سازمان اطلاعاتی «آیاسآی» پاکستان را بهتر بشناسیم
سازمان اطلاعات پاکستان با سابقه فعالیت 67 ساله خود اکنون با نام مهمترین نهاد امنیتی از اهداف و روشهای خاصی پیروی میکند و در جریانات سیاسی این کشور تاثیری مستقیم دارد.
پس از استقلال پاکستان در سال 1947، دو سازمان جدید اطلاعات در این کشور ایجاد شد، اداره اطلاعات (IB) و اطلاعات نظامی (MI)، عملکرد ضعیف اداره اطلاعات در هماهنگی اطلاعاتی بین ارتش، نیروی دریایی و هوایی در زمان جنگ هند-پاکستان در سال 1947 موجب تاسیس سازمان اطلاعات داخلی موسوم به آی اس آی در سال 1948 شد.
طراحی این سازمان بگونهای است که نیروهایش از بین افراد سه گانه نیروهای ارتش انتخاب و مامور جمع آوری، آنالیز و ارزیابی اطلاعات خارجی اعم از نظامی یا غیرنظامی میشوند.
آی اس آی زاییده افکار یک افسر استرالیایی الاصل ارتش انگلیس به نام سرلشکر کاتوم و رئیس امور کارکنان ارتش پاکستان است. در ابتدا آی اس آی هیچ گونه نقشی در جمع آوری اطلاعات داخلی، جز منطقه مرزی شمال-غرب و کشمیر آزاد، نداشت.
در اواخر 1950 که ایوب خان، رئیس جمهور پاکستان شد، نقش آی اس آی را در حفاظت از منافع پاکستان و تحت نظر گرفتن سیاستهای اپوزیسیون و حفظ نقش ارتش در پاکستان افزایش و توسعه داد.
آی اس آی پس از شکست در جنگ هند-پاکستان در سال 1965، مجددا در سال 1966 سازمان دهی شد. در این دوره مسئولیت جمع آوری اطلاعات سیاسی داخلی در شرق پاکستان نیز به این سازمان واگذار شد. بعدا در زمان انقلاب ملی گرایانه بلوچ ها در بلوچستان در اواسط 1970، آی اس آی ماموریت یافت قلمرو بلوچستان را نیز پوشش دهد.
در زمان ریاست ذوالفقار علی بوتو که منتقد نقش ای اس آی در زمان انتخابات 1970 بود و همین مسئله سبب تجزیه پاکستان و شکل گیری بنگلادش شد، آی اس آی اهمیت خود را از دست داد.
پس از به قدرت رسیدن ضیاالحق در ژوئیه 1977، مجددا آی اس آی توسعه یافت و مسئول جمع آوری اطلاعات در مورد گروههای کمونیستی سند و گروههای مختلف دیگر نظیر حزب مردم پاکستان شد در در زمان جنگ افغان-شوروی در سال 1980 فعالیتهای پنهانی بین آی اس آی و سیا افزایش یافت.
گروه ویژه افغانها زیر نظر و فرمان کلنل محمد یوسف برای سرپرستی هماهنگیهای لازم را در آمریکا دیدند و تعداد زیادی از کارشناسان علمیات پنهانی سیا به آی اس آی ملحق شدند تا در عملیات ضد شوروی با کمک گرفتن از مجاهدین افغان شرکت کنند.
اهداف
اهداف آی اس آی به شرح زیر است:
1- حفاظت از منابع پاکستان و امنیت ملی داخل و خارج کشور؛
2-تحت نظر گرفتن گسترش نظامی و سیاسی کشورهای همسایه که نسبت مستقیم با امنیت ملی پاکستان دارند و در نتیجه، فرمول بندی کردن ساختار سیاست خارجی و نحوه جمع آوری اطلاعات داخلی و خارجی؛
3- هماهنگی وظایف اطلاعاتی بین نیروهای سه گانه ارتش؛
4-نظارت دقیق بر کادر خارجیها، رسانهها و فعالان سیاسی جامعه پاکستان؛
5- نظارت بر دیپلماتهای سایر کشورها که در پاکستان مقیم اند و دیپلمات های پاکستان که خارج از این کشور فعالیت میکنند.
سازمان
در حال حاضر مرکز سازماندهی در اسلامآباد مستقر شده است و رئیس آن باید حتما در ارتش پاکستان سپهبد باشد. پس از وی سه معاون به صورت مستقیم به وی گزارش میدهند و هرکدام در سه شاخه جداگانه آی اس آی فعالیت میکنند.
شاخه داخلی در مواجهه با ضد اطلاعات و مسائل سیاسی داخلی پاکستان است؛ شاخه خارجی هدایت عملیات خارجی را بر عهده دارد و شاخه سوم مربوط به آنالیز روابط خارجی است.
اکثریت کارمندان آی اس آی از نیروی پلیس و ارتش و برخی واحدهای مخصوص ارتش پاکستان مثل کماندوهای SSG هستند. اگرچه تعداد افراد هیچگاه اعلام نمیشود، کارشناسان برآورد میکنند حدود 10 هزار کارمند و افسر مشغول بکارند. البته این تعداد شامل خبرچین ها و ارزیابها نمیشود.
تشکیلات آی اس آی
1- کمیته اطلاعات مشترک: این کمیته سایر دپارتمانها را هماهنگ میکند. تمام اطلاعات و اخبار از سایر دپارتمان ها به دپارتمان JIX فرستاده و در آنجا بعد از تحلیل و تجزیه اطلاعات، گزارشهای مربوط آماده میشود.
2-اداره اطلاعات مشترک: مسئول جمع آوری اطلاعات سیاسی است و از سه زیرمجموعه تشکیل میشود که یکی از آنها مختص عملیات علیه هند است.
3- اداره ضد اطلاعات مشترک: مسئول نظارت بر دیپلماتهای پاکستانی شاغل در خارج از کشور و علاوه بر آن، عهده دار مسئولیت عملیات اطلاعاتی در خاورمیانه، آسیای جنوبی، چین، افغانستان و جوامع مسلمان مربوط به اتحاد جماهیر شوروی است.
4- اطلاعات مشترک شمال: به صورت ویژه مسئول مناطق جامو و کشمیر است.
5- اطلاعات مشترک متفرقه: مسئول عملیات جاسوسی شامل تهاجمی در سایر کشورهاست.
مرکز اطلاعات سیگنال مشترک: مسئول جمع آوری اطلاعات در طول مرز پاکستان و هند.
7- اطلاعات فنی مشترک و علاوه بر موارد یاد شده، بخشهای مربوط به عملیات انتحاری و جنگ شیمیایی وجود دارد.
آی.اس.آی و نهاد دولت در پاکستان
همه کسانی که جریانات سیاسی و تصمیمگیری در پاکستان را مورد مطالعه قرار میدهند، بدونشک نیازمند این موضوع هستند که دو کانون مهم قدرت در پاکستان را بشناسند.
از زمان استقلال کشور مسلمان پاکستان از هند بریتانیایی کماکان دو کانون قدرت و تصمیمگیری در کشور پاکستان وجود داشته است که یکی نهاد دولت و دیگری ارتش پاکستان است.
ارتش پاکستان و به تبع آن سازمان اطلاعات آن مهمترین نهاد تصمیمساز در عرصه سیاستهای داخلی و خارجی این کشور هستند از اینرو در برخی برههها میان دولت و نظامیان همگرایی وجد داشته و در برخی مواقع نیز واگراییهای منجر به تنش بر این رابطه حکمفرما بوده است.
تا آن زمان که دولتهای نظامی مانند دولت ژنرال پرویز مشرف قدرت را در دست داشتند، ارتش نیز با خیالی راحت نسبت به حفظ منافع خود در داخل و خارج از پاکستان روندی آرام در سیاستگذاری خود پیشه کرده است.
اما با دخالت کشورهای غربی و بازیگران جهانی و آنجایی که در سال 2006 حکومت شبهدموکرات آصف علی زرداری سکان هدایت کشور پاکستان را به عهده گرفت، ارتش و سازمان اطلاعات آن به شدت احساس خطر کرده و رویکردی تقابلی در برابر تصمیمهای دولت اتخاذ کردند.
با پایان دوره حکومت زرداری و روی کارآمدن حزب نواز شریف و انتصاب وی در سمت نخستوزیر به نظر میرسد روند تقابلی میان دولت و ارتش شدت گرفته است.
نواز شریف که خاطرات بد دوران مشرف را هرگز فراموش نمیکند از ابتدای آغاز به کار دولت خود، سعی کرد تا ارتش و به دنبال آن آی.اس.آی را به حاشیه براند غافل از اینکه ارتش در تمامی نهادهای رسمی و غیررسمی پاکستان ریشه دوانده و اجازه آرامش به دولتهای غیرهمسو به خود را نخواهد داد.
یکی از مشکلات دولتهای مختلف در پاکستان حضور و فعالیت گروههای متعدد شبهنظامی در مناطق قبایلی این کشور است و تاکنون دولتها یا راه مبارزه را پیش گرفتهاند و یا مذاکره که در هر دو حالت نیز تاکنون توفیقی حاصل نشده است.
دولت نواز شریف نیز پس از گذشت روزهای کوتاه تصمیم گرفت بدون مشورت و مشارکت آی.اس.آی از در مذاکره با تحریک طالبان پاکستان درآمده و اوضاع در مناطق قبایلی را در دست گیرد.
با این حال شاهد آن هستیم که ارتش پاکستان تاکنون مانع بزرگی بر سر راه این موضوع ایجاد کرده و مجوز تصمیمگیری در مذاکرات را صادر نکرده است.
حال با توجه به مطالبی که عنوان شد مشخص میشود که دولتها در پاکستان چارهای جز کنار آمدن با ارتش و آی.اس.آی ندارند که در غیر این صورت در پیشبرد اهداف و سیاستهای خود با مانعی بزرگ بن نام نظامیان ارتش روبرو خواهند بود.