عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

«
»

ناتو به‌عنوان دین

نویسنده: آلفرد دی زایاس

مترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از : کانترپانچ ــ CounterPunch ــ ۲۴ ژانویه ۲۰۲۲ *

آیا ناتو نیز بازتابی از امپریالیسم قرن بیست و یکم، شبیه به استعمار نو نیست؟ ناتو نه تنها رقبای ژئوپلیتیکی را تحریک و تهدید می‌کند، بلکه در واقع کشورهای عضو خود را نیز غارت و استثمار می‌کند ــ نه برای امنیت خودشان ــ بلکه به نفع مجتمع نظامی ــ صنعتی. این باید برای همه بدیهی به‌نظر برسد ــ اما اصلاً بدیهی نیست ــ که امنیت اروپا در گفت‌وگو و سازش و درک دیدگاه‌های همه انسان‌های ساکن در این قاره نهفته است. امنیت هرگز با مسابقه تسلیحاتی و شمشیربازی یکسان نبوده است.

 مناقشه ایالات متحده / ناتو / اوکراین / روسیه چیز کاملاً تازه‌ای نیست. ما قبلاً نیز در سال ۲۰۱۴، شاهد پتانسیل مشکلات و مسایل جدّی بوده‌ایم؛ زمانی که ایالات متحده و کشورهای اروپایی در امور داخلی اوکراین مداخله کردند و با تبانی پنهانی|علنی اعتراضات داخلی را به‌سمت رئیس‌جمهور منتخب اوکراین، ویکتور یانوکوویچ، که حاضر نبود با کارت آنها بازی کند سوق داده و کودتا کردند. البته رسانه‌های ما از آن کودتا به‌عنوان یک «انقلاب رنگی» با تمام مظاهر دموکراسی استقبال کردند.

 همانطور که بسیاری از اساتید حقوق و روابط بین‌الملل ــ از‌جمله ریچارد فالک، جان میرشایمر، استیون کینزر و فرانسیس بویل مدت‌ها ست که نشان داده‌اند ــ بحران ۲۲ـ۲۰۲۱ ادامه منطقی سیاست‌های توسعه‌طلبانه‌ای می‌باشد که ناتو از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دنبال کرده است. رویکرد ناتو، اجرای ادعای ایالات متحده مبنی بر داشتن «مأموریت» برای صدور مدل اقتصادی ــ اجتماعی خود، علی‌رغم نظر و ارجحیت‌های دولت‌های مستقل و نادیده گرفتن حق تعیین سرنوشت مردم، به سایر کشورهاست.

 اگرچه در موارد متعددی ثابت شده است که روایت‌های ایالات متحده و ناتو نادرست و گاهی عمداً دروغین می‌باشند، واقعیت این است که اکثریت شهروندان در دنیای غرب به‌طور غیرانتقادی به آنچه به آنها گفته می‌شود اعتقاد دارند. «مطبوعات باکیفیت» از‌جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست، تایمز، لوموند، ال پائیس، ** NZZ و *** FAZ همگی اتاق‌های مؤثر پژواک شایعات واشنگتن‌اند که مشتاقانه از روابط عمومی‌ و تهاجمی‌ تبلیغات ژئوپلیتیک آمریکا حمایت می‌کنند. من فکر می‌کنم که می‌توان بدون ترس از تناقض گفت که تنها جنگی که ناتو تاکنون برنده شده است، جنگ اطلاعاتی است. یک رسانه شرکتی سازگار و همدست که در متقاعد کردن میلیون‌ها آمریکایی و اروپایی مبنی بر اینکه روایت‌های سمّی وزارت‌ خارجه آمریکا واقعاً درست می‌باشد، موفق بوده است. ما به اسطوره «بهار عربی» و «یورو میدان» باور داریم، اما هرگز درباره حق تعیین سرنوشت مردم، از‌جمله روس‌های دونتسک و لوگانسک، و چیزی که به‌راحتی می‌توان «بهار کریمه» نامید، حرفی نمی‌شنویم.

 اغلب از خودم می‌پرسم که چگونه این امکان وجود دارد، وقتی می‌دانیم که ایالات متحده عمداً در درگیری‌های قبلی دروغ گفته است تا تهاجم را به‌عنوان «دفاع» جلوه دهد. در رابطه با حادثه «خلیج تونکین»، سلاح‌های کشتار جمعی ادعایی در عراق، به ما دروغ گفته شد. شواهد فراوانی وجود دارد که CIA و M۱۵ رویدادهای «پرچم دروغین» را در خاورمیانه و جاهای دیگر سازماندهی کرده‌اند. چرا توده‌ای از افراد تحصیل کرده نمی‌توانند کمی ‌فاصله بگیرند و بیشتر سئوال کنند؟ من به جرأت این فرضیه را مطرح می‌کنم که بهترین راه برای درک پدیده ناتو این است که آن را به‌عنوان یک دین سکولار ببینیم. آنوقت است که می‌توانیم روایات غیرقابل قبول آن را نیز باور کنیم، زیرا می‌توانیم به آنها ایمان بیاوریم.

 البته ــ به‌جز یک سعادت معمولی غربی ــ (سعادت تملک سرزمین‌های اشغالی Beati Possidetis) به دشواری می‌توان ناتو را دینی پر برکت، دین سعادت و موعظه عیسی در بالای کوه دانست (متی ۱۰ ـ ۳، V)، ــ خوشا به حال کسانی که دارند و اشغال می‌کنند، آنچه مال من است مال من است، آنچه مال شماست قابل مذاکره است، آنچه را که اشغال می‌کنم ، بی‌حرف و حدیث می‌دزدم. وقتی به ناتو به‌عنوان یک دین نگاه می‌کنیم، بهتر می‌توانیم برخی از تحولات سیاسی در اروپا و خاورمیانه، اوکراین، یوگسلاوی، لیبی، سوریه، عراق را درک کنیم.

 عقیده ناتو تا حدودی کالوینیستی است ــ اعتقادی توسط «برگزیده» و برای «برگزیده». و طبق تعریف، ما در غرب «برگزیده» هستیم که به‌معنای «بچه‌های خوب» است. فقط ما رستگار و عاقبت بخیر خواهیم بود. همه اینها را می‌توان با ایمان به‌دست آورد. مانند هر دینی، دین ناتو اصول و واژگان خاص خود را دارد. در واژگان ناتو، یک کودتا، «انقلاب رنگی» است، دموکراسی با سرمایه‌داری هم‌آهنگ و هم‌خوان می‌باشد، مداخله بشردوستانه مستلزم «تغییر رژیم» است، «حکومت قانون» به‌معنای قوانین ماست، «شیطان شماره ۱» پوتین و «شیطان شماره ۲» شی جین پینگ است.

 آیا می‌توانیم به دین ناتو اعتقاد داشته باشیم؟ مطمئناً. همانطور که فیلسوف رومی/کارتاژنی، ترتولیان Roman/Carthaginian philosopher Tertullian در قرن سوم پس از میلاد نوشت ــ من به آن اعتقاد دارم زیرا پوچ است( credo quia absurdum). بدتر از پوچ بودنِ تنوع باغ ــ این امر مستلزم دروغگویی مداوم به مردم آمریکا، به جهان و سازمان ملل است.

 مثال‌ها؟ معجون تبلیغاتی تسلیحات کشتار جمعی در سال ۲۰۰۳ فقط یک «تقلب ساده» نبود ــ یا یک دروغ سفید. به‌خوبی سازماندهی و هم‌آهنگ شده بود و بازیکنان زیادی در آن حضور داشتند. امّا قسمت غم‌انگیز این دروغ این جاست که بهای آن را یک میلیون عراقی با جان خود پرداخت کردند و کشورشان ویران شد. به‌عنوان یک آمریکایی، من و بسیاری دیگر فریاد زدیم این جنگ «به نام ما نیست». اما چه کسی گوش داد؟ کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد، بارها این تهاجم را مغایر با منشور سازمان ملل خواند، و زمانی که خبرنگاران برای شفاف‌سازی در گوشه و کنار فعال شدند، تأکید کرد که این تهاجم «یک جنگ غیرقانونی» بود. بدتر از یک جنگ غیرقانونی، این جدی‌ترین نقض اصول نورنبرگ از زمان محاکمات نورنبرگ بود ــ یک شورش و طغیان واقعی علیه قوانین بین‌المللی. نه تنها ایالات متحده، بلکه به اصطلاح «ائتلاف مشتاقان»، متشکل از ۴۳ کشوری که ظاهراً به منشور سازمان ملل متحد و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی متعهد بودند، عمداً به حاکمیت قانون بین‌المللی حمله کردند.

 انسان بعد از اینکه در مورد مرگ و زندگی به او دروغ گفته می‌شود، کمی ‌فکر می‌کند و در او یک شک و تردید سالم، درجاتی از احتیاط ایجاد می‌شود، و به‌طور منطقی فکر می‌کند که «آیا قبلاً چنین تبلیغاتی نشنیده‌ام؟»  اما نه. ما دبیر کل ناتو، ینس استولتنبرگ را زیر سئوال نمی‌بریم. به‌نظر می‌رسد توافق ضمنی وجود دارد که دروغ گفتن در مسائل دولتی «شرافتمندانه» است و زیر سئوال بردن آن، چیزی «غیر‌وطن‌پرستانه» می‌باشد ــ باز هم اصل ماکیاولیستی که اهداف ظاهراً خوب، ابزار شیطانی را توجیه می‌کند.

 ارتداد یکی از مشکلات هر دینی است. این اغلب زمانی اتفاق می‌افتد که رهبران یک دین وقیحانه به مؤمنان دروغ می‌گویند. وقتی مردم ایمان خود را به رهبری کنونی از دست می‌دهند، به‌دنبال چیز دیگری می‌گردند که به آن ایمان داشته باشند، مانند تاریخ، میراث، سنت. من به جرأت خود را یک وطن‌پرست ایالات متحده ــ و مرتد از دین ناتو ــ می‌دانم، زیرا من ایده «کشورم درست یا غلط» را رد می‌کنم. من می‌خواهم کشورم درست باشد و عدالت را اجرا کند ــ و وقتی کشور در مسیر اشتباه قرار دارد، می‌خواهم به آرمان‌های قانون اساسی، اعلامیه استقلال ما، آدرس گتیزبورگ بازگردد ــ چیزی که هنوز هم می‌توانم به آن باور داشته باشم.

 ناتو به‌عنوان دین کاملی برای قلدرها و جنگ‌افروزان سر برآورده است، بی‌شباهت به سایر ایدئولوژی‌های گسترده گذشته. رومی‌ها در اعماق وجود، به لژیون‌های خود افتخار می‌کردند، نارنجک‌داران فرانسوی با خوشحالی به‌خاطر افتخارات ناپلئون جان باختند، هزاران نفر از GIها ــ جنگاوران سیاه و سفید آمریکایی ــ کمپین‌های بمباران ویتنام، لائوس و کامبوج را تشویق کردند.

 من شخصاً ناتو را در رسم و رسوم یک قلدر روستایی می‌بینم. اما بیشتر آمریکایی‌ها نمی‌توانند از سایه‌های خود بپرند. از نظر عاطفی، اکثر آمریکایی‌ها شهامت رد رهبری خود را ندارند. شاید به این دلیل که ناتو خود را یک نیروی مثبت برای دموکراسی و حقوق بشر اعلام می‌کند. من از قربانیان هواپیماهای بدون سرنشین و اورانیوم‌های ضعیف شده در افغانستان، عراق، سوریه، یوگسلاوی می‌پرسم که درباره شجره‌نامه ناتو چه فکر می‌کنند.

 بسیاری از ادیان بر اساس این فرض که آنها و تنها آنها دارای همه حقیقت‌اند ــ و شیطان آن حقیقت را تهدید می‌کند، خودپسند، و خود ستوده‌اند. ناتو بر اساس این فرض که بنا به تعریف نیروی خوب است و نه شرّ، یک دین کلاسیک نفس‌گرا، خودکفا و خودخواه است. یک نفس‌گرا قادر به تأمل در خود، و انتقاد از خود نبوده و ناتوان در دیدن دیگرانی شبیه خود است ــ و دیگرانی با نقاط قوت و ضعف، و احتمالاً برخی از حقایق را نیز نمی‌تواند ببیند.

 ناتو بر اساس دگم «استثناء» ساخته شده که برای بیش از دو قرن است توسط ایالات متحده اعمال شده و می‌شود. بر اساس دکترین «استثناگرایی»، ایالات متحده و ناتو هر دو فراتر از قوانین بین‌المللی قرار می‌گیرند ــ حتی فراتر از قوانین طبیعی. «استثناگرایی» عبارت دیگری است برای شعار رومی‌ «quod licet Jovi, non licet bovi » **** ــ کاری که برای از ما بهتران مجاز است، مطمئناً برای انسان‌های معمولی مجاز نیست ــ ما «گاو» هستیم، گاوها. (در واقع این اصطلاح این را می‌گوید: چیزی که برای یک نفر حلال است، برای همه حلال نیست).

 علاوه بر این، ما در غرب آنقدر به «فرهنگ دروغ و تقلب» خود عادت کرده‌ایم ــ که وقتی کشور دیگری به سادگی قبول نمی‌کند که ما آنها را فریب دادیم، متعجب می‌شویم و واکنش نشان می‌دهیم. این فرهنگ تقلب تا آنجا در گوشت و پوست ما رسوخ کرده است که وقتی نسبت به دیگری تقلب می‌کنیم حتی خود متوجه آن هم نمی‌شویم. این نوعی رفتار سبعانه و درنده‌خویی است که تمدن هنوز موفق به ریشه کن کردن آن نشده است.

 اما، صادقانه بگویم، آیا ناتو نیز بازتابی از امپریالیسم قرن بیست و یکم، شبیه به استعمار نو نیست؟ ناتو نه تنها رقبای ژئوپلیتیکی را تحریک و تهدید می‌کند، بلکه در واقع کشورهای عضو خود را نیز غارت و استثمار می‌کند ــ نه برای امنیت خودشان ــ بلکه به نفع مجتمع نظامی ــ صنعتی. این باید برای همه بدیهی به‌نظر برسد ــ اما اصلاً بدیهی نیست ــ که امنیت اروپا در گفت‌وگو و سازش و درک دیدگاه‌های همه انسان‌های ساکن در این قاره نهفته است. امنیت هرگز با مسابقه تسلیحاتی و شمشیربازی یکسان نبوده است.

 طبق روایت اصلی، جنایاتی که ناتو در ۷۳ سال گذشته مرتکب شده است، نه جنایات، بلکه اشتباهات قابل تأسفی بیش نیستند. من به‌عنوان یک مورخ ــ نه‌تنها یک حقوقدان ــ تصدیق می‌کنم که ممکن است در نبرد برای حقیقت شکست بخوریم. کاملاً محتمل است که طی سی، پنجاه، هشتاد سال، پروپاگاندا و تبلیغات ناتو به‌عنوان یک حقیقت تاریخی پذیرفته شود ــ و به‌طرز محکم و استواری در کتاب‌های تاریخ تثبیت و تکرار و ظاهر گردد. این تا حدی به این دلیل است که اکثر مورخان، مانند وکلا، قلم‌هایی برای اجاره‌اند و راحت می‌توان آنان را اجاره کرد و یا خرید. این توهم را فراموش کنید که با گذشت زمان، عینیت تاریخی افزایش می‌یابد. برعکس، همه چیزهایی که امروزه شاهدان عینی می‌توانند آن‌ها را از بین ببرند، در نهایت به یک روایت تاریخی پذیرفته‌شده تبدیل می‌شوند، زمانی که کارشناسان همه مرده‌اند و دیگر نمی‌توانند روایت را به چالش بکشند. اسناد طبقه‌بندی شده را که با روایت در تضاد هستند فراموش کنید، زیرا تجربه نشان می‌دهد که آنها به‌ندرت می‌توانند یک دروغ سیاسی ریشه‌دار را وارونه سازند. در واقع، دروغ سیاسی تا زمانی که از نظر سیاسی مفید باشد، نمی‌میرد.

 متأسفانه، بسیاری از آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به خرید روایت‌های ناتو ادامه می‌دهند ــ شاید به‌دلیل این فکر که ما «آدم‌های خوب» هستیم و خطرات جدی در «آن بیرون»، ناتو را برای بقای ما ضروری می‌سازد؛ و این فکر آنان را راحت و بی‌دغدغه می‌سازد. همانطور که ژولیوس سزار در bello civile ‪” De “‬ نوشته است ــ quae volumus, ea credimus libenter ــ به آنچه که می‌خواهیم باور کنیم، باور داریم ــ به عبارت دیگر، mundus vult decepi  دنیا می‌خواهد فریفته شود، پس بگذار فریبش دهند.

 به‌طور عینی، گسترش ناتو و تحریک بی‌وقفه روسیه یک خطای ژئوپلیتیکی خطرناک بوده و هست، خیانت به اعتمادی که ما به مردم روسیه بدهکاریم – بدتر از آن – خیانت به امید صلح مشترک اکثریت عظیم بشریت. در سال ۹۱‌ـ۱۹۸۹ ما این فرصت و مسئولیت را داشتیم تا صلح جهانی را تضمین کنیم. غرور و خود‌بزرگ‌بینی این امید را از بین برد. مجتمع نظامی ــ صنعتی ــ مالی برای ادامه کسب میلیاردها دلار سود، متکی به جنگ همیشگی است. سال ۱۹۸۹ می‌توانست آغازگر دوره اجرای منشور ملل متحد، احترام به قوانین بین‌الملل، تبدیل اقتصادهای نظامی‌ اول به اقتصادهای امنیت انسانی و خدمات انسانی، کاهش بودجه‌های نظامی‌ بی‌فایده و هدایت سرمایه‌های آزاد شده به سمت ریشه‌کن کردن مالاریا، بیماری‌های همه‌گیر، و فقر باشد.

 مسئولیت این خیانت بزرگ به دنیا بر عهده کیست؟ رئیس‌جمهور فقید جورج اچ دبلیو بوش و مارگارت تاچر، نخست‌وزیر فقید بریتانیا، همراه با جانشینان خود و همه مشاوران جدید و حامیان «استثناگرایی»، همراه با اتاق‌های فکر و صاحب‌نظرانی که آنها را تشویق و ترغیب می‌کردند.

 این خیانت چگونه ممکن بود؟ فقط از طریق بی‌اطلاعی و تبلیغات. تنها با همدستی رسانه‌های شرکتی که ایده فوکویاما را در مورد «پایان تاریخ» و «برنده همه چیز را می‌گیرد» تحسین کردند و می‌کنند. ناتو برای مدتی از توّهم تنها هژمون بودن لذت می‌برد. این جهان واهی تک قطبی چقدر دوام آورد؟ و تا چه اندازه جنایت توسط ناتو برای تحمیل هژمونی خود بر جهان ــ علیه بشریت به‌نام «دموکراسی» و «ارزش‌های اروپایی» انجام شد؟

 رسانه‌های شرکتی وظیفه‌شناسانه بازی کردند و روسیه و چین را دشمنان قسم‌خورده ما اعلام داشتند. هر گونه بحث معقول با روس‌ها و چینی‌ها به‌عنوان «مماشات» خوانده می‌شد و می‌شود. اما آیا نباید در آینه نگاه کنیم و بپذیریم که تنها کسی که باید خود را آرام کند ما هستیم؟ در واقع، ما باید آرام باشیم و از تجاوز به دیگران دست برداریم ــ حملات نظامی ‌و اطلاعاتی را متوقف کنیم.
 اگر کشوری وجود دارد که اهمیت چندانی برای حاکمیت قانون بین‌المللی قائل نمی‌شود ــ و به‌عنوان «نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین» بلینکن شناخته می‌شود ــ افسوس، آن کشور من، ایالات متحده آمریکاست.

 از جمله معاهداتی که ایالات متحده نتوانسته آنها را تصویب کند عبارتند از: کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهدات، اساسنامه ICC (دیوان کیفری بین‌المللی)، کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها، معاهده آسمان‌های باز، پروتکل اختیاری کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک، پروتکل اختیاری کنوانسیون وین در مورد روابط کنسولی، کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق کودک، کنوانسیون کارگران مهاجر، کنوانسیون حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.…

در پایان روز می‌فهمیم که بر خلاف اورول Orwell، نه‌ هانتینگتون Huntington و نه فوکویاما Fukuyama درک درستی از قرن بیست و یکم نداشتند.

* https://www.counterpunch.org/۲۰۲۲/۰۱/۲۴/nato-as-religion/‎

آلفرد دی زایاس استاد دانشکده دیپلماسی ژنو است و به‌عنوان کارشناس مستقل سازمان ملل متحد در زمینه ارتقای نظم بین‌المللی دموکراتیک و عادلانه ۲۰۱۸ ــ ۲۰۱۲ خدمت کرده است.

** نویه زورشر زایتونگ یا نویه زوریخه سایتونگ یکی از روزنامه‌های قدیمی‌ و بسیار معتبر در کشور سوئیس است که به زبان آلمانی منتشر می‌شود. دفتر مرکزی روزنامهٔ نویه زورشر زایتونگ در شهر زوریخ قرار دارد.

*** فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ که به صورت F.A.Z.‎ هم نامیده می‌شود، از روزنامه‌های معتبر آلمانی ‌زبان و سراسری در کشور آلمان است. این روزنامه که یک شرکت سهامی است، عمدتاً به بنیاد فاتسیت تعلق دارد. F.A.Z.‎ از سال ۱۹۴۹ میلادی در آلمان منتشر می‌شود. دفتر مرکزی روزنامه فرانکفورتر آلگماینه در شهر فرانکفورت قرار دارد. 

**** quod licet Jovi, non licet bovi ترجمه تحت‌اللفظی این ضرب‌المثل لاتین می‌گوید: «آنچه برای مشتری حلال است برای گاو حلال نیست.» در اصطلاح آموزشی به‌معنای «آنچه برای یک نفر حلال است برای همه حلال نیست» به‌کار می‌رود.