بلای زلزله

رسول پویان هری ز خنجر خشـم طبیعت افگار است دل فـسـردۀ اهـل هـرات خـونـبــار است خمـوشـی از دل فـوشـنج می زنـد فـریاد که پاره های جگرزیر خاک و آواراست جهان بـه نـالـۀ مظـلـوم گـوش نمی دارد وطن به چنگ ستم پیشگان گرفتار است ز صلح و عاطفه و مهر کس نمی گـوید بشر اسـیر طلسمات…
بیشتر بخوانید