پلان آلمان نازی برای کشاندن پای افغانستان به جنگ دوم جهانی در برابر اتحاد شوروی و بریتانیا

ترجمه و تحشیه از خلیل وداد
برگرفته از سایت:
شکست آلمان در جنگ جهانی اول ضربه شدیدی به اینکشور بود که عقدهُ شکست نظامی- سیاسی و شرایط فلاکتبار اجتماعی و اقتصادی زمینه یی برای پیدایش و گسترش پندارهای ناسیونال سوسیالیتی و فاشیستی در کشور شد. در چنین زمانی در آغاز سالهای ۳۰ سده گذشته آدولف هیتلر در رأس حزب ناسیونال سوسیالیزم با طرحهای بلند پروازانه و جالب اجتماعی- اقتصادی و سیاسی نژادپرستانه از شهرت جدی در آلمان برخوردار شده و توانست در سال ۱۹۳۳ به کرسی صدراعظمی آلمان تکیه زند.
همزمان آلمانیها در افغانستان بگونه جدی فعال بوده، پروژهایی را مدیریت نموده و ازجمله در لیسه مشهور نجات (امانی) مشغول تدریس شاگردان و فعالیتهای تبلیغی بودند. آلمان به افغانستان همچون تخته خیز تجاوز به شوروی و رهیابی به هندوستان میدید. برخی رهبران جوان افغان مانند سردار داوود خان در نزدیکی با آلمان اهدافی مبنی بر گسترش نفوذ افغانستان از حساب هندوستان و آسیای مرکزی شووروی را دنبال میکردند.
پیلگر مآمور ارشد آلمان نازی در کابل در زمان جنگ جهانی دوم در ینباره نوشته است: «من بنا به دعوت «نعیم خان معاون صدر اعظم به نزدش رفتم. در این ملاقات نعیم خان ادعا داشت که دولت افغانستان در مجموع با سیاست های آلمان موافق است و علاوه براین دولت افغانستان در عملیاتهای آینده در خاک شوروی حاضر به همکاریهای نظامی میباشد.»
در بحبوحه جنگ جهانی دوم در افغانستان شبکه پروپاگندی و جاسوسی جرمنی گسترش یافته و هواداران زیادی را از جمله اشراف و نخبه گان کابل بخود جلب کرد.
در سالهای جنگ دوم جهانی افرادی از خاندان سلطنتی افغانستان به آلمانها تماس گرفته و خواستار همکاری سیاسی و نظامی با آلمان در صورت ماندن «آل یحیی» در رأس پادشاهی در دوره پس از جنگ شدند.
فعالترین شخص جوان خاندان سلطنتی هوادار آلمان فاشیستی سردار محمد داوود بود، که به خودخواهی و جاه طلبی شهره عام و خاص بود. جالب است که در میان شبکه مأموران دولتی نامهای سردار شاه محمود خان وزیر حربیه، محمد حسین خان رییس کورس عالی افسران، یکعده معاونان وزرأ و افسران دست اول اردو و پولیس افغانستان ، والی کابل و تحصیل کردگان آلمان تا سطح زنان روسپی شامل بودند.
تا ماه سپتامبر ۱۹۴۲ دولت افغانستان شروط اولیه ورود به جنگ برضد اتحادجماهیر شوروی را اعلان میکند. این شروط عبارت بودند از:
پایان موفقیت آمیز عملیات ارتش آلمان در قفقاز و آسیای میانه.
تصمیم نهایی آلمان و ایتالیا در مورد حمله به هندوستان.
تشکیل «ممالک آزاد اسلامی» در آسیای مرکزی و شرق میانه توسط کشورهای محور.
در ارتباط با بند آخر این شرط نامه نعیم خان تصریح کرد که:
«افغانستان آمادهء ورود به چنین سیستم دولتی است.»
شکست سخت لشکرهای آلمان در شهر استالینگراد شوروی آغاز شکستهای بعدی نازیستهای رایش سوم بوده و نقطه پایان عملیتها آلمان در قفقاز، ایران و افغانستان بود.
برخی اعضای خاندان سلطنتی از جمله سردار داوود خان که برنامه کودتای نظامی علیه ظاهر شاه را داشت نیز تغییر مسیر دادند. چنانچه داوود خان در پایان نبرد ستالینگراد به نفع اتحاد شوروی به سفارت شوروی آمده و از نام زمامداران کابل پیروزی اتحادشوروی را تبریک گفته ابراز همکاری کرد.
با این مقدمه میخواهم توجه خوانندگان را به ترجمه مقاله کوتاه زیرین ازسایت
مبذول نمایم. قابل یادآوری میدانم که بجز از عکس سیاه سفید در متن، فوتو کاپیهای دیگر از کتاب «چپاولگران از بازی خارج میشوند»، کاپی شده و به ترجمه و تحشیه اضافه شده اند.

Gedeeld met Je vrienden
استخبارت وزارت دفاع آلمان («آبویر») طرح حمله افغانستان به اتحادشوروی را آماده کرده بود
تاجاییکه هویداست، در سالهای جنگ دوم جهانی (جنگ کبیر میهنی شوروی)، اتحاد شوروی برای تأمین امنیت خویش مناطق شمالی ایران را اشغال نمود. با این حال، در مرزهای جنوبی اتحاد جماهیر شوروی کشوری دیگر بنام – افغانستان نیز وجود داشت که به طور بالقوه تهدیدی به شمار میآمد. در اوایل دهه ۱۹۴۰مأموران نظامی آلمان نازی («آبویر») تلاشهای گوناگونی در جهت تحریک پادشاه افغانستان را به مقابله با اتحاد جماهیر شوروی انجام دادند.
«تحرک شادمانهٔ دودمان نادر»
اگرچه تاریخ نوین افغانستان دورههایی از روابط گرم با اتحاد جماهیر شوروی را تجربه کرده بود، اما احساسات ضدشوروی در این کشور هنوز پایدار مانده بود. این احساسات توسط باسماچیها (مبارزان مسلمان آسیای مرکزی، مترجم) که از مرز دوکشورعبور کرده بودند و همچنین مهاجران تأثیرگذار از خیوا و بخارا که بوسیله ارتش سرخ سرکوب شده بودند، تقویت میشد. در آنزمانها میان افغانستان و آسیای مرکزی مرزهای روشن قومی وجود نداشت، بنابراین حلقههای حاکم در کشور پادشاهی (افغانستان) آرزوی گسترش قلمرو از حساب جمهوریهای شوروی را در سر میپروراندند. نقشههای توسعهطلبانه افغانها برای شبکه گستردهٔ ماموران «آبویر» در کابل بسیار موثر و بهموقع بود. حتی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، آلمانها با مقامات و وزیران افغان مذاکره کرده و سودهای احتمالی حمله به اتحاد جماهیر شوروی را برایشان تشریح میکردند.مگر دستگاه دیپلماسی دولت شاهی (افغانستان) در راستای حمله هیتلر به شوروی عجله نکرده و موقفی محتاطانه اتخاذ نمود. بهر حال خبر آغاز جنگ در کابل با شور و شوق مواجه شد.
بقول پژوهشگر یوری بولاتوف «منابع اطلاعاتی از نشاط شادمانهٔ سلسلهٔ حاکم نادری (آل یحیی مترجم) به دلیل حمله به شوروی خبر میدادند. در همان روزهای نخست جنگ، شاه افغانستان محمد ظاهرشاه، از منابع مالی شخصی خود مبلغ قابل توجهی برای برگزاری مراسم شکرگزاری اختصاص داد و اعلام کرد که خطر حملهٔ نظامی شوروی به افغانستان برطرف شده است. محمد هاشمخان صدر اعظم، به افغانهای نزدیک به خود اظهار داشت که شوروی شکست خواهد خورده، تضعیف خواهد شده و به نفع افغانستان تقسیم خواهد شد».
و این تنها نبود، مسأله به حدی رسید که خود سردار محمد داوود، پسر کاکای محمد ظاهرشاه، تهیه نقشه لشکرکشی نظامی به شوروی را بر عهده گرفت. و با این حال، رژیم کابل برای نازیها تا حد لازم خشونتآمیز(جنگی) به نظر نمیرسید. «آبویر»در ژرفا طرح نقشهای برای کودتای دولتی در افغانستان را شکل داد. آلمانیها قصد داشتند که بر تخت سلطنت پادشاهی، امیر سابق کشور اماناللهخان را که در تبعید در ایتالیا زندگی میکرد، بنشانند. امانالله که روزگاری به عنوان دوست اتحاد جماهیر شوروی شناخته میشد، با پس گیری قدرت به نظر نازیها به راحتی میتوانست به یک عروسک فرمانبردار آنان تبدیل شود.
یک جهت دیگر کاراجنتوری آلمان تأمین ارتباط با مهاجران روسیه تزاری موسوم به «سفیدها» که مشغول نبرد پارتیزانی در آسیای مرکزی بودند، بشمار میرفت. همچنان امیر (مخلوع – بخارا مترجم) سید عالمخان، رهبر روحانی ترکمنها (خلیفه) قزل ایاق و فرمانده باسماچیان قرغزهای پامیر کامچی بیک نیز رابطه هایی با آلمانیها داشتند.
شکست مأموران (اجنتها)ی آلمانی
اداره جاسوسی (ریزدنتوری) کابل شوروی زیر رهبری آلله ویردیوف که تشکیل کوچک متشکل از ۵ کادر مسلکی و ۱۵ اجنت را در اختیار داشت، توانست در برابر آلمانیها مقابله کند. مگر روسها توانستند، بکمک انگیسها بر حزب هوادار آلمان «جرمن فیل» در کابل پیروز شوند.
چنانچه ظاهرشاه پیشنهاد اخراج متخصصان آلمانی و ایتالیایی که مستقیماً با فعالیتهای سفارت ارتباطی نداشتند، را پذیرفت. آنزمان تنها در کابل حدود ۳۰۰ آلمانی وجود داشتند – که این رقم بسیار بیشتر از سایر اروپاییها بود. به تاریخ ۵-۶ نوامبر ۱۹۴۱ لویهجرگه سراسری افغانستان (مجلس موسسان) تصمیم شاه درباره ممنوعیت استفاده قدرتهای خارجی از افغانستان برای اهداف نظامی را تأیید کرد. به این گونه، طرح هیتلریها برای تحمیل «جبهه دوم» در جنوب بر مسکو ناکام ماند. در لحظات کلیدی جنگ بزرگ میهنی، چون نبردهای استالینگراد، بازگرداندن لشکرها به آسیای مرکزی میتوانست سرنوشت کل کمپاین جنگ را تحت تأثیر قرار دهد.
در مورد جنبش باسماچی، آلمانیها موفق شدند در شمال افغانستان شبکه اطلاعاتی «یونیون» («فال») را ایجاد کنند که تا سال ۱۹۴۳ فعالیت میکرد. رهبر (روحانی) ترکمنها خلیفه) قزل ایاق در تابستان ۱۹۴۲ آماده بود تا ده هزار رزمنده را علیه اتحاد جماهیر شوروی بسیج کند (گرچه به آلمانیها حتی از چهل هزار نفر خبر داده بود). قرار بود تمویل این حمله به شمال توسط امیر سابق بخارا، سید عالمخان، انجام شود که برای این کار بخشی از گنجهای خود را نیز فروخت. مگر پس از دستگیری عوامل آلمانی، پلیس افغانستان بدون دشواری سازمان «فال» را سرکوب کرد.









