عصر هژمونی آمریکا به سر آمده و اروپا به طرز ناگواری آماده آن نیست
سفیر سابق آلمان در آمریکا و رئیس کنونی «کنفرانس امنیتی مونیخ» با انتقاد شدید درباره مواضع دونالد ترامپ نوشت: اروپا به طرح جایگزین نیاز دارد.
سفیر سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ آلمان در آمریکا با انتقاد از مواضع دونالد ترامپ علیه ناتو، اظهارات حمایتی او در قبال همتای روس خود و همچنین حملات لفظی وی به رهبران اروپایی تصریح کرد: شاید عصر هژمونی خوش طینت آمریکا به سر آمده است.
یادداشت «ولفگانگ ایشینگر» در روزنامه نیویورک تایمز با این عنوان منتشر شد: « اروپا در مواجهه با ترامپ، به یک طرح جایگزین نیاز دارد».
خلاصه یادداشت رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ را در زیر بخوانید:
«دو هفته اخیر برای آتلانتیکگراهای اروپا که هنوز هم فکر میکنند ما نباید دست از آمریکا بکشیم و از آن ناامید شویم، دو هفته بسیار سختی بود. رئیسجمهور ترامپ تقریبا نشست (سران) ناتو را نابود کرد، به میزبانان خود در بریتانیا توهین کرد و اتحادیه اروپا را “دشمن” آمریکا خواند و همه این کارها را در حالی انجام داد که با نزدیکی به ولادیمیر پوتین، او را “رقیب خوب” خواند.
دوستان آمریکایی برای ماهها به اروپاییهای نگران درباره اظهارات و بیانیههای رئیسجمهور (ترامپ) اینطور ابراز اطمینان میکردند: توجهی به توئیتها نکنید، به آنچه دولت انجام میدهد تمرکز کنید و به نظام ارزیابی و توازن(قانون اساسی) ما اعتماد کنید. این حرفها منطقی به نظر میرسید. اعضای ارشد کابینه از قبیل وزیر دفاع (آمریکا) متعهد به نظم بینالمللی لیبرال و ائتلافها و مشارکتهای آمریکا بودهاند. کنگره آمریکا قویا از ناتو حمایت کرده است و نظامیان آمریکایی هنوز ضامن امنیت اروپا هستند اما در روابط بینالملل فقط اقدامات عملی نیست که اهمیت دارند و الفاظ و گفتار هم مهم هستند به ویژه الفاظ و گفتههای رئیسجمهور آمریکا.
* ارزیابی و توازن(Checks and Balances) بخش مهمی از هر قانون اساسی کشورها است و با آن طبق اصل تفکیک قوا، یک از قوای حاکمه میتواند قدرت دیگری را محدود کند*
ولفگانگ ایشینگر و مایک پنس معاون رئیسجمهور آمریکا
بیایید با واقعیت مواجه شویم: اعتقادات کلیدی و محوری آقای ترامپ با پایههای استراتژی کلان غربی از اواسط دهه ۱۹۴۰ تاکنون در تضاد است. او معتقد است که متحدان اروپایی آمریکا دارند توافق بدی با این کشور میکنند. او حاکمان خودکامهای از قبیل کیم جونگ اون و آقای پوتین را تحسین میکند و در همین بین، اظهارات بسیار تندی علیه شرکای دموکراتیک آمریکا از قبیل آنگلا مرکل از آلمان و جاستین ترودو از کانادا مطرح میکند. ترامپ نماینده نقطه مقابل و متضاد با مداخلهگرایی لیبرال است.
اینها حاوی این پیام بد برای اروپا است: عصر هژمونی خوش طینت و بیآزار آمریکا شاید به سر آمده است و اروپا هم به طرز ناگواری آماده (به سر آمدن این عصر) نشده است.
حملات (ترامپ به ناتو و به ویژه اعضای اروپایی آن) حمله به اساس ائتلاف و در واقع حمله به ایده همدردی و تعهد اعضا به امنیت یکدیگر است. آمریکاییها به ما میگویند که آقای ترامپ بدون اجماع نظر سنا قادر به خروج از ناتو نیست اما این حرف از یک نکته مهم غفلت میکند و آن اینکه، هر تردیدی درباره تعهد آمریکا به ناتو، بازدارندگی ناتو آسیب میزند و به همین دلیل، اظهارات آقای ترامپ، اینقدر خطرناک میشود. آنها شاید چند میلیارد دلار بیشتر برای صرف هزینههای دفاعی جذب کنند اما تضمینهایی که قرار است این دلارها یا یوروها ایجاد کند را از بین میبرد.
این بلاتکلیفی و تردیدها با دیدار و حضور عجیب و غریب رئیسجمهور با آقای پوتین در هلسینکی فنلاند تشدید شد. آقای ترامپ عملا جامعه اطلاعاتی خودش را کنار زد و مداخله روسیه در (انتخاباتهای) دموکراسیهای غربی را غیرقابل قبول نخواند. اگر آقای پوتین اکنون احساس جسورتر شدن نداشته باشد، پس کی همچنین حسی خواهد داشت؟
دیدن این چیزها برای دوستان و متحدان اروپایی آمریکا، دردناک بود. ما در کل دوران ریاست جمهوری ترامپ، برای حفظ یک مشارکت نزدیک با آمریکا، تاثیرگذاری و نفوذ بر دولت ترامپ و حفظ منافع اروپا تلاش کردهایم اما اقدامات ما کارساز نشد. آقای ترامپ با خروج از توافق آب و هوایی پاریس و توافق هستهای ایران به نگرانیهای ما بی توجهی کرد و به نزدیکترین متحدانش تعرفههای (اقتصادی و تجاری) تحمیل کرد.
خوب چرا اروپاییها باید این دولت را یک شریک قابل اعتماد بدانند؟ نظرسنجی اخیر زد تی اف(ZDF) نشان میدهد که تنها ۹ درصد آلمانیها این دولت را قابل اعتماد میدانند.
اما هنوز یک طرح جایگزین واقعگرایانه وجود ندارد چرا که اروپاییها نمیتوانند به تنهایی جلو بروند و اقدام کنند. البته ما باید برای تنها شدن، خود را آماده کنیم در نتیجه باید یک طرح جایگزین ترسیم کنیم.
اول اینکه، اروپا به یک رویکرد دوگانه و دو طرفه نیاز دارد. ما باید آمادگی نظامیمان و ظرفیت تصمیمگیری را تقویت کنیم و همچنین به طور واضحتر به کاخ سفید نشان بدهیم که اقداماتش هزینههایی برای آمریکا دارد. ما باید به برخی از نگرانیهای توجیه پذیر آقای ترامپ از قبیل افزایش هزینههای نظامی بپردازیم البته به به خاطر خرسند کردن او بلکه به منظور حفظ منافع خودمان.
ما همچنین باید پیشنهاد همکاری نزدیک به آن آمریکاییهایی را بدهیم که معتقد هستند، یک مشارکت قوی با اروپا همچنان به نفع منافع آمریکا است. اروپاییها باید با کنگره، فرمانداران، تجار کسب و کار و جامعه مدنی آمریکا تعامل داشته باشد، تعامل داشته باشد، تعامل داشته باشد.
امنیت نباید به موضوع مبارزه و رقابت بین آمریکا و آمریکا تبدل شود. بسیاری از جوامع اروپایی بین دو دسته تقسیم شده است. یک دسته آنهایی که به حفظ نظم پس از جنگ جهانی دوم اعتقاد دارند و دسته دیگر آنهایی که خواهان جایگزینی این نظم با ملیگرایی قرن نوزدهمی هستند.
ای اروپاییهایی که معتقدید رها کردن نظم غربی لیبرال یک حماقت به طرز بسیار خارقالعادهای است، باید تلاشمان را زیاد کنیم البته ما بدون حمایت قوی دوستان همفکرمان در طرف دیگر آتلانتیک (آمریکا) توفیق نخواهیم یافت. آمریکاییهای میهن پرست، آیا شما با ما همکاری خواهید کرد؟»