ساده
پس بیایید همه یکتن و زنجیر شویم
نی درین غمکده پوسیده زمینگیر شویم
نه قشنگست که در گوشه گکی لم بدهیم
شعرکی را را بسراییم و کمی پیر شویم
موتر تنبلی را پنچر و بیچاره کنیم
ما شویم نسل دگر را سرک قیر شویم
شرم باشد که بپیچیم به نام اجداد
کمی از پوش برآییم و فراگیر شویم
چشم را باز نماییم که دامست براه
نه که در بند غم افتاده و در گیر شویم
هوشمندیست هنر، قرن توانایی هاست
با هنر بر هنر دشمن خود تیر شویم
ما اگر ما بشویم نیست درو تردیدی
صاحب عزت و هنگامه و تدبیر شویم
ما اگر شوکت بیگانه فگندیم به دور
حامی ملت و هم کاکه و هم میر شویم
کار را پنجه دهیم ، رزم و تکاپو یاور
با چنین همهمه آزاد ز زنجیر شویم
امین آریبل
هردم بیاد زمزمه بیدار میشوم
مست رباب و لرزه ی این تار میشوم
پا میکشم که کوچه شوم ، راه رفته را
گامی نرفته همسفر خار میشوم
آیینه ی رها شده ی دست روزگار
تک تک شکسته زینت دیوار میشوم
بر بال ابر میروم و تا فرود گاه
فریاد های صاعقه را بار میشوم
هی میخزم به گوشه و افتاده بار بار
تکرار درد کودک افگار میشوم
آریبل