ابهامات در توافقنامهء دوحه و پیشبرد روند صلح و بازی های مرموز
نویسنده: مهرالدین مشید
توافقنامۀ چند لایه و پنهان، پیشبرد روند صلح و بازی های مرموز
توافقنامۀ آمریکا با طالبان صندوق جادویی را ماند که هر روز سرکلافۀ تازه ای از آن بیرون می شود. کلید راز آلود این صندوق در دست آمریکا است وهر ازگاهی که خواسته باشد بنا بر اقتضای شرایط اندکی از راز های سر به مهر آن پرده بر می دارد. این توافقنامه که در نتیجۀ دلالی خلیل زاد درغیاب حکومت افغانستان با طالبان امضا شده حتا شاهدی هم ندارد. از این رو امریکا دست باز دارد تا زیر پوشش توافقنامۀ دوم که به بهانۀ دلایل امنیتی رسانه ای نشده است، هر زمانی در تبانی با پاکستان و طالبان به آن بافزاید و یا از آن چیزی کم کند. این موضوع زمانی منطق پیدا می کند که سرپرست سفارت آمریکا از احتمال رهایی ۷ هزار زندانی طالب تا ده روز دیگر سخن زده است. اظهارات جدید ولسن به این حقیقت مهر تایید می گذارد که سردمداران نظام های سرمایه داری به بهای خیانت به منافع ملی کشور های دیگر تنها به منافع خود توجه دارند و آن را برای خود خط سرخ می خوانند. بحث بر سر توافقنامۀ چند لایه وپنهان و در ضمن مرموز آمریکا با طالبان در دوحه این سخن مارکس که سرمایه را به وامپیر یعنی خفاش خون آشام تشبه می کند که جز با نوشیدن خون به چیز دیگری عطش اش فروکش نمی کند. مارکس نظام سرمایه داری را یک سیستم غیرعادلانه و ضد انسانی و پر از مکر و فریب می خواند که مشتی از سرمایه داران خونخوار میلیون ها انسان را مورد بهره برداری قرار داده و سرنوشت آنان را بیرحمانه به بازی گرفته اند. او نظام کاپیتالیستی را نظام سیاسی ای می خواند که در نتیجۀ ورشکسته شدن سرمایه داران خورد بوجود می آید. هدف مارکس از وامپیر همین سرمایه داران اند که در تبانی با مافیا های نفتی و کارتل های کلان با نوشیدن خون میلیون ها انسان نه تنها سرنوشت میلیون ها انسان را در کشور های شان؛ بلکه با لشکرکشی های خونین حیات میلیون ها انسان در کشور های دیگر را نیز به بازی می گیرند. از این رو دموکراسی در غرب ابزاری در دست شماری سرمایه داران است که بر سیستم سیاسی و نظامی و فرهنگی کشور های شان مسلط اند و بر همگان فرمان می رانند. این سرمایه داران اند که به مثابۀ قدرت های سایه تمامی سیستم ها را به استخدام خود درآورده اند. سیاستگران در دست آنان ابزار سیاسی و نظامیان در دست آنان ابزار نظامی و اقتصادی ای بیش نیستند.
ممکن این نگرانی ها بود که بینانگذاران نظریۀ جمهوریت مانند افلاطون و ارسطو از همان آغاز نگران این موضوع بودند. آنگاه که کشته شدن سقراط به جرم خدایان، افلاطون را وادار به دفاع از جمهوریت کرد و او برای نجات دانشمندان و فیلسوفان خواهان رهبری جامعه بدست فیلسوف شد. او باور داشت که فیلسوف خطا نمی کند و جامعه را به به سوی عدالت رهنمون می کند. ازاینکه ارسطو نظریه جمهوری زیر اداره یک فیلسوف ، ارایه شده توسط استاد خود را آرمانی وعملی نمی دا نست ، با نوشتن” سیا ست” ، طرح ونگاه عملی برای رهبری جا معه ارا یه کرد. مطا لعه ای دقیق “جمهوری ” افلاطون و”سیا ست” ارسطو، نشان می دهد که هردو فرهنگ سازبزرگ تاریخ فلسفی وسیا سی جهان، ازابزار شدن دموکراسی برای به قدرت رسیدن فرصت طلبان هراس دا شتند. امروز می بینیم که درکشورهای مسلمان از افغانستان تا الجزایر، نه تنها نظامی های کود تا چی پا یه گذار جمهوری های قلا بی شده اند؛ بلکه برگزار کننده گان انتخا بات های ریا ست جمهوری، با فرصت سازی برای تقلب انتخابات های ریاست جمهوری را به تقلب بردند و حتا در شماری کشور ها مانند پاکستان با مداخلۀ اردش آرای مردم را به بازی گرفتند و حکومت های غیرمشروع را بر مردمان کشور های شان تحمیل کرده اند. امروز در غرب می بینیم که این کارتل ها و تراست ها اند که در تبانی به مافیا های کلان قاچاق اسلحه و مواد مخدر با استفاده از تهاجم کشور های سرمایه داری ثروت های زیر زمینی کشور های تحت تهاجم را به غارت می برند و با توسعۀ کشت مواد مخدر زمینه را برای قاجاق هیرویین میسر می سازند. چنانکه نظامیان امریکایی در جنگ های کشور های جنوب آسیا مانند کمبودیا و لائوس و ویتنام هزاران تن مواد مخدر را در تابوت ها به بیرون از این کشور قاچاق کردند. به همین گونه نظامیان خارجی بویژه بریتانیا در تبانی با نظامیان آمریکایی عین عمل را در هلمند افغانستان انجام دادند. چنانکه یک گزارش سازمان ملل افشا کرد که نظامیان خارجی دهقانان هلمندی را حمایت مالی کرده و آنان را وادار به زرع کوکنار کرده اند.
به همین گونه این سرمایه داران امریکا اند که از میلیارد ها دالر پولی که این کشور در افغانستان هزینه کرده است، بیشترین آن به جیب آنان و شرکای مافیا ها ولابی های نفتی، اسلحه و سیاسی آنان رفته است. گفته می توان از جمله در حدود یک تریلیون دالری که امریکا در بخش های نظامی و بازسازی در افغانستان هزینه کرده است، بیشترین آن به جیب لابی های نفت و اسلحه و سیاسی رفته است. زیرا قرار داد های کلان را شرکت امریکایی اخذ و آن را بالای دیگران به فروش می رسانند و دست به دست شدن قرار داده ها در کنار آنکه به افزایش فساد کمک می کند، کیفیت پروژه ها را نیز پایان آورده است. از همین رو است که تمامی پروژه هایی که تاکنون در بخش های سرک سازی و ساختمانی و احیای مجدد در افغانستان عملی شده اند، کیفیت آنها ضعیف بود و به زودی تخریب شده اند. این موضوع تنها از غارت امریکایی ها و شماری شهروندان افغانستان پرده بر نمی دارد؛ بلکه از حکومتداری ضعیف و ناتوانی زمامداران و مقام های افغانستان نیز پرده بر می دارد. هرگاه در راس زمامداران دلسوز به کشور و مردم در راس قرار می داشتند و برای امریکایی ها فرصت نمی دادند که این پول ها را بی رویه مصرف کنند. خیانت کمپنی های امریکایی به اینجا هم پایان نمی یابد؛ بلکه برای انتقال اسلحه و مهمات از مناطق تحت کنترول طالبان ده ها میلیون دالر برای طالبان دادند تا از آن محل ها بدون مزاحمت عبور کنند. چنانکه چند روز پیش رویترز گزارش داد که خانواده های صدها سرباز امریکایی که علیۀ شرکت مخابراتی MTN به محکمه عارض شده و ادعا کرده اند که این شرکت با گروه های شبه نظامی در افغانستان کمک می کند، دربرابر این استدلال شرکت که قضیه نباید در امریکا محاکمه شود، اسناد تقدیم کردند. عارضین می گویند که این شرکت بیش از ۱۰۰ میلیون دالر برای القاعده و طالبان داده تا برج های مخابراتی این شرکت تخریب نشود. در عریضه همچنین گفته شده که امتیان برای مختل کردن عملیات استخبارات امریکا این برجها را شبانه تعطیل میکند.
هدف از اشاره به نکات بالا موجودیت فریب و پنهان کاری و دروغ و سازش در نظام های سرمایه داری است که حتا به ارزش هایی چون دموکراسی و جمهوریت هم وقعی نمی گذارند که غرب در نتیجۀ انقلاب ها و تحولات بزرگ بیشتر از ۵ صد سال به آن رسیده است. حضور و نفوذ و حاکمیت سرمایه داران در دستگاه های حکومتی غرب سبب شده که حتا میثاق ها و توافقنامه ها و قول و قرار های این حکومت ها را چند لایه مرموز شود و زمامداران غربی بازی های پنهانی را برضد کشور های جهان سوم به کار بگیرند. معاملۀ امریکا با طالبان هم ریشه در همین بازی ها دارد و می بینیم که مقام های امریکایی ها چنان سینۀ بخشش و گذشت و انعطاف پذیری در برابر طالبان را گشوده اند که حتا میثاق های شان با طالبان را فراموش کرده اند.
توافقنامۀ دوحه روی این چهار محور متمرکز است؛ ضمانتها و میکانیسمهای عملی برای جلوگیری از استفاده از خاک افغانستان از سوی هیچ گروه یا فردی علیه امنیت ایالات متحده و متحدانش؛ ضمانتها و میکانیسمهای عملی و اعلام یک برنامه زمانی برای خروج تمام نیروهای خارجی از افغانستان؛ پس از اعلام این ضمانتهای اشاره شده با حضور شاهدان بینالمللی، طالبان مذاکرات بینالافغانی را با جوانب افغان در دهم مارس/مارچ ۲۰۲۰ آغاز خواهد کرد و آتشبس جامع و دایمی شامل اجندای مذاکرات بینالافغانی باشد و شرکت کنندگان نشست بینالافغانی در مذاکراتشان روی تاریخ و چگونگی این آتشبس دایمی بحث و مشخص میکنند. برای عملی کردین این طرح، این تدابیر در نظر گرفته شده است: خروج نیروهای آمریکایی به شمول افراد ملکی غیر دیپلماتیک، پیمان کاران، مشاوران و نیرو های حمایتی این کشور درظرف ۱۴ ماه؛ البته طوری که در ظرف ۱۳۵ روز سطح نیروهای آمریکایی به ۸۶۰۰ نفر خواهد رسید و نیروهای ائتلاف هم به همین میزان کاهش خواهند یافت. آمریکا، متحدان آن و ائتلاف، نیروهای خود را از ۵ پایگاه در افغانستان خارج خواهند کرد. در صورت عملی شدن موفقانه قطع رابطه طالبان با گروههایی هراسافگن، آمریکا و متحدان آن در مدت ۹.۵ ماه باقی مانده نیروهای خود را از افغانستان خارج خواهد کرد. در ادامه این بخش آمده که آمریکا باید ۵ هزار زندانی طالبان در زندانهای دولت افغانستان و یک هزار زندانی اسیر گروه طالبان تا ۱۰ مارچ ۲۰۲۰ آزاد شوند تا گفت و گو ها میان افغانان آغاز شود. با آغاز مذاکرات بینالافغانی، آمریکا بررسی تحریمها علیه اعضای گروه طالبان را آغاز میکند با این هدف که در صورت پیشرفت در مذاکرات بینالافغانی تحریمها علیه این گروه تا ۲۷ اگوست ۲۰۲۰ برداشته شود. آمریکا همچنین از اعضای دایمی شورای امنیت خواهد خواست تا اعضای طالبان را از فهرستهای سیاه مربوط خود بیرون کنند. آمریکا و متحدانش تعهد خود را برای عدم تهدید یا استفاده از زور در برابر تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی افغانستان و یا دخالت در امور داخلی این کشور تجدید میکند.
در برابر آن طالبان تعهد کرده اند که آنان به اعضای خود، فرد یا گروهی از جمله القاعده اجازه نخواهد داد تا از خاک افغانستان برای تهدید آمریکا و متحدان آن استفاده کند؛ طالبان به آنهایی که میخواهند امنیت آمریکا یا متحدان آن را با تهدید روبرو کنند پیام واضح میفرستد که در افغانستان جای ندارند و به اعضای خود دستور میدهد که با چنین گروههای همکاری نکنند؛ طالبان جلو هر گروهی را که بخواهد از افغانستان علیه امنیت آمریکا و متحدان آن تهدید ایجاد کند، می گیرد و اجازه جذب نیرو، آموزش و تمویل را به آنها نداده و از آنها میزبانی نخواهد کرد؛ طالبان متعهد است با گروههایی که در افغانستان پناه میگیرند مطابق به قوانین بینالمللی مهاجرت و مواد این توافقنامه برخورد کند تا آنها نتوانند امنیت آمریکا و متحدان آن را تهدید کنند و طالبان به گروههایی که امنیت آمریکا و متحدان آن را تهدید میکنند، ویزه، پاسپورت، جواز سفر یا هیچ نوع اسناد قانونی نخواهد داد تا آنها بتوانند وارد افغانستان شوند.
پیش از آغاز مذاکرات میان جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان در دوحه، حکومت افغانستان بربنیاد توافقنامهء صلح امریکا و طالبان، بیش از پنجهزار زندانی این گروه را آزاد کرد. این در حالی است که به گزارش سازمان ملل طالبان روابط شان را به القاعده قطع نکرده، زندانیان رها شده به میدان های جنگ رفته اند و طالبان بیش از هر زمانی خشونت ها را افزایش داده اند. آغاز تا پایان این توافقنامه گویای دادن امتیاز به طالبان است و در ضمن به پناه گاه ها و مراکز تروریستی طالبان در پاکستان اشاره ای هم نشده است. در حالی که طالبان به تعهدات خود تا کنون عمل نکرده ان و اما در همین حال راس ویلسن، سرپرست سفارت ایالات متحده در افغانستان میگوید که طالبان انتظار دارند تا کمتر از ده روز دیگر هفتهزار زندانی دیگر این گروه از زندانهای حکومت افغانستان آزاد شوند. وی تأکید کرد «بخش مشخصی در ارتباط به هفت هزار زندانی دیگر طالبان در توافقنامهء امریکا و طالبان جا داده شدهاست. و اگر محاسبه شوند، طالبان تحت شرایط این توافقنامه توقع دارند که این زندانیان تا نیمههای ماه دسمبر رها شوند. من تاریخ مشخص آن را به یاد ندارم. این دیدگاه ماست. از آنجایی که مربوط ما میشود همه بخشهای توافقنامهء امریکا و طالبان با یکدیگر گره خوردهاند. شما نمیتوانید یک بخش آن را بکشید و بگویید این بخش باید باشد در حالی که بخشهای دیگر نباشند.» در همین حال سخنگوی هیئت مذاکره کنندهء طالبان در قطر گفت که در دیدار روز ۱۶ قوس خلیلزاد، فرستادهء ویژهء امریکا برای صلح افغانستان با اعضای گروهء طالبان نیز روی رهایی زندانیان این گروه گفتوگو شدهاست. دو روز پیش از این اظهارات سفیر امریکا رییسجمهور غنی در نخستین نشست شورای عالی مصالحهء ملی گفت که حکومت افغانستان با رهایی بیش از پنجهزار زندانی طالبان تعهدش را برای صلح ادا کردهاست و اکنون نوبت طالبان است که به تعهدات شان عمل کنند و آتشبس اعلام کنند. سرپرست سفارت امریکا در بخش دیگر از سخنانش، تأکید کرد که رهبران سیاسی افغانستان باید با یک اجماع سیاسی مشترک از بهر رسیدن به صلح در روند صلح تصامیم جدی و دشواری اتخاذ نمایند.
مقام های آمریکایی پس از امضای توافقنامه با طالبان اعلان کردند که یک توافقنامۀ دیگر هم با طالبان دارند و اما به دلیل ملاحظات امنیتی از افشای آن خودداری کردند. گفته شد که در توافقنامۀ دومی معلومات در مورد پایگاه های امریکایی در افغانستان بود تا مورد حملۀ طالبان قرار نگیرند. اما سخنان ولسن مبنی بر رهایی ۷ هزار طالب دیگر نشانگر این است که توافقنامۀ دومی شامل یک سلسله قول و قرار های پنهان خلیل زاد با طالبان است که مقام های امریکایی از افشای آن خودداری کردند. این مقام آمریکایی در حالی از رهایی ۷ هزار زندانی طالب سخن می گوید که زندانیان رها شدۀ پیشین طالبان خلاف تعهد شان همه به میدان های جنگ رفتند و شماری جسد های آنان در میدان های جنگ شناسایی شدند. در عین زمان خلیل زاد با ملابرادر روی رهایی افراد آنان از لیست سیاه صحبت کرده است. از امتیاز دهی های نامحدود آمریکا به طالبان فهمیده می شود که خلیل زاد قول و قرار های زیادی با طالبان داده است که حکومت و مردم افغانستان از آنها آگاهی ندارند. از مخفی کاری های آمریکا با طالبان فهمیده می شود که به حاشیه راندن حکومت و مردم افغانستان از مذاکرات در اصل خواست آمریکا بوده تا معاهده های پنهان این کشور با طالبان افشا نشود. اعلام تازه مقام سفارت آمریکا مردم افغانستان را شگفت زده گردانیده است که چگونه آمریکا با طالبان در تبانی با پاکستان سرنوشت مردم افغانستان را به بازی گرفته اند. از گفته های ولسن فهمیده می شود که خروج زود هنگام نیرو های امریکایی از افغانستان برنامۀ از قبل تعیین شده بوده که اکنون اعلام شده است. حتا ترس آن می رود که آمریکا در آخرین تحلیل در صورت به نتیجه نرسیدن گفت و گو ها در دوحه مانند سال ۱۳۷۵ حاضر به فرصت سازی سقوط حکومت به دست طالبان شود. بنا بر این اعلام جدید ولسن هشداری به حکومت و مردم افغانستان است تا هوشیار باشند و در برابر توطیۀ آمریکا- پاکستان- طالبان یکدست عمل کنند. حال به حکومت و گروه های سیاسی افغانستان است تا اختلاف های شان را کنار بگذارند و با عبور از قدرت طلبی و برتری خواهی روی منافع ملی تمکین کنند تا مبادا خدای نخواسته روزی برسد کهمانند سال ۱۳۷۵ همه فرار کنند و مردم افغانستان را به زیر کیبل و شلاق طالبان بیفکنند و آنگاه پشیمانی هم سودی نخواهد داشت. از انعطاف ناپذیری ها و برتری خواهی های طالبان فهمیده می شود که آمریکایی ها با دلالی خلیل زاد پشت آنان را چرب کرده و در تبانی با پاکستان برنامه های شومی در پیوند به افغانستان دارند و بر سر سرنوشت مردم افغانستان باهم معامله کرده اند. هرگاه حکومت و گروه های سیاسی و افغانستان باهم متحد نشوند و دست مردم افغانستان را نگیرند و از فرصت پیش آمدۀ صلح استفادۀ اعظمی ننمایند، برتری طلبی ها و تمامیت خواهی های طالبان را مهار ننمایند، بدون تردید مردم افغانستان آیندۀ خطرناکی را در پیش رو خواهند داشت.
این در حالی است که روند صلح افغانستان خیلی پیچیده، دشوار، مرموز و زمانگیر است و به نتیجه رسیدن آن مشکل تر از عبور از هفتاد خوان رستم است. چنانکه گفت و گو های دوحه پس از سه ماه مذاکرات دشوار و نفسگیر به تعویق افتاد. هیئتهای مذاکره کنندۀ حکومت افغانستان و طالبان اعلان کردند که قرار است دو دوم مذاکرات صلح در دوحه به تاریخ شانزدهم ماه جدی آغاز شوند. محمد نعیم، سخنگوی دفتر در قطر و نادر نادری، عضو هیئت مذاکره کنندۀ حکومت افغانستان این موضوع را تایید کردند و گفتند که هیئتهای مذاکره کننده در دوحه، فهرست نخستین دربارۀ آجندای مذاکرات صلح را با یکدیگر شریک ساختهاند. در همین حال حمدالله محب، مشاور امنیت ملی رییسجمهور در تویترش پیشنهادی را برای طالبان مطرح کرد و از آنان خواست که دور بعدی مذاکرات صلح را در افغانستان انجام دهند و درضمن گفت، دولت دربارۀ مکان این گفتوگوها ملاحظهیی ندارد و آمادهاست هر مکانی را که طالبان پیشنهاد کنند بپذیرد. سخنگوی طالبان به رادیو آزادی گفت که در مورد این پیشنهاد حکومت بعداً نظر خود را ابراز میکنند. این اظهارات طالبان نشاندهندۀ نرمش آنان است؛ زیرا در گذشته ها در این موارد پاسخ شان تند و منفی بود. پیشبرد روند صلح در داخل افغانستان نه تنها هزینۀ اضافی را کاهش میدهد که به مردم افغانستان توان مالکیت و نظارت از این روند را نیز میدهد. هیئت های دو طرف با استفاده از فرصت با رهبران شان به مشوره های بیشتر بپردازند تا هیئت ها برای انعطاف پذیری های بیشتر آماده شوند. این در حالی است که ملا نیازی یکی از فرماندهان ناراضی طالبان در هلمند گفت که هیئت دوحه وابسته به آی اس آی است و از خود صلاحیت ندارد. از سخنان او فهمیده می شود که طالبان برای رای زنی با آی اس آی وارد پاکستان شده اند. برهمگان آشکار است که اسلامآباد بحث صلح را برای امتیاز گرفتن از آمریکا و کاهش فشارها بر خود، آغاز کرده است. پاکستان نفوذ زیادی بر سیاستمداران ما دارد. در حکومت نفوذ دارد و از حربه فشار و مهرههایی که دارد و طالبان، استفاده میکند. پاکستان هم مبتکر و صاحب جنگ است و هم صاحب صلح. در هر حالت اگر صلح بتوانند منافعش را تامین کند، از آن استفاده میکند وگرنه ماشین جنگ را همچنان هدایت خواهد کرد.
مذاکرات در حالی به تعویق افتاده که هیئت های دو طرف پس از هشتاد روز مذاکره روی کارشیوه و مقدمه به توافق رسیدند و چند روزی هم در رابطه به اجندای گفت و گو ها بحث کردند و اما نظر به گزارش رسانه ها حکومت افغانستان برای برقراری آتش بس و طرف طالبان برای تشکیل حکومت موقت چانه زنی کردند که این چانه زنی ها هنوز به نتیجه ای نرسیده است. از وضعیت مذاکرات پیدا است که هنوز ضریب انعطاف پذیری ها به صفر تقرب می کند و این تقرب نشانگر این است که هنوز در کفش ها ریگ است و ارادهء چندانی برای صلح هنوز بوجود نیامده است. ازسویی هم طالبان نیرومند تر شده، استراتیژی جنگ آنان تغییر نموده و جایگاهی بیشتر از یک گروۀ هراس افگن پیدا کرده اند. بهانه جویی ها نشان می دهد که هنوز هفتاد خوان رستم فراراهء مذاکرات موجود است و اگر بگوئیم که بک خوان آن پیموده شده و ساید مبالغه باشد. این در حالی است که اختلاف های سیاسی در داخل موجود و چرخ شورای عالی مصالحه هم به درستی به راه نیفتاده است. از سویی هم پیروزی جو بایدن در آمریکا هم افق تازهای را در افغانستان گشوده است. این که کشور به چه سمتی پیش میرود؟ و چه تهدیدها و فرصتهایی پیش روی افغانستان وجود دارد؟ هنوز پرسش هایی اند که تا کنون پاسخ واضح ندارند. باور ها بر این است که طرف ها حاضر به قربانی بیشتر شوند. این بار باید مجال آن پیدا شود که مردم، سیاستمداران را قربانی کنند، چون درگذشته سیاسیون بودند که مردم را قربانی کردند. در این میان چیزی که نگران کننده است، این که اوضاع نظامی کشور هر روز پیچیده تر و حرکت ها و مانور های نظامی زیر چتر راکت پراکنی ها پیچیده تر از آن می شود. هنوز که کم ترین نشانه ای از پایان جنگ در افغانستان معلوم نیست و دیده شود که عاملان اصلی جنگ نیابتی افغانستان چه وقت حرف آخر و تصمیم نهایی را می گیرند و گرهی را که تا کنون با دندان گشوده نشده آنرا با دست بگشایند. یاهو