شکوه

دیگر بهار نارد فصل خزان پیری گل نشگفد ازین بعد در گلستان پیری ای وای و ای دریغا درد است و نامرادی بی حالی است و سستی اینست نشان پیری در باغ زندگانی دیگر طراوتی نیست هم کوچ کرده بلبل از آشیان پیری آنگونه کی توانم درد وطن سرایم قاصر بود کلامم با این زبان…
بیشتر بخوانید