شکست
دلها شکسته ، قامت زیبا شکسته است
طرز نگاهِ نرگس شهلا شکسته است
آن آفتاب روشن و آن آرزوی ما
در قعر چاه رفته ، سرا پا شکسته است
نا گه خزان رسید به بُستان سرای ما
پر پر گلاب گشته و رعنا شکسته است
دریا شکست و نهر خروشان خموش شد
آن سلسله جبال ز « بابا» شکسته است
آن قلب «آسیا» که مرا پارهء تن است
در زیر سنگ رفته ، ز هر جا شکسته است
ما را که روز ، همچو شبِ بی ستاره شد
امیدواری یی دم فردا شکسته است
آتش گرفته دامن ما را و آب نیست
خشکیده آب و زان دل دریا شکسته است
مردم شکسته ، عزت و هم آبرو شکست
آن سر زمین مادر و بابا شکسته است
«قُو»ی سفید ما لب دریا بداد جان
بر لب حدیث آب و فریبا شکسته است
مهرو سپتامبر ۲۰۱۶