واقعیت های پنهان در ماجراهای عیان در افغانستان
چپ نگر راستگو
بخش پنجم و پایانی
خدمت زیر بیرق
چرا سربازگیری ملی یا گذشتاندن خدمت زیر بیرق به قسم پیشکی ی سابق موثر ترین گزینه برای دفاع از کشور محسوب میگردد؟
این چنین سیستم سرباز گیری ( سپری نمودن اجباری دوره مکلفیت عسکری) در سراسر دنیا به شمول اروپا تا همین اکنون معمول و مروج است. هر کسی که میخواهد در افغانستان و هر یا کشور دیگری زندگی کند و از همه مزایای آن مستفید شود، باید در حصه ی امنیت آن کشور سهم فعال داشته باشد. یکی از مؤثرترین راه گذشتاندن این سهم گیری در بخش امنیت، خدمت زیر بیرق است که بنام ” دوره مکلفیت ” یاد شده و از سابق هم معمول بوده است.
سوابق تاریخی و دفاعی افغانستان ثابت مینماید که امریکا، انگلیس و غیره متحدین اینان کوشش نموده اند تا، افغانستان دارای قوای مسلح ضعیف و غیر کار آمد داشته باشد. رژیم های قبلی از زمانهای نه چندان دور یعنی از دوران شاه محمود خان و داؤود خان همواره کوشش نموده تا توجه امریکا را در حصه تجهیز و اکمال قوای مسلح افغانستان جلب و همکاری و مساعدت این کشور بزرگ جهان را در حصه همکاری نظامی و تجهیزات آن کشور اقلاً برای دفاع متعارف، حفظ سرحدات و حریم مقدس ملی بدست بیاورد.
اما متأسفانه رژیم های آن وقت امریکا، چه دموکرات ها و چه جمهوری خواهان، و هم کشور انگلیس از تجهیز قوای مسلح افغانستان طفره رفته، آنرا خلاف امنیت و مصالح قوای مسلح پاکستان ارزیابی نموده کوشش کرده اند که در این حصه پاکستان دست بالا داشته باشد.
در این مدت ۱۸-۱۹ سال پسین، که امریکا افغانستان را به بهانه تروریزم اشغال و حریم فضایی و هوایی افغانستان تحت تسلط امریکا و قوای ناتو قرار داشت، امریکا کوشش نکرد قوای هوایی افغانستان را از حالت پأسیف و غیر فعال بیرون آورد. یا اقلأ با داشتن طیاره های بمب افگن و شکاری قبلی جهت تجاوز کشور پاکستان که همواره از جانب سرحدات شرقی افغانستان صورت میگرفت جهت دفع و طرد تجاوز، دفاع مشروع نماید.
آن وسایل و تجهیزاتی نظامی که قبلا در اختیار نیرو های مسلح کشور قرار داشت، به نحوی از انحا توسط رژیم پاکستان و رژیم نا کار آمد و بی تفاوت مجاهدین از بین رفته است.
با آمدن قوای خارجی، آن ها، زیر نام برنامه ی ” دایک ” تمام تجهیزات نظامی قوای مسلح افغانستان را جمع آوری و محو و نابود ساختند.
اکنون اردوی پاکستان با چشم سفیدی و دیده درآیی هر روز مداخله و تجاوز به سرحدات نموده سنگر های خود را تحکیم و از محل سابقه بطرف افغانستان تقرب نموده و از این عمل خود ها در مقابل ادعای قوای سرحدی افغانستان انکار می نمایند.
در صورتیکه سرحدات هوایی و زمینی افغانستان تحت اشغال و اداره قوای ناتو در رأس ایالات متحده امریکا میباشد، با بی اعتنایی از ادامه تجاوز پاکستان طفره رفته به ادعا های مستند افغانستان وقعی نگذاشته و دوستی خود را با آن کشور خدشه دار نمیکند.
در حالیکه افغانستان را بمقصد تصفیه و نابودی تروریزم اشغال نمود، جالب اینست ک تروریزم طالبانی توسط همین پاکستان ایجاد، تربیه، پرورش و سازماندهی گردیده به کشور مان اکسپورت میشوند. بناً به دلایل ذیل نمیتوان، که امریکا را، که باعث ایجاد و حمایت گر تروریزم در افغانستان گردید بیش ازین در زمره دوستان افغانستان به حساب گرفت.
الف: پاکستان دارای سلاح اتومی میباشد اما برای افغانستان اجازه طیاره های شکاری را، که در زمان ظاهر شاه موجود بود، که بتواند اقلاً از حریم افغانستان دفاع نماید نمیدهد.
ب: زمانی، قسمتی از قوای امریکایی که بعد از مرور ۱۳ سال افغانستان را ترک نمودند، سلاح و تجهیزات خود را درحالیکه قوای مسلح افغانستان اشد ضرورت به آن داشت و داخل محاربه با تروریزم بود، با در نظر داشت قرارداد استراتیژیک با افغانستان، به افغانستان واگذار نشد؛ بل به پاکستان تسلیم داده شد.
د: به مرور زمان ثابت نمود، که امریکا، انگلیس و پاکستان نمی خواهد، که افغانستان صاحب قوای مسلح باشد، که بتواند از حریم مقدس خود دفاع مستقلانه نماید.
ج: در سابق پاکستان ادعا می نمود، که رژیم ضد اسلامی نظر به گفته آی.اس.آی در افغانستان و یا رژیم ضد پاکستان در افغانستان رویکار آمده، بدان ملحوظ تجاوز و مداخله می نمود. اما از سه دهه بدین طرف رژیم اسلامی و مجاهدین که خود پاکستان آنها را مهندسی و سازماندهی نمود روی کار آمده است، بازهم با مردم کشور مان دشمنی مینماید. پس کاملا آشکار شده است که متجاوز اصلی بوده هدفهای شوم خود را جامه عمل میپوشاند.
ه: ازین رویه استنباط میگردد، که افغانستان در موجودیت و اشغال سرزمین اش توسط قوای مسلح امریکا دارای استقلال خارجی نبوده به بهانه مجادله با تروریزم استقلال خارجی اش سلب گردیده است.
بناً تا دیر نشده زمامداران افغانستان در تشکیل و ایجاد قوای مسلح ملی، که مصارف آن بخصوص معاشات، ماکولات و غیره مصارف یومیه از بودجه عواید داخلی، چاره سازی نمایند.
طوریکه به اثبات رسید، از قرارداد صلح با طالبان هویدا گردید که امریکا و سایر کشور های مهجم دوست آن صرف بمنافع ستراتیژیک خود به افغانستان می اندیشدند و نفوس کشور ما را با وجودیکه بدو کشور متفاوت از همدیگر منقسم نموده اند هر کدام تحت بیرق جداگانه زنده گی و امرار حیات می نمایند. اما بمنافع شخصی خود را در استخدام و اجیر ساختن علیه همدیگر کار سابقه خود را، که تفرقه بیانداز و حکومت کن را در پالیسی خود علیه افغانستان استفاده میکنند. و این تنها در افغانستان اند بلکه همچو پالیسی را درمنطقه واحد و مسلمان نشین کشمیر بطرفداری پاکستان عملی نموده سرزمین مسلمان نشین و واحد کشمیر را بین دو کشور جداگانه منقسم اما هیچگاه کوشش نکرده، که کشمیر را بحیث یک کشور جداگانه و متکی به خود برسمیت بشناسد.
پس قانون خدمت زیر بیرق دارای مزیت های ذیل میباشد:
اول: همین اکنون در سرتاسر دنیا خدمت زیر بیرق مرعی الاجرا و عملی بوده مخصوصاً برای وطن ما و همچو کشور ها ضرورت است.
دوم: نفس و نقش ملت را در دفاع عمومی و امنیت ملی سهیم نمودن است.
سوم: بر آمدن افراد ملت از بی تفاوتی و همکاری با قوای مسلح و امنیتی و جلب توجه نمودن به امنیت عمومی در حالیکه عزیزان شان شامل قوای مسلح باشند.
چهارم: جلوگیری از بیکاری جوانان، که باعث تقویه صفوف قوای مسلح میگردد.
پنجم: جلوگیری از جلب و جذب جوانان به شبکه های تروریستی، گروه های مخالف و دشمنان افغانستان.
ششم: جلوگیری از فرار جوانان بدون گذشتاندن دوره مکلفیت.
هفتم: با کسب سواد و گذشتاندن دورههای سخت در صفوف قوای مسلح، جوانان مان از حالت بی تفاوتی بیرون شده، آبدیده، مجرب و باعث تفکر عمیق جوانان در زنده گی شخصی و لجتماعی شان میگردد.