عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

«
»

وقتی پروپاگاندا جایگزین روزنامه‌نگاری شود

رس‌‌‌هایی از جنگ سوریه نویسنده: کارین لویکه فلد (۱) ــ Karin Leukefeldمترجم: م. نوری برگرفته از : وب‌سایت Nachdenkseiten ــ ۱۹ و ۲۵ آوریل ۲۰۲۲ (۲)

«وقتی پوتین بیمارستان‌‌‌ها را در اوکراین بمباران می‌کند، بازتاب آن را از سوریه می‌شنوم.» این عنوان مقاله‌ای است که پزشک سوری حسّام. ن برای پرتال خبری «مددرسانان بشردوستِ نوین» نوشته است. این نشریه گزارش‌‌‌هایی دربارۀ سازمان‌‌‌های امداد‌رسانی و وضعیّت حقوق بشر در جنگ‌‌‌ها و مناطق جنگی منتشر می‌کند. پزشک سوری برای سازمان «پزشکان حقوق بشر»، در بخش مرتبط با خاورمیانه و شمال آفریقا فعّال است. او در غرب ایالات متحدۀ آمریکا در شهر برتونس ویلۀ ایالت مریلند زندگی می‌کند که فاصلۀ هوایی آن با اوکراین حدود ۱۲۰۰۰ کیلومتر است. او از کجا می‌داند در اوکراین چه می‌گذرد؟ منابع او چیستند؟

گزارش‌گری یا شکل دادن به افکار عمومی

چیزی که از همان ابتدای جنگ سوریه جلب توجه می‌کرد این بود که گزارشات بسیاری از رسانه‌‌‌ها، در خارج از سوریه، یعنی در استانبول، بیروت و قاهره تهیه می‌شدند. در پایتخت‌‌‌های کشور‌‌های اروپایی یا کنفرانس‌‌‌های اطاق‌‌‌های فکر ایالات متحده، وضعیّت سوریه مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گرفت و در این خصوص بحث و فحص می‌شد که آیندۀ سوریه پس از سرنگونی پرزیدنت اسد، هدفی که غرب برای خود تعریف کرده بود، چگونه خواهد بود؟ ولی واقعاً در سوریه چه می‌گذشت و در حال حاضر چه می‌گذرد؟ چه وقایعی در اوکراین در حال اتفاق است؟

در عرصۀ روزنامه‌نگاری اصلی پذیرفته شده است که باید هر روزنامه‌نگاری ابتدا همۀ علل و عوامل و جوانب هر مناقشه یا جنگی را مورد مداقّه قرار داده و تجزیه و تحلیل نماید تا بتواند در مورد آن گزارش تهیه کند. هر درگیری نظامی‌ و هر جنگی باید در مقیاس محلی، منطقه‌ای و جهانی مورد بررسی قرار گیرد، زیرا علائق و چشم‌انداز‌‌های بازیگران دخیل در موضوع در هر یک از این سطوح متفاوتند.

معمولاً روزنامه‌نگاران برای درک بهتر علائق و زوایای دید متفاوت از «هفت کلمۀ استفهامی‌» استفاده می‌کنند، در عین اینکه باید به این نکته نیز توجه کنند که به این سئوالات نه براساس درک ذهنی خود از موضوع، بلکه از دید بازیگران ذیربط پاسخ دهند. و علاوه براین در روزنامه‌نگاری تعیین خط مشی و مقررات از پیش تعیین شده‌ای توسط هیأت تحریریه مجاز نیست.

«هفت کلمۀ استفهامی‌» ذکر شده عبارتند از: چه کسی، چه چیزی، کجا، چه زمانی، چگونه، چرا و از کجا. یعنی چه کسی عملی را انجام داده یا انجام نداده است؟ چه چیزی را انجام داده یا نداده است؟ کجا او عمل را انجام داده و بازیگران دیگر کیستند و کجایند؟ چه زمانی او عملی را انجام داده یا نداده است؟ چگونه او این عمل را انجام داده؟ (از نقطۀ نظر نظامی‌، سیاسی یا سایر جهات)، چگونه عملی که باید انجام می‌شد، انجام نشده؟ برای چه او یا آنها این عمل را انجام داده اند؟ (برای اینکه بتوان دلایل همۀ بازیگران را درک کرد) و نهایتاً منشا اطلاعات کیست و از کجا این اطلاعات پخش شده‌اند؟ اگر بخواهیم خلاصه کنیم: چه کسی، چه عملی را، کی، کجا و چطور انجام داده، چرا و خبردهنده از کجا آنرا می‌داند؟

ولی با رعایت همۀ این نکات نیز کار هنوز تمام شده نیست، روزنامه‌نگاری کاری است پرزحمت. خبر هر واقعه‌ای باید با منابع مختلف، منابعی که روزنامه‌نگار به اعتبار آنها اطمینان دارد، مقایسه و مطابقت داده شود. روزنامه‌نگاران فقط با تبیین سابقۀ سیاسی، تاریخی و اجتماعی مناقشه‌ای می توانند در مورد آن درست نتیجه‌گیری کنند. چرا این واقعه اتفاق افتاده، چه کسی متحّد چه کسی و چه کسی دشمن چه کسی است؟ و غیره. در خلال هر مناقشه‌ای ممکن است اتحّاد‌‌ها و خصومت‌‌‌ها، به دلیل تغییر علائق و منافع بازیگران تغییر یابند، امری که در پاره‌ای از موارد دفعتاً اتفاق می‌افتد.

اگر روزنامه‌نگاران واقعاً بخواهند از وقایع اتفاق افتاده در یک منطقۀ بحرانی یا جنگی گزارش دهند، ابتدا باید سئوالات بی‌شماری را طرح و به آنها پاسخ دهند که این مستلزم صرف وقت زیادی است. ولی امروزه رسانه‌‌‌ها برای سرعت در کار اهمیّت قائلند و به‌عنوان منبع خبر غالباً از «شبکه‌‌‌های مجازی» مانند توئیتر، فیس‌بوک، اینستاگرام و اطلاعات «شهروند خبرنگاران» استفاده می‌کنند که تحصیلات حرفه‌ای و محل اقامت آن‌‌ها روشن نیست. در حال حاضر نمایندۀ «جامعۀ مدنی» بودن برای اثبات اعتبار منبع کفایت می‌کند. ولی آیا این واقعاً کافی است؟

هوش مصنوعی و تحلیل دیجیتالی به‌طور روزافزونی جایگزین روزنامه‌نگاران در محل واقعه می‌شود. منبع خبر‌‌های رسانه‌‌‌های آلمان غالباً فقط منابع یک‌طرف مناقشه است و گزارشات رسانه‌‌‌ها، در جنگ‌‌‌هایی نظیر آنچه که اکنون در اوکراین جریان دارد یک‌جانبه و منعکس‌کنندۀ دیدگاه‌‌‌های یک‌طرف درگیری است. منابع خبری محدود به آژانس‌‌‌های خبری غرب، مراکز نظامی‌ یا سازمان‌‌‌های بشردوستانۀ غرب یا به‌عبارتی ناتو و اتحادیۀ اروپاست. تنظیم‌کنندگان این گزارشات «کارشناسانی» هستند که با بازیگران دخیل در جنگ متحّداند. به‌عنوان مثال سفیر اوکراین در آلمان «ملنیک» تقریباً مهمان دائمی ‌شبکه‌‌‌های رادیویی و تلویزیونی دولتی آلمان است. برعکس طرح نظرات انتقادی نسبت به شیوۀ عمل اتحادیۀ اروپا یا دولت آلمان، چه نظرات انتقادی در داخل آلمان و چه از سایر کشور‌‌های اتحادیۀ اروپا امری استثنایی است. نه به این دلیل که نظرات انتقادی وجود ندارند، بلکه به این دلیل که آنها بندرت به رسانه‌‌‌ها راه می‌یابند. ممنوعیت تعداد بی‌شماری از ویدئوبلاگ‌‌‌ها و پرتال‌‌‌های اینترنتی در دوران شیوع همه‌گیری کرونا، تنوع نظرات در آلمان را به‌شدت محدود کرده است. به این مسأله باید ممنوعیت شبکه‌‌‌های خبری روسیه «راشا تودی» و «اسپوتنیک» در اروپا را نیز علاوه کرد که از طریق اینترنت یا ماهواره پخش می‌شدند. البته شبکه‌‌‌های مزبور از طرق جایگزینی قابل دسترسند ولی استفاده و پخش مطالب آنها مثلاً در اطریش ممنوع و مشمول مجازات است.

رعایت قواعد روزنامه‌نگاری، مانند استفاده از «کلمات استفهامی‌»، در خلال جنگ یا بحران بسیار دشوار است، به‌خصوص وقتی که دولت‌‌‌های صاحب رسانه خود دخیل در جنگند. در این زمینه جنگ فعلی اوکراین مثالی هشداردهنده است که چگونه روزنامه‌نگاری دچار تغییر شده و چگونه رسانه‌‌‌ها به‌طور فزاینده‌ای یک‌جانبه گزارش می‌دهند. رسانه‌‌‌ها از واژه‌‌‌های معیّنی استفاده می‌کنند، به تعداد معیّنی امکان بیان نظر می‌دهند و به اینگونه خود تبدیل به بلندگوی یکی از طرفین درگیری می‌شوند. طرف دیگر درگیری یا نادیده گرفته می‌شود یا به‌عنوان مسبّب بحران معرفی می‌گردد تا به این ترتیب مردم، همراه با دستگاه حاکمه شوند و اتخاذ تصمیمات دولتی نامطلوبِ مردم ممکن گردد.

سوریه، نسخه‌ای قابل بررسی

برای درک مناقشه‌ای که در سال ۲۰۱۱ در سوریه آغاز شد، باید سئوالات متعددی طرح می‌شدند: آیا همۀ مردم سوریه طالب سرنگونی پرزیدنت اسد بودند؟ مطالبات گروه‌‌‌های مختلفی که در تظاهرات شرکت میکردند، چه بود؟ آیا مذاکراتی بین مخالفین و دولت برگزار شد؟ اگر آری، در چه موضوعاتی و اگر نه، چرا؟ «دوستان سوریه» چه می‌خواستند؟ اهداف ترکیه و قطر چه بود که روابط دوستانه‌ای با زوج جوان ریاست جمهوری سوریه داشتند؟ آیا ارتش سوریه یا متحّد او روسیه بیمارستان‌‌‌ها را بمباران کردند؟ این خبر از کجا نشاًت می‌گرفت و واقعاً چه اتفاقی افتاده بود؟ چه کسی از گاز سمّی استفاده کرد، چه کسی مسئول قتل‌عام غیرنظیامان بود؟ چه کسی به این اتهامات رسیدگی کرد، چه کسی اسنادی در این زمینه ارائه داد و این اسناد توسط چه کسانی بررسی و ارزیابی شدند؟

در مسألۀ اوکراین هم سئوالات بی‌شماری قابل طرح‌اند : نیرو‌‌های نظامی‌ روسیه چرا و با چه هدفی وارد اوکراین شدند؟ چرا کسی نتوانست از عمیات نظامی ‌روسیه جلوگیری کند؟ چه کسی و چگونه می‌توانست از تشدید بحران جلوگیری کند؟ چرا دبیرکل سازمان ملل برای ممانعت از جنگ وارد عمل نشد؟ اوکراین چه نقشی برای اروپا و چه نقشی برای روسیه بازی می‌کند؟ روسیه واقعاً بیمارستان‌‌ها را بمباران می‌کند؟ شبه‌نظامیان کیستند که در کنار ارتش اوکراین می‌جنگند؟ چرا از سوی اروپا پیشنهادی برای مذاکره طرح نمیشود بلکه فقط صحبت از ارسال تسلیحات به اوکراین و تحریم روسیه است؟ اگر پیشنهادی برای مذاکره طرح شده، چرا در این‌باره گزارشی داده نمی‌شود؟ پاسخ‌‌‌های جدی و کارشناسی شده به این سئوالات و به‌طور کلی به همۀ سئوالات می‌تواند به روشن شدن مناقشه کمک کند و مبنایی برای میانجی‌گری واسطه‌‌‌هایی نظیر سازمان ملل متحد شود. به این وسیله افکار عمومی‌ نیز می‌تواند در مباحثه‌ای عمومی ‌شرکت کند، توضیح بخواهد، با فعّالیت خود روی دولت‌‌ها تاًثیر گذارد و نقشی میانجی‌گرانه و نه تشدید‌کننده در واقعه ایفا کند. بنابراین گزارش‌گری واقعی به شکل‌گیری نظرات مستقل یاری می‌رساند که آنهم موجب تقویت توسعۀ دموکراتیک جامعه می‌شود.

اراده‌ای برای تنویر افکار عمومی‌ نیست

نه در بحران و جنگ سوریه و نه در جنگ اوکراین روشن کردن افکار عمومی‌ صورت نگرفت و نمی‌گیرد. تنویر افکار عمومی ‌اساساً مطمح نظر نیست. در موضوع سوریه غالباً اظهارات کسانی به‌عنوان حقیقت محض ارزیابی می‌شد و می‌شود که به‌عنوان  «مخالفین سوریه» شناخته می‌شوند. اظهارات سایر مخالفین، دولت سوریه یا متحّد آن روسیه، که در شورای امنیت سازمان ملل بیان می‌شدند و یا بیان می‌شوند، غالباً در رسانه‌‌‌ها انعکاس نمی‌یابند یا توسط «مخالفین سوریه» به‌عنوان خبر کذب قلمداد می‌شوند.

در موضوع اوکراین، رسانه‌‌‌های جریان اصلی یا «رسانه‌‌‌های معتبر» بیانات رسمی‌ دولت اوکراین را به‌عنوان حقیقت می‌پذیرند. صحبت‌‌‌های روزانۀ ویدئویی پرزیدنت زلنسکی برجسته‌تر گزارش می‌شود تا نظرات مخالف و انتقادی در مورد نحوۀ برخورد دولت آلمان و کمیسیون اتحادیۀ اروپا با موضوع اوکراین. فریاد‌‌ها برای ارسال تسلیحات بیشتر و هرچه بهتر و تشدید بحران، ندا‌‌های فراخوان به مذاکره و کاهش تسلیحات را، همانطور که در راهپیمایی سنتی عید پاک دیدیم، به حاشیه می‌رانند.

تحقیقات مستقل

پزشک سوری نامبرده، حسّام. ن، از سازمان «پزشکان حقوق بشر» ادعا می‌کند که سازمان وی از ماه مارس ۲۰۱۱ تاکنون، ۶۰۱ حملۀ نظامی‌ به ۴۰۰ تاًسیسات درمانی در سوریه را ثبت کرده است. بنا به اظهارات وی، در اوکراین، جایی که جنگ در ۲۴ فوریۀ ۲۰۲۲ آغاز شده، ۱۱۹ حملۀ نظامی‌ به تاًسیسات درمانی صورت گرفته است. وی به‌عنوان منبع خبر به اطلاعات سازمان بهداشت جهانی اشاره می‌کند. ولی اطلاعات به روز شده‌ای فعلاً از سازمان بهداشت جهانی موجود نیست تا بتوان ادعای پزشک سوری را با آن مقایسه کرد.

دویچه وله با استناد به اطلاعات مرکز بهداشت اوکراین از حداقل ۱۰۰ حملۀ نظامی‌ به تاًسیسات درمانی در ابتدای ماه آوریل گزارش می‌دهد. گزارش حاوی تصاویر و اظهارات تکان‌دهندۀ کادر پزشکی اوکراین است، گزارشی که منبع ادعا فقط یک‌طرف درگیری است بدون اینکه حاوی اسناد و دلایلی از مرجع بی‌طرفی باشد. طرف دیگر درگیری، یعنی روسیه، ادعا‌‌ها را یا رد می‌کند یا سکوت می‌کند و یا رسیدگی بی‌طرفانه به موضوع را مطالبه می‌کند. نمایندۀ روسیه در سازمان ملل، بار‌‌ها در شورای امنیت توضیحات مبسوطی در خصوص وقایع ارائه داده است ولی «رسانه‌‌‌های معتبر» آلمان بندرت در این زمینه گزارشی منتشر کرده‌اند.

روسیه، هم در موضوع سوریه و هم در مورد اوکراین، بار‌‌ها توضیح داده است که از بیمارستان‌‌ها یا سایر بنا‌‌های غیرنظامی‌، مانند یک تئاتر (ماریوپل) یا یک مدرسه، استفادۀ نظامی‌ شده است. حقیقتاً هم استفادۀ نظامی ‌از اماکن غیرنظامی‌ موجب عدم شمول مقررات کنوانسیون ژنو بر آنها و تضمین امنیت آنها می‌شود. در مناطق بحرانی و جنگی بسیار اتفاق می‌فتد که بازیگران غیردولتی مناقشه، در ساختمان‌‌های غیرنظامی‌، شرایط تدارکاتی مناسب و پناهگاه خوبی می‌یابند و اگر مقررات کنوانسیون ژنو، دربارۀ منع حملات نظامی‌ به این اماکن را بدانند، از پناه گرفتن در آنها نفع نیز می‌برند. علاوه بر این، بیمارستان‌‌ها در شرایط اضطراری و غیرقابل پیش‌بینی، شرایطی که بازیگران نظامی ‌طرف‌‌های مختلف مناقشه کنترل محیط پیرامونی را به‌دست گرفته‌اند، پناهگاهی برای مردم غیرنظامی‌ محسوب می‌شوند. در چنین حالتی کارکنان پزشکی در مددرسانی به مردم، خود را از همه سو تحت فشار احساس می‌کنند.

ارتش روسیه که اکنون در اوکراین و یا سابقاً در سوریه، متّهم به حمله به تاًسیسات درمانی و ارتکاب جنایت جنگی شده و می‌شود، پیوسته به این نکته اشاره کرده که از اماکن مزبور استفادۀ نظامی‌ شده است. طرف مقابل این ادعا‌‌‌ها را رد و ارتش روسیه را «وحشی و بی‌رحم» می‌خواند که باید به دلیل ارتکاب جنایت جنگی در دیوان بین‌المللی کیفری مورد محاکمه قرار گیرد.

«اسد مردم خود را می‌کشد»، ادعایی که از سوی بسیاری از سیاستمداران و رؤسای دولت‌‌های اتحادیۀ اروپا طرح شده و هنوز هم می‌شود تا به این ترتیب تحریم‌‌های اقتصادی جهت منزوی کردن سوریه، وارد کردن فشار اقتصادی بر او و ممانعت از بازسازی خرابی‌‌های جنگ توجیه شود. روسیه متّهم می‌شود از رئیس‌جمهور سوریه حمایت می‌کند، بر جنایت‌‌های جنگی وی سرپوش می‌گذارد و به این ترتیب خود مرتکب جنایت جنگی می‌شود. آیا در این خصوص اسناد و مدارک محکمه‌پسندی ارائه شده؟ هرگز!

در همۀ این زمینه‌‌‌ها تحقیقات بی‌طرفانه‌ای توسط سازمان‌‌هایی نظیر سازمان ملل متحد، سازمان امنیت و همکاری اروپا یا کمیتۀ بین‌المللی صلیب سرخ جهانی انجام نمی‌شود یا اگر هم صورت گیرد، نتیجۀ آن در اختیار افکار عمومی‌ گذاشته نمی‌شود. در غالب موارد فقط طرح ادعای ارتکاب جنایت جنگی، چنین تصوری را در عموم ایجاد می‌کند که پس حتماً اتفاقی افتاده است و به این ترتیب طرح ادعا جایگزین اثبات اتهام می‌شود. با این شیوه احساسات عمومی‌ جامعه تحریک می‌شود و زمینۀ مساعد برای وضع تحریم‌‌های اقتصادی یا ارسال تسلیحات بیشتر فراهم می‌گردد. در موضوع سوریه، روسیه توانست به‌عنوان دارندۀ حق وتو در شورای امنیت بسیاری از این ادعا‌‌ها را دفع کند، در موضوع اوکراین، روسیه خود در جایگاه متّهم نشسته است.

هدف تسخیر مغز‌‌هاست

نقش رسانه‌‌‌ها در دنیای تک قطبیِ تحت حاکمیّت ایالات متحده، در همسویی با سیاست تهاجمی ‌و جنگ هیبریدی، به‌شکل آشکاری تغییر یافته است. رسانه‌‌‌ها به‌جای برملا کردن ریاکاری‌‌ها، بی‌عدالتی‌‌ها و دروغ‌‌ها، و به‌جای فراهم آوردن امکانی برای بیان نظرات متفاوت به‌منظور ایجاد درک و آگاهی هرچه بیشتر در افکارعمومی‌، مانند شیپورچیان و طبالان ارتش‌‌‌های کهن به‌راه افتاده‌اند و خود موجب تشدید و بحرانی‌تر شدن وضعیّت می‌شوند. در واقع هدف بخش رسانه‌ای جنگ همه‌جانبۀ هیبریدی تسخیر مغز‌‌های تک‌تک انسان‌‌هاست.

پس از کودتای ۲۰۱۴ اوکراین و در پی همه‌پرسی در شبه جزیرۀ کریمه در مورد الحاق آن به روسیه، رؤسای ۲۸ کشور اتحادیۀ اروپا «دستوری» در نوع خود منحصر به فرد را در خصوص «مقابله با اطلاعات دروغ روسیه» صادر کردند. در راستای اجرای این دستور، کمیسیون اتحادیۀ اروپا در همکاری با کشور‌‌های عضو و سایر نهاد‌‌های اتحادیۀ اروپا، برنامه‌ای عملیاتی در مورد ارتباطات راهبردی تهیه و تدوین کرد. در این رابطه «گروه ارتباطاتی شرق East StratCom Task Force» تاًسیس شد که هدف آن مبارزه با اخبار جعلی و دروغی بود که امکان داشت امنیت اروپا را به خطر اندازد. به‌عنوان منشاً پخش اخبار جعلی فقط از کشور روسیه! نام برده شده بود.

فعالیت این گروه ویژۀ رسانه‌ای با تنگاتنگ شدن روابط اتحادیۀ اروپا با ناتو، که خود در حال توسعۀ «جنگ هیبریدی» بود، تکمیل شد. برای اعمال فشار به مخالفین در جوامع اروپایی، یا سایر دولت‌‌ها، از شیوه‌‌‌ها وابزار و وسائل بی‌شماری استفاده می‌شود که اجزای آنرا سرتیپ اطریشی Walter Feichtinger به‌خوبی توضیح داده است.

بنابه اظهارات سرتیپ مزبور، هدف از جنگ هیبریدی، تغییر رفتار، تضعیف یا نابودی کشور مورد نظر است. شیوه‌‌‌ها و ابزار جنگ هیبریدی عبارتند از: عملیات مخفی توسط نهاد‌‌های امنیتی یا مزدوران داخلی ساکن آن کشور، جنگ رسانه‌ای جهت اعمال نفوذ در کارزار‌‌های انتخاباتی، ایجاد سردرگمی‌ و آشفتگی در داخل آن کشور، متوقف کردن کوتاه‌مدت فعالیت‌‌های عادی در جامعه، ضربه زدن به اقتصاد آن کشور از طریق تحریم، قطع ارتباطات بانکی با نهاد‌‌های مالی بین‌المللی، سفته‌بازی جهت تضعیف ارز داخلی، به‌کارگیری همۀ ابزار‌‌های سیاسی و دیپلماتیک برای منزوی ساختن و تخریب چهرۀ آن کشور در عرصۀ جهانی، از بین بردن امکان مذاکره و مسدود کردن راه‌‌های دیپلماتیک برای حضور آن کشور در مجامع بین‌المللی، تقویت مخالفین داخلی، استفاده از شکاف‌‌های قومی‌، مذهبی و اجتماعی، به‌کارگیری مزدوران داخلی و مسلح کردن آن‌‌ها، انجام مانور‌‌های نظامی‌ در جوار مرز‌‌های آن کشور و غیره.

افق دیدمان را گسترده‌تر کنیم

در خلال جنگ سوریه، دولت‌‌های غربی و کنسرن‌‌های رسانه‌ای ایالات متحده، اروپا و تعدادی از کشور‌‌های حاشیۀ خلیج فارس، زرادخانه‌ای از ابزار‌‌های مختلف برای تاًثیرگذاری بر افکار عمومی ‌را به‌کار گرفتند که روزنامه‌نگارانی که از سوریه گزارش می‌دادند توان مقابله با آن را نداشتند. با شروع جنگ در اوکراین این وضعیّت چندین برابر تشدید شده است. پیش از آغاز جنگ، رسانه‌‌‌های روسیه تحت عنوان منابع نشر اکاذیب از سوی ایالات متحده، بریتانیا و اتحادیۀ اروپا ممنوع شدند. سیلی از داستان‌سرایی‌‌‌های یک‌جانبه، همۀ پل‌‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با روسیه را درهم شکست و نظم بین‌المللی حاکم بر جهان به لرزه افتاد.

رسانه‌‌‌ها تبدیل به ابزار پیشبرد جنگ هیبریدی پنهان و جنگ آشکار شده‌اند. اگر کسی در صدد مقابله با آنست، توصیه می‌شود نگاهی به رسانه‌‌‌های سایر کشور‌‌ها در سایر قاره‌‌‌ها بیاندازد. اینکار درک بهتر از نقطۀ نظرات دیگران در مورد وقایع را تقویت می‌کند. و ما در آلمان، می‌توانیم چیز‌‌های بسیاری را در مورد خودمان یاد بگیریم. تعمّق در زاویۀ دید دیگران بهترین ابزار تصحیح و اجتناب از اشتباه است و به مقابله با حملات «رسانه‌‌‌های خودی» (۳) به مغز ما کمک می‌کند.

وضعیّت رسانه‌‌‌ها در سوریه

وقتی در سال ۲۰۱۱، ناآرامی‌‌‌های سوریه تبدیل به جنگ شد، ایالات متّحدۀ آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، اتحادیۀ اروپا، متّحدان کشور‌‌های غربی در خلیج فارس و ایضاً کشور‌‌های عضو پیمان ناتو، سفرا، اتباع خود و کارکنان مؤسسات، سازمان‌‌های دولتی و غیردولتی فعّال در عرصه‌‌‌های فرهنگی و همکاری‌‌های آموزشی و توسعۀ اقتصادی را از سوریه خارج کردند. سفارتخانه‌‌‌ها و رسانه‌‌‌های نزدیک به دولت نیز از روزنامه‌نگاران خواستند سوریه را ترک کنند. تنها رسانه‌‌‌هایی که در سوریه باقی ماندند، رسانه‌‌‌های روسیه، چین، ایران، تعداد اندکی از رسانه‌‌‌های کشور‌‌های عربی و رسانه‌‌‌های امریکای لاتین بودند. و من، نویسندۀ این سطور نیز که از سال ۲۰۱۰ به‌عنوان گزارشگر آلمانی دارای مجوّز کار در سوریه بودم جزو گزارش‌گرانی بودم که در سوریه ماندند.

در چنین شرایطی به یک‌باره تعدادی «شهروند خبرنگار»، بلاگر و مراکز رسانه‌ای «مستقل» مانند علف از زمین سبز شدند که با تصاویری غیرحرفه‌ای و لرزان از دمشق گزارش می‌دادند. به‌عنوان مثال به یک «دخترخانم همجنس‌گرا» اشاره می‌کنم که هفته‌‌‌ها اخباری از تظاهرات در دمشق و خشونت دولت علیه تظاهرکنندگان را پخش می‌کرد و گویا توسط سازمان امنیت سوریه ربوده شد. ولی همانطور که به‌زودی مشخص شد، این «دختر خانم بلاگر» در اصل پسری در آمریکا بود که اخبار کذایی را در شبکه‌‌‌های مجازی به اشتراک می‌گذاشت.

برای روزنامه‌نگاران سوریه، برنامه‌‌‌های حمایتی جامعی توسط اتحادیۀ اروپا، از‌جمله BBC بریتانیا تدوین و به اجرا گذاشته شد. پسر جوانی به من اطلاع داد که تعداد زیادی دوربین فیلمبرداری، لپ تاپ و تلفن‌‌های ماهواره‌ای، پس از قاچاق غیرقانونی به سوریه، به همراه راهنمای استفاده از آنها بین جوان‌‌ها توزیع و به آنها گفته شده که از چه چیزی، کجا و چطور فیلمبرداری کنند. برخی از این جوانانِ مشتاق به هنگام ورود به سوریه، به دلیل به‌همراه داشتن وسائل ثبت نشدۀ غیرمجاز دستگیر و زندانی شدند و برخی دیگر نیز علیرغم اشتیاق اولیه، همکاری با «آمران ناشناس خارجی»را رد کردند.

بسیاری از مراکز رسانه‌ای جدید، در مناطق تحت کنترل مخالفین و در همکاری بلاواسطه با «کلاه سفید‌‌ها» کار می‌کردند. سازمان «کلاه سفید‌‌ها» توسط یک افسر سابق بریتانیا و به‌عنوان سازمانی برای «دفاع غیرنظامی ‌سوریه» تاًسیس شده بود، علیرغم اینکه در سوریه، علاوه بر سازمان سوری ــ عربی هلال احمر، سازمان دفاع غیرنظامی ‌نیز از دهۀ ۵۰ میلادی فعّال بود. به‌زودی «کلاه سفید‌‌ها» تبدیل به عاملی برای شکل‌دهی نگرش غربی‌‌ها به مسائل سوریه شدند و حتی جایزۀ ویژۀ «فرانسوی ــ آلمانی حقوق بشر و دولت قانونمدار» را دریافت کردند. بسیاری از کشور‌‌های عضو اتحادیۀ اروپا و ناتو، و از همه بیشتر بریتانیا، هلند، فرانسه، آلمان و ایالات متحّده، بودجۀ «کلاه سفید‌‌ها» را با مبالغ هنگفتی تاًمین می‌کنند. رهبر «کلاه سفید‌‌ها»، ریاض  ال صالح در سال ۲۰۱۹ با شهردار فعلی کیف، ویتالی قلیچکو، در جشن تابستانی Bild ۱۰۰ برلین دیدار کرد. دو روز پیش از آغاز عملیات نظامی ‌روسیه در اوکراین، ریاض ال صالح حمایت سازمان خود از اوکراین را در مقابله با تهاجم روسیه اعلام کرد. در وب‌سایت سازمان نوشته شده بود: «ما محکم در کنار شما ایستاده‌ایم و آمادۀ حمایت از شمائیم.»

تاکنون «مرکز پایش حقوق بشر سوریه» در کنار «کلاه سفید‌‌ها» منبع اصلی خبرگیری از وقایع سوریه در غرب بودند. بنابه اظهارات خود مرکز، این ستاد دارای شبکه‌ای از خبرچینان در سوریه است. «مرکز پایش حقوق بشر سوریه» در سال ۲۰۰۶ در لندن تاًسیس شده و هزینۀ آن از جمله توسط وزارت خارجۀ انگلیس و اتحادیۀ اروپا تأمین می‌شود. مقّر فعلی مرکز در Coventry (لندن)، و مدیر آن مخالف سوری رامی‌ عبدالرحمان است که در سال ۲۰۲۰ به دلیل «شجاعت بارز» جایزۀ ویژۀ روزنامه‌نگاری آلمان Nannen – Preis را دریافت کرد.

اطلاعات منافع‌محور

اطلاعاتی که طی دهسال گذشته از سوریه و از طریق منابع غیررسمی ‌یا به‌ظاهر جامعۀ مدنی در اختیار افکار عمومی ‌اروپا گذاشته شد کامل نبودند، بلکه قسمت اعظم آن به هزینۀ دولت‌‌های غربی، کنسرن‌‌های رسانه‌ای و نهاد‌‌های اتحادیۀ اروپا گزینشی بودند. منابع طرف دیگر جنگ، یعنی سوریه و رسانه‌‌‌های متحّدان آن؛ یعنی روسیه و ایران غیرقابل اعتماد ارزیابی می‌شدند. دولت سوریه و به‌خصوص روسیه مسئول همۀ بی‌عدالتی‌‌ها و بی‌رحمی‌‌‌هایی شناخته می‌شدند که طی دهسال جنگ اتفاق افتاده بود.

راشا تودی، شبکۀ خبری دولتی روسیه، که در سال ۲۰۰۵ تاًسیس و برنامه‌‌‌هایی به زبان‌‌های انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی، عربی، آلمانی پخش می‌کرد و در موضوعات بی‌شماری نقشی مهّم و تصحیح‌کننده در برابر ارتش رسانه‌ای انحصاری غرب ایفا می‌کرد، در پائیز ۲۰۲۱ تحت عنوان منبع «اطلاعات جعلی روسیه»، توسط اتحادیۀ اروپا و در بریتانیا و آمریکا ممنوع اعلام شد.

ممنوعیت رسانه‌‌‌های روسی در غرب یکی از تمهیدات اتخاذ شده در جنگ رسانه‌ای بین بلوک تحت رهبری ایالات متحده شامل ناتو، اتحادیۀ اروپا و شرکا از سویی و روسیۀ فعلی از سوی دیگر است. شهروندان اروپا با این مسأله مواجه شده‌اند که نهاد‌‌های اتحادیۀ اروپا و ناتو، که نقشی در انتخاب آنها نداشته‌اند، با کمک رسانه‌‌‌ها، افکار عمومی ‌را تحت انقیاد نگاه سود‌محورانۀ خود درآورده‌اند.

از سال ۲۰۰۳، یعنی از زمان جنگ عراق که دروغ کذایی سلاح‌‌های کشتار جمعی و جنایات جنگی ارتش آمریکا توسط رسانه‌‌‌های منتقد و افشاگران برملا و توسط ویکی لیکس و جولیان آسانژ در مقیاس جهانی پخش شد، ایالات متحده، اروپا و کشور‌‌های عضو ناتو ارتشی رسانه‌ای تشکیل دادند که جنگ رسانه‌ای را امروز علیه روسیه و آنطور که از دورنما پیداست، فردا علیه چین و احتمالاً در آینده علیه هرکشور یا حاکم هر کشوری پیش خواهند برد که مدعی منافع خود در مقابل منافع بلوک غرب شود. سوریه فقط توقفگاه بین‌راهی در مسیر حرکت به‌سمت شیوۀ عملی بود که امروز به‌طور راهبردی در درگیری اوکراین اعمال می‌شود. تحت کنترل دولت‌‌ها و نیرو‌‌های مسلّح بودن به‌معنی پروپاگانداست و قانون جدید اتحادیۀ اروپا قرار است محدودیت‌‌‌های بیشتری در زمینۀ آزادی اطلاعات ایجاد کند.

در حال حاضر، افکار عمومی‌ در اروپا قادر به انتخاب آزادانۀ منبع دریافت اطلاعات نیست. همانطور که همکار روزنامه‌نگارم Peter Hitchens از نشریۀ بریتانیایی «The Mail on Sunday» می‌گوید: دخالت در امر آزادی اطلاعات به این معناست که آدم «نمی‌داند از چه چیزی از سیاست و رسانه‌‌‌ها مطلع می‌شود و از چه چیزی نه»، یا آدم نمی‌داند از چه چیزی نباید مطلع شود.

مرکز رسانه‌ای یا آژانس تبلیغاتی

مرکز رسانه‌ای بحران اوکراین UCMC فقط یکی از مراکز بی‌شمار رسانه‌ای نوظهور و تحت کنترل دولت‌‌هاست. این مرکز وقایع اوکراین را پردازش و طبق اعلام خود، بر روی امنیّت ملّی، اقتصاد، انرژی و موضوعات انساندوستانه در اوکراین تمرکز دارد. مرکز مزبور در سال ۲۰۱۴ تاًسیس شده و بودجۀ آن از سوی مراکز بی‌شماری در دولت‌‌های غربی تاًمین می‌شود. هدف این مرکز تهیۀ اخبار و اطلاعات برای رسانه‌‌‌های سراسر جهان که اخبار اوکراین را پوشش می‌دهند، می‌باشد. در کنار روزنامه‌نگاران، مخاطب و گروه هدف این سازمان «فعّالان جامعۀ مدنی، کارشناسان، سیاستمداران سایر کشور‌‌ها، نمایندگان دولت و دیپلمات‌‌ها هستند.»

از ماه ژوئیۀ ۲۰۱۴ این مرکز بیانیه‌‌‌های مراجع دولتی اوکراین در مورد تحولات نظامی ‌در کشور را روزانه منتشر می‌کند و به‌عنوان منبع اطلاعات و جهت مستند کردن آنها به رسانه‌‌‌های بین‌المللی نظیر نیوزویک ارجاع می‌دهد.

فقط در خلال دوسال بین ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶، مرکز رسانه‌ای مزبور ۲۵۰۰ جلسۀ مطبوعاتی با بیش از ۶۰۰۰ سخنران برگزار کرده که در آنها افراد نامداری از عالم سیاست نظیر جان مک کین، ویکتوریا نیولند، سفیر سابق ایالات متحده در اوکراین، جان تم بینسکی شرکت داشته و سخنرانی کرده‌اند. بیانیه‌‌‌های این مرکز که توسط «بخش روابط عمومی‌» آن منتشر می‌شوند، به زبان‌‌های بی‌شماری از‌جمله انگلیسی، آلمانی، فرانسه، اسپانیایی، ایتالیایی و پرتقالی ترجمه می‌شوند. سفر‌‌های اصحاب رسانه، برگزاری کنفرانس‌‌‌های بین‌المللی برنامه‌ریزی می‌شوند و خبرنامه‌‌‌ها، نمودار‌‌ها، تحلیل‌‌‌ها و بسیاری اسناد دیگر تهیه و منتشر می‌شوند که در رسانه‌‌‌های مختلف بین‌المللی و پرتال‌‌‌های اینترنتی مورد استفاده قرار می‌گیرند. علاوه براین روابط رسانه‌ای و تبادل اطلاعات بین دولتی تقویت می‌شوند، همانطور که این مرکز خود به آن اذعان دارد. به‌عنوان مثال میتوان به کارزار خبری ۲۰۱۶ اوکراین در هلند اشاره کرد که شامل سازماندهی سفر روزنامه‌نگاران هلندی نیز می‌شد. مناسبت این کارزار، همه‌پرسی در اوکراین در خصوص توافقنامۀ همکاری بین اتحادیۀ اروپا و اوکراین بود. در سال ۲۰۱۶، ۶۰٪ از مردم هلند علیه توافقنامۀ مزبور بودند، یکسال بعد و پس از برگزاری کارزار مزبور، جهت باد به‌کلّی عوض شد و مردم هلند موافق با امضای این توافقنامه شدند.

مرکز رسانه‌ای بحران اوکراین در اصل آژانسی تبلیغاتی است تا مرکز خبری برای رسانه‌‌‌ها. زیرا فعّالیت آن، تبلیغات در جهت منافع رهبری سیاسی اوکراین در خارج از این کشور است، رهبری‌ای که در پی کودتایی در اوکراین به قدرت رسیده است. البته رسانه‌‌‌ها و سیاستمداران غربی از عنوان «انقلاب» برای این واقعه استفاده می‌کنند.

سمت‌وسوی تبلیغات مرکز رسانه‌ای مزبور را می‌توان از «سبد خبری» آن که از زمان آغاز عملیات نظامی ‌روسیه در ۲۴ فوریۀ ۲۰۲۲ ارائه می‌شود، تشخیص داد. رویدادنگاری روزانۀ آن حاوی گزارشاتی از جبهه‌‌‌های جنگ است که قابل راستی‌آزمایی نیستند. این امر در زمینه‌‌‌های دیگری نظیر تعداد پناهندگان، تعداد کشته‌شدگان، محاصره‌شده‌‌‌ها و مفقودین نیز صادق است. مطالبۀ تسلیحات هرچه بیشتر و هرچه بهتر دائماً تکرار می‌شوند، سخنرانی‌‌های رئیس دولت، زلنسکی که وی در مجالس مقننۀ کشور‌‌های دیگر و سازمان ملل ایراد می‌کند مرتباً پخش می‌شوند. علاوه بر همۀ این‌‌ها در همۀ مطالب به لینک سایتی به‌نام «لژیون بین‌المللی دفاع از اوکراین» ارجاع داده میشود که خارجیان علاقمند به دفاع نظامی ‌از اوکراین می‌توانند جهت کسب اطلاعات لازم به آن رجوع کنند.

تصور مرکز رسانه‌ای بحران اوکراین از «دنیای آزاد و دموکراتیک» دنیایی است که اوکراین در آن طلایه‌دار «آزادی و توسعۀ دموکراتیک» خواهد بود، اینکه اوکراین باید به کشوری تبدیل شود که «امنیّت و آیندۀ دموکراسی در جهان به آن وابسته است». و ارزش‌‌های آن این‌‌هاست: «هیچگاه نباید از روایت‌‌های کذب روسیه و امپریالیسم روسیه حمایت کرد» و «هیچگاه نباید کمک مالی روسیه را پذیرفت» و «هیچگاه نباید دروغ گفت»، «نباید در کارزار رسانه‌ای مشارکت داشت» و نهایتاً «هیچگاه نباید شکست را پذیرفت».

از بدو تاًسیس مرکز به‌ظاهر غیردولتی رسانه‌ای بحران اوکراین و مرکز مطبوعاتی آن در سال ۲۰۱۴، بودجۀ این مرکز از سوی تعداد بی‌شماری از حامیان بین‌المللی تاًمین می‌شود. بنابه اظهارات خود مرکز، از‌جملۀ حامیان، آژانس ایالات متحده برای توسعۀ بین‌المللی AID، که زیرمجموعۀ وزارت امور خارجۀ آمریکاست، اندیشکدۀ «بنیاد ملی آمریکا برای دموکراسی NED»، که بودجۀ آن از سوی کنگرۀ آمریکا پرداخت می‌شود، پیمان ناتو، یونیسف، بنیاد «جرمن مارشال» آمریکا، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، جامعۀ همکاری‌‌های بین‌المللی آلمان GIZ (نهادی دولتی در آلمان)، و همچنین سفارتخانه‌‌‌های کشور‌‌های ایالات متحده، هلند، سوئیس، فنلاند، نروژ، سوئد، آلمان و نهایتاً بنیاد ‌‌‌هانریش بل آلمان، انستیتوی بریتانیایی «هنر دولت» و اندیشکدۀ  «ارزش‌‌های غرب» در جمهوری چک هستند.

۱ــ خانم کارین لویکه فلد، گزارشگر مستقل و کارشناس امور خاورمیانه از سال‌‌ها پیش از شروع جنگ در منطقۀ خاورمیانه، ابتدا در عراق و سپس در سوریه مشغول به‌کار بود و گزارشاتی برای رسانه‌‌‌های مستقل تهیه می‌کرد و هنوز هم تهیه می‌کند. گزارشات وی از سوریه که مبتنی بر مشاهدۀ عینی وقایع، مطالعۀ رسانه‌‌‌های سوریه و سایر کشور‌‌های عربی و مصاحبه با دولتمردان و مردم سوریه است منبع بی‌بدیلی از اطلاعات دقیق و حقایق تکان‌دهنده در مورد جنگ سوریه، پیش‌زمینه‌‌‌های آن، نقش ایالات متحده، اسرائیل و کشور‌‌های غربی و عربی در ایجاد و تشدید بحران در این کشور است. تاکنون دو کتاب از وی تحت عناوین :
Syrien zwischen Schatten und Licht و Flächenbrand : Syrien , Irak , die arabische Welt und der islamische Staat منتشر شده است که مطالعۀ آن‌‌ها به خوانندگان آشنا به زبان آلمانی توصیه می‌شود.
در مقاله‌ای که در دست دارید نویسنده تلاش کرده است با ذکر شیوه‌‌‌های جنگ هیبریدی به‌کار رفته در جنگ سوریه که توسط ایالات متحده و متحّدین آن عیناً در جنگ اوکراین نیز اعمال می‌شوند، توجه خواننده را به تکرار تمهیدات مورد استفاده (جنگ وسیع رسانه‌ای، اعزام مزدوران و داوطلبین از سراسر جهان به محل درگیری، حمایت همه‌جانبۀ مالی و تسلیحاتی از یک‌طرف، انجام عملیات تحت پرچم دروغین و بدنام کردن یکی از طرفین درگیری وغیره ) جلب کند. (توضیح مترجم)

۲ــ https://www.nachdenkseiten.de/?p=۸۳۰۲۷
 https://www.nachdenkseiten.de/?p=۸۳۲۳۵

(۳) ممکن است انسان‌‌ها زمان شروع جنگ را بدانند، ولی آیا می‌دانند پیش داستان جنگ چه بود؟ اگر پاسخی برای آن وجود دارد، باید آن را به دیگران منتقل کرد: با گفتن، با حک کردن در سنگ، با سینه به سینه نقل کردن. چه چیزی در آنجا نگاشته خواهد شد؟ این جمله در کنار جملات دیگر: نگذارید خودی‌‌‌ها شما را فریب دهند. (Christa Wolf, Kassandra)