لیست دشمنان آمریکا

پروفسور جیمز پتراس/ آمادور نویدی
نوشتن لیست دشمنان آسان است، اما سیاستهای مؤثر جهت مقابله با رقبایی که دارای اقتصادهای پویا و آمادگی های نظامی قدرتمند هستند، دشوارست… دشمنی آمریکا نسبت به دشمنان با اولویت بالا(درجه یک) از طریق تحریم های اقتصادی، محاصره نظامی، تحریکات و جنگهای تبلیغاتی شدید نسبت به جمهوری دمکراتیک خلق کره، روسیه، ونزوئلا، ایران و سوریه بیان میشود… تحریمها، یا جنگهای اقتصادی شکست خورده اند و نتوانسته اند که دشمنان را در جمهوری دمکراتیک خلق کره، روسیه، کوبا و ایران رام کنند. «لیست دشمنان» برای آمریکا به قیمت از دست دادن اعتبار، پول و بازارها – یک ترازنامه بسیار ویژه، هزینه برداشته است… مطالعه ی مختصر «لیست دشمنان» واشنگتن، آشکار میسازد که حتی در میان کشورهای آسیب پذیر شانس محدودی از موفقیت وجود دارد. روشن است، که در این استنتاج از شکل قدرت جهانی، پول و بازارهای آمریکا، معادله قدرت را تغییر نخواهد داد. متحدان آمریکا، مانند عربستان سعودی، مقادیر هنگفتی از پول صرف حمله به کشور ویران شده میکنند، اما آنها در حالیکه در جنگها شکست میخورند، بازارها را نابود میسازند. دشمنان قدرتمند، مانند چین، روسیه و ایران، آسیبپذیر نیستند و در آینده قابل پیش بینی به پنتاگون، چشم اندازهای ناچیزی از پیروزی های نظامی ارائه میدهند… رهبران منطقی میتوانند توافقات تجارتی دوجانبه ای را با چین برقرار سازند، که فن آوری پیشرفته، روابط مالی، کشاورزی و تجارتی را با تولیدکنندگان و خدمات توسعه میدهند. رهبران منطقی میتوانند توافقات مشترک صلح و اقتصادی را در خاورمیانه توسعه دهند، و واقعیت محور مقاومت (ائتلاف) روسیه – ایران – حزب الله لبنان و سوریه را بهرسمیت بشناسند.
لیست دشمنان آمریکا
نوشته: پروفسور جیمز پتراس
برگردان: آمادور نویدی
دشمنان آمریکا: چه کشورهایی در لیست اند؟
چشم اندازها و پیشبینی ها
آمریکا برای تقریباً دو دهه است، که لیستی از «کشورهای دشمن» را جهت مقابله، حمله، تضعیف و سرنگونی دنبال کرده است.
این تلاش امپریالیستی جهت سرنگونی «کشورهای دشمن» در سطوح مختلف از شدت که متکی بر دو تفکر می باشد، عمل کرده است: درجه اولویت و میزان آسیب پذیری جهت عملیات «تغییر رژیم».
تمرکز این مقاله بر ضوابط تعیین «کشور دشمن» و جایگاه آن در لیست اهداف برتر در تلاش آمریکا جهت سلطه جهانی بیشتر، همچنین آسیب پذیری آن جهت یک تغییر رژیم «موفقیت آمیز» است.
ما با بحث، چشم انداز واقعی گزینه های امپریالیستی آینده را نتیجه گیری مینمائیم.
دشمنان درجه یک (با اولویت بالا) آمریکا
استراتژیستهای امپریالیستی جهت تشخیص دشمنان درجه یک، معیارهای نظامی، اقتصادی و سیاسی را درنظر میگیرند.
کشورهای زیر به ترتیب در اولویت «لیست دشمنان» آمریکا قرار دارند:
(۱) – روسیه، بدین دلیل که قدرت نظامی آن، در برابر سلطه جهانی آمریکا، دارای یک وزنه متعادل هسته ای است. دارای یک نیروی عظیم مسلح و بخوبی مجهز شده است که در اروپا، آسیا و خاورمیانه حضور دارد. دارای منابع گاز و نفت جهانی ست که از تهدید اقتصادی آمریکا محفوظ است و ائتلافات ژئوپولیتیک رو به رشد آن مانع گسترش آمریکاست.
(۲)- چین، به دلیل قدرت اقتصادی جهانی و آزادی عمل رو به رشد در تجارت، سرمایه گذاری و شبکه های فن آوری خود. توانایی نظامی دفاعی رو به تزاید چین، بویژه با توجه به حفاظت از منافع خود در دریای جنوبی چین که جهت مقابله با برتری آمریکا در آسیاست.
(۳)- کره شمالی (جمهوری دمکراتیک خلق کره)، به دلیل توانایی هسته ای و موشک های بالیستیکی، سیاست های مستقل خارجی قوی و موقعیت ژئوپولیتیک استراتژیک خود، به عنوان تهدیدی برای پایگاههای نظامی آمریکا در آسیا و متحدان و نیابتی های منطقه ای واشنگتن به شمار می آید.
(۴)- ونزوئلا، بدلیل منابع نفتی و سیاستهای اجتماعی – سیاسی خود، مدل نئو- لیبرال آمریکامحور را در آمریکای لاتین به چالش می کشد.
(۵)- ایران، بدلیل منابع نفتی، استقلال سیاسی و ائتلافات ژئوپولیتیکی خود در خاورمیانه، سلطه منطقه ای آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی را به چالش میکشد و نشانگر آلترناتیوی مستقل است.
(۶)- سوریه، به دلیل موقعیت استراتژیک خود در خاورمیانه، حزب حاکم ملی گرای سکولار و ائتلافات خود با ایران، فلسطین، عراق و روسیه، وزنه متعادلی علیه طرح های آمریکا و اسرائیل جهت بالکانیزه کردن خاورمیانه به کشورهای کوچک قبیله ای – قومی ست که در حال جنگ بایکدیگرند.
دشمنان درجه دو(با اولویت متوسط) آمریکا:
(۱) – کوبا، بدلیل سیاست های مستقل خارجی و سیستم اجتماعی و اقتصادی جایگزین خود در تضاد با رژیمهای نئولیبرال آمریکامحور در کارائیب، آمریکای مرکزی و جنوبی قرار میگیرد.
(۲)- لبنان، بدلیل موقعیت استراتژیک خود در (منطقه) مدیترانه و آرایش قدرت دولت ائتلاف با حزب سیاسی، حزب الله، که جهت حفاظت از استقلال ملی لبناان از طریق دفع ارتش متجاوز اسرائیل و کمک به شکست مزدورین داعش/القاعده در کشور همسایه سوریه، و بدلیل اثبات توانایی میلشای خود، نفوذ روزافزونی در جامعه مدنی لبنان دارد.
(۳)- یمن، بدلیل استقلال خویش، جنبش ملی گرا بهرهبری حوثی های مخالف دولت دست نشانده تحمیل شده سعودی و همچنین روابط خود با ایران.
دشمنان درجه سه (با اولویت کم تر) آمریکا
(۱)- بولیوی، بدلیل اتخاذ سیاست خارجی مستقل خود، حمایت از دولت چاوزیستی در ونزوئلا و هواداری از اقتصاد متنوع؛ ثروت معادن و دفاع از ادعاهای ارضی مردم بومی.
(۲)- نیکارگوئه، بدلیل اتخاذ سیاست خارجی مستقل خود و انتقاد از تجاوز آمریکا علیه کوبا و ونزوئلا.
دشمنی آمریکا نسبت به دشمنان با اولویت بالا(درجه یک) از طریق تحریم های اقتصادی، محاصره نظامی، تحریکات و جنگهای تبلیغاتی شدید نسبت به جمهوری دمکراتیک خلق کره، روسیه، ونزوئلا، ایران و سوریه بیان میشود.
آمریکا بدلیل ارتباطات قدرتمند بازار جهانی چین، اندکی تحریمات اعمال کرده است. در عوض، آمریکا جهت برخورد با چین به محاصره نظامی، تحریک جداییطلبان و تبلیغات خصمانه شدید متکی میشود.
دشمنان برتر، آسیب پذیری کم و توقعات غیرواقعی
به استثنای ونزوئلا، «دشمنان درجه یک» واشنگتن دارای آسیب پذیریهای استراتژیک محدودی هستند. ونزوئلا بدینجهت آسیب پذیرترین است که وابستگی بالایی به درآمدهای نفتی دارد و پالایشگاه های مهمی که در آمریکا واقع شده اند، و سطوح بالای بدهی های آن، مشرف به غفلت است. بعلاوه، گروههای مخالف داخلی وجود دارند، که همه به عنوان دست نشاندگان آمریکا عمل میکنند، و انزوای روبه رشد کاراکاس با آمریکای لاتین بدلیل خصومت رهبری شده توسط دست نشاندگان مهم آمریکا، آرژانتین، برزیل، کلمبیا و مکزیک ست.
ایران به مراتب کمتر آسیب پذیرست: قدرت نظامی منطقه ای استراتژیک قدرتمند آن به کشورهای همسایه و جنبشهای ملی – مذهبی مشابهی مرتبط است. علیرغم وابستگی خود به صادرات نفت، ایران بازارهای جایگزینی مانند چین، و آزاد از باج سبیل دادن به آمریکا توسعه داده است که بطور نسبی از حملات طلبکاران بنیادی آمریکا و اتحادیه اروپا محفوظ است.
جمهوری دمکراتیک خلق کره، علیرغم فلج اقتصادی ناشی از تحریماهای تحمیلی بر رژیم و جمعیت غیرنظامی آن، «بمب» را به عنوان یک (عامل) بازدارنده در برابر حمله نظامی آمریکا دارد و برای دفاع از خود هیچ نگرانی نشان نداده است. برخلاف ونزوئلا، نه ایران و نه جمهوری دمکراتیک خلق کره با حملات داخلی قابل توجهی از مخالفان داخلی مسلح یا حمایت مالی شده از طرف آمریکا روبرو نیستند. (شاید کره شمالی اینچنین نباشد که جناب پرفسور پتراس می گوید، اما احتمالاً ایشان نمیداند که در داخل (سبزها و بنفش ها و سازمانهای غیردولتی – ان جی اُوها و برخی از تشکل های باصطلاح حقوق بشری و…)، و در خارج سازمان مجاهدین خلق، و برخی دیگر از نیروهای راستگرا (تفاله های سلطنت طلب) و حتی باصطلاح چپ، از جمله برخی از نمایندگاه خودخوانده در تبعید اقلیت های کُرد، بلوچ، عرب و غیره از عموسام (کاخ سفید) گرفته تا صهیونیستهای اسرائیلی و شیوخ مرتجع عربستان سعودی، امارات و کویت و بحرین و افراد ثروتمند ایرانی و خارجی پول و کمک مادی و معنوی میگیرند، بطوریکه خود رهبرانشان رسماً اعلام می کنند و این عمل شنیع را ننگ نمیدانند. البته، این نتقاد نه به جهت حمایت از رژیم منفور ج. اسلامی ست و نه جهت افشای اپوزیسیون پنتاگونی – ناتویی/ایرانی! بقول معروف، آنچه که عیانست چه جاجت به بیان است؟!– م).
روسیه دارای توانایی کامل نظامی – سلاحهای هسته ای، موشکهای قاره پیما (آی سی بی ام) و یک نیروی مسلح بزرگ بخوبی آموزش دیده دارد– که جهت جلوگیری از هر تهدید نظامی مستقیم آمریکاست. مسکو از لحاظ سیاسی نسبت به تبلیغات مورد حمایت آمریکا، احزاب سیاسی مخالف و سازمانهای غیردولتی (ان جی اُو) های مورد حمایت غرب آسیب پذیرست. الیگارشهای میلیاردر روسیه، که به لندن و وال استریت متصل هستند، علیه ابتکارات اقتصادی مستقل، مقداری فشار وارد میسازند.
تحریمات آمریکا تا درجه محدودی، از وابستگی اولیه روسیه به بازارهای غربی بهره برداری کرد، اما از زمان تحمیل تحریمات سخت و بیرحمانه رژیم اوباما، مسکو با توسل به تنوع بازارهای خود به آسیا و تقویت وابستگی داخلی خود در کشاورزی، صنعت و فن آوری بالا، بطور مؤثری به تعرض واشنگتن پاسخ گفته است.
چین دارای یک اقتصاد جهانیست و در مسیر تبدیل شدن به پیشتاز اقتصاد جهان است. تهدیدات ضعیف جهت «تحریم» تنها نشاندهنده ضعف واشنگتن است تا اینکه پکن را مرعوب سازد. چین با گسترش قدرت بازار اقتصادی خود، افزایش توانایی نظامی استراتژیک خود و طرد وابستگی به دلار با تحریکات نظامی آمریکا مقابله کرده است.
کشورهای دشمن درجه یک واشنگتن نسبت به حمله مستقیم آسیب پذیر نیستند: آنها انسجام داخلی و شبکه های اقتصادی خود را حفظ می کنند و یا افزایش میدهند، در حالیکه با تحمیل هزینه های کاملاً غیرقابل قبول بر آمریکا، توانایی نظامی خود را جهت هر حمله مستقیم ارتقاء میدهند.
درنتیجه، رهبران آمریکا مجبورند که بر حملات تدریجی، ثانوی و نیابتی با نتایج محدود علیه دشمنان درجه یک خود متکی باشند.
واشنگتن تحریمات علیه جمهوری دمکراتیک خلق کُره و ونزوئلا را با چشم انداز مشکوک موفقیت در کُره شمالی و احتمال پیروزی در مورد کاراکاس تشدید میکند. ایران و روسیه به آسانی می توانند بر مداخلات نیابتی غلبه یابند و متحدان آمریکا، مانند عربستان سعودی و اسرائیل، میتوانند فارس ها را اذیت و آزار دهند، علیه آنها تبلیغ کرده و آنان را توبیخ و سرزنش نمایند، اما آنها از یک جنگ تمام عیارعلیه ایران که بهسرعت میتواند نیروهای ریاض و تل آویو را نابود کند، میترسند و آنها مجبورشده اند که باهم کار کنند تا علیرغم مخالفتهای ارتش و مردم خسته از جنگ آمریکا، دستگاه (استابلیشمنت) سیاسی فاسد آمریکا را تحریک به جنگ نمایند. سعودی و اسرائیل میتوانند مردم یمن و غزه را که هیچ توانایی جهت مقابله به مثل ندارند، بمباران کنند و گرسنه نگه دارند، اما موضوع برای تهران فرق میکند.
سیاستمداران و مبلغین در واشنگتن می توانند درباره مداخله روسیه در تئاتر انتخاباتی فاسد آمریکا چرند بگویند و از حرکات جهت بهبود روابط دیپلماتیک عقب نشینی کنند، اما آنها نمیتوانند با نفوذ روزافزون روسیه در خاورمیانه و تجارت در حال گسترش روسیه با آسیا، بویژه چین جوابی ارائه دهند.
بطور خلاصه، در سطح جهانی، کشورهای دشمن «درجه یک» آمریکا غیرقابل دسترس و آسیب ناپذیرند. در میان جنگ سخت نخبگان درون آمریکا، ممکنست جهت ظهور هرگونه سیاستمداران منطقی در واشنگتن بیش از اندازه خوشبین بود تا کسانی پیدا شوند که بتوانند اولویتهای استراتژیک و سیاستهای سنجیده ای از سازش مناسب با واقعیت های جهانی را بازنگری نمایند.
اولویتهای متوسط و کم، آسیب پذیریها و انتظارات
واشنگتن میتواند مداخله کند و شاید هم خسارت جدی بر کشورهایی با اولویت متوسط (درجه دوم) و کم اولویت (درجه سوم) وارد سازد. با اینحال، چندین موانع در برابر حمله تمام عیار(در مقیاس کامل) آمریکا وجود دارند.
یمن، کوبا، لبنان، بولیوی و سوریه کشورهایی نیستند که بتوانند صف بندی اقتصادی و سیاسی جهانی را شکل دهند. بیشترین کاریکه آمریکا میتواند دراین کشورهای آسیب پذیر ضمانت کند، تغییرات مخرب رژیم با نابودی زیرساختها و کشتار بسیاری از انسانها، و ایجاد میلیونها پناهنده بیچاره است… که با یک هزینه سیاسی بزرگ، با بی ثباتی طولانی و با ضرر و زیانهای شدید اقتصادی همراه است.
یمن
آمریکا میتواند جهت پیروزی کامل رژیم سلطنتی سعودی بر مردم گرسنه، و وبا زده یمن اصرار ورزد. اما، چه کسی نفع میبرد؟ عربستان سعودی در میان یک تغییر و تحول فاحش در کاخ سلطنتی است و علیرغم صدها میلیارد دلار سلاح آمریکایی/ناتویی، مربیان و پایگاههای نظامی قادر نیست که هژمونی خود را عمال نماید. و اگرهم اشغال استعماری باشد، پُرهزینه است، که از لحاظ منافع اقتصادی، بویژه از کشوری فقیر و ویران شده، و از لحاظ جغرافیایی ایزوله مانند یمن، سودی حاصل نمیگردد.
کوبا
کوبا دارای یک ارتش قدرتمند بسیار حرفه ای است که توسط یک میلیون ملیشای عضو حمایت میشود. آنها قادر به مقاومت طولانی مدت هستند و میتوانند روی حمایت بین المللی حساب کنند. حمله آمریکا به کوبا نیاز به اشغال طولانی مدت دارد و دارای زیان و ضررهای سنگینی است. دهه ها تحریمات اقتصادی کارایی نداشته است و تحمیل دوباره آنها توسط ترامپ بر بخشهای کلیدی رشد گردشگری تأثیری نداشته است.
«خصومت نمادین» رئیس جمهور ترامپ هیچ اثری بر گروههای عمده تجار کشاورزی ندارد، که کوبا را به عنوان بازاری می بینند. اکنون بیش از نیمی از باصطلاح «کوبایی های خارج از کشور» مخالف مداخله مستقیم آمریکا (در کوبا) هستند.
سازمانهای غیردولتی حمایت مالی شده توسط آمریکا میتوانند برخی از نکات تبلیغاتی حاشیه ای را ارائه دهد، اما آنها نمیتوانند حمایت مردمی برای اقتصاد متنوع «اجتماعی»، آموزس و پرورش و مراقبتهای پزشکی عمومی عالی و سیاست خارجی مستقل کوبا را واژگون سازند.
لبنان
محاصره اقتصادی مشترک آمریکا و سعودی، و بمب های اسرائیلی میتوانند لبنان را بی ثبات سازند. با اینحال، تهاجم طولانی مدت و جنگ تمام عیار اسرائیل منجر به از دست دادن جان یهودیان و تحریک ناآرامی های داخلی میشود. حزب الله دارای موشکهایی است که میتواند بمباران های اسرائیلی را تلافی کند. محاصره اقتصادی سعودی، ملیگرایان لبنانی، بویژه توده های شیعه و مسیحی لبنان را رادیکال میکند. «تهاجم» واشنگتن به لیبی، که در آن حتی یک سرباز آمریکایی کشته نشد، نشان میدهد که حملات مخرب در دراز مدت، باعث هرج و مرج کاملاً زیاد در سراسر قاره میشود.
یک جنگ آمریکایی – اسرائیلی – سعودی، لبنان را کاملاً نابود خواهد کرد، اما منطقه را بی ثبات میکند و جنگ را به کشورهای همسایه – سوریه، ایران و احتمالاً به عراق میکشاند. و سیل میلیونها نفرد بیشتر پناهنده نا امید را روانه اروپا خواهد کرد.
سوریه
جنگ نیابتی آمریکا – سعودی در سوریه شکست های جدی خورد و باعث از دست رفتن آبروی سیاسی آنها گردید. روسیه نفوذ، پایگاهها و متحدانی بدست آورد. سوریه حاکمیت خود را حفظ نمود و دارای یک نیروی مسلح ملی باتجربه جنگی گردید. واشنگتن میتواند سوریه را تحریم کند، پایگاههایی را در چند منطقه ساختگی «تحت محاصره کُردها» بچنگ بیاورد، اما نمیتواند فراتر از یک پات (بن بست) پیشروی کند و بطور گسترده به عنوان یک مهاجم اشغالگر دیده میشود.
سوریه آسیب پذیرست و همچنان یک دشمن متوسط (درجه دو) در لیست دشمنان آمریکاست، اما جهت پیشروی قدرت امپریالیستی، فراتر از برخی روابط محدود با محاصره ناپایدار کُردها، چشم اندازهای کمی ارائه میدهد، که مستعد به جنگ خونین طرفین، و خطر بزرگ انتقام گیری از طرف ترکیه است.
بولیوی و نیکاراگوئه
بولیوی و نیکاراگوئه در لیست دشمنان آمریکا، از آزاردهندگان کوچکتر(درجه سوم) هستند. سیاستمداران منطقه ای آمریکا متوجه شده اند که هیچ کشوری برای قدرت جهانی یا حتی منطقه ای تمرین نمیکنند. بعلاوه، هر دو رژیم در عمل سیاستهای رادیکال را رد کرده اند و با الیگارشهای داخلی بانفوذ و قدرتمند و شرکتهای چندملیتی مرتبط با آمریکا همزیستی دارند.
انتقادات سیاست خارجی آنها، که اغلب جهت مصرف داخلی هستند، توسط تقرییا کل نفوذ آمریکا در سازمان دولتهای آمریکا و رژیمهای اصلی نئولیبرال در آمریکای لاتین خنثی میشود. بنظر میرسد که آمریکا لفاظی های این دشمنان حاشیه ای را تحمل میکند تا اینکه بخواهد خطر فوران احیای جنبشهای ناسیونالیست رادیکال یا توده ای سوسیالیستی را در لاپاز یا ماناگوا تحریک کند.
نتیجه گیری
مطالعه ی مختصر «لیست دشمنان» واشنگتن، آشکار میسازد که حتی در میان کشورهای آسیب پذیر شانس محدودی از موفقیت وجود دارد. روشن است، که در این استنتاج از شکل قدرت جهانی، پول و بازارهای آمریکا معادله قدرت را تغییر نخواهد داد.
متحدان آمریکا، مانند عربستان سعودی، مقادیر هنگفتی از پول صرف حمله به کشور ویران شده میکنند، اما آنها در حالیکه در جنگها شکست میخورند، بازارها را نابود میسازند. دشمنان قدرتمند، مانند چین، روسیه و ایران، آسیبپذیر نیستند و در آینده قابل پیش بینی به پنتاگون، چشم اندازهای ناچیزی از پیروزی های نظامی ارائه میدهند.
تحریمها، یا جنگهای اقتصادی شکست خورده اند و نتوانسته اند که دشمنان را در جمهوری دمکراتیک خلق کره، روسیه، کوبا و ایران رام کنند. «لیست دشمنان» برای آمریکا به قیمت از دست دادن اعتبار، پول و بازارها – یک ترازنامه بسیار ویژه، هزینه برداشته است. روسیه اکنون در تولید و صادرات گندم از آمریکا فراتر رفته است. گذشت آنروزهایی که صادرات کشاورزی آمریکا بر تجارت جهانی از جمله تجارت با مسکو برتری داشت.
نوشتن لیست دشمنان آسان است، اما سیاستهای مؤثر جهت مقابله با رقبایی که دارای اقتصادهای پویا و آمادگی های نظامی قدرتمند هستند، دشوارست.
آمریکا در صورتی میتواند مقداری از اعتبار از دست رفته خود را باز یابد، که در درون محدوده واقعیت های جهانی عمل کند و بجای اینکه در یک بازی کاملاً رقابتی یک بازنده ثابت قدم باقی بماند، از یک دستورکار بُرد – بُرد پیروی نماید.
رهبران منطقی میتوانند توافقات تجارتی دوجانبه ای را با چین برقرار سازند، که فن آوری پیشرفته، روابط مالی، کشاورزی و تجارتی را با تولیدکنندگان و خدمات توسعه میدهند. رهبران منطقی میتوانند توافقات مشترک صلح و اقتصادی را در خاورمیانه توسعه دهند، و واقعیت محور مقاومت (ائتلاف) روسیه – ایران – حزب الله لبنان و سوریه را بهرسمیت بشناسند.
همانگونه که دیده میشود، «لیست دشمنان» واشنگتن همچنان نوشته میشود و توسط رهبران غیرمنطقی، دیوانه های حامی اسرائیل و روسهراس خود در حزب دمکرات – بدون قبول واقعیتهای موجود تحمیل میشود.
برای آمریکاییها، لیست دشمنان داخلی بلند و بخوبی شناخته شده است، چیزیکه آنها فاقد آن هستند، یک رهبریت سیاسی غیرنظامی جهت جایگزین ساختن این مجموعه از رهبران فریبکارست.
درباره نویسنده:
جیمز پتراس، استاد بارتل ( بازنشسته ) جامعه شناسی دانشگاه بینگهامتون، در نیویورک است.
سایت ایشان:
برگردانده شده از:
?America’s Enemies, Who’s On the List
Prospects and Perspectives
By Prof. James Petras
http://www.informationclearinghouse.info/48275.htm
یا
https://petras.lahaine.org/us-enemy-list-prospects-and-perspectives/