مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

ګوند، ائتلاف او خوځښت

نور محمد غفوری  په ټولنیزو فعالیتونو کې د ګډون وسیلې   د سیاسي…

از روزی می‌ترسم 

از روزی می‌ترسم  که سرم را بر روی سینه‌ات بگذارم و تپش…

چرا نجیب بارور را شماتت و تقبیح نماییم ؟

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی           به…

«
»

پرخاش باغبان وطن

نصیراحمد «مهمند »                                                                         مارچ۲۰۱۵میلادی

تخم دیګربکف آریم وبکاریم زنو      کانچه کشتیم زخجلت نتوان کرد درو

تجارب تاریخ میرساند که نظام های ملوث، تحمیلی وقدرت طلب غا صب وبی انصاف هرچه باشند وبه هراسم ورسمی که خودراجازنند ومسمی شوند، درخوداسباب وعوامل نابودی خودشانرا دارند. خردوتعقل ازمامی طلبد تا درپی سیستم و نظامی باشیم وبرویم که درخودش توانایی تصحیح را داشته باشد و دربین مردم واقعاریشه داشته وازخصلت سچه مردمش(هویت ملی) برخوردارباشد .

هرګاه آګاهی لازم ودرک سالم مطرح نباشد مسلما بی خبری درهرحالت موجب ګمراهی خطرناکی میشود.نویسنده در مطالعه دقیق وبرداشت درست ازتاریخ وآموختن وعبرت ګرفتن ازآن میتواند چراغ ورهنمای خوبی باشد . این نبشته قصد ندارد نظام ، سیستم وعقاید هیچ شخص ، ګروهی ،ملتی ویا کشوری رابه باد انتقاد واستهزاء بګیردوخط بطلان ویا تایید بکشد، زیراهرکشورشرایط واقتضا أت وارزش های خودش را دارد. از چانبی سیستم ها وعقاید برای همه یکسان قابل قبول ، تطبیق وانتقال نیست ، بلکه میخواهم باحسن نیت وبرمبنای اندیشه وتفکروطرزدید افغانی واسلامی که «هویت ملی »افغانها راتشکیل میدهد ، حقایق وواقعیت های جامعه اشراازعملکردهای فلاکتبارومصیبت زاءومعضله سازتجاوزات مستمرقدرت های استعمارګرمحیل وعما ل دست نشانده واجیران شان به حقوق وآزادیهای فردی،اجتماعی وسیاسی ملت سلحشوروکشورباستانی افغانستان به خوردخواننده عزیزبدهدومتذ کرشود که بسیاری ازچیزها یی درزندګی روزمره ما هنګامی ارزش واهمیت خودرا برجسته ومتبارزمی سازند که مبرا ازورګویی وظلم وتجاوزبوده وازبندوحلقه تنګ غلامی وخودخواهی ،هوسها وسودشخصی وګروهی خودراآزاد وبا احترام ورعایت به حقوق ،منافع اجتماعی وملی ملت هاذهنا وعملايیوسته مشکلات ومعضلات راباحسن نیت ،وسعت نظرواززاویه درست تفاهم وتشریکذهن وعمل بنګریم ، تا اینکه ازدیدګاها وپندارهای مطلق ګرا ونګرش های افراطی وجزمی ، وارونه وغرض آلود، که یقینا این طرزدید بیمارپهلوهای حقیقی واقعییت هارادرهاله ابهام می پیچد، وراه حل وبیرون رفت رامشکل تر ودشوارترمیسازد .درحالیکه درصورت حسن نیت درآنهاعناصروچیزهای بهتروبیشتری راخواهیم دید که خود حلال بسا مشکلات شده وراههای سهل ومعقول بیرون رفت عادلانه ومشروع ازمعضلات وناملایمات راارایه میدهد .

موضوع مورد بحث ماراکه تجاوزات بیرحمانه وبسیارظالمانه ابرقدرت های استعمارګروتحمیل فرهنګ وکلتوروسیستم های نامانوس وغیرعملی وپیامد های نحس ومصیب زای آنها ونقش بازی کن های داخلی ومنطقوی شان تشکیل میدهد که افغا نهاوکشورشانرادرمقاطع مختلف تاریخ ازکاروان وشاهراه ترقی وپیشرفت نه تنها بازداشته اندوحقوق طبیعی انسانی وهویت ملی شانرا پایمال ولطمه زده ومغشوش میسازند، بلکه مع الوصف همه داشته های مادی ومعنوی مدفون کشورومردم صاحب صفات وممیزات ګم نظیرش پیوسته بطرف فقروغربت وبدبختی های جانکاه میکشانند.

وا ین ناشی ازآ نست که عده ای ازتحلیل ګران ، سیاسیون ونظامیګران متجاوزین ودشمنان مقهورمانند درنده تشنه به خون درجهت تطاول وحصول شکاروسودناجایزخویش چشم دوخته ،باکسب معلومات های فاقداعتبارازمنابع وتکیه ګاه های بیماروغیرمطمین تحلیل های نادرست وتحقیرآمیزی ازشناخت افغانها ،حقایق وواقعیت های آن ارایه مینمایند .برداشتهاوشناختهاازافغاتهاوکشورشان بحدی غیرواقعی است که ګویی موجوداتی عجیب وترسناک ازسیاره دیکری رابا تکنالوژی پیشرفته تماشا وشناسایی کرده وآنهاراتعبیروتفسیرمینمایند که دیګران قادرنیستندآنهاراببینند یا بشناسند که این مساله خود بذات بسیاررقت آورومضحک ومشکل آفرین است درحالیکه افغانهاظرف سی سال واندی تجاوزظالمانه بیرحمانه دو ابر قدرت جهان را تجربه داردکه اینخود درپهلوی قتل وکشتار وبربادی ،آګاهی ودانش وبینشی وشهامتی را دارد که نمیتوان آنرادر سایه کمپیوتر،جاده های اسفالت وتیاترهاو کنارساحل یابیچ ها «beach» آنراکسب کرد . بخاطردارم ګه داکترنجیبالله درآخرین روزهای حکومتش که از جانب نماینده خاص سرمنشی ملل متحد«بننسیوان» تحت فشارقرارداشت برای بقای وشرکتش درقدرت وحکومت پیشنهادی مطروحه به مردم رجوع وحمایت میخواست دریکی از روزهاباعده ای عده از مردم چهاردهی کابل باحصورداشت وشرکت کارمندان بلند پایه حزبی ودولتی دروزارت خارچه ملاقات داشت وبرطرح جامعه ملل و تقاضای بننسیوان صحبت میکرد ،درجریان صحبتش مرد محاسن سفیدی از میان حاضرین برخواست میخواست چیزی بګوید همه موظفین ومطبوعات چیان وارخطا به سویش شتافتند وأمادګی ګرفتند مایک و کمره رانزدیکش عیارکردند ، داکترنجبیب الله متوجه شده از عقب تریبون کنارآمده واجازه دادکه موسفید را بیارند عقب میزخطابه وخودتاچند قدمی به سویش نزدیک شده تا عقب میز همراهیش کرد . مرد محاسن سفید باصدای لرزان وجملات عامیانه شفاهی ګفت ! « داکترجان مه بسیار ګپ نمیزنم فقط همقه برت میګم که هوش کنی که همی آدمی که میره ومیایه بازیت نته ، اکرچه چند روزه ده شیطان خانه تیر کدی مګرسر ازوهم ما مردم تره دوست داریم که روس هاره جواب دادی ،ازخداورسولش ومردم هم ګپ میزنی همورفیقایت که نا راض هستند بفامانیشان ودلاسای شان کو که دیګه کجروی نکنند »و این برداشت وتحلیل یکفرد عادی موی سفید افغا ن بود که تلاشهای بی ثبات سازی کشوررا ازهمان زمان کشف و درک نموده بود  وازهمین جاست  ګه یک فرد عادی افغان هم این مظالم ،جنایات واشتباهات تحقیرکننده واهانت باروخیمه شب بازی هارادرک واحساس کرده مایوس وپرعقده ناګذیردرسنګرضدیت ودفاع ازحیثیت، شرف استقلال خودو کشورشان قرارمیګیرندونمیخواهند واجازه نمیدهند که به بهانه تامین امن وآرامش وترویج أزادی بی حدوحصروغیرقابل هضم وغیره فرهنګ وفرزانګی وخردمندی شانرا به حراج بګذازند ارزشها وهنجارهای خودرا به باد فنا بسپارند وخودشاهد تکوین یک نسل فاسد وفاقد صلاحیت ومسوولیت شوند .ازهمین جاست که بخش عمده تاریخ وزندګی افغانهارامقاومت ودفاع ازکشورونوامیس ملی دربرابرتجاوزات بیګانګان تشکیل داده وعامل عمده فقروعقب مانی محسوب میشود .

ازجانب دیګرظاهرااین امردرسرشت وسرنوشت عده ای ازپیشګامان ومدعیان سیاست وروشنفکرنماهای افغان نیزبه مشاهده رسیده وتجربه شده که اکثرا دراوج احساسات خودخواهی وتبارزدادنها ی ناپخته درلابلا ی کلمات وجملات نقد وانتقاد آمیزچهره پنهان وازخود بی خود شده ، به تعبیروتفسیرونظریه پردازی ها ونسخه نویسی وکاپی کاریها ی فاقددوراندیشی ومصلحت های ملی وکشوری( سیاه کردن وسفید کردن ) ها وخودرا مطرح نمودن هابپردازندوبه جای اینکه شفاء دهنده ونجات بخش باشند ، ګمراه کننده، مخرب وکشنده اند حتی برای مصلحت ومنفعت و غایه شخصی و ګروهی مورد نظر خودشان هم ،که بالخاصه پس ازفاجعه هفت ثورومرحله منحوس شش جدی مولودوافرازت آن وحکومتهای تحمیلی تنظیمی ومذاکرات وتصامیم بی محاسبه ودورازخردوانصاف بن که هرروزطشت رسوایی وقام شرمی وناکامی های آنها ازبام می افتدازنتایج ومثالهای واضح انکارناپذیرونزدیک بماست.

یک نګاه مختصربه حقایق وجریانات ګذشته بزرګترین درس وعبرت است وپیوسته بما ګوشزدمیکندوهوشدارمیدهد که اندرزتاریخ را طوریکه در بالا ذکردیم که خودما هم بخش زنده ای ازآنیم فراموش کرده ایم . ازاوراق سیاه ومکدرمکتب شاه شجاع اول وثانی ومقلدین ودنباله روان خلف شان نه تنها درس وعبرت نګرفته ایم ، بلکه واپسین سی سا ل واندی حکومت وحکومتداری درافغانستان فرصتی بود تاعلماودانشمندان وچیزفهمان ملی مذهبی افغان برای ادای دین ووجیبه ملی رسالت ومسوولیت ملی وتاریخی خودحرف رادرعمل پیاده کرده ودریک موقعیت استثنایی ومتمرکزبرمبنای وحدت ومنفعت ملی بدوریک محورواحد وزعیم شایسته وپرتوان ملی، تمام اعتبار،بضاعت وتوان فکری ، فلسفی ، سیاسی ، مکتبی ورزمی خویشرادرجهت روشنګری ورهیابی، رفاه وترقی مردم وکشورعرضه کنند.ولی مع الاسف که برعکس آن دربرابرمظالم و بی انصافی ها با بی التفاتی و بی تفاوتی ګوشه ګیری هاوهم قسما لغزش وګرایشها وبا حرفهای غیر مسوولانه پهلوبندی های ناصواب عده ای ،ازاین ګروه وآن ګروه مردودومنفورواین کشور وآن کشوردشمنان مقهورمردم ووطن زمینه های شکست وشرمساری ، بربا دی وتباهی های بزرګترمهیا شده و پیش روی ملت افغان به حیث یک میراث شوم مانده وهرآن انبارشده میرود.حالتی پدیدار ګشته که لهجه وصدا های« دزد وکاروان ، ظالم ومظلوم، صادق وخاین» بهم آمیخته شده درتشخیص وتفکیک آنهااشکال وابهام جایګزین شده میرود « به اصطلاح سره وناسره به یک نظرونرخ دیده شده،بلکه ناسره ارزش وجای بلندتراحرازکرده» واین خودیکباردیګرهوشدارمیدهد وتاکید مینماید،تازمانیکه جامعه مااز ین صحرای محشراحساسات واندیشه های نا میمون وازلوث نعش این دورباطل مکتب های مردود جامعه فاقد استثمارفردازفرد، تجدد طلبی های ګمراه کننده وآزادی های مجردبی بند وبا ر،این زرع بیګانګان ودشمنان دین، مردم وکشورکه همه درراه تقرقه ملی بکارګرفته میشودبیرون نیایند نخواهند توانست که ملت وکشورامن ،آرام وآبادګرددوجایګاه ومقام شایسته خودرا درقطارمردم وملل جهان وپیشرفت های آن بدست بیاورند ، بلکه زمینه رشدواحیای مکتب (اجنبی پرستی )بیشترریشه ګرفته و مهیامیکردد. واز همینجاست که برای رفع ونجات ازحالت موجود نسخه اراایه کرده علامه اقبال ذهن را معطوف ومصروف مینماید که :

ګر شود اندیشه قومی خراب       ناسره ګردد به دستش سیم ناب

پس نخستین بایدش تطهیرکرد      بعد ازآن أسان شودتعمیر فکر

با راه اندازی دودوره دموکراسی فاقد پیش زمینه و بی موقع وبی محاسبه تقلیدی ومصیبت زاء زمان شاه ودموکراسی تحمیلی ووارداتی (بن) افغانها فرصت های تاریخی وامکانات وسیعی راازدست داده اندوعرصه را برای دشمنان آزادی وحاکمیت ملی واګذاردندوحاصلی جزتباهی وانهدام ونا بودی نظم اجتماعی وپاشان شدن ساختارپایه های اساسی اداره ومنجمنت در کشور«شیرازه حیات ملی » چیزدیګری دربرنداشته، بلکه بی امنی ، تعویض فرهنګ وکلتورسچه وبه دل وجان پذیرفته شده افغانی واسلامی به فرهنګ و کلتوروایدیالوژیهای نامانوس وګمراه کننده وغیرعملی بیګا نګان ، همچنان ایجادوپرکردن کرسی ها و تشکیلات غیرضروری وامتیازطلبی های نامشروع ، ازطریق شیوه های جدیدفریبنده جهت تحقق وانجام مقاصدشوم وناحایزمعامله ګران فرصت طلب واجنبی پرستان داخلی واستعمارګران انتقامجوی خارجی درجهت بی ثبات سازی کشور، دګرګونی وتحریف حقایق وواقعیت های تاریخی ، فرهنګی وکلتوری کشورپنجهزارساله افغانهای سلحشورزمینه سازهرج ومرج وانارشی وده هاعنوان مظالم وبی عدالتی های دیګردرتناقض باخواسته ها،شعایرواعتقادات مردم و درکلیت تباهی وبربادی بنیاد های مادی و معنوی چیزی بیش نبوده است .

ازنتایج تلخ دموکراسی بیموقع ونا بخردانه زمان شاه بودکه نظم ومسیرنیمه جان ګرفته شاهراه وکاروان رفاه وترقی وامن این ملت وکشورماننددوران شاه غازی امان الله یکباردیګربه ا نحراف کشانیده شد وزمینه سازهرج ومرج وتحقق اهداف دشمنان مردم و کشور ګړدیده ومنجربه فاجعه ثوروسیاهترین مرحله آن شش جدی وعواقب بعدی آن ګردید . همیګونه دموکراسی وارداتی وتحمیلی بیګانګان جزء درامه (بن) است که درپرده هاومراحل جداګانه طی چهارده سال اخیر یکی بعد دیګری درپیشبرد اهداف استعماری ونامشروع به نمایش واجراګذاشته میشود، ناآرامی های پریشان کننده راببارآورده، دامن زدن نفاق ملی بیشتراز پیش بیدادمیکند. فقدان ستراتیژی واهداف پلان شده  ثابت وروشن واداره سالم به نفع اعمارمجددورفاه اجتماعی قصیرالمدت وطویل المدت و اولویت ها ، تامین امنیت ملی وحراست ازآزادی واستقلال کشور به یاس ونامیدی و بحران جدی اعتماد کشانیده شده وازتلاشهای ظالمانه مافیایی به سود ګروههای زورمند معامله ګروحامیان شان ملت به ستوه آمده وغیرقابل تحمل ګردیده است.

به همین سلسله ازپیامد های نامیمیون ومخرب دیګر  آن فقدان معیاروضوابطی برای تثبیت شخصیت، اهلیت ،تقواوشایستګی مسوولین دولتی وسازمانهاوموسسات مربوطه وهمچنان تثبیت وتصویرروشن وغیرجانبدارانه ازګذشته افرادواشخاص دست بکاروجود نداشته ،انتصاب عده ای ازچهره های مغشوش ،فاقد استعداد وشایستګی وجمعی ازآدمهای مشهوربالفساددرپست هاووظایف خطیروسرنوشت سازصورت میګیرد ، قانون اساسی وسایرلوایح درمغایرت وتناقض با شرایط وواقعیت های موجود ، آیین واعتقادات وخواست اکثریت جامعه واقتضای منافع ومصالح علیای کشوروملت واحد ویکپارچه نه تنها قرارګرفته بلکه به سوداجانب بخصوص دشمنان هدفمند مقهورباشیوه های پرچسپ وفریبنده بوسیله ګروپهای افرازشده وموظف ترتیب ومرعی الاجراقرارګرفته نه تنها بحال مردم وکشورمفید نیست بلکه ادامه این حالت برای حیات سیاسی آینده اداره وحاکمیت های واقعا ملی بعدازاشغال و اسارت وتمامیت ارضی کشوربه حیث میراث شوم نهایت جنجال برانګیزخطرناک ومصیبت زاءاست.

همین  ګونه فقدان شرایط آموزش وپرورش برای نسل جوان که چشم امیدو معماران وپاسداران آینده میراث های اصیل تاریخی، فرهنګی  وکلتوری مردم وکشوراندوباییست درصدراولویت های پلان احیاء واعمارمجدد قرارمیداشت تا بجای فرهنګ تفنګ وکین وتعصب و بیګانه ګرایی ،پرورش وتربیت آنها با روحیه ملی صداقت ووطن دوستی صورت ګرفته وکادرهای فنی وتخصصی وآ ګاه براوضاع واحوال جامعه بارمی آمدند. ولی دردا و دریغا که ظرف چهارده سال ګذشته روندی آمیخته از چپ ګرایی غرب ګرایی وذهن شویی وګرایشات منفی ونابودکردن دستاورد های جهادومقاومت ملی و تحریف حقایق وواقعیتهای تاریخی کشورازطریق فشاروفقراقتصادی وسیتم نامتوازن وغیرعادلانه معارف جبراوعلنا کشانیده میشوند. چنین اوضاع دربین یکعده افغانهاچه درداخل وچه دربیرون ازوطن شان با سیاست های استعماری کشورهای طماع ومیزبان دامنه ازخود بیګانګی وتفرقه های محلی ، قومی ، لسانی ، مذهبی وغیره راایجاد کرده روزتاروزباحمایت دست های مرموزعقب پرده ګسترش میابدکه این مسایل وبسا فکت های دیګرمیرسانند که باییست تلاشهادرجهت تداوم چنین حالت صورت بګیرد تانارامی نه تنها حفظ شودبلکه با زمینه سازی ها دامن زده شده و تشدید ګردد .

بدیهی است که تفرقه برای قدرت های استعماری ودارای اهداف سود جویانه درکشورهای مورد آزوطمع شان همواره برګ برنده و قابل اتکاء محسوب میشود . درتحت چنین شرایط و فضاء وتوجه به روندچهار ده سال اخیرجزسود کوتاه مدت ګروهی ناخلف واجنبی ها وازدیاد لوث وتکاثرمجرمین ومسوولین تاریخی چیزدیګری را دربرنداشته ونمیتوان انتظارداشت که برای ایجاد یک نظام وسیستم عادلانه و با ثبات  بدرد بخور باشد وبتواند برای آبادی وازادی مملکت، رفاه و امنیت وخوشبختی همګا نی ونجات ازوابستګی ها و تسلط ومداخله بیرونی موثرباشد، منفعت ومصلحت ملی وتمامیت ارضی کشوررا تامین وتحکیم بخشد. واین همه درسی است که بایدآموخت .

یکباردیګرضرورتا بایدخاطر نشان نمودکه هرګاه دیروزانګلیسها و روسهای شوروی ملت  افغان وپیکرکشورشانرا تباه وتکه وپارچه کردند ، دراثرغباوت وسیاستهای مزورانه چند کرنیل وجرنیل ونظریه پردازشان بوده که امپرا توری های غاصب ومغرورخودرانیزبه نیستی وزباله دان تاریخ سپردندوهزاران خانواده ومالیه دهنده ګان انګلیس وروس و مردم تحت سلطه واسارت خودرا هم فدای خودخواهی هاواشتباهات وجنایات نابخشودنی خود نمودند . اکنون هم هرګونه نیت سوء دربرابرافغانهای جدایی ناپذیروکشورلایتجزای شان محکوم به شکست وشرمسا ری قطعی است واین اعتراف (جنرال میک کرستال) درکنفرانس مطبوعاتی لندن راکه (وقتی قوایش باتمام نیروعقب چند نفربنام مخالف خود میروندودوسه نفرشانراازبین میبرند ، بجای اینکه تعدادمخالفین کاهش یابد، برعکس دوسه برابرمیشوند. جنرال نامبرده خود اعتراف میکند ومیګوید :علت اینست ، کسانیراکه ما از بین میبریم این ها پدر، برادرواقارب دارند ، اسلحه بر میدارندوعلیه ما میجنګند) .

مردم امریکاء، انګلیس وسایر کشورها ی متحدشان یقینا این را میدانند،هرجا ییکه حکومات امریکا ویارانش «بادنجان چین های دورقاب »پای دموکراسی ،حقوق بشروآزادی های بی بندوباررا کشانید ه و زیرچترآن بنای دخالت وحضور بیشترراقصد کرده اند آن ملت هاوان کشورهارا با بحرانهاوفجایع ومصایب بی مانندی مواجه کرده اند نمونه بسیاربارزونزویک عراق ،افغانستان و دخالت ها ی بسیار بی شرمانه وظالمانه دراوضاع و احوال کشورهای آرام مصر و لیبا است . ما همین اکنون خود شاهدوهیزمی هستیم که درنفس این آتش افروخته شده قرارداریم،بنابرقانون فزیک میدانیم که هرعمل عکس العملی دارد  که نمیشود انتظار انرا نداشت وازان ګریز نمود . علی الرغم توجیهات بی پایه ،حکومات شان بااهداف مرموزومجهول علیه کشورومردم بیګناه وبیدفاع درخاک وخون خفته ملکی ودرخانه کشورخودشان دردوطرف دیورند لاین منحوس میجنګند وبه نسل کشی وانتقامجویی مصروف اند تا علیه تروریزم و القاعده وداعش ساخته وپرداخته ذهن خود شان وازجانب دیګردست آورد تصامیم کنفرانس بن این قایقک شکسته وپینه یی وپتره یی وسیله دخالت وتجاوزشان هم ظرف حدود چهارده سال جزسقوط حاکمیت طالبان و احیاوبرګشت انارشی و بی امنی وبیعدالتی قبل ازأنها دراشکال وچهره های جدیدومتلون وقتل هزارهاافغان بیګناه ملکی اعم اززن ومرد وپیروجوان وطفل وهمچنان هزارها جوان بی خبرخانواده های امریکایی وانګلیسی وسایرکشورهای متحدشان که نمیتوان آنرا پوشا نید ،و چه بجاګفته اند این چیزفهمان وسیاسیون ملی وبین المللی که «نتیجه القای کنفرانس بن درافغانستان ایتلافیست مرکب ازعده ای افرادناخلف، مطرود زمان زده ونحل سیاسی ګروهی برمبنی هوس ها، عقده ها ، مطالبات ومنافع مشترک فردی وګروهی شان دراطراف یک محورمشترک،که تحت سلطه قدرت های استعماری اجنبی ګردآمده اند ».

مامی بینیم که،روندموجود وحاکم حقایق وواقعیتهای چهره اصیل افغانها وکشورشانرا روزتا روزبه عناوین مختلف چطوردرهاله چرکین وملوث می پیچد که ګویا افغانها ی درمانده وبیچاره درګذشته هم  هیچ چیزی نداشته ویا هم همه داشته های مادی ومعنوی مردم وکشور دارای تاریخ پنجهزارساله شان به افسانه کس نه شنو بی خریدار مبدل شده وآنها رابه چشم مخلوقی فاقد شعورواراده سیاسی می بینند وتوقع میکنند که بماطرززندګی وحکومت داری رابیاموزندوبه تمام شوون زندګی مااعمال نفوذ وصلاحیت کنند. شیفته ګان محلی و منطقوی شان هم عقب نو و زراندوزی ګشته این ملت وکشوررا دارنده نا دارومزدورساخته اند ، در حالیکه یقینا بدون مبالغه ومبرا ازاحساسات منفی وخودخواهانه این ګفته وادعای افغانها بجاوبا سند ومدرک است که «شرقیان ازما سخن آموخته اندوغربیان صدعلم وفن. اګراروپا رادرس حکمت داده ایم،آ سیا را نیزفهم صنعت بخشیده ایم . لهذا بهترآنست برخود سازیم اتکاء، زیراکه تکیه بردیګران باشدخطا ». مردم وکشور ما هرچه احترامی وافتخاری که دارند ازګذشته و کهن بودنش مایه میګیرد. این ګذشته وکهنګی به معنی ریشه وپایه های ژرفی است که هستی وموجودیت ما امروزبرآن استوار است که نمیتوان آنراساده انګاشت و خراب کرد ، چنانیکه صاحب نظری درینمورد میګوید : (ما بهترین ګورکنان خویشیم وتیشه به ریشه خویش میزنیم ) « امانویل تود» هم پایان مظالم وتکبروبیعدالتی  ها رادرکتاب «بعدازامپراتوری» پیشپینی کرده ومینویسدکه :«جرج بوش ویاران نو محافظه کارش به مثابه ګورکنان امپراتوری امریکا درتاریخ ثبت شوند » .

امریکایی ها ومتحدانش با انتباه نګرفتن ازاشتباهات انګلیس ها وروسها ی شوروی با اشتباهات مکرروباعدم صداقت ،بادورویی در ګفتار وکردار وسوء نیت خویش در واقع طی ده سال ګذشته کوشیده اند ګورخودرا به این بزرګی درعراق وافغانستان بدست خود بکنندقضایای تازه واخیربی ثبات سازی مصرولیبیاومنطقه واخیرا ګروه بی سر وپا دیګری به نام داعش آنرا ابعاد سریعتر، وسیعتر و عمیق ترمی بخشدوجهان را به مخاطره مواجه کرده و این مقوله راکه ( افغانستان داتلانوکوراو دیرغلګرو ګور دی ) افسانه می پنداشتند به مصرف خود وبه قیمت تباهی و بی وقاری خویش جامه حقیقت بپوشانند و این حیله وتذویر راکه در سال ۲۰۰۱ میلادی به جهانیان اعلام کردندکه میخواهند یک تهدید تروریستی را دفع نمایند ولی درعمل با تجاوز ومداخله درامورداخلی یک کشور آزاد و مستقل وبقدرت رساندن مجدد عوامل فساد ، نفاق وچپاول وتباهی ،علیه یک بخش کثیری ازمردم بیګناه وبیدفاع ملکی ملت افغان میجنګند ونفاق ملی می کارند، ودرظاهرامرمصروف دموکراتیزه کردن کشوریکه اکثریت مطلق آن سواد خواندن ونوشتن را هم ندارندچه بسا که طی بیش ازچهل سال است که جنګ وتجاوزات ظالمانه استعمار سرخ وسیاه ولاش خوران منطقوی با ظالمانه ترین وبیرحمانه ترین اشکال آن همه نهادهای هستی مادی ومعنوی آنرا نابود کرده اند میباشند .

میخواهم بیادبیاوریم که روسها ی شوروی هم درزمان تجاوزشان چنین خبط وخطای بزرګ رامرتکب شده بودندوآستین برزده بودند که روش وسیستم زندګی خویشرا برافغانهاتحمیل نمایند، کلخوزوسوخوزوامثالهم راایجادنمایند و به مردم مسلمان این سرزمین میګفتند که دین افیون ملت هاست که این ګفته معادل اصطلاح تروریزیم امریکا ست ، که محک وترازوی سخن سنجی تساوی وشباهت ها ی غباوت هردوراآشکار میسازد.همینطور می بینیم که دموکراسی ، سیستم وآد مک های تحمیلی و صادرشده امریکایی ها ومتحدین غربی  ویاران منطقوی اش ملت وکشورویران افغان هارا ویران تروخون آلودترکرده وخود شانرا هم به استقامت سرنوشت ( شوروی بزرررررګ «کارمل این یاوه سرای مشهور») وپکت وارسا اش میکشاند. لذاهمانطوریکه انجام اشتباهات شورویها رامردم دنیا هنوزهم بخاطردارند، برعواقب استمراراشتباهات جبران ناپذیروخطرناک امریکا ومتحدانش نیزعمیقا نګرا نی واضطراب دارند .

بناء با آنچه که در بالا مختصرأوبګونه مثال ازاوضاع واحوال نا هنجارکنش ها ومنش های داخلی ها وخارجی هاذکربعمل آمد به این نتیجه میانجامد که خطاب بتوای افغان ، ای هموطن ! افغانهاخود بهترین معماران اند تا خود شان نسازندتجارب تاریخی وروند موجود نشان میدهد که کسی دیګری را یارای آن نیست ، برای افغانها یګانه راه بیرون رفت ونجات ازحالت موجودونیل به آرمانهای مقدس ملی به پیروی ازسنت نیاکان ،بازګشت تصحیح صادقانه ازاعمال وناهنجاری های ګذشته به پیشګاه خداوملت، ،فشردن دست ها ویکپارچګی ملی است بدوریک محوروزعمامت واقعی قوی وصادق وطرف اعتمادملت افغان باموقف و سیاست شفا ف و روشن مستقل ملی و بین المللی، که این ربطی بهم اندیشی وکنارګذاشتن سلیقه یی ندارد . یکپارچګی ملی یعنی پذیرفتن اختلافات سلیقه یی درعین همبستګی ومشت بسته واینهم به معنی شناختن حقوق وتوانایی ها واحساس تعلق به یکدیګردراتحا دوهمکاری درعمل است تاکه اولترازهمه برویم هرچه زود آ تش را خاموش ودهان ودست اجانب استعمارګروسودجویان محیل نفان افګن وخزندګان وچرندګان محلی ومنطقوی را ببندیم وکوتاه سازیم، مملکت وخاکی که دردست ماست دردست واختیار خود ماقرا ر ندارد چه رسد با سردادن شعارها وحرف های احساساتی ، غیرمسولانه و بی عمل وغرض آلودوبیموقع با تایید وحفظ داعیه برحق خاک های جبرا جدا شده خویش بیایید مقدمترمردم خویشرا ازشربزکشی ومرکب دوانی آزادومصوون ګردانیم تا به اختیار خود نایل آییم وتوان وامکان خودرا برای خود ودرخدمت مردم خود منجسم کنیم. پس ازآ نکه خانه ودردیوار را دوباره مضبوط ومستحکم ساختیم ، عنان وقفل وکلیدها راازاراذل واوباشان جمع وبدست آوردیم ،یک درودربان ویک کلی دارامین وباعتبارمشخص کردیم پرسان ومحاسبه را احیا کردیم  بجای تقسیم قدرت یک تیم کاری را برمبنای شایستګی وتفویض صلاحیت وقبول مسوولیت بوجودآوردیم ، آنګاه  میشودبالای رنګ ودیکوروتزیین آن بین هم مناظره کنیم وسلیقه ها رابه نفع ومصلحت ،خوشی و آرامی ملی مطرح وبکار کیریم نه به قوت وسودوخاطر خواهی اجانب ودشمنان ، زیرا اتکا ‎ء وآوردن لشکروقوت غیربه هراسم ورسمی که باشد کاریست ناصواب ودرفرهنګ وکلتورافغانهای غیورومسلمان قام شرمی وننګ تاریخی بشمارمیرود که توجیه ناپذیر بوده وهیچ تد بیری نمیتواند آ نرا بپوشاند وببخشد  .