کهن افسانه ها

رسول پویان برآمد آفـتاب از مشـرق دل در سحـرگاهان شب یلـدای تار…

مهدی صالح

آقای "مهدی صالح" با نام کامل "مهدی صالح مجید" (به…

جنگ های جدید و متغیر های تازه و استفادۀ ی…

نویسنده: مهرالدین مشید تعامل سیاسی با طالبان یا بازی با دم…

                    زبان دری یا فارسی ؟

میرعنایت الله سادات              …

همه چیز است خوانصاف نیست !!!

حقایق وواقعیت های مکتوم لب می کشاید  نصیراحمد«مومند» ۵/۴/۲۰۲۳م افغانها و افغانستان بازهم…

مبانی استقلال از حاکمیت ملی در جغرافیای تعیین شده حقوق…

سیر حاکمیت فردی یا منوکراسی تا به حاکمیت مردمی و…

نوروز ناشاد زنان و دختران افغانستان و آرزو های برباد…

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان در جاده های کابل پرسه می زنند؛…

زما  یو سم تحلیل چې غلط؛ بل غلط تحلیل چې…

نظرمحمد مطمئن لومړی: سم تحلیل چې غلط ثابت شو: جمهوریت لا سقوط…

کابل، بی یار و بی بهار!

دکتر عارف پژمان دگر به دامنِ دارالامان، بهار نشد درین ستمکده،یک سبزه،…

ارمغان بهار

 نوشته نذیر ظفر. 1403 دوم حمل   هر بهار با خود…

چگونه جهت" تعریف خشونت" به تقسیم قوای منتسکیو هدایت شدم!

Gewaltenteilung: آرام بختیاری نیاز دمکراسی به: شوراهای لنینیستی یا تقسیم قوای منتسکیو؟ دلیل…

تنش نظامی میان طالبان و پاکستان؛ ادامۀ یک سناریوی استخباراتی

عبدالناصر نورزاد تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان…

بهارِ امید وآرزوها!

مین الله مفکر امینی        2024-19-03! بهار آمــــد به جسم وتن مرده گـان…

از کوچه های پرپیچ و خم  تبعید تا روزنه های…

نویسنده: مهرالدین مشید قسمت چهارم و پایانی شاعری برخاسته از دل تبعید" اما…

سال نو و نو روز عالم افروز

 دکتور فیض الله ایماق نو روز  و  نو  بهار  و  خزانت …

میله‌ی نوروز

یاران خجسته باد رسیده‌ است نوبهار از سبزه کوه سبز شد…

تحریم نوروز ، روسیاهی تاریخی طالبان

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی        در لیست کارنامه های…

طالب چارواکو ته دريم وړانديز

عبدالصمد  ازهر                                                                       د تروو ليموګانو په لړۍ کې:           دا ځلي د اقتصاد…

    شعر عصر و زمان

شعریکه درد مردم و کشور در آن نبوُدحرف از یتیم…

مبارک سال نو

رسول پویان بهـار آمد ولی بـاغ وطـن رنگ خـزان دارد دم افـراطیت…

«
»

حزب کمونیست یونان: برای سرنگونی سرمایه‌داری مبارزه می‌کنیم

برگرفته از «شرق»، ۳ مرداد ۱۳۹۴

ریشه اصلی بحران کنونی چیست؟ تا چه اندازه اتحادیه اروپا را مقصر اصلی شرایط ایجادشده در یونان می‌دانید؟ عده‌ای بر این باورند که فساد بوروکراتیک دولت‌های پیشین دست‌راستی یونان عامل اصلی بحران کنونی بوده است؟ راه‌حل شما در این باره چیست؟


ارزیابی حزب کمونیست یونان بر این مبناست که ما شاهد یک بحران کلاسیک (تجمع بیش از اندازه سرمایه) در شیوه تولید سرمایه‌داری هستیم که به‌عنوان «بحران بدهی» نمایان شده است. البته، مشارکت یونان در اتحادیه اروپا وضعیت را به بدترین شکل ممکن رسانده و مانعی برای توسعه ظرفیت تولید به‌نفع مردم بوده است. دولت‌های دست‌راستی و همین‌طور سوسیال دموکراتیک پیشین یونان به‌منظور تقویت سرمایه‌های کلان باعث افزایش میزان بدهی‌ها شدند. همچنین الزامات همکاری با ناتو نیز به این وضعیت دامن زد. با این حال، مسأله مرکزی ماهیت ذاتی نظام سرمایه‌داری است که منجر به بحران‌های اقتصادی و جنگ‌های امپریالیستی می‌شود. طرح سیاسی حزب کمونیست یونان شامل لغو یک‌طرفه بدهی‌ها، عدم مشارکت در اتحادیه‌های امپریالیستی از جمله اتحادیه اروپا و ناتو، اجتماعی‌کردن وسایل اصلی تولیدی، برنامه‌ریزی مرکزی برای اقتصاد به‌همراه در اختیار‌گیری قدرت توسط کارگران و مردم برای تصمیم‌گیری درباره دستمزد کارگران و اقشار مردمی از جمله جوانان، زنان و بازنشستگان است، چراکه آنان موتور واقعی جامعه هستند. کار آنان می‌تواند رفاه اجتماعی، بدون بیکاری و گرسنگی و استثمار را فراهم کند. آنچه برای تبدیل‌شدن آنان به قهرمانان تحولات سیاسی و اجتماعی لازم است، آن است که برای منافع خود و برای زندگی خودشان عمل کنند و همراه با حزب کمونیست یونان در برابر قدرت استثمارگران بایستند. تنها با اجرای چنین برنامه جامع و منسجمی خواهد بود که مردم ما خواهند توانست از بحران سرمایه‌داری در مسیری که به‌نفع آنان باشد، خارج شده و از بن‌بست ناشی از توحش سرمایه‌داری رها شوند.


چرا با همه‌پرسی مخالفت کردید. اختلاف نظر شما با سیریزا در چیست؟ چرا حاضر به ائتلاف با سیریزا نشدید؟


مخالفت ما بر پایه این واقعیت است که دولت از قراردادن برنامه ما (علیه یک توافق ضدمردمی) به رأی و قضاوت عموم یونانی‌ها خودداری کرد. دولت کنونی همچنین طرح حزب کمونیست یونان برای عدم مشارکت در اتحادیه اروپا را نادیده گرفت. در نتیجه، گفتمان نادرستی بر مردم تحمیل شد که انتخاب میان دوگانه نه یا آری بود که رأی آری به‌عنوان توافق تازه‌ای ضدمردمی تحمیل‌شده از سوی اتحادیه اروپا، صندوق بین‌المللی پول و بانک مرکزی اروپایی تفسیر شد. همان‌طوری که اطلاع دارید در نهایت صحت ارزیابی ما اثبات شد.


درباره مسأله مشارکت در دولتی ائتلافی با حضور «سیریزا»، حزب کمونیست یونان با بررسی تاریخ خود و همچنین تاریخ جنبش کمونیستی بین‌المللی به این نتیجه رسید که مشارکت در دولتی که منافع سرمایه را نمایندگی می‌کند به ضرر مردم خواهد بود چراکه کمونیست‌ها نباید وارد دولتی شوند که تحت ‌یوغ سرمایه‌داری قرار دارد. کمونیست‌ها باید یک اپوزیسیون قوی مردمی باشند و نباید در تلاش بیهوده برای «انسانی‌کردن» چهره سرمایه‌داری سهیم شوند. هیچ‌گونه مبنایی برای همکاری با دولت کنونی وجود ندارد؛ آنجایی که سیریزا به اتحادیه اروپا، ناتو و سرمایه‌داری گرایش دارد و حزب کمونیست یونان مواضع کاملاً متفاوتی درباره مسائل بسیار مهم دارد و تلاشش را معطوف به سرنگونی استثمار سرمایه‌داری کرده است.


 شما در بیانیه‌های حزبی سیریزا را «سوسیال دموکرات» می‌خوانید و این موضوع را مسئله‌ای بد قلمداد می‌کنید و آن حزب را هم‌دست با دست‌راستی‌ها می‌دانید. آیا فکر نمی‌کنید موضع شما باعث دوری بیشتر چپ‌ها از یکدیگر می‌شود؟ شما در حالی سیریزا را سوسیال دموکرات می‌خوانید که حزب اصلی سوسیال دموکرات یونان پاسوک است و منتقدان سیریزا آن را رادیکال می‌خوانند؟ آیا شما با سیریزا برای رادیکال قلمدادشدن در رقابت هستید؟


سیریزا یک حزب کوچک اپورتونیست (فرصت‌طلب) است، شاخه‌ای که از دل جنبش کمونیستی بیرون آمد. با این حال، پس از شکست انتخاباتی حزب سوسیال دموکراتیک پاسوک، جذب بخش بزرگی از آن حزب شد و برنامه‌های سوسیال دموکرات مشابهی را اتخاذ کرد. این جریان به‌دنبال تثبیت پایه سوسیال دموکراسی در یونان بوده است. درباره مسأله اتحاد چپ ارزیابی ما این است که چنین اتحادی کار نادرستی است و هیچ چشم‌اندازی ندارد. امروز، بسیاری از نیروهایی که خود را چپ قلمداد می‌کنند هواداران آمریکا، اتحادیه اروپا و امپریالیسم هستند. در نتیجه، هیچ‌گونه ائتلافی با آنان نمی‌تواند شکل گیرد. حزب کمونیست یونان خط و معیاری برای ائتلاف دارد. خط ما ائتلاف مردمی متشکل از طبقه کارگر با سایر بخش‌های شهری (افراد خوداشتغال و مغازه‌داران) و اقشار مردمی روستایی (کشاورزان کوچک) است. ائتلافی که برای حل مشکلات مردم می‌رزمد باوجود آنکه در شرایط انقلابی به یک جبهه کارگری انقلابی تبدیل خواهد شد که مسئولیت ایجاد یک جامعه و اقتصاد تازه را برعهده خواهد گرفت. درواقع، مشکل ما با سیریزا مشکلی «کمی» نیست که بگوییم ما از آنان رادیکال‌تر هستیم بلکه مشکلی «کیفی» است. ما برای سرنگونی سرمایه‌داری مبارزه می‌کنیم درحالی‌که سیریزا در حال مدیریت سرمایه‌داری است.

آیا به نظرتان مواضع رادیکال حزب کمونیست یونان بیش از اندازه اتوپیایی نیستند؟ منتقدان شما معتقدند شما به ظرفیت‌های اقتصادی و منابع انسانی یونان توجه ندارید؟


امروز در وضعیتی هستیم که همه‌چیز را در نظام سرمایه‌داری آزموده‌ایم، هم مدل نئولیبرال را و هم سوسیال دموکراتیک. این دو مدل مبتنی بر سودآوری سرمایه هستند و مردم را شکنجه داده‌اند. سرمایه‌داری فقر نسبی و مطلق، بیکاری و جنگ‌های امپریالیستی را می‌آفریند. از دید ما اتوپیا آن است که انتظار داشته باشیم کارگران بتوانند در چارچوبی استثماری به مطالبات خود دست یابند و نیازهایشان را برآورده کنند. راه‌حل برای کارگران باید خارج از چارچوب این نظام استثمارگر یافته شود. حزب کمونیست یونان تجربه مثبت و منفی از ساختمان سوسیالیسم در اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را آموخته است. ما در کنار سهیم‌کردن مردم در تجارب مثبت آن دوران، عللی که منجر به سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی شدند را نیز مورد ارزیابی و مدنظر قرار می‌دهیم. ما دیدگاه‌هایمان درباره سوسیالیسم را به‌روز کرده‌ایم و عمیقا باور داریم که امروز سوسیالیسم ضروری و بهنگام است. این یک سازمان اقتصادی و اجتماعی دیگر است که علل ایجاد بحران‌هایی چون بیکاری و فقر را از میان بر می‌دارد و می‌تواند نیازهای امروزین مردمان را فراهم کند.


 علت مخالفت شما با اتحادیه اروپا چیست؟ آیا این مخالفت به‌نفع ناسیونالیست‌ها نخواهد بود و شما را در کنار آنان قرار نمی‌دهد؟ چه تفاوتی میان موضع شما با ناسیونالیست‌های افراطی نسبت به اتحادیه اروپا وجود دارد؟


اتحادیه اروپا یک اتحادیه سرمایه‌داری و اتحادیه‌ای در خدمت منافع گروه‌های تجاری بزرگ و انحصارات است. این اتحادیه نمی‌تواند هوادار مردم باشد و فقط نهادی ارتجاعی و ضدمردمی است.


ما خواستار عدم‌مشارکت کشورمان با اتحادیه اروپا هستیم و می‌خواهیم مردم قدرت را در دست گیرند. این آن چیزی است که ما را از نیروهای سیاسی ارتجاعی بورژوازی متمایز می‌کند که صرفاً مسأله خروج از اتحادیه اروپا یا ترک واحد پولی یورو را مطرح می‌کنند. ما با قدرت طبقه کارگر در حال مبارزه برای عدم‌مشارکت با اتحادیه اروپا هستیم این در حالی است که احزاب راست ملی‌گرای افراطی‌ خواهان حفظ قدرت سرمایه و خدمت به آن هستند. این نیروهای ارتجاعی از سوی بخش‌هایی از سرمایه مورد حمایت قرار می‌گیرند، بخش‌هایی که مخالف اتحادیه اروپا هستند، چرا که آنان خواستار مذاکره برای کسب جایگاه در اتحادیه اروپا یا دیگر ائتلاف‌های بین‌المللی (یا همکاری با روسیه) هستند و همواره در چارچوب مسیر سرمایه‌داری حرکت می‌کنند. موضع ما کاملاً متفاوت از آنان است، تفاوتی همچون فرق میان روز و شب.


علت درصد پایین آرای داده‌شده به حزب کمونیست یونان را چه می‌دانید؟ آیا رادیکالیسم بیش از اندازه حزب کمونیست یونان منجر به انفعال و عدم واقع‌گرایی و عملگرایی حزب شما نشده است؟


در ابتدا باید اشاره کنیم که حزب کمونیست یونان ۱۵ نماینده در مجلس و دو نماینده در پارلمان اروپا دارد. باوجود اینکه به توهمات پارلمانی باوری ندارد. البته، ما خواهان مورد حمایت قرارگرفتن از سوی بخش‌های بیش‌تری از طبقه کارگر و قشرهای مردمی در انتخابات هستیم تا در نتیجه آن منابع بیش‌تری برای مبارزه‌مان در اختیار داشته باشیم. بااین‌حال، دشواری‌های بزرگی در این مسیر وجود دارند. دستگاه قوی دستکاری دولتی، ارعاب کارگران از سوی کارفرمایان و گفتمان‌های نادرست همگی از جمله عوامل تأثیرگذار منفی بوده‌اند. بااین‌حال، ما این توهم را نداریم که زندگی از طریق انتخابات بورژوازی تغییر خواهد کرد. در نتیجه، حزب کمونیست یونان تمرکز خود را بر فعالیت‌های کارگران و جنبش‌های مردمی قرار داده است و نیروهای قدرتمندی را در درون اتحادیه‌های کارگری، تظاهرات ضدسرمایه‌داری زنان و جوانان در اختیار دارد. ما در جست‌و‌جوی تشکیل یک ائتلاف مردمی هستیم که طیف وسیعی از مردم‌مان را دربر گیرد مردمی که منافع مشترکی دارند و برای رفع مشکلات انسانی علیه سرمایه‌داری و انحصارات مبارزه می‌کنند و تحلیلی برای انقلاب اجتماعی در کشور ما و سوسیالیستی‌شدن آن دارند.


آیا گمان می‌کنید که جریانات مشابه سریزا می‌توانند در کشورهای اروپایی به‌خصوص مناطق جنوبی قدرت را در دست گیرند و تجربه یونان تکرار شود؟


تاریخ نشان‌ داده که احزاب سوسیال دموکراتیک هم چون سیریزا می‌توانند در دولت با احزاب محافظه‌کار دست راستی جایگزین شوند. این نشان می‌دهد که چنین احزابی توهمی از هواداری از مردم هستند و سرمایه‌داری را مدیریت می‌کنند، اما باعث ایجاد سرخوردگی بزرگ در میان کارگران شده و مسیر را برای بازگشت نیروهای دست راستی به دولت فراهم می‌کنند. مثال‌هایی که این الگو را تأیید می‌کنند بسیارند.


آیا امکان تشکیل ائتلاف گسترده چپ‌ها در کشورهای اروپایی را میسر می‌دانید؟ مانع عمده بر سر راه این موضوع چیست؟


اکنون همکاری‌هایی میان احزابی که خود را چپ‌گرا قلمداد می‌کنند و منافع سرمایه را مدیریت می‌کنند وجود دارد. موضع ما این است که احزاب کمونیستی باید حضوری قوی در هر کشوری داشته باشند و بر این مبنا نیاز به همکاری اجزاب کمونیستی و کارگری علیه اتحادیه اروپا و ناتو و آن‌هایی که خواهان همکاری با آن‌ها هستند وجود دارد. امروز گروه «ائتلاف کمونیست اروپایی» وجود دارد که ٢٩ حزب کارگری و کمونیستی از جمله حزب کمونیست یونان در آن مشارکت دارند.


نظرتان درباره سفر اخیر سیپراس به روسیه چیست؟ آیا به‌نظرتان دولت یونان قصد نزدیکی به روسیه برای مقابله با تهدید قدرت‌های اروپایی را دارد؟ آیا تغییر جهت به‌سوی شرق به‌نفع سیاست خارجی یونان خواهد بود؟


طبقه بورژوازی یونان در حالی که هنوز هم مایل به مشارکت با اتحادیه اروپا و ناتو است درصدد است تا در دوران برآمدن سایر قدرت‌های در حال ظهور در هرم امپریالیستی روابط بین‌الملل، از تضادهای میان امپریالیستی به‌نفع خود بهره‌برداری کند. این جهت‌گیری به‌نوبه خود همواره تحت کنترل ایالات متحده، ناتو و حلقه‌های پیشتاز در اتحادیه اروپا بوده و ربطی به منافع ملی ندارد بلکه مربوط به منافع حکومت توانگران و زراندوزان است.


تنها قدرت مردم یونان می‌تواند روابط کشور ما با کشورهای دیگر را براساس منافع متقابل و به‌منظور خدمت به منافع مردم شکل دهد.


حزب کمونیست یونان چه سناریوهایی را برای یونان متصور می‌داند؟ آیا خروج یونان از واحد پولی یورو کمکی به آن کشور می‌کند؟ نظرتان درباره بازپرداخت بدهی‌های یونان چیست آیا یونان نباید به خواست وام‌دهندگان بین‌المللی توجه کند؟


توافق‌نامه جدید ضدمردمی که از سوی دولت سیریزا و متحدان دست‌راستی‌اش با نهادهای امپریالیستی تنظیم شده است بار جدیدی بر دوش کارگران است. طبقه بورژوازی دارای چندین نیروی ذخیره سیاسی برای مدیریت بحران است. در برآورد ما، بازگشت به واحد پول ملی راه‌حلی برای مردم نیست که در آینده ممکن است روی دهد. بخش‌هایی از سرمایه در کشور ما اکنون نسبت به این انتخاب نظر خوشایندی دارند و امیدوارند بتوانند سود بیش‌تری کسب کنند. این گزینه‌ای ضدمردمی است و هدف آن باقی‌ماندن یونان در واحد پول یورو است.


نظر ما این است که بدهی نه از سوی مردم بلکه توسط دولت‌های بورژوازی متمایل به سرمایه کلان ایجاد شده است. مردم نباید آن را به‌رسمیت شناسند نباید با بازپرداخت آن موافقت کنند.


 تا چه اندازه معتقدید که سیریزا در پیشبرد سیاست‌های خود موفق خواهد بود؟ آیا در بلندمدت افق روشنی برای آن حزب متصور هستید؟


این دولت خدمات ارزنده‌ای را به سیستم ارائه کرده است. دولت سیریزا با شعارهای چپگرایانه نقابی بر مصالحه خود با سیستم زده است و آن را با ماسک شرافت‌نمایانه پوشانده است. سیریزا گفتمان کاذبی را علیه مردم هدایت می‌کند. اکنون در دوره زمانی‌ای قرار داریم که مخالفت با اتحادیه اروپا باید محتوای رادیکال به خود بگیرد و منجر به رد مسیر توسعه سرمایه‌داری شود درحالی که سیریزا خواهان مشارکت کشور ما در ائتلاف امپریالیستی بینادولتی است که همواره مبتنی‌ بر روابط نابرابر میان کشورها بوده است. این دولت همه‌پرسی‌ای را با یک پرسش نادرست انجام داد و سپس رأی نه را به آری برای یک تفاهم‌نامه‌ای وحشی‌تر تبدیل کرد.


سیریزا کماکان از خواسته‌های مردم و نیروهای چپ بهره‌برداری می‌کند تا به خود وجه‌های مردم‌گرایانه و چپگرا بدهد. امروز تفاهم‌نامه جدید وضعیتی را به‌وجود آورده که گویی گناهان احزاب پاسوک و دموکراسی نو که پیش‌تر در قدرت بوده‌اند آمرزیده شده‌اند.


این دولت از عوام‌فریبی پوپولیستی بهره می‌برد هم چنین تعهدی به سرمایه کلان دارد که حاکی از بهبود سودآوری است و قادر خواهد بود تا محدودیت لازم برای جلوگیری از گروه‌بندی دوباره و بهبود وضعیت جنبش مردمی ـ کارگری را اعمال کند. این حزب از این طریق توانسته حمایت بخش اصلی طبقه بورژوازی در یونان را نیز به‌همراه مراکز امپریالیستی خارجی ازجمله آمریکا را کسب کند. ائتلاف با آمریکا، فرانسه، ایتالیا که دولت به آن افتخار می‌کند به هیچ‌وجه در راستای منافع مردم نیست. در واقع، چنین اقدامات باعث واردشدن طبقه کارگر و اقشار مردمی به میانه منازعات امپریالیست‌ها خواهد شد.


منتقدان سیریزا آن حزب را به پوپولیسم متهم می‌کنند. نظر حزب کمونیست یونان در این‌باره چیست؟ آیا شما فکر می‌کنید پوپولیسم در عرصه سیاسی رویکردی نادرست است؟ آیا حزب کمونیست یونان به پوپولیسم باور دارد؟


حزب کمونیست یونان از آغاز استدلال کرده و نشان داده بود که سیریزا نه می‌خواهد و نه می‌تواند مردم را برای مقابله با انحصارات آماده کند چراکه رویکردی برای مقاومت و مبارزه ندارد و تمایلی به درگیری ندارد. در مقابل، آنچه سیریزا می‌خواهد در انفعال نگهداشتن مردم است سیریزا خواستار آن است که مردم بنشینند و صبر کنند و در انتخابات «رأی اعتراضی»شان را به صندوق‌های رأی بیندازند. سیریزا مردم را این‌گونه فریب می‌دهد که توانسته مسیر را برای تحولات مطابق با میل مردم در داخل اتحادیه درنده اروپا هموار کند.


شعارهایی نظیر اینکه «یونان فقیر است، اما در مقابل قدرتمندان مقاومت می‌کند» با هدف کتمان حقیقت از مردم و به انقیاد درآوردن آن تحت یوغ بربریت است. مردم نمی‌توانند زمانی که ثروت‌های تولیدشده به یغما می‌روند احساس غرور کنند، مردمی که برای حفظ نظام سرمایه‌داری از بحران در درون و خارج از حوزه پولی یورو در حال ورشکسته‌شدن هستند. در چنین چارچوبی سیریزا نیز همانند تمام احزاب بورژوایی به پوپولیسم گرایش دارد. موضوعی که هیچ ارتباطی به حزب کمونیست یونان ندارد. حزب ما همواره به مردم حقیقت را گفته و به بیان آن ادامه خواهد داد.


به نظرتان خروج احتمالی یونان در واحد پولی یورو چه تأثیری بر دیگر کشورهای جنوب مدیترانه ازجمله پرتغال و اسپانیا خواهد گذاشت؟


واقعیت آن است که خروج یک کشور از واحد پولی یورو برای نخستین‌بار واکنشی به تشدید آشکارشدن تضادهای درونی و ناهمواری‌های اقتصاد منطقه یورو بود و به رقابت میان مراکز قدیم و جدید امپریالیستی مربوط می‌شود که پس از ظهور جریانات ضدانقلابی در کشورهای سوسیالیستی ظاهر شده‌اند. این مشکلات خود را در شرایطی همچون بحران اقتصادی در یونان و نقاط دیگر خود را بیش‌ازپیش نشان می‌دهند.


تمایل به جدایی از واحد پولی یورو تشدید خواهد شد چراکه از سوی نیروهای سیاسی بورژوازی مورد حمایت قرار می‌گیرد آن‌ها خواستار منطقه پولی یورو با اقتصادهای قوی‌تر هستند. این گرایش به‌صورت قوی در آلمان وجود دارد و همین‌طور از سوی صندوق بین‌المللی پول که برای منافع خودشان چنین خطی دنبال می‌شود و باعث نمایان‌ترشدن تضادها در داخل حوزه پولی یورو می‌شود. تضادهای بینا‌امپریالیستی در درون واحد پولی یورو بیان شده‌اند که میان آلمان و فرانسه و تضاد میان ایالات‌متحده و آلمان درباره موضوع باقی‌ماندن یونان در منطقه پولی یورو دیده می‌شود. ایالات‌متحده با مداخلات خود مایل به محدود کردن هژمونی آلمان در اروپاست بدون آنکه آرزوی انحلال منطقه یورو را داشته باشد.


این تمایل قوی وجود دارد که خروج یونان و کشورهای مشابه از منطقه پولی یورو و بازبودن شرایط آن زمینه را برای بازسازی در منطقه یورو از طریق تعمیق سازوکارهایی برای اتخاذ سیاست اقتصادی واحدی همراه با قوانین سخت‌گیرانه و سازوکارهای نظارتی با توجه به توازن مثبت میان هزینه‌ها و درآمدهای دولت فراهم کند.