری صحبت کنیم که فردا در روز قیات ، الفاظی که از دهانمان خارج شده ، سرافکنده وشرم سار نشویم  وباید شخصیت والای خویش را از جواب بالمثل وبه اصطلاح اوردن چنین  کلماتی بی ارزش ، کوچه یی وکم سویه نگاه کنیم .
تقاضای اعضای بدن از زبان:
زبان در جسم انسان از چنان مقام ومنزلتی برخورداراست ،که صبحانه تمام اعضای بدن با احترام خاص به پیش زبان آمده ، از زبان احترامانه تقاضای احتیاط  را بعمل می اورد ،وبرایش عرض میدارند  و مى گویند:
اى زبان ! در حق ما تقواى الهى را پیشه كن و از خدا بترس؛ زیرا اگر تو راست و درست باشى و به نیكى سخن بگویى و حرف هاى بد وغلیظ و بیهوده نگویى، ما هم به خوبى و درستى عمل مى كنیم .
اصلاح كار ما به عمل تو وابسته است ، ولى اگر كج روى كنى و سخن بد وبیهوده  از تو صادر شود، ما نیز به واسطه عملكرد تو كج وبه کار های بد اغشته  خواهیم شد.
دراین مورد حدیثی داریم که  از «سعید بن جبیر» روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند :«اذا اصبح ابن آدم اصبحت الاعضاء كلها تستكفى اللسان انى تقول اتق الله فینا فانك ان استقمت استقمنا و ان اعوججت اعوججنا»
(هنگامى كه فرزندان آدم صبح مى‏كنند تمام اعضاى بدن به زبان هشدار مى‏دهند و مى‏گویند تقواى الهى را در مورد ما مراعات كن، چرا كه اگر تو به راه راست‏بروى ما نیز به راه راست مى‏رویم و اگر تو به راه كج‏بروى ما نیز به راه كج مى‏رویم!»
بنآ ما انسانها که هر روز از خواب بیدار مى‏شویم باید به زبان خود توصیه كنیم وآنرا در کنترول خود داشته باشیم .
ما زمانیکه صبحانه از خواب بیدار میشویم، باید مراقب خطرات زبان  خویش باشیم ، زیرا همین عضو بدن  انسان را به اوج سعادت میرساند وهمین زبان است که انسان را برخاك ذلت و شقاوت  می نشاند.
میگویند شخصى بحضور رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد. پیامبر صلی الله علیه وسلم برایش فرمود: میخواهی ا تو را به امرى رهنمایى كنم تا پرودگار  به وسیله آن، تو را اهل جنت بسازد.

مرد  در جوابش فرمود . بلی یا رسول الله .

پیامبر صلی الله علیه وسلم   فرمود: آنچه  الله  به تو نعمت داده ، به دیگران عطاء كن . «عرض كرد: اگر خودم نیاز مندتر باشم، چه كنم؟ حضرت فرمود »: شخص مظلومى را یارى كن. « گفت : اگر خودم مظلوم تر و ناتوان تر بودم ، چه كنم ؟ فرمود: شخص نادان و نا آگاهى را رهنمایى كن! گفت: اگر خودم از او نادان تر و ناآگاه تر بودم ، چه كنم ؟ حضرت فرمود »از زبانت مراقبت كن و جز در موارد نیك از آن استفاده نكن! « سپس حضرت فرمود»  آیا خوشحال  نمى شوى كه یكى از این  خصوصیت ها ا را انجام دهى تا به واسطه آن به جنت بروی .

باید دانست که خطر زبان زیاد است  جز با سکوت، نمیتوان از ان نجات یافت. از این رو هدایت ودستور دین مقدس اسلام  است که از پر حرفی جلوگیری کنیم وسکوت  را اختیار نمایم . اسلام با صراحت تام میفرماید :«هر کس سکوت کند نجات یابد».

درد زبان:

همانطوریکه زبان یکی از پربرکت ترین عضو وجود انسان میباشد، در ضمن یکی از خطرناکترین عضو نیز بشمار میرود. زبان هم آفات دارد وهم خطرات، آفات و گناهانى كه به وسیله  زبان صورت میگرد ، توسط سایر اعضای بدن کمتر بوقوع می پیوندد، دردی که  از ناحیه زبان صورت می پذیرد، نسبت به  سایر  اعضا بسیار کم ویا زود گزر است ولی درد زبان ابدی وتا اخیر عمر  باقی میماند. درزبان  افغانی ضرب المثلی داریم که میگویند درد هر چیز میرود ولی درد زبان نمی رود، وحتی درد اش ابدی میباشد.
برای تقلیل ضرر از ناحیه زبان همانا کم حرفی وجلوگیری از یاوه سرایی، است.
باید انسان از تمسخر واستهزای دیگران، از غیبت و سخن  چینی ، نفاق ودشمنی ودر نهایت نا سنجیده سخن گفتن، تهمت ، شهادت باطل ، خود ستایی  وازار دیگران، جلوگیری کرد.

کم سخن گفتن :

زبان ساده ترین و کم مصرف ترین  وسیله ای است که در اختیار انسان قرار دارد، وسرعت عمل آن به اندازه سریع است، که نمیتوان به هیچ یک از اعضای دیگر بدن مقایسه کرد، بناءً در کنترول ومراقبت آن باید از احتیاط کار گرفت.
زبان سخنگوی عقل و اندیشه و شخصیّت انسان است. استفاده از زبان هم در جهت خیر و هم در جهت شر امکان دارد.  به اندازه ایکه نعمت بیان و زبان مفید و ارزشمند است ، به همان اندازه آفات آن زیانبار و ناپسند بوده می تواند. باید گفت همان گونه که هیچ عبادتی نزد خداوند برتر از سخن حق نیست ، هیچ گناهی بالاتر از سخن باطل نمی باشد. این را هم باید توجه داشت، همان طور که بیشتر گناهان با زبان انجام می شود قسمت مهمّی از عبادات و اعمال نیک از قبیل ذکر خدا، ارشاد مردم، تعلیم و تربیّت، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد، با سخن گفتن و زبان انجام می شود.

تعدادی کثیری از آیات قرآنی براین مفهوم عالی تاکید میکند ، اینکه اندک  سخن گفتن ویاهم در مواردی سکوت نمودن ، موجب تقلیل بسیاری از لغزش ها میگردد.
این بدین معنی است که هر قدر انسان کمتر سخن بگوید ویا هم بیشتر سکوت اختیار کند ، به همان اندازه بیشتر درامن وسلامتی بهتر زندگی خواهد کرد.

انسان باید در زندگی خویش کم سخنی را ریاضیت کند، وبه  هر اندازه ایکه این تجربه را آزمایش کند، لغزشهاى او كمتر میشود.
علماء بدین باور اند که ممارست وریاضت کم سخنی در نهایت موجب آن میگردد که جلو زبان خویش را در اختیار خود قرار گیرد ومانع  طغیان وسرکشی زبان گردد که در نهایت جز حق نگوید و جز به رضاى خداوند سخن نراند.

هدف از کم سخن گفتن ویا هم سکوت ، سکوت مطلق نیست ،زیرا بسیاری از امور زندگی  از طریق سخن واستدلال ومنطق حل میشود ، هدف در این مورد  همان « قلة‏الكلام»  (كم سخن گفتن) یا به تعبیر دیگر، خاموشى،در برابر سخنان فساد انگیز یا مشكوك و بى محتوا و مانند آن است.

سکوت ، انسان را در مقابل بسیاری از گناهان بیمه می کند و او را به فکر و اندیشه که سرچشمه ی حیات معنوی اوست دعوت می کند، به همین دلیل انسانهاى  پرمایه و اهل علم  سکوت را پیشه میکنند، بالعکس انسانها ی  پرحرف غالباً کم مایه اند و کمتر از خود عمل نشان می دهند.
میگویند سکوت بهترین وسیله برای زنده کردن نیروی اندیشه است زیرا هنگام سخن گفتن نیروهای فراوان فکری مصرف می شود.
اگر این انرژی ذخیره شود نیروی عظیمی را تشکیل خواهد داد که به وسیله ی آن حقایق بزرگی را می توان درک نمود، به علاوه سکوت آرامش بخش روح و تعدیل کننده احساسات است و پرحرفی که نقطه ی مقابل سکوت است انسان را لااُبالی بار می آورد ، زیرا لغزشهای انسان را زیاد و حیا را کم می کند و با شکسته  شدن سدّ حیا، که نتیجه کثرت لغزشهاست اعمال خلاف را برای شخص ساده می نماید.
به یاد داشته باشید :  در روزگار زندگی بسیاری از انسا نها دیده شده ،که از  از سخن گفتن پشیمان شده اند ، اما به خاطر سکوت کمتر مردم اظهار ندامت می کنند.
لقمان به فرزندش فرمود: « فرزندم چه بسا که من در اثر گفتار پشیمان شده ام اما به خاطر سکوت افسوس نخورده ام .» ( بیهقی ، 166، 1376)

از دانایی پرسیدند چگونه می توان به میزان عقل کسی پی برد؟

پاسخ داد: از حرفی که می زند.

پرسیدند: اگر چیزی نگفت چه؟

پاسخ داد: هیچ کس آنقدر عاقل نیست که همیشه سکوت کند.
جلو زبان را باید در اختیار داشت:
بر مسلمان واجب است که زبانش را حفظ کند، و چیزی نگوید که موجب غضب الهی قرار گردد، چه بسا انسان  سخنی بر زبان جاری کند و چنین بپندارد که سخنش چیزی نبوده حال آنکه موجب عقاب و عذاب او بشود.

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند : « إِنَّ الْعَبْدَ لَیَتَکَلَّمُ بِالْکَلِمَةِ مَا یَتَبَیَّنُ فِیهَا، یَزِلُّ بِهَا فِی النَّارِ أَبْعَدَ مِمَّا بَیْنَ الْمَشْرِقِ» بخاری (6477)  وفي مسلم (أبعد ما بين المشرق والمغرب) (2988).

یعنی : « گاهی بنده خدا حرفی می‌زند که درباره آن فکر و دقّت نمی‌کند، ولی این حرف باعث می‌شود به دوزخ بلغزد (و به قدری در آتش فرو می‌رود) که از فاصله‌ی مشرق و مغرب بیشتر است».

و در روایتی  آمده که فرمود : « إِنَّ الرَّجُلَ لَیَتَکَلَّمُ بِالکَلِمَةِ لاَ یَرَی بِهَا بَأْسًا یَهْوِی بِهَا سَبْعِینَ خَرِیفًا فِی النَّارِ» ( ترمذی (2314).

یعنی : «گاهی انسان سخنی بر زبان جاری می کند که از نظر او مهم نیست اما (نمی داند که با) گفتن آن به اندازه هفتاد سال به جهنم فرو می رود».

بلال مزنی رضی الله عنه روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند : « وَإِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَتَکَلَّمُ بِالکَلِمَةِ مِنْ سَخَطِ اللهِ مَا یَظُنُّ أَنْ تَبْلُغَ مَا بَلَغَتْ، فَیَکْتُبُ اللَّهُ عَلَیْهِ بِهَا سَخَطَهُ إِلَی یَوْمِ یَلْقَاهُ» ترمذی (2319) وصححه الألبانی فی صحیح الترمذی .

یعنی: « ممکن است کسی از شما سخنی   که سبب غضب خداوند شود بگوید و گمان نکند که بدی وعذاب آن سخن، به آن درجه برسد که رسیده است و به علت آن، خداوند غضبش را تا روز لقاء الله برای او می‌نویسد».

و پیامبر اسلام  محمد صلی الله علیه وسلم فرمود : «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلیقُلْ خَیْراً، أوْ لیَصْمُتْ» متفقٌ علیه. یعنی: «هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، یا سخن نیک بگوید، یا ساکت باشد.

فکر کردن قبل از سخن گفتن:
فکرکردن قبل از گپ زدن علامه تعقل است ،و گپ زدن بدون تعقل علامه بی عقلی  است

انسان عاقل قبل از اینکه سخن میگوید اول باید فکر کند که چه باید  بگوید . ویا به تعبیری دیگر انسان باید درهنگام سخن گفتن تأمل کند که سخن بیهوده از دهنش خارج نگردد ، زیرا  اگر در گفتار، زمام اختیار زبان از کف بدر اید ، عواقب سوء وزیانباری را به دنبال خواهد داشت.

قبل از اینکه انسان سخنی را بیان میدارد ، اولآ باید به  محتوا و انگیزه و نتیجه سخنان خود كمى فکر کند وسخن باسنجش از زبان بیرون کند ،یقین داشته باشید که اگر انسان در زندگی خویش همچو روش را ممارست کند از  بسیارى از لغزشهاى زبان و گناهان، نجات خواهد یافت.

معجزه‌ء زبان:  
طوریکه یاد آور شدیم ، زبان عضو معجزه اسای بدن  و یکی از اساسى ترین عضوانسان بشمار می رود ، ومقام ومنزلت خاصی ، در عزت آفرینى و نیز در سقوط انسان ها، بازی میکند.
در طول تاریخ ، زبان ، مؤ ثرترین و آسان ترین ابزار براى ارتباط، ترجمه و بیان احساس هاى درونى ، آموزشى میراث فكرى بشر و انتقال فرهنگ و تجربه ها از یك نسل به نسل دیگر بوده است . زبان مى تواند چون شمشیر برنده عمل كند و سر گوینده اش را بر باد دهد یا نابینایى را از افتادن در چاه رهایى بخشد.
زبان را مى توان سخن گو و نماینده دیگر اعضاى بدن انسان  دانست كه مى تواند آسایش و راحتى آنها را فراهم كند یا درد سر ساز باشد.

بنابر این روایت ، زبان عضو سركشى است كه اگر صاحبش ، آن را به حال خود واگذارد، نه تنها به دیگران ، بلكه خود او را نیز  زیانبار می سازد. زبان هم گل دارد هم خار؛ هم اصلاح مى كند هم خراب ؛ هم راست گفته می تواند وهم دروغ . در یک لحظه خدایى است و اگر جلو آنرا  رها کنیم  شیطانى  میشود .

از سوى دیگر، زبان ، ترجمان قلب انسان  و آنچه در وجود اوست می باشد. ، محتویات درونی وی به شکل کلمات  بر زبانش ظاهر مى شود. به تعبیر دیگر، زبان ، آیینه تمام نماى وجود انسان  است ؛ اگر جز ناپاكى و ناگفتنى از زبان جارى نمى شود، نشانه سنگ دلى و كدورت قلب است ..
زبان با وجود كوچكى ، مسئولیت سنگینى براى انسان ایجاد مى كند، زیرا وظیفه بزرگى به عهده آن گذاشته شده است و چه وظیفه اى بزرگ تر و سنگین تر از این كه كفر و ایمان تنها با زبان آشكار مى شود.

زبان با گفتن شهادتین ، بزرگ ترین جزء از اجزاى ایمان را به جا مى آورد و با انكار آن ، انسان  را در شمار كافران جاى مى دهد.
زبان ، سرچشمه گناهان فراوانى است . هر یك از اعضاى بدن ، اسباب و امكاناتى مى خواهند تا به انحراف کشانیده شود ، ولى  زبان یگانه عضو بدن است که به اسانی و بدون مقدمات ، راه گناه و خطا را مى پوید و مرتكب معصیت مى شود؛ گناهانى كه نه تنها براى افراد، بلكه براى اجتماع نیز زیان آور است . به همین علت ، اسلام با توصیه هاى فراوان ، از پیروانش ‍ خواسته است تا سخن بیجا بر زبان جارى نكنند و از هر كلمه و كلامى كه شخصیت دیگران را داغدار و لکه دار می سازد پرهیز کنند .
شخصیت انسان از صفاتى تشكیل مى شود كه خود آن صفات دیدنى نیست ، ولى اثر آن را در كارهاى انسان مى توان دید. این  صفات دو گونه اند: برخى از آنها به آفریننده جهان مربوط است كه آموختنى و در اختیار انسان نیست ، مانند اصل عقل ؛ بخشى دیگر در اختیار انسان است كه مى تواند آنها را در بعد مثبت با كوشش به دست آورد، مانند دانش  ( فضایل اخلاقى ) و در بعد منفى از خود دور كند، مانند: دروغ (رذایل اخلاقى ). بسیارى از صفات خوب وبد، با سخن گفتن به وجود مى آید و سكوت ، پرده اى است كه روى آنها مى افتد. پس با سخن گفتند، پرده به یك سو مى رود و عیب و هنر آدمى نمودار مى شود.
چی زیبا است که میفرماید : « الجمال فى اللسان » ( زیبایى در زبان (انسان ) است . این سخن ، در برگیرنده همه زیبایى هایى است كه  شخصیت انسان را تشكیل مى دهد و نباید آن را در معنایى محدود زندانى كرد.

آفتهای زبان:
قرآن عظیم الشان در سوره حجرات خطاب به مومنان می فرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (سوره الحجرات ۱۱)

ترجمه:  ای کسانی که ایمان آورده اید! گروهی (از مردان) گروه دیگر را مسخره نکند, شاید آنان (= مسخره شدگان) از اینها بهتر باشند, ونه زنانی, زنان دیگر را, شاید آنان (= مسخره شدگان) از اینها بهتر باشند, واز یکدیگر عیبجوئی نکنید, ویکدیگر را با القاب زشت نخوانید, که پس از ایمان (آوردن) نام فسق بسیار (زشت و) بد است و هر که توبه نکرد, پس آنانند که ستمکارند.

«یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَیحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ» (سوره الحجرات: 12)

«اى كسانى كه ایمان آورده‏اید از بسیارى از گمانها بپرهیزید كه پاره‏اى از گمانها گناه است وجاسوسى مكنید وبعضى از شما غیبت بعضى نكند آیا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‏اش را بخورد پس از آن كراهت دارید واز الله بترسید كه الله توبه‏پذیر مهربان است.»

و رسول گرامی اسلام نیز در سخنان گوهر بارشان بارها ما را از استفاده نادرست از زبان ، این امانت الهی بازداشته اند چنانچه می فرمودند: «فعن معاذ بن جبل قال، قال رسول الله صلی الله علیه وسلم:(… ثم قال:ألا أخبرك بملاك ذلك كله؟ قلت:بلى یا رسول الله. فأخذ بلسانه وقال:كف علیك هذا قلت:یا رسول الله، وإنا لمؤاخذون بما نتكلم به؟ فقال:ثكلتك أمك یا معاذ وهل یكب الناس فی النار على وجوههم أو قال:على مناخرهم إلا حصائد ألسنتهم). (رواه الترمذی وقال:حدیث حسن صحیح)

در این حدیث طولانی پس از اینکه رسول الله یار باوفایش معاذ بن جبل رضی الله عنه را به ارکان اسلام وقله های بلند آن همچون نماز وروزه وزکات وجهاد فراخواند سپس خطاب به او میفرماید:آیا تو را به قوام وپایه تمامی این کارها آگاه نسازم؟ (معاذ رضی الله عنه میگوید:) گفتم آری ای رسول الله. پس او زبان خود را در دست گرفت وفرمود:این را حفظ کن. (معاذ میگوید:) گفتم ای رسول الله ، آیا ما به گفته هایمان مؤاخذه می شویم؟ پس (رسول الله) فرمود:(مادرت به عزایت بنشیند) ای معاذ، آیا چیزی جز نتایج وکاشته های زبان های مردم آنان را با صورتهایشان در آتش می افکند؟!

غـیـبـت :
از جمله  رفتارهای  ناشایسته زبان  میتوان به غیبت کردن ، بهتان زدن ، دروغگویی ، استهزا ومسخره کردن ، عیب جویی کردن ، طعنه زدن ، زخم زبان زدن به دیگران ، فحش وناسزا گویی وبسیاری از اخلاق ناپسند ونکوهیده دیگر اشاره نمود که همگی آنها از آفتهای زبان به شمار می آیند.

پس بیایید بسیار زیرک وآگاه باشیم تا از این چاقوی دولبه یعنی زبان استفاده درست ببریم وآنرا در راه خیر وصلاح بکار گرفته واز راه شر وبدی باز داریم زیرا همانگونه که زبان یک نعمت عظیم الهی ودر اختیار ماست او یک امانت نیز می باشد که ما باید در حفظ آن کوشا باشیم وهرگز در ادای این امانت خیانت نورزیم.

رسول گرامی اسلام ویاران باوفای ایشان وپیروان راستین آنها ، گذشتگان نیک ما بهترین وکاملترین اسوه ونمونه برای ما در حفظ وپاسداری از زبان خود هستند چنانچه در حدیث سابق مشاهده نمودید که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم چگونه وبا چه شدتی معاذ رضی الله عنه را بر حفظ ونگهبانی از زبان وگفتار خود راهنمایی نمود. ودر حدیث دیگری که امام محمد بن اسماعیل بخاری رحمت الله علیه در صحیح خود آن را روایت نموده است رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم می فرماید:«و ان العبد لیتكلم بالكلمة من سخط الله لا یلقی لها بالا یهوی بها فی جهنم ». «و همانا كه بنده بدون توجه ومبالات کلمه ای که الله را ناخشنود میسازد  بر زبان می آورد وبوسیله همان کلمه در دوزخ سقوط خواهد کرد. گویا این که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم با این سخن تنها ما (مسلمانان امروزی) را خطاب قرار داده است زیرا متاسفانه در جامعه اسلامی معاصر کمتر افرادی را می توان یافت که زبان خود را از آفات ومحرمات حفظ نموده باشند ودر نشستن ها وهمنشینی ها وجلسه های بی هدف به غیبت وتهمت واستهزاء وعیب جویی دیگران نپرداخته باشند . متاسفانه بسیاری از ما بخصوص زنهای مسلمان اوقات فراغت خود را با خوردن گوشت برادر وخواهر دینی خویش پرده آبرو وحشمت آنها را می درند حال آنکه از وعید های خطرناک الله ورسول وی صلی الله علیه وسلم غافل مانده آنگاه که رسول الله صلی الله علیه وسلم خطاب به یارانش فرمودند: قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: «من یضمن لی ما بین لحییه وما بین رجلیه أضمن له الجنة». (أخرج البخاری والترمذی عن سهل بن سعد رضی الله عنه قال)

«هر كه حفاظت  ما بین دو ریشش (زبانش) وما بین دو پایش (شرمگاهش)را برای من تضمین نماید ، من نیز بهشت برین را برای او ضمانت میکنم.»

این بدین معناست که هرکه نتوانست از زبان وشرمگاه خود در برابر محرمات الهی پاسداری نماید سرانجام او آتش جهنم خواهد بود.

بارالها از شر عذاب دردناک آخرت وآتش سوزان جهنم به تو پناه می آوریم واز تو می خواهیم به ما توفیق دهی تا بتوانیم از زبان خود پاسداری نماییم واز آفتهای آن در امان باشیم ، بدرستی که تو بر همه امور قادر وتوانایی.

دروغـگـویی:
یکی از خطرناکترین ومضر ترین حالتی که علماء برآن تاکید دارند ، همانا عدم کنترل زبان ،و دروغگویی است که این مریضی  خود منشاء امراض واعراض بسیار کشنده دیگری ، که باعث تباهی ونابودی فطرت پاک انسان می گردد.
رسول صلی الله علیه وسلم  در حدیثی که امام بخاری وامام مسلم  روایت فرموده است : « إن الصدق یهدی إلى البر وإن البر یهدی إلى الجنة وما یزال الرجل یصدق ویتحرى الصدق حتى یكتب عند الله صدیقاً، وإیاكم والكذب فإن الكذب یهدی إلى الفجور وإن الفجور یهدی إلى النار وما یزال الرجل یكذب ویتحرى الكذب حتى یكتب عند الله كذاباً ».

(همانا صدق وراستی به سوی نیکی هدایت می‌کند، ونیکی به سوی بهشت، وشخص همیشه راستی پیشه می‌کند تا آنکه به مقام «راستی» می‌رسد. وهمانا دروغ به سوی فجور رهنمون می‌شود وفجور نیز انسان را به سوی آتش می‌برد وشخص همیشه دروغ می‌گوید تا آنکه نزد الله به عنوان دروغگو نوشته می‌شود). (به روایت بخاری ومسلم)

دروغ گفتن علاوه برعذاب اخروی ، آثار سوء ومفاسد فراوانی را  در دنیا هم به دنبال دارد كه از جمله آنها ، بی اعتبار وبی ارزش ساختن انسان در جامعه وپاشیدن تخم عداوت ودشمنی وتفریق میان دوستان می باشد.

پروردگار با عظمت در این مورد با چه زیبایی فرموده است :
«یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ» (سوره الحجرات: 6)
(اى كسانى كه ایمان آورده‏اید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد (نسبت به صحت خبر) نیك وارسى كنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و[بعد] از آنچه كرده‏اید پشیمان شوید.)

پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرمایند: «عن أبی هریرة عن النبی (صلی الله علیه وسلم) أنه قال:من كان یؤمن بالله والیوم الآخر فلیقل خیرا أو لیصمت.. . (رواه البخاری ومسلم) (ابوهریره رضی الله عنه از رسول گرامی اسلام روایت میکند که ایشان فرمودند:هر کس به الله متعال وبه روز رستاخیز ایمان دارد؛ پس یا سخن نیک گوید ویا اینکه باید خاموشی را برگزیند. )

پس ای بندگان تقوای الله را در پیش گرفته وجز سخنان حق چیز دیگری را بر زبان جاری نسازید. قال تعالی:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا ،یصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَیغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِیمًا » (سوره الأحزاب: 70-71)

«اى كسانى كه ایمان آورده‏اید تقوای الله را در پیش گرفته وسخنى استوار گویید (۷۰) تا اعمال شما را اصلاح نماید وگناهانتان را بر شما ببخشاید وهر كس الله ورسولش را فرمان برد قطعا به رستگارى بزرگى نایل آمده است (۷۱)»

از أنس بن مالک  (رض) روایت شده است که: «کان رسول الله صلی الله علیه وسلم  یعید الکلمة ثلاثاً لتُعقَل عنه». (البخاری). «پیامبر صلی الله علیه وسلم  مطلب را  سه مرتبه تکرار می‌کردند تا فهمیده شود».

ایشان با مردم خوش برخورد بودند و از ترس آنها می‌کاستند زیرا برخی از افراد در برخورد با ایشان گرفتار ترس و استرس می‌شدند و ترس و بیم آنها را فرا می‌گرفت!

از ابن مسعود (رض)  روایت شده که گفته‌اند: شخصی نزد پیامبرصلی الله علیه وسلم  آمد و با ایشان به صحبت پرداخت و از ترس لرزه بر اندامش مستولی شد، پیامبرصلی الله علیه وسلم به او گفتند: «هون علیك فإنی لست بملک، إنما أنا ابن امرأة تأکل القدید». (ابن ماجه).

«آرام باش! من پادشاه نیستم، من فرزند زنی هستم که گوشت نمک سود و خشك شده می‌خورد».

دین مقد س اسلام مسلمانان را ‌ نه‌ تنها به‌ حفظ‌ زبان‌ سفارش‌ نموده ،‌ بلكه‌ سكوت‌ به‌ عنوان‌ فضیلت‌ و كمال‌ برای‌ رشد انسان‌ و پیمودن‌ پله‌های‌ ترقّی‌ معرفی‌ کرده است‌.
پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید : « كسی‌ كه‌ خداوند متعال‌ را بشناسد و او را تعظیم‌ كند دهانش‌ را از سخن‌ (بی‌فایده‌) حفظ‌ می‌كند و شكمش‌ را از غذا (پرخوری‌) نگه‌ می‌دارد و رنج‌ روزه‌ گرفتن‌ و نماز گزاردن‌ را بر خویش‌ هموار می ‌كند  »

گزیدن زبان :

 گاهی‌ زبان‌ با بیان‌ سخنانی‌ موجب‌ آزار‌ دیگران‌ می‌شود و حتی‌ گاهی‌ زمینة‌ اذیت‌ خود را نیز فراهم‌ می‌نماید. اگر زبان‌ كنترل‌ نشود به‌ آبروی‌ دیگران‌ تعرّض‌ می‌نماید،طوریکه گفتیم :غیبت‌ می‌كند، تهمت‌ می‌زند، زخم‌ زبان‌ می‌زند، دشنام‌ می‌دهد، فخرفروشی‌ می کند، دیگران‌ را كوچك‌ می‌شمارد، عیب‌جویی‌ می‌كند، افراد را سرزنش‌ می کند و اسرار دیگران‌ را فاش‌ می‌سازد. هر یك‌ از این‌ كارها كه‌ با زبان‌ انجام‌ می‌گیرد به‌ تنهایی‌ می‌تواند به‌ شخصیت‌، آبرو و روح‌ و روان‌ دیگران‌ لطمات‌ جبران‌ناپذیری‌ وارد كند. البته‌ آثار منفی‌ آزاد گذاشتن‌ زبان‌، گوینده‌ را نیز دچار آسیب های‌ جسمی‌ و روحی‌ می‌كند؛ چرا كه‌ چنین‌ شخصی ‌، با واكنش‌ شدید طرف‌ مقابل‌ مواجه‌ می‌شود و خود را در معرض‌ حملات‌ گفتاری‌ و آسیب های‌ جسمی‌ او قرار می‌دهد. در روایات‌ آمده‌ است‌ كه‌  » سلامت‌ انسان‌ بستگی‌ به‌ حفظ‌ زبان‌ از گفتن‌ سخنان‌ ناروا دارد»

رازداری:
رازداری عبارت از  حفظ اسرار، ویا هم پنهان ساختن مسائل خصوصی است  که مردم نباید از ان اطلاع حاصل نمایند.

حکم شرعی برای یک شخص مسلمان همین که باید همه سعی وتلاش خویش را  درحفظ اسرار  بخرچ دهد ، فرق نمیکند این اسرار مربوط خودش  ویا شخصی دیگر باشد .

حفاظت  اسرار دیگران نشانگر امانت داری یک شخص مسلمانان  به شمار میرود . اما درصورتیکه انسان راز واسرار دیگران را فاش  کند، به یقین مورد تنفر مردم قرار گرفته ودر نهایت اعتماد برآن از بین میرود .پیامبر صلى الله علیه و سلم فرموده است: « إذا حدَّث الرجلُ الحدیثَ ثم التفت فهی أمانة »  (ترمذی) یعنی: «وقتی کسی سخنی گفت ورویش را برگرداند، (سخن او نزد شما) امانت است.» زمانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم  قصد غزوه ای داشت، تا وقتی که  لشکر تجهیز و آماده ی نبرد میشد، کسی را از زمان و مکان آن باخبر نمی ساخت.

حضرت عمر بن خطاب (رضی الله عنه) می گوید: کسی که راز خویش نهان دارد ، در کارهایش صاحب اختیار امور است.

کتمان اسرار زنا شوی:

در بین شوهر وزوجه راز ها واسراری وجود دارد ، که این راز ها را نباید برای  دیگران فاش کرد ، این راز ها از جمله امانت بوده ، وافشای آن خیانت است.
پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: « إن من أَشَرِّ الناس عند الله منزلة یوم القیامة، الرجل یفْضِی إلى المرأة وتفضی إلیه ثم ینشرسرها»  ( مسلم ) (یعنی «همانا از بدترین مردم در نزد الله  از روی مرتبه در روزقیامت، شخصی است که با زن همبستر می گردد و زن با او همبستر می گردد، سپس راز زن را (راز زناشویی را ) آشکار می سازد».

بصورت کل گفته میتوانیم که : اسرار وراز دارى دو نوع است ؛ یكى ،اسرار و راز دیگران را نگه داشتن و دیگرى ، اسرار خود را پوشاندن . انسان  باید هم رازدار خود باشد و هم رازدار دیگران .

انسان  ایکه از حفظ سرخود ناتوان باشد، یقین داشته باشید که بر حفظ اسرار وراز های دیگران هیچ وخت امین باقی نخواهد ماند.
انسان باید همیشه مراقب آن باشد که : چه مى گوید و با کی  مى گوید. زمانى كه اسرار، نگفتنى است یا شنواى راز، محرم نیست ، دل باید صندوق و نگاه دار باشد و از امانت خویش به بهترین وجه امانت دارى كند و آن را بدون  ضرورت برای کسی فاش نسازد.

حکمت دو گوش و یك زبان:
میگویند فیلسوف شهیر جهان سقراط در محافل که حضور می یافت ، كمتر سخن مى گفت : مردم به اوگفتند: چرا كم حرف مى زنى ؟ گفت: « خداوند به من دو گوش و یك زبان داده است تا دو برابر آنچه به زبان مى گویم ، با گوش هاى خود سخن بشنوم ، ولى بر عكس ، ما انسان ها زیاد حرف می زنیم وکمتر گوش میکنیم .»

نباید فراموش کرد که: گفتگو، یک جاده دو طرفه است که یک طرف آن گفتن است و طرف دیگرش همانا گوش دادن است .علما ء بدین عقیده اند که : گوش کردن  اگر مهم‌تر از گفتن نباشد، قطعا کم‌اهمیت‌تر از آن نیست.

دلیل اینکه خداوند به ما دو گوش و یک دهان عطا فرموده،  این است که بیشتر گوش کنیم و کمتر حرف بزنیم.
برای اینکه ما از صحبت دیگران پند وعبرت بگریم ،ویا هم به اصطلاح شنونده خوبی باشیم حد اعظمی کوشش بعمل اریم تا نکات ذیل را در زندگی خویش مراعت کنیم :
–  زمانیکه باشخصی مصروف صحبت ومباحثه هستید ، در حد توان کوشش  بعمل ارید  تا جسمآ خود را  بطرف شان متمایل کنید ، تا از یک طرف توانسته باشد که صحبت های جانب مقابل را بهتر وبیشتر وبا دقت خاص  گوش کنید ،وجانب دیگر این حرکت نوع از صمیمت را در گوینده احساس میکند که گویا شما ، مشتاق شنیدن صحبتش هستید ،ولی نباید فراموش کرد که  میلان نباید بیش از حد باشد . وهمیکنه نوبت صحبت برای شما رسید وضعیت جسمی خویش را دوباره  مثل سابق عیار نماید.
– در وقت صحبت کردن ، کوشش اعظمی بخرچ دهید تا صحبت جانب مقابل را قطع نه نماید وهمچنان در میان حرف های جانب مقابل داخل نشوید ،از قطع کردن صحبت دیگران جدا پرهیز کنید ، بگذارید صحبت های  خویش را به اتمام برساند وکوشش کنید ،صحبت ها ی خویش رابعد از چند ثانیه اغاز نماید .
– در حین صحبت در صورت ممکن با تماس چشمی سرتان را هم به منزله تایید تکان دهید و گاهی هم بگویید (بلی ، خو ، بسیار خواب ، وغیره.)
– در حین استماع صحبت جانب مقابل در صورتیکه سخن غم انگیزو موضوع جدی نبود، کوشش کنید برچهره لبخند داشته باشید ، این حالت نوعی از محبت ودوستی شما را نسبت صحبت کننده نشان میدهد .ولی بیاد داشته باشید که  لبخند زدن زیاده نوع از کذابت را هم نشان میدهد.
– تکان دادن سر هم میتوانید بمثابه  تایید صحبت های جانب مقابل باشد ، وهم بمثابه اینست که شما مطالب ارائه شده را خوبتر فهمیدید ودر ضمن بدین عمل علاقمندی مزیدی به جانب مقابل در ارائه اطلاعاتی بشتر هستید.
– اگر قرار باشد که صحبت جانب مقابل را قطع مینمودید ، وامکان انتظار وجود نداشت حداقل برایش بگوید که (مرا ببخشید که صحبت های  شما را قطع میکنم )
– کوشش کنید در وقت صحبت کردن جانب مقابل ،درچرت ها وتصورات خویش غرق نشوید.
– هکذا در وقت صحبت جانب مقابل به این طرف و ان طرف نگاه نکنید و به اصطلاح  به چت خانه ویا هم بوت های خویش سیل نکنید.

– بطور مستمربه ساعت سیل نکنید، زیرا این عمل شما نشان میدهد که شما از شنیدن صحبت جانب مقابل  دیگر خسته شده اید ودر ضمن نوع از نارامی برای شما رخ داده است.
– کوشش کنید در وقت استماع  صحبت ارام باشید، زیاد حرکت کردن، عمل نامناسب بحساب می اید.
– اگر ممکن باشد در حین صحبت کردن، برخی از یادداشت ها را بعمل بیاورید ، بخصوص سوالات مهم خویش، را یادداشت نموده، این عمل زمینه را برای شما  مساعد خواهد ساخت تا در ختم صحبت ها سوالات خویش را بصورت دقیق مطرح کنید ، ودر ضمن این عمل جانب مقابل را خشنود  ساخته ، وبرای شما معلومات مزیدی ارائه خواهد فرمود.
– اگر شما دریک جماعتی مصروف استماع صحبت هستید، کوشش کنید ، کسیکه مصروف صحبت کردن است، بجای انان شما به سوال کنندگان جواب ارائه نه فرماید ، بگذارید سوالات مطرح شده را خودش  جواب گوید ، در حین ضرورت شما به اجازه  صحبت کننده ،میتوانید صحبت ویا هم بجواب سولات سایرین بپردازید.
– اگر صحبت های جانب مقابل برای شما خوشایند نیست ، ویا هم صحبت های جانب مخالف نظریات شما است ، با آنهم صبر و شکیبایی از خودتان نشان داده و با علایم کلامی و غیر کلامی نامناسب از خودتان عکس العمل نشان ندهید.
– نباید فراموش کرد که : شنونده خوب بودن کار سخت ودشواری است هرگز نباید صحبت کننده را در حین سخن گفتن سوال پیچ کنید و هنگامی که حرف او پایان یافت برای اینکه نشان دهید صحبت های او را کامل گوش کرده اید ، آن چه را شنیده اید را دوباره یک بار به طور سوالی مطرح کنیدمثلا بگویید (منظور شما این بود که….) و اگر احساس کردیدکه متوجه صحبت های او نشده اید ،کافی است که برایش دوستانه تقاضای کنید که موضوع مورد نظر شما را بار دیگر تکرار فرماید .

شنونده خوب بودن بدین معنا نیست که بتوانیم به موقع گوینده خوبی باشیم بلکه شنونده خوب بودن گامی است برای گوینده موفق بودن.

آداب سخن گفتن مؤمن مسلمان:
یکی از آداب سخن گفتن  اینست که هم سخن نیکو بگوییم وهم آنرا بصورت نیکو ارائه کنیم ، توجه باید کرد این دو صفت دارایی مفاهیم خاصی است ، اولی اشاره به محتوای صحبت دارد ودومی به چگونکی بیان صحبت، اولی ریشه در علم ودرایت گوینده ودومی نشان دهنده اداب گوینده است.
خداند متعال نعمت های متعددی به انسان اعظا فرموده است ، که از هر کدام آن باید انسان شکر گزار باشد، برعلاوه شگر گزاری، باید از این اعضا در محل ایکه خداوند برآن امر فرموده است استفاده شود.
اولین هدایت دستور ورهنمود که الله تعالی برای شخصی مسلمان در صحبت کردن هدایت فرموده است، رعایت تقوای الهی در صحبت کردن است:  « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً » ( اى كسانى كه ایمان آورده‌اید! تقواى الهى پیشه كنید و سخن (حقّ و) استوار گویید.

نعمت زبان با درنظرداشت اینکه از لحاظ جسمی بی نهایت حجم کوچک نسبت  به سایر اعضای بدن دارد، اما کارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می بینیم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده اند.

قرآن عظیم الشان  برخی خصوصیات وانظار را برای ما بیان فرموده که باید آنرا جدآ در نظر باید گرفت:
1- در سخن گفتن باید احتیاط رااز دست ندهیم، ونباید فراموش کنیم که هر چیزیکه از زبان ما خارج میشود فردا در نزد الله جوابگوی آن خواهیم بود :
«وَ إِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ ، کِراماً کاتِبین »  (سوره  انفطار10ـ 11 )
2- «… وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثًا» ( سوره  نساء/87 )( چه کسی از خداوند راستگوتر است؟ )
3- »وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللّهِ …  » (سوره فصلت/33  ) )( چه کسی گفتارش نیکو تر است از کسی که به سوی خدا دعوت می کند؟

4- «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی» (سوره  طه/44 )(در نصیحت دیگران سخن گفتن با نرمی احتمال تأثیرش بیشتر است)

5- « وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِایاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکُمْ … » (سوره انعام/54) (سلام کردن، بهترین شروع برای آغاز سخن با مؤمنان )
6- «…  وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا …» (سوره  بقره/83 )( با مردم به نیکی سخن بگویید)
7- «… فَبَشِّرْ عِبادِ ،الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ …» (سوره  زمر17ـ 18 )(سخنان را بشنوید، اما به بهترینش عمل کنید)

نسخهء شرعی
در صحبت کردن با مادر وپدر

نباید فراموش کرد که مادر وپدر دو هدیه بزرگ الهی هستند که همه انسانها به مقام والای آن پی برده ،وبه دید احترام وعزت به انها  می بینند، دین مقدس اسلام  نیز این حس درونی انسان ها را که از یک منبع عاطفی و عقلی سر چشمه می گیرد ، تحریک نموده و با هدایات ورهنمود های متعددی مقام ومنزلت انها را بیان نموده وبه فرزندان هدایت فرموده اند ،  که یک لحظه ای هم از احترام پدران و مادران غافل نشوند ودر سخن گفتن به انها از دقت لازم کار گیرند.

قرآن عظیم الشان وسنت پیامبر صلی الله علیه وسلم  در آیات 23 و 24 سوره مبارکه اسراء دستورهاى بسیار مهمّى را به فرزندان ارائه داشته است:
اولین هدایت شرعی برای فرزندان اینست که از استعمال کلماتى که خلاف ادب و احترام است مانند گفتن کلمه «اف»که کمترین ناراحتى فرزند را مى‏رساند خوددارى نمایند: « فلاتقل لهما افّ » به آنها (حتّى )«افّ» مگو»

– بر فرزندان است تا  از گفتن کلماتى که باعث رنجش پدر ومادر میگردد ، پرهیز بعمل اید وبا آنان  نباید پرخاش وغالمغال کرد : «ولا تَنهَرهُما»( به آنان پرخاش مکن)

– بر فرزندان لازم وواجب است تا به پدر ومادر ، بطور شایسته وبا بزرگوارى و کریمانه سخن بزنند ، وهمیشه ازکلمات شایسته استفاده بعمل ارند :
«وقُل لَهُما قَولًا کَریما؛ و با آنان سخنى شایسته بگوى»

– بر فرزندان واجب است تا با پدر و مادر متواضعانه سخن بگویند و از به کار بردن کلمات و سخنان متکبّرانه  جدآ دوری نمایند. «واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِ‏ّ مِنَ الرَّحمَةِ؛ و از سر مهربانى، بال فروتنى بر آنان بگستر»

–  برفرزند است که از خداى تعالى براى والدین خود طلب خیر و براى آنان دعا کند و رحمت و آمرزش پروردگار را خواستار شود: «وقُل رَبِ‏ّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانى صَغیرا؛ و بگو پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنانکه مراد در خُردى پروردند».

نسخه‌ء شرعی
درصحبت کردن زن با اشخاص نامحرم

در دین مقدس اسلام در باب سخن گفتن زن با مرد نامحرم هدایت ودساتیر خاصی در کتاب الله وسنت رسول الله ، ارائه  شده است، یکی از این  دساتیر اینست که اگر ضرورتی به سخن گفتن  نباشد سکوت برایش بهتر است.
پروردگار با عظمت ما  ( در آیه 32 سوره احزاب) می فرماید :
« … فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا  »( پس‌ در سخن‌گفتن‌ ملایمت‌ نکنید (یعنی: هنگامی‌ که‌ با مردان‌ نا محرم‌ سخن ‌می‌گویید، تُن‌ صدایتان‌ را پایین‌ نیاورید و نرم‌ و ملایم‌ سخن‌ نگویید چنان ‌که‌ زنان ‌فتنه ‌برانگیز چنین‌ می‌کنند) «که‌ آن‌گاه‌ کسی‌ که‌ در دلش‌ مریضی ‌ است (یعنی: کسی‌ که ‌بدکار یا منافق‌ است)‌ «طمع‌ می‌ورزد. و نیکو سخن‌ گویید» (نزد مردم، طبق‌ سنتهای ‌شرع‌؛ سنجیده‌ و به‌دور از شک‌ برانگیزی، به‌ طوری‌ که‌ شنونده‌ چیزی‌ از آن‌ را ناشایست‌ و غیرشرعی‌ تلقی‌ نکند).
در تفسیر «إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ » مفسرین مینویسند که :« زن ایکه با کرشمه سخن گوید ، علامه بی تقوایی  اوست » .
درتفسیر «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ » مفسرین مینویسند که قرآن عظیم الشان تعلیمات ورهنمود خاصی را برای صحبت کردن زن با نامحرمان بیان داشته است که باید توسط زنان با تقوای جدآ رعایت کردد.
بصورت کل از فحوای آیه متبرکه بوضحات تام معلوم میشود که : بر زنان لازم است در صحبت کردن  با نامحرمان در جنب اینکه رعایت آداب گفتار، دارند ، موظف اند دواصل اساسی دیگر را نیز رعایت نمایند:
اول:
اصل اول خضوع در گفتار است :
خضوع در گفتار طوری است که : سخن ایشان اشاره به فروتنى، تسلیم و فرمان بردارى بدون قصد را داشته باشد مانند: نازک، ظریف ، با ناز و کرشمه و با نرمى سخن گفتن با نامحرمان جلوگیری بعمل ارد ، تا مبادا دل آنان را دچار ریبه و پندارهاى شیطانى نموده و شهوتشان را برانگیزاند و در نتیجه مردانى که به مریضی اخلاقی اغشته اند ،و به خاطر نداشتن و یا کمى ایمان به ایشان طمع ورزند.
دوم :
بر زنان لازم است با « قَوْلًا مَعْرُوفاً  » و کلام شناخته شده ، کلام مورد رضا پروردگار وپیامبر صلی الله علیه وسلم وتوام با حق وعدالت باشد ، با مردان نامحرم  تکلّم نمایند، طوریکه  سخن ایشان موجب آرامش و اطمینان شنونده شود، نه باعث اضطراب و تشویق خاطر او، سخنى زیبا و به دور از اشاره به فساد و ریبه، سخنى که شرع و عرف اسلامى آن را شایسته و پسندیده مى‏داند و آن کلام، موا فق با دین و اسلام است.

مفسر شهیر جهان اسلام  سید قطب در تفسر « قَوْلًا مَعْرُوفاً» می نویسد : «قول معروف یعنی اینكه سخن آنها در امور معروف و نیك باشد نه منكر و بد  مانند شوخی كردن و …. » (سید قطب، 1412ق: جلد 5، صفحه 2859 .)
بصورت کل باید گفت :
هر صحبت وخندیدن زنان با نامحرم که موجب فساد وگناه شود بصورت مطلق جایز نیست . وهرحرکت وکرشمه وحتی پوشیدن لباس که موجب جلب توجه نامحرم شود ، باید از آن جلوگیری بعمل اید ،واگر احیانآ به راه انداختن همچو اعمال وحرکات موجب توجه ونگاه سوء وتهییج مردان شود گناه کبیره  است .
به مردان است  زمانیکه صحبت های زنان را که آب وتاب وصدای نازک وبه اصطلاح به کرشمه صحبت میکنند ،ومرد حس کند که از صحبت  او تلذذ ویا ترس افتادن به گناه در میان  باشد ، حکم شرعی برای مرد ها ،همین است  که از شنیدن صحبت های همچو زنان جلوگیری بعمل ارند ، وشنیدن همچو صحبت ها برایش حرام  وناجایز است .

نسخهء شرعی:
بهترین راه برای خروج وبیرون رفت از این دام شیطانی ، بر مرد وزن است تا  این نسخه نجاتبخش قرآنی را  در زندگی خویش رعایت ومورد تطبیق قرار دهد :
اول برای مردان:
« قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ » (به مردان مؤمن بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی خود را حفظ کنند. (سوره نور، آیه 30 )
قرآن عظیم الشان با تمام صراحت مرد را از انجام دادن به اعمال که موجب زنا میگردد منع فرموده ودر ( آیه 32 سوره الإسراء) فرموده است :«وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَی إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً » (و به‌ زنا نزدیک‌ نشوید بدرستیکه‌ آن‌ فاحشه‌ و بد راهی‌ است‌) طوریکه در فوق یاد اور شدیم تاکید قرآن عظیم الشان همین است که :از نزدیکی و انجام‌ دادن‌ مقدمات‌ زنا باید جلوگیری شود ، از جمله : مزاح و شوخی های بیمورد ، بوسه‌ و نگاه شهوت انگیز و حرکات‌ دیگر.
هکذا سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز از پرهیز و نزدیکی به زنا و مقدمات آن شدیدا ممانعت بعمل اورده ودر حدیثی می فرماید :«إیاکم والدخول علی النساء» قیل : یا رسول الله أفرأیت الحمو؟ فقال: « الحمو الموت» (متفق علیه)، یعنی: (بپرهیزید از وارد شدن به محیط زنان (بیگانه)، از او سؤال شد: « در مورد نزدیکان (قوم و خویش) همسر چطور؟» پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند:
« (خطر) نزدیکان همسر بمثابه مرگ است!»
و همچنین از خلوت کردن با زنان بیگانه نهی کرده است و فرمودند: « ما خلا رجل بامرأة إلا کان الشیطان ثالثهما   » (روایت احمد 26/1) ، یعنی ( هیچ مردی نیست که با زن (نامحرمی) خلوت کند مگر اینکه شیطان شخص سوم آنها خواهد بود).
همچنین فرموده است: « اتقوا الدنیا واتقوا النساء فإن أول فتنة بنی إسرائیل کان فی النساء» (روایت مسلم 2742)، یعنی: ( بپرهیزید از دنیا و از زنان، زیرا اولین فتنه بنی اسرائیل در زنان بود).
همچنین فرمودند: «ما ترکت بعدی فی أمتی فتنة أضر علی الرجال من النساء» (متفق علیه)، یعنی: (پس از خودم در امتم چیزی خطرناکتر از فتته زنان برای مردان ترک نکردم).
دوم برای زنان:
وبهترین راه بیرون رفت از مضیقه وافتادن در دام شیطان ، بر زنان است که این سه نسخه حیاتبخش را در زندگی خویش عملی فرمایند :

1- رعایت حجاب:
«وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ » ( به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرج (عورت) های خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه پیداست آشکار نسازند و نیز دستور بده تا اطراف سرپوش های خود را بر گریبان و سینه های خود انداخته، آن را بپوشانند و هنگام راه رفتن پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینت های پنهانی شان معلوم شود(سوره نور آیه 31 )
2- دومین توصیه به زن ها اینست که  با مرد اجنبی، كمتر اختلاط داشته باشند. البته  زن با رعایت حدود حجاب شرعی میتواند مصروف امور اجتماعی شود.
3- سومین توصیه  که برای زن ها در شرع وجود دارد همانا رعایت حیاء است. حیا به این معنا است كه انسان به خاطر ترس از آلوده شدن به گناه، خود را  نگاه کند .حیا برای زن ، دارای ارزش ذی قیمت اخلاقی میباشد . الهی مارا از آن برخوردار نما!
گناهان زبان:

کناهان زبان متعدد وزیاد هستند ، که ضرورت به نوشتن رساله مستقلی در این بابت دارد ،ولی من صرفآ در اینجا مختصرآ ، به عده ی از این گناهان اشاره  می کنم ، از پروردگاربا عظمت توفیق میخواهیم که ماراز این گناهان محفوظ و نجات دهد امین .
برخی از این گناهان عبارتند از:
« غیبت، نمامی (سخن چینی)، دروغ، دو زبانی، بهتان و افتراء  قذف، افشاء اسرار مؤمن، دشنام، لعن و نفرین، طعن و شماتت، سُخریه و استهزاء، مدح، اظهارغضب، غنا، کثرت مزاح و خنده، تکلم بدون علم در امور مهم و شرعی ، تکلم بی فایده ، منکر خدا شدن، غیر خدا را پرستش کردن، دروغ بستن به خدا، کفران نعمت، اظهار ناامیدی کردن از خداوند، به الله دشنام دادن، نسبت بی عدالتی به الله، ادعای خدائی کردن، دعای خیر برای ستمگران، نفرین کردن، با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن، منکر رسالت پیامبر شدن، حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن ، به ناحق شهادت دادن ، به پدر و مادر اُف گفتن، عیبجوئی کردن، وعدة دروغ دادن، با زن نامحرم شوخی کردن، سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن، پیشگویی و کهانت، امر سلاطین را امر خدا دانستن وغیره…

 

وما علینا الا البلاغ المبین

فهرست موضعات مندرج :
– مقدمه
– رسالت زبان

– زبان وسیلهء شناخـت انسان
– زیبایى هاى زبان در قرآن کریم

– زبان در احادیثی نبوی (صلی الله علیه وسلم)
– زبان وسیلهء تمایز انسان با حیوان
-عـفـت زبان
-تقاضای اعضای بدن از زبان

– درد زبان

– کم سخن گفتن  

جلو زبان را باید در اختیار داشت

– فکر کردن قبل از سخن گفتن

-معجزه‌ء زبان
-آفتهای زبان

-غـیـبـت

– دروغـگـویی

–  گزیدن زبان  

–  رازداری
– کتمان اسرار زنا شوی

– حکمت دو گوش و یك زبان

آداب سخن گفتن مؤمن مسلمان
– نسخهء شرعی در صحبت کردن با مادر وپدر

نسخه‌ء شرعی درصحبت کردن زن با اشخاص نامحرم

گناهان زبان

 

موضوع :  نعـمت زبان

تتبع ونگارش :امین الدین «  سعـیـدی- سعید افغانی »

مدیر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان

ومسؤل مرکزفرهنگی د حق لاره- جرمنی
مهتمم : دکتور صلاح الدین «سعیدی – سعید افغانی »
مصحح: فضل احمد

ادرس   :saidafghani@hotmail.com