چرخش معکوس
اگرچرخ اینچنین وارونه میچرخدچه خواهد شد
اگر بازی چنین پیچیده میگردد چه خواهد شد
اگر حقوق و ارزش های انسانی شود پا مال
جدا ازجوهر انسا نیت گردد چه خواهد شد
اگر هستی و عدل داد خواهی میشود نابود
فضای زنده گی برکورگنگ کر چه خوا هدشد
اگر جنبنده گانی خفته از خواب زمستا نی
زجای خودنجنبند پس ازین بد ترچه خواهد شد
اگر این چرخش معکوس ، بازیهاچنین چرخد
بروی کره خاکی شود محشر چه خواهد شد
نجات این وطن تنها وتنها وحدت یا ریست
شودگروحدت یاری ازین بهترچه خواهد شد
عبدالوکیل کوچی
میهن تابان
در سر هوای میهن تا بانم آرزوست
خاک وطن چوسرمه چشمانم آرزوست
خوش آنکه در رهش سرجانرا کنم فدا
گردم فدای نا مش و قربانم آرزوست
عمریست می تپد دل در جستجو ی آن
درفرقت اش گریه وا فغا نم آرزوست
گفتا کلید راه وطن بسته غایب است
گفتم هرآنچه گمشده است آنم آرزوست
ازبسکه شد صدا وسخن بسته در گلو
فریا د شور نای و نیستا نم آ رزوست
گوش زبان خموشی وانسا نیت به بند
چیزیکه غایب است فقط آنم آرزوست
در را ه ا تحا د و ترقی مرد مان
آزا دی وتحرک ا نسا نم آرزوست
ایکا ش روزهمسویی و با همی رسد
با ا تحاد وحد ت یا رانم آرزوست
برخیز زین ، جهان نوی را بنا کنیم
دنیا ی صلح وحدت آرامم آرزوست
گرباغ سوخت ریشه درآبست تاهنوز
امید وارم میوه بوستا نم آرزوست
عبدالوکیل کوچی