درباره نتایج انتخابات ولایت کابل ووضع کاندیدان حزب
محمدولی
طولانی ساختن زمان اعلان نتایج انتخابات خود گواه بر مهندسی این نتایج میباشد. رژیم مسلط برکشور ازهمان جا تمویل وتسلیح ورهبری میشود که ح.د.خ.ا. هر ۲۶ ماه حمل در برابر سفارت ان میتنگهای وسیع دایر میکرد وان سفارت خانه را بنام لانه جاسوسی تحت ضربات کوبنده بیانیه ها قرار میداد زیرا ان کشور در صف مقابل حزب وحاکمیت کشور وحمایت وتسلیح وتمویل جنگنده های جهادی قرارداشت .بقایای ان حزب وشخصیتهای منفرد ان هرقدر تغیر لباس ، تغیر مشی وتغیر کلمات بدهند از ذره بین ان کشور جهانخوار وکینه توز وانتقامجو دور نمی مانند ازین جهت دوعامل را باید درین افتضاح در نظر داشت:
۱- کین توزی دموکراسی که با تقلب دراوردن کاندیدان مهندسی شده خواست وزنه چپ را در پایتخت کشور با ۳۰۰ رای برابر سازد.
۲- عدم انسجام وهماهنگی اعضای حزب وشاید هم عکس العمل منفی انها در برابر کاندیدان .ورنه ازسنجش بدور است که یک حزب با داشتن ۳۰۰ عضودر پایتخت کشور بتواند ثبت وراجستر قانونی شود .
نتیجه انتخابات باید در میان این دو مخمصه نهفته باشد .
بهر حالت باید ازین روند دو درس اموخت :
۱- باید خط صریح برناموی دربرابر جنگ واشغال داشت ودشمن را مشخص ساخت وبا شعار های مشخص علیه ان موضع سیاسی گرفت .
۲- به پرورش ذهنی اعضای حزب باید پرداخت تانشود که خلاف تعهدات سیاسی بحزب خود، رای خودرا بر اساس تعلقات قومی وسمتی وزبانی به کاندید مورد نظر خودش داده باشد .
تاجایکه دیده میشود این گرایش بحدی در بین احزاب معمول شده که حتی رهبران باوقار وصاحب اندیشه فرا قومی حزب را بزعم خود تعلق به قوم وزبان وسمت میدهند .
ببرک کارملی که درنهاد تفکر وعملش ذره ای از ین گرایشات منفی وجود نداشت کسی در صفحه فیسبوکش تصویرش را با برهان الدین ربانی بحیث چهره قومگرا وقهرمان این راه قرارداده بود اماکسی از پیروانش صدا بر نیاورد که در پای ان چهره تاریخی جنبش چپ کشور چنین اتهام وارد نیست.
دکتور نجیب الله که باتمام امکانات برای مناطق جنوبی کشور یک کندک قومی هم دست وپا نکرد وبرمبنای تفکر حزبی اش خودرا رئیس جمهور افعانستان نه یک قوم میدانست امروز قوم پرستان پشتون اورا یک چهره پشتون گرا ومتعصب معرفی میدارند وانتی پشتونهای حزبی وغیر حزبی بروی از همین زاویه می تازند .
اساسگذاران ح.د.خ.ا.(حزب وطن) مردمان صاحب فهم بلند سیاسی فرا قومی بودند .
محترم سلطانعلی کشتمند که از لحاظ تباری به ملیت هزاره تعلق دارند من در تمام دروان کارشان حرفی یا سخنی در مورد اینکه ایشان برای قوم خودشان کار بیشتر از سائر اقوام را انجام دهند نه شنیده بودم ایشان خودرا خدمتگار مردم افغانستان میدانستند نه قوم خودشان . وهمچنین دیگران .
اما امروز عده ای از کادر های سر خورده از شکست حاکمیت قلم میگیرندو با بی مسئولیتی تمام همان حزب ورهبران دارای طرح طبقاتی را متهم به طرح ملی وقومی وزبانی وسمتی میسازند این مصیبت از عقده ها وخوشبینی ها وبد بینی ها نشآت میکند که متآسفانه با این عمل شان تاریخ درخشان حزب سراسری وفرا قومی مارا به منجلابهای متعفن گرایشات منفی الوده میسازندواین جفای است که شاید دست دشمن دران بیدخل نباشد.
ماکه ازروز اول در حوزهای حزبی نشستیم تعلق به قوم وزبان وتبار را اخلاق جامعه فیودالی میگفتند وکسی نمی پرسید که اصل ونسب تباری ات چه است .
ما به انسان بودن وانسانیت وخدمت به مردم فخر میکردیم نه به تعلق تباری واین نوع اخلاق در سرشت سیاسی ما عجین شده بود ولی حالا فهمیده نمیشود که چرا به ارمانها وتعهدات خدمت به خلق به سوی کوچک اندیشی های تباری وزبانی رانده میشویم .
باید از درگیری به این جال شیاطین لا حول والله گفت وازان خودرا رهانید.