آیا از این پس ایرانیان باید دین اسلام را در کشورشان به عنوان دین ممنوعه اعلام کنند ؟
نوشتۀ حمید محوی
کشف تصاویر تأسف انگیز و بهت آوری که محصول جهانی سازی های اولترا لیبرالیسم آنگلوساکسون و هم پیمانانی مانند فرانسه از یکسو مشارکت و همکاری جهان اسلام از سوی دیگر می باشد … من را به پرسش از نخستین روزهای تولد اسلام وا داشت. این پرسش می تواند از آن هر فرد دیگری باشد. آیا جنگ های معاصر بین گروه های مختلف اسلام گرا شباهتی به جنگ های اولیۀ اسلام برای تحمیل شریعت و منور ساختن افکار نوع بشر به زور تیغ نورانی شمشیر الله نداشته است ؟ آیا مسلمانان عرب معاصر با ایمان کمتر یا بیشتری نسبت به مسلمانان اولیه سر می برند ؟
اخیراً یک نفر در یکی از وبلاگ های من پیغامی فرستاده و طرح خود را برای راه اندازی «جهاد نکاح» در ایران اعلام کرده است. «جهاد نکاح» که یکی از روش های دین اسلام برای گسترش سیطرۀ خود می باشد و به تیغ شمشیر الله که گویا خاصیت های نیکوئی در آن نهفته تکیه دارد، عبارت است از بریدن سر مردان کشور فتح شده و تجاوز به زنان و به فاحشگی کشاندن آنها برای مردان جنگی ارتش اسلام. این قانون یا روش در دین اسلام جایز دانسته شده است.
در تصویر زیر می بینیم که «جهاد نکاح» در روش های همخوابگی اسلامی وقتی با فانتسم های بیمارگونه در هم آمیخته می شود تا کجا پیش می رود. حملۀ اسلام گرایان امارات اسلامی در عراق و شامات (که اخیراً به دولت اسلامی تغییر نام یافته) علیه مسیحیان سوریه و عراق گوشه ای از جنایات جنگی در منطقۀ خاورمیانه می باشد. با این وجود هر یک از این رویدادها، هر یک از این جنایات، مانند تصویر دختر مسیحی که به شکل مضاعفی به صلیب کشیده شده، به تنهائی می تواند به عنوان پیغام ایدئولوژی اسلامی-آنگلو ساکسون برای ما مطرح باشد.
بی گمان در 1400 سال پیش از این نیز اسلام به همین شکل عمل کرده و گسترش یافته است. با این تفاوت که تصاویر و گزارشات شاهکارهای اسلامی و فتوحات آن در فاصلۀ کمی از رویدادها در سرتا سر جهان منعکس می شود.
این تصویر پیش از هر چیز، برای من، مرگ ندا آقا سلطان را تداعی می کند : مرگی برای تبلیغات و تداوم انقلاب رنگی و تغییر رژیم برای تضمین منافع و زیاده خواهی های اولترالیبرالیسم آنگلوساکسون. البته مرگ این دختر مسیحی بسیار فجیعتر است، زیرا اینگونه بنظر می رسد که پیش از آن که صلیب را با تصویر مصلوبش در دهان او بکوبند، به او تجاوز کرده اند. گوشه ای از سیاست «هرج و مرج سازنده» ولی با استفاده از ایدئولوژی اسلامی. بی گمان این همان بهانه ای است که امپریالیست ها در پی آن بودند. امپریالیست ها می خواستند جنگ را به منطقه گسترش دهند، و موفق شدند. زیرا با چنین تصویری پایانی برای جنگ قابل تصور نخواهد بود.