کهن افسانه ها

رسول پویان برآمد آفـتاب از مشـرق دل در سحـرگاهان شب یلـدای تار…

مهدی صالح

آقای "مهدی صالح" با نام کامل "مهدی صالح مجید" (به…

جنگ های جدید و متغیر های تازه و استفادۀ ی…

نویسنده: مهرالدین مشید تعامل سیاسی با طالبان یا بازی با دم…

                    زبان دری یا فارسی ؟

میرعنایت الله سادات              …

همه چیز است خوانصاف نیست !!!

حقایق وواقعیت های مکتوم لب می کشاید  نصیراحمد«مومند» ۵/۴/۲۰۲۳م افغانها و افغانستان بازهم…

مبانی استقلال از حاکمیت ملی در جغرافیای تعیین شده حقوق…

سیر حاکمیت فردی یا منوکراسی تا به حاکمیت مردمی و…

نوروز ناشاد زنان و دختران افغانستان و آرزو های برباد…

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان در جاده های کابل پرسه می زنند؛…

زما  یو سم تحلیل چې غلط؛ بل غلط تحلیل چې…

نظرمحمد مطمئن لومړی: سم تحلیل چې غلط ثابت شو: جمهوریت لا سقوط…

کابل، بی یار و بی بهار!

دکتر عارف پژمان دگر به دامنِ دارالامان، بهار نشد درین ستمکده،یک سبزه،…

ارمغان بهار

 نوشته نذیر ظفر. 1403 دوم حمل   هر بهار با خود…

چگونه جهت" تعریف خشونت" به تقسیم قوای منتسکیو هدایت شدم!

Gewaltenteilung: آرام بختیاری نیاز دمکراسی به: شوراهای لنینیستی یا تقسیم قوای منتسکیو؟ دلیل…

تنش نظامی میان طالبان و پاکستان؛ ادامۀ یک سناریوی استخباراتی

عبدالناصر نورزاد تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان…

بهارِ امید وآرزوها!

مین الله مفکر امینی        2024-19-03! بهار آمــــد به جسم وتن مرده گـان…

از کوچه های پرپیچ و خم  تبعید تا روزنه های…

نویسنده: مهرالدین مشید قسمت چهارم و پایانی شاعری برخاسته از دل تبعید" اما…

سال نو و نو روز عالم افروز

 دکتور فیض الله ایماق نو روز  و  نو  بهار  و  خزانت …

میله‌ی نوروز

یاران خجسته باد رسیده‌ است نوبهار از سبزه کوه سبز شد…

تحریم نوروز ، روسیاهی تاریخی طالبان

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی        در لیست کارنامه های…

طالب چارواکو ته دريم وړانديز

عبدالصمد  ازهر                                                                       د تروو ليموګانو په لړۍ کې:           دا ځلي د اقتصاد…

    شعر عصر و زمان

شعریکه درد مردم و کشور در آن نبوُدحرف از یتیم…

مبارک سال نو

رسول پویان بهـار آمد ولی بـاغ وطـن رنگ خـزان دارد دم افـراطیت…

«
»

ما همگی فلسطینی هستیم: آیا میدان های مرگ در نوار غزه، میدان‌هایی برای آزمایش سلاح‌های جدید هستند؟

نوشته: گرین کالین*
منبع: کانترپانچ ــ ۲ ژانویه ۲۰۱۴

منابع اسرائیلی مانند «شکست سکوت» و «پزشکان برای حقوق بشر» فاش کردند که حملات صورت گرفته در نوار غزه در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ (زیر نام «سرب سخت شده») از ماه‌ها پیش از آن برنامه‌ریزی شده بوده است. این امر پرسش‌های زیادی را در مورد محاصرهٔ هفت سالهٔ نوار غزه و حملات سنگین صورت گرفته علیه خلقی بینوا و بی‌دفاع که در زندانی رو باز قرار داده شده است، بر می‌انگیزد.

در واقع می‌توان از خود پرسید:

ـــ چرا جامعهٔ بین‌المللی و سازمان ملل اجازه می‌دهند اسرائیل از هفت سال پیش تاکنون نوار باریکی از خاک را که غزه نامیده می‌شود بدون این‌که از مجازاتی در هراس باشد به محاصره خود در آورد؟

ـــ چرا در همان راستا، اسرائیل مجاز است در آب‌های بین‌المللی دست به حملات دریایی علیه کشتی‌های تجاری عاری از سلاح بزند تا از رفتن آن‌ها به سوی نوار غزه جلوگیری کند، بدون این‌که کوچک‌ترین واکنشی از سوی ناوگان ناتو که در آن زمان در دریای مدیترانه شرقی به عملیات مشغول بود، صورت گیرد؟

ـــ آیا جنگ‌های نامتقارن سال‌های ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۲ واقعاً پاسخی به پرتاب موشک به‌سوی اسرائیل بودند یا     حملاتی بودند که با دقت تمام به دلایلی کاملاً متفاوت برنامه ریزی شده بوده‌اند؟

ـــ آیا هدف از حملات نام‌برده، در عمل آزمایش سلاح‌های جدید و موشک‌های دفاعی جدید، و هم چنین آزمایش    استراتژی‌های کنترل جمعیت و کنترل منابع عظیم انرژی که در دریای مدیترانهٔ شرقی کشف شده، بوده است؟

اجازه دهید با مسایل مربوط به جمعیت نوار غزه به هنگام نخستین یورش  («سرب سخت شده») آغاز کنیم:

غزه یک نوار باریک از خاک است که ۴۵ کیلومتر طول و بین ۵ تا ۱۲ کیلومتر عرض دارد. در این باریکه، ۱٫۵ میلیون فلسطینی را چپانده و عملاً زندانی کرده‌اند. نرخ تراکم جمعیت در هر کیلومتر مربع برابر با ۴۱۱۹ نفر، یعنی چهار بار بیش از همان نرخ در بنگلادش است.

جمعیت نام‌برده عملاً در پنج شهر و هفت اردوگاه بزرگ پناهندگان، که بر اساس داده‌های سازمان ملل متحد یک میلیون نفر را تشکیل می‌دهند، متمرکز شده‌اند.

مجموعهٔ زمین‌های قابل کشت نوار غزه فقط ۲۴ کیلومتر مربع است که بهترین آن‌ها در مرز شمال اسرائیل قرار دارد و غیرقابل دسترسی است، زیرا در «منطقه ضربه‌گیر» اسرائیل قرار گرفته است. ۸۰ در صد اهالی غزه که ۵۹ درصدشان را کودکان تشکیل می‌دهند، زیر خط فقر زندگی می‌کنند. ۴۰ در صدشان بیکارند و ۶۰ درصدشان برای تغذیهٔ خود به کمک‌های «ادارهٔ یاوری و کاریابی سازمان ملل متحد برای پناهندگان» وابسته‌اند.

هنگامی که حملهٔ اسرائیل آغاز شد، غزه از یک سال پیش از آن توسط حماس اداره می‌شد، دولتی که آزادانه انتخاب شده بود. اما اسرائیل و ایالات متحده بلافاصله پس از انتخابات تصمیم گرفتند حماس را «سازمانی تروریستی» و غزه را یک تمامیت مخاصم به‌شمار آورند. از آن زمان تاکنون، اسرائیل برای اهالی این باریکه از خاک جهنمی را ایجاد کرده است، از سال ۲۰۰۶ تاکنون کمر به نابودی اقتصاد غزه بسته است، و با حاکم کردن نوعی قحطی کنترل‌شده و همچنین برای تنبیه اهالی و در هم شکستن مقاومت‌شان،  آنها را در ناامنی غذایی نگه‌داشته است.

«منطقه ضربه‌گیر» که توسط اسرائیل در نوار غزه ایجاد شده است، اهالی غزه را از ۶۸ درصد زمین‌های قابل کشت‌شان محروم کرده است و هر نوع کشت را در منطقهٔ نام‌برده خطرناک و غیرممکن می‌سازد. ماهی‌گیران غزه‌ای، با وجود مفاد پیمان اسلو که به آنها اجازهٔ ماهی‌گیری را تا ۲۰ مایل دریایی می‌دهد، حق ندارند از ۳ مایل دریایی فراتر روند؛ امری که به‌گونه‌ای خطرناک مصرف پروتئین لازم، یعنی یکی از بنیادهای اقتصاد غزه را، کاهش می‌دهد. ممنوعیت اسرائیل در مورد نداشتن حق فراتر رفتن از ۳ مایل دریایی، پیامد دیگری نیز دارد که باید به آن توجه نمود: این ممنوعیت موجب می‌شود که غزه‌ای ها نتوانند از منابع گاز طبیعی در چاه‌های «گازا مارین ۱» و «گازا مارین ۲» که به‌مقدار ۱٫۴ میلیارد فوت مکعب برآورد شده است، بهره‌برداری کنند، تا هم بتوانند اقتصاد خود را نجات دهند و هم غزه را از لحاظ انرژی از وابستگی به اسرائیل رها سازند.

تجزیه و تحلیل زمان‌بندی دو حملهٔ اصلی اسرائیل به غزه آموزنده است

در طی شش ماه پیش از تهاجم «سرب سخت شده» به نوار غزه، حماس تا زمانی که یورش اسرائیل به نوار غزه در روز ۶ نوامبر، یعنی روز انتخابات در آمریکا، به مرگ ۶ غزه‌ای انجامید، آتش‌بس را محترم شمرد. این تهاجم بود که موجب واکنش فلسطینی‌ها از طریق پرتاب موشک‌های کاسام به اسرائیل شد و به‌بهانه آن، ارتش اسرائیل حملات سنگین خود را در نوار غزه آغاز کرد.

حملهٔ اسرائیل، که در روز ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ آغاز گشت، دقیقاً به‌گونه‌ای انتخاب شده بود که با روز تغییر ریاست جمهوری در آمریکا تطبیق کند.

پس از ۳ روز بمباران شدید، شورای امنیت سازمان ملل متحد تلاش کرد قطعنامهٔ آتش‌بس شماره ۱۸۶۰ را به‌تصویب برساند. ولی ایالات متحده آن را وتو کرد، و بدین‌سان به اسرائیل زمان لازم را برای حملهٔ گسترده‌اش در نوار غزه اعطا کردند. تقریباً تمام کنگره از یورش اسرائیل پشتیبانی کرد: مجلس با ۳۹۰ رأی موافق و فقط ۵ رأی مخالف و سنا تقریباً با رأی تمام سناتورها.

قطعنامهٔ نام‌برده سرانجام در شورای امنیت در روز ۸ ژانویه، یعنی تقریباً یک هفته پس از آغاز یورش اسرائیل به نوار غزه، به تصویب رسید، اما ایالات متحده در رأی‌گیری شرکت نکرد؛ امری که به اسرائیل پوشش لازم را برای ادامهٔ عملیات خود داد. پرزیدنت باراک اوباما کوچک‌ترین اظهار نظری نکرد و تونی بلر، به‌نمایندگی از چهار کشور، طی فراخوانی کم رنگ دعوت به آتش‌بس نمود.

شمار کشته‌شدگان فلسطینی طی یورش «سرب سخت شده» وحشتناک بود

در این یورش، تقریباً ۱۴۰۰ نفر، که ۳۱۳ نفر آنها کودک و ۱۱۶ نفر آنان زن بودند، جان خود را از دست دادند. ۲۰ در صد از کشته‌شدگان را رزمندگان فلسطینی تشکیل می‌دادند. بیش از ۶۰۰۰ نفر به‌سختی مجروح شدند که ۱۸۵۵ نفر آنان کودک و ۷۹۵ نفرشان زن بودند (منبع: مرکز فلسطینی حقوق بشر). مادس گیلبرت و اریک فوس، دو همکار نروژی من که در آن زمان به‌همراه گروه پزشکان فلسطینی در نوار غزه کار می‌کردند، در مورد جراحت‌هایی سخن گفتند که تا آن زمان نظیرشان را ندیده بودند و ثابت می‌کرد که اسرائیلی‌ها دست به کار آزمایش سلاح‌های جدید و فسفر سفید در مناطق پرجمعیت زده‌اند. افزون بر سوختگی‌های شدید، شمار معلولین ناشی از این حملات، و در میان زخمی‌ها، افرادی که یکی از اعضای بدن خود را از دست داده بودند، به‌گونهٔ نامتعارفی زیاد بود.

به‌عنوان نمونه، ۱۵۰ نفر از کسانی که یک عضو از بدن خود را از دست داده بودند، اجباراً به بیمارستان‌های مصر فرستاده شدند. در اردوگاه پناهندگان فلسطینی «جبلیه»، در میان ۱۶۵ معلول جدید که تحت مداوا قرار داشتند، حداقل ۹۰ نفر از آنان یک یا چند عضو خود را از دست داده بودند. اغلب جراحات توسط سلاح‌های معمولی متعارف ایجاد شده بود، اما برخی از جراحت‌ها انسان را عمیقاً به این فکر وا می‌داشت که سلاح‌های دیگری برای نخستین بار در میدان جنگ آزمایش شده است. ما اطمینان داریم که در این یورش از برخی از سلاح‌های نامتعارف که در زیر نام می‌بریم استفاده شده است. برای دیگر سلاح‌ها، شک و تردید وجود دارد.

بمب‌های با فسفر سفید دارای نوارهای کوچک نمدگونه‌ای آغشته به مواد شیمیایی‌ای هستند که پس از انفجار بمب در هوا، در شعاع صد متری پراکنده می‌شوند.

گازی که پس از انفجار بمب در هوا پراکنده می‌شود، رسماً به‌عنوان پردهٔ دود زا خوانده می‌شود. اما این گاز یک عنصر آتش‌زا نیز هست و تحت همین عنوان چندین بار در غزه از آن استفاده شده است. بمب‌های خوشه‌ای دارای هزاران تیرچه به‌طول تقریبا ۴ سانتی متر هستند که پس از انفجار بمب در یک متری زمین، به‌صورت خوشه در هوا پخش می‌شوند. مقطع این تیرچه‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده است که بیشترین خرابی را در بدن انسان به وجود آورد. این بمب‌ها طی حملات سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ به کار رفته است ولی نه در حملهٔ سال ۲۰۱۲.

در یک خیابان پر ازدحام اردوگاه «جبلیس» پناهندگان فلسطینی، اسرائیلی‌ها خمپاره‌هایی را از سیستم «کشت» با شلیک سریع در نزدیکی مدرسهٔ ال فخورس، با علم به اثرات تخریبی بسیار زیاد خمپاره‌ها، آزمایش کردند.[**] آن‌ها گلوله‌های از نوع کالانیت را از زره پوش‌های خود که دارای توپ‌های ۱۲۰ میلی‌متری هستند، شلیک کردند. این خمپاره‌ها در هوا منفجر می‌شوند و هر یک ۶ خرج کوچک را آزاد می‌نماید که بارانی از ساچمه‌های ریز را بر روی هدف سرازیر می‌کند.

مواد منفجرهٔ دارای فلزات سنگین خنثی

این‌ها مهمات جدیدی هستند که از گلوله‌های کوچک کربن دارای آلیاژی از تنگستن، کوبالت، نیکل یا آهن تشکیل شده‌اند. این گلوله‌ها دارای قدرت انفجاری عظیمی هستند اما در فضای کوچکی محدود می‌مانند تا به‌اصطلاح امکان زدن یک هدف مشخص را بدون وارد آوردن خرابی‌های جانبی به‌دست دهند. بمب‌های با قطر کوچک، که توسط لیزر هدایت می‌شوند و می‌توان آن‌ها را بر روی هواپیماهای اف ـ ۱۶ سوار کرد، در غزه مورد استفاده قرار گرفته است. اسرائیل تعداد ۱۰۰۰ عدد از این نوع بمب‌ها را برای حملهٔ سال ۲۰۰۸، در دسامبر ۲۰۰۷ از آمریکا خریداری کرده بود.

به‌نظر می‌رسد که این بمب‌ها دارای ساچمه‌های ریزی هستند که از فلزات سنگین خنثی ساخته شده است. از آن‌جایی که مدرکی که بتواند ثابت کند این ترکیب در ساچمه‌های نام‌برده به‌کار رفته است، فقط بر روی پودر به‌دست آمده در سطح کبد و سایر بافت‌های نرم، و هم‌چنین در قطع عضو‌های قربانیان فلسطینی مشاهده شده بود، این مدارک را به سختی می توان ارائه داد.

بمب‌های دارای اورانیوم تضعیف شده

این نوع بمب‌ها به‌شکلی ساخته شده‌اند که می‌توانند در ژرفای اهدافی مانند تانک‌ها رسوخ کنند و در درون آن‌ها توده‌ای از آتش سوزاننده به‌وجود آورند. اما در غزه، اسرائیلی‌ها آن‌ها را نه برای خنثی کردن تانک‌ها، بلکه برای رسوخ در ساختمان‌های بزرگ به‌کار برده‌اند. اسرائیلی‌ها هم‌چنین متهم به استفاده از سلاح‌های نامتعارف گرمایی ـ فشاری یا «ترموباریک» در تونل‌های موجود در مرز مصر شده‌اند. ولی ما نتوانستیم مدرک قابل پذیرشی در این مورد به دست آوریم.

عملیات «سرب سخت شده» نمونهٔ متعارفی از جنگ نامتقارن بین نیرومندترین ارتش خاورمیانه و اردوگاهی محاصره شده است.

برای ارائه یک دید کلی از قدرت نظامی این نمونه از دولت جنگجوی مدرن، نظرتان را به مطالب زیر جلب می‌کنیم:

۱- در حال حاضر، اسرائیل دارای ۲۰۰ تا ۳۰۰ بمب هسته‌ای است؛
۲- اسرائیل دارای انبارهای مملو از سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی کشتار جمعی است، در حالی که از داشتن سلاح‌های شیمیایی سوریه برآشفته می‌شود و تخریب آن‌ها را طلب می‌کند؛
۳- اسرائیل دارای ۶۲۰ هواپیمای جنگی و هلیکوپترهای کبرا و آپاچی است که در میان آن‌ها هواپیماهای اف۱۶ قرار دارند. هواپیماهای اف۱۶ قرار است به زودی توسط آخرین مدل از هواپیماهای اف ۳۵ جای‌گزین شوند. بهای هریک از هواپیماهای اخیر ۲۰۰ میلیون دلار است و آمریکا وعدهٔ ۲۵ فروند از آن‌ها را به‌محض قابل استفاده شدنشان، به اسرائیل داده است؛
۴- شش زیردریایی شکاری دولفین، ساخت آلمان، از سوی این کشور به اسرائیل هدیه شده است. برخی از این زیردریایی‌ها را می‌توان به کلاهک‌های هسته‌ای مجهز کرد. دو فروند از این زیردریایی‌ها در حال حاضر در خلیج فارس گشت می‌زنند؛
۵- شمار ناشناخته‌ای از موشک‌های بالیستیک با برد کوتاه و متوسط و موشک‌های دور برد (تا ۸۰۰۰ کیلومتر) که قادرند کلاهک‌های هسته‌ای حمل کنند (جریکو ۲ و ۳)؛
۶- یک ناوگان مدرن شامل ۵۸ ناو جنگی که بسیاری از آن‌ها به موشک مجهزند مرتباً در دریای مدیترانه با پیمان ناتو به رزمایش می‌پردازند؛
۷- سه گردان از هواپیماهای بدون سرنشین (هرمس، سرچر و هرون)؛ اغلب آن‌ها در اسرائیل طراحی و ساخته شده‌اند. بریتانیا ۱۰۰ فروند از آن ها را سفارش داده است؛
۸- یک ارتش حرفه‌ای مجهز به ۲۴۴۲ تانک مرکاوا، ۱۲۶۵ زره‌پوش برای حمل و نقل پیاده نظام و شمار زیادی از دیگر خودروهای نظامی کوچک‌تر؛
۹- ۲۷۵۴ آتشبار سنگین مجهز به مهمات شیطانی که به‌ویژه برای وارد آوردن خرابی‌های زیاد در جمعیت غیرنظامی طراحی شده‌اند؛
۱۰- ارتش حرفه‌ای مرکب از ۲۶ هزار سربازکه باید به آن ۱۰۷ هزار مشمول را اضافه نمود. به‌عبارت دیگر، ۱۳۳ هزار سرباز آماده به‌جنگ که ۶۰ در صد بیش از شمار ارتش بریتانیا می‌باشد. در صورت نیاز و با حضور ۴۰۰هزار سرباز ذخیره، که هر سال یک دورهٔ آماده سازی بین ۱۸ تا ۴۰ ـ ۵۰ سال دارند، این شمار می‌تواند به‌سرعت سه برابر گردد.

اگر در نظر گرفته شود که جمعیت اسرائیل ٧٫٨ میلیون است، و این‌که ٢٠ در صد جمعیت را از ورود به ارتش باز می‌دارند زیرا آنان را به‌عنوان ستون پنجم دشمن به‌حساب می آورند، این امر نشانگر سرمایه‌گذاری عظیمی در جنگ، چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ خون ریخته، محسوب می‌شود.

بهای همهٔ این‌ها چقدر است؟

بر اساس آمار رسمی اسرائیل، ٧ درصد تولید ناخالص کشور، یعنی ۲۶۵ میلیارد دلار آمریکا (در مقایسه با آمریکا، این عدد برابر با ۴/۵ درصد و با بریتانیا، برابر با ٢٫۵ در صد است). همین که کشورکوچکی مانند اسرائیل درگیر جنگی با تولید ناخالص کشوری در چنین ابعادی می‌شود، تنها راه‌حل این معضل، صرفه‌جویی کردن برای توسعهٔ امکانات ساخت اسلحه برای استفاده داخلی و هم‌چنین برای صادرات است.

مقدار فروش اسلحه در سال ٢٠١٢  

با فروش اسلحه‌ای معادل ١٣ میلیارد دلار آمریکا، اسرائیل در مقام چهارم در دنیا قرار گرفته است (بریتانیا با فروش ١٩ میلیارد دلار در مقام سوم قرار دارد). ولی اگر تجارت وسایل امنیتی اسرائیل را (که شاید به همان اندازهٔ تجارت اسلحه مهم باشد، و کارایی آن‌ها در این زمینه در پرتو ده‌ها سال تجربهٔ امنیتی بر روی فلسطینی‌ها بهبود یافته است) به تجارت اسلحه بیافزاییم، اسرائیل در میان نخستین صادرکنندگان تسلیحات و مسایل مربوط به امنیت در جهان، هم از لحاظ رخنه در دنیا و هم از لحاظ سودآوری، قرار دارد. صنعت تسلیحات و وسایل امنیتی اسرائیل به جهان تحمیل شده است، هم از لحاظ وسایل (هواپیماهای بدون سرنشین)، هم در فن‌آوری درجهٔ یک (آویونیک، روبوتیک، و اشکال دیگر جنگ الکترونیکی افزون بر کاربردهای نظامی نانوتکنولوژیک)، و هم‌چنین در جنگ سیبرنتیکی (که در این زمینه، گردان ٨٢٠٠ ارتش اسرائیل با سازمان ان.اس.ای. آمریکا همکاری نزدیک دارد)، به‌علاوهٔ بسیاری از ادارات و بخش‌های رنگ و وارنگ مربوط به امنیت. مهر «آزمایش شده در محل» یا «به‌کار رفته در نبرد در غزه» به سازندگان اسرائیلی امتیازی در بازار تسلیحات اعطاء می‌کند که دیگران از آن بهره‌مند نیستند.

جدا از این‌که اسرائیل در کنگرهٔ آمریکا به علل سیاست داخلی از پشتیبانی بی قید و شرط دو حزب برخوردار است، آیا دلیل دیگری نیز وجود دارد که ایالات متحدهٔ آمریکا دائماً تمام قطعنامه‌هایی را که در آن ها اسرائیل مورد انتقاد قرار می‌گیرد و به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع می‌شود، وتو نماید (۴۳ بار تا این زمان؛ که از مجموع تمام کشورها در تمام موارد مطرح شده بیشتر است)؟ آیا امکان آزمایش کردن سلاح‌های جدید در نوار غزه برای پنتاگون و کارخانه‌های اسلحه سازی آمریکا و اروپا می‌تواند توضیحی برای این وتوها باشد؟

رابطهٔ بی‌واسطه بین پشتیبانی مالی آمریکا از سیستم دفاع هوایی«آیرون دوم»، استفاده از آن بر علیه موشک‌های کاسام که اسرائیل بانی راه‌اندازی آن‌ها بوده است و اعلام این‌که سیستم نام‌برده در حال فروخته شدن به نیروهای آمریکایی در افغانستان و به هندوستان است، اجازه می‌دهد پرسش بالا مطرح شود. به‌همان صورت، آیا نمایش «اشغال هوایی»، که در آن هواپیماهای بدون سرنشین بر زندگی ١٫۵ میلیون اهالی غزه مسلط می‌شوند و آن‌ها را مرعوب و کنترل می‌کنند، می‌تواند بر میزان فروش هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیلی تأثیر داشته باشد؟ فروشی که به سایر وسایل کنترل که اسرائیل به دولت‌ها، ارتش‌ها و دیگر آژانس‌های امنیتی و نیروهای پلیس در جهان می‌فروشد، افزوده می‌شود؟ و دربارهٔ منابع عظیم گاز در سواحل غزه، که به‌زیان فلسطینی‌ها توسط اسرائیل مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و دسترسی به آن‌ها به دلایل «امنیتی» برای فلسطینی‌ها قدغن شده است، چه می‌توان گفت؟

تسلیحات اسرائیل، بردار برتری‌جویی (هژمونی) غرب در منطقه است

این امر و مطلبی که بر اساس آن مجتمع صنعتی نظامی ـ امنیتی غرب از لحاظ سلاح از سوی اسرائیل فراهم می‌شود، و هم‌چنین این مطلب که توسعه و آزمایش سلاح‌ها در سرزمین‌های اشغالی فلسطین موجب می‌شود که از این حملات به غزه یک مورد آموزشی در دنیایی به‌وجود آورند که از میان فلسطینی شدن ما همگی، به سرعت در حال تبدیل شدن به یک فلسطین تمام عیار است. زیرا با اهالی غزه فقط به‌صورت خوکچه‌های آزمایشگاهی رفتار می‌شود. هدف غایی کنترل تمام مردم است. در چنین حالتی، ما همگی واقعاً فلسطینی هستیم.

ــــــــــــــــــــــ
* دکتر گرین کالین استاد برجستهٔ جراحی در یونیورسیتی کالج لندن و آکادمیسین در آکادمی علوم اوکرایین است. او هم‌چنین فعال حقوق بشر در انجمن‌های مختلف مانند کارزار بر علیه تجارت اسلحه، اتحاد برای توقف جنگ، پزشکان برای حقوق بشر، کمیته اسرائیلی بر علیه تخریب خانه‌ها و کارزار برای خلع سلاح هسته‌ای است.
** برگرفته شده از گزارش سازمان ملل متحد

منتشره مِهر: سایت هواداران حزب تودهٔ ایران