انسان گرایی پاسخی ناتمام در برابر ناپاسخگویی اندیشه های فلسفی…

نویسنده: مهرالدین مشید  انسان گرایی به مثابه ی داعیه ی برگشت…

گنجینۀ الهام

رسول پویان 2/5/2023 روزباخورشیدوشب سیل شباهنگم خوش است زیــر نـور خلـوت مهـتـاب آهنگـم…

در ارتباط به جفنگ گویی ها ی " نیاز نیاز"

حبیب میهنیار دوستان گرامی شما بهتر میدانید که یکی از ویژه…

ادبیات مبتذل،- سرگرم کننده و کم ارزش؟

Trivialliteratur:   آرام بختیاری نیاز انسان از خود بیگانه به ادبیات سرگرم کننده.  ادبیات…

پیام شادباش به مناسبت روز جهانی کارگر

ا. م. شیری روز اتحاد و همبستگی انترناسیونالیستی کارگران و زحمکشان…

دستار پوشان اسلام ستیز و پاچه بلند های حرمت شکن

نویسنده: مهرالدین مشید گروه ی طالبان از نظر حسن عباس نویسنده…

برگردان شعرهایی از سبزه برزنجی

خانم "سبزه برزنجی" (به کُردی: سۆزە بەرزنجی) شاعر کُرد زبان،…

به پیشواز اول می، روز جهانی همبسته‌گی کارگران

اعلامیه سازمان سوسیالیست‌های کارگری افغانستان اول ماه می، روز تجدید پیمان…

ناپاسخگویی به چالش های جهانی؛ نشانه های زوال تمدن غربی!؟

نویسنده: مهرالدین مشید بحران های جهانی پدیده ی تمدنی یانتیجه ی…

عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

«
»

«معجزۀ اقتصادی» استالین. چه کسی تکرار خواهد کرد؟

[قابل توجه اقتصاددانان، دست‌اندرکاران امور اقتصادی و بطور کلی همۀ کسانی که دغدغۀ صنعتی کردن، توسعه و شکوفایی کشور، بهبودی شرایط اقتصادی- معیشتی توده‌ها را دارند، آموختن و بهره‌گیری از تجربۀ دیگران، به دین و ایمان هیچ کس آسیب نمی‌زند] مترجم.

والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مسائل پشت صحنه

ا. م. شیری

پشت جبهه- سومین متحد قابل اعتماد روسیه 

همه با این عبارت جذاب امپراتور الکساندر سوم آشنا هستند: «روسیه فقط دو متحد دارد – ارتش و نیروی دریایی خود». اگر امپراتور در قرن بیستم زندگی می‌کرد و شاهد دو جنگ جهانی بود، احتمالاً می‌گفت که روسیه باید سه متحد داشته باشد و سومی پشت جبهه است که تمام نیازمندی‌های ارتش و نیروی دریایی را تأمین می‌کند. جنگ جهانی اول ضعف این متحد سوم را که نتیجۀ جنگ را از پیش تعیین کرد، نشان داد. نتیجه‌ای که برای روسیه بسیار عجیب بود. به نظر می‌رسد ارتش و نیروی دریایی هر کاری برای پیروزی انجام دادند، اما روسیه در گروه کشورهای پیروز جای نگرفت.

اما جنگ جهانی دوم (معروف به جنگ کبیر میهنی در کشور ما) نشان داد که هر سه متحد در بهترین حالت خود بودند. این، پیروزی ما را که هفتاد و هشتمین سالگرد آن را جشن گرفتیم، از پیش تضمین کرد. به بیان تمثیلی، شمشیر پیروزی با بالاترین کیفیت در پشت جبهه ساخته شد. من این واقعیت را صرفاً به خاطر کلام سرخ مورد بررسی قرار نمی‌دهم. بلکه، بر این باورم که درس‌آموزی از انبوه تجارب اندوخته شده در زمینۀ اقتصاد در دورۀ آمادگی برای جنگ، در طول آن و در سال‌های بازسازی کشور پس از جنگ، برای روسیۀ امروزی اهمیت حیاتی دارد.

تهدیدهای خارجی برای دولت شوروی در دهۀ ۲۰ قرن گذشته نه کمتر، بلکه بیشتر از امروز برای فدراسیون روسیه بود. مداخله نظامی از سوی متحدان سابق آنتانت هر لحظه ممکن بود آغاز شود. استالین روی هر سه متحد فوق‌الذکر تأکید کرد. و لازم بود بسیج نیرو برای دفع تهاجم غرب دقیقاً از پشت جبهه، از اقتصاد، بویژه، از تولید نظامی آغاز شود.

تقویت متحد سوم با پایان به اصطلاح «اقتصاد بازار» (که در آن زمان سیاست نوین اقتصادی نامیده می‌شد) در اواخر دهۀ ۱۹۲۰ آغاز شد. از سال ۱۹۲۹، صنعتی کردن، یعنی توسعۀ شتابان صنعت در مقایسه با سایر بخش‌ها و تولید سریع وسایل تولید در صنعت در کشور آغاز گردید.

برای شروع صنعتی‌سازی، گذار از سیاست نوین اقتصادی به یک سازوکار اقتصادی جدید مبتنی بر برنامه‌ریزی جامع اقتصاد ملی ضروری بود و برنامه‌ها ماهیت دستورالعملی داشتند و عمدتاً بر شاخص‌های طبیعی و فیزیکی (نه بر مخارج) متمرکز بودند. عناصر دیگر این سازوکار عبارت بودند از: یک بخش دولتی قدرتمند (شامل تمام مؤسسات‌ مهم راهبردی در صنعت و سایر بخش‌های اقتصاد)؛ نظام گردش پول دو مداره (تفکیک مدار گردش نقدی خدمت‌رسان به مردم از مدار گردش غیرنقدی خدمت‌رسان به بنگاه‌ها و سازمان‌ها)؛ بانک‌های تخصصی دولتی (بعنوان جایگزین بانک‌های تجاری)؛ انحصار دولتی تجارت خارجی؛ انحصار پول دولتی و غیره. در زمان شوروی، این مدل معمولاً «سوسیالیستی» نامیده می‌شد (زیرا، حق مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را نمی‌داد و هدف از فعالیت اقتصادی کسب سود نبود. در هر صورت، خصوصی‌سازی سود مجاز نبود). اما این مدل از آنجایی که به ابتکار یوسف استالین و تحت رهبری او ایجاد شد، اصولاً می‌توان بنام «استالینی» نامید. (در مورد این موضوع من در کتاب «اقتصاد استالینی»، بطور مفصل نوشته‌ام).

یک نامگذاری دیگر: «اقتصاد بسیجی». زیرا، این مدل کامل‌ترین و کارآمدترین شرایط  استفاده از تمامی منابع اقتصادی موجود، شامل نیروی کار، تولید (دارایی‌های ثابت)، منابع طبیعی، علمی، فنی، مالی را فراهم می‌کرد. اهداف فعالیت اقتصادی در چارچوب چنین مدلی عبارت بودند از:

۱ ــ توسعۀ همۀ بخش‌ها (به ویژه صنعت) به منظور غلبه بر عقب ماندگی کشور ما از غرب (که قبل از جنگ جهانی اول قابل مشاهده بود و در دهه ۱۹۲۰ تشدید شد).

۲ ــ دستیابی به خودکفایی کامل اقتصادی (که آن را در مقابل انواع محاصره‌ها و تحریم‌ها و همچنین، در مقابل بحران‌های اقتصادی جهانی مصون می‌کند).

۳ ــ ایجاد شالودۀ تولیدی برای تقویت توان دفاعی کشور (یعنی ارتش و نیروی دریایی به عنوان متحدان اصلی روسیه).

هدف اول را یوسف استالین، رهبر دولت شوروی، چنین فرموله کرد: «ما ۵۰-۱۰۰ سال از کشورهای پیشرفته عقب مانده‌ایم. این فاصله را باید ظرف ده سال طی کنیم. یا این کار را می‌کنیم، یا ما را خرد خواهند کرد» (سخنرانی در اولین کنفرانس سراسری اتحادیۀ کارگران صنایع سوسیالیستی در ۴ فوریه ۱۹۳۱).

از سال ۱۹۲۹ تا ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، ۹۶۰۰ واحد تولید بزرگ در اتحاد جماهیر شوروی راه‌اندازی شد- یک «معجزه اقتصادی» واقعی به ویژه، در متن بحران اقتصادی که غرب تجربه می‌کرد. در حالی که در غرب روزانه ده‌ها شرکت و بنگاه ورشکست می‌شدند، در کشور ما روزانه به طور متوسط دو بنگاه جدید راه‌اندازی می‌شد. بلحاظ مجموع تولید ناخالص داخلی و تولیدات صنعتی، اتحاد جماهیر شوروی در اواسط دهۀ ۱۹۳۰ مقام اول را در اروپا و دوم را در جهان به خود اختصاص داد.

در روند بسیج برای جنگ و در طول آن، رهبران کشورهای غربی (هم متحدان اتحاد جماهیر شوروی و هم مخالفان آن) اقدامات بسیجی خاصی را در حوزه اقتصادی به عمل آوردند. اما البته، بسیج نظامی-اقتصادی آن‌ها نیمه‌کاره بود. زیرا، پایه‌های سرمایه‌داری اقتصادهای غربی تزلزل‌ناپذیر باقی ماندند. در نتیجه، سودجویی به یک مانع جدی برای بسیج اقتصادی با هدف تقویت قدرت دفاعی کشور تبدیل شد.

علیرغم سطح بالای بسیج اقتصاد شوروی، سال اول جنگ برای پشت جبهۀ ما بسیار سخت بود. حمله ناگهانی آلمان فاشیست منجر به خسارات اقتصادی بزرگی شد. بگونه‌ای که تا دسامبر ۱۹۴۱، اتحاد جماهیر شوروی مهمترین مواد خام و مراکز صنعتی خود را در دونباس، میدان سنگ آهن کری‌وُی‌رُوگ از دست داد. مینسک، کی‌یف، خارکوف، سمولنسک، اودسا، دنپروپتروفسک رها شدند. لنینگراد در محاصره بود. مهمترین منابع غذایی در اوکراین و جنوب روسیه به دست دشمن افتاد یا از دسترس مرکز خارج شد. میلیون‌ها نفر از جمعیت شوروی در سرزمین‌های اشغالی گرفتار شدند. صدها هزار غیرنظامی یا کشته شدند و یا برای بردگی به آلمان انتقال یافتند.

توأم با این، مدل مدیریت اقتصادی شوروی برتری خود را نسبت به مدل‌های آلمانی و غربی به طور کلی نشان داد. انتقال اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی به روی ریل جنگ تا تابستان ۱۹۴۲ (در کمتر از یک سال) تکمیل گردید. این امر در آلمان (که خیلی زودتر شروع کرده بود)، در سال ۱۹۴۳ اتفاق افتاد. در اتحاد جماهیر شوروی در همان سال، هزینه‌های نظامی ۴۴٪ از درآمد ملی، ۴۹٪  از صندوق مصرف و ۷٪  از صندوق انباشت بود و در سال ۱۹۴۴ نیز به ترتیب ۳۵، ۵۰ و ۱۵ درصد تشکیل می‌داد. چنین سهم بالایی از هزینه‌های نظامی نسبت به درآمد ملی در هیچ یک از کشورهای متخاصم وجود نداشت.

با آغاز جنگ کبیر میهنی در اتحاد جماهیر شوروی، تخلیۀ گستردۀ جمعیت، نیروهای تولیدی، نهادها و منابع مادی آغاز شد. تعداد قابل توجهی از مؤسسات تولیدی و ۲.۳ میلیون رأس گاو به مناطق شرقی (آنسوی ولگا، اورال، سیبری) انتقال داده شد (تنها در نیمه دوم سال ۱۹۴۱ حدود  ۲۶۰۰ مورد انتقال صورت گرفت). ۱۷ میلیون نفر به بنگاه‌های صنعتی جدید منتقل شدند. این، جابجایی نیروهای مولد در فاصلۀ صدها و حتی هزاران کیلومتر، یعنی، جابجایی یک قدرت صنعتی بزرگ در تاریخ بی‌سابقه بود! در ابتدا (در یک سال و نیم اول پس از حملۀ نازی‌ها) توسعۀ وسیع در اقتصاد رخ داد. یعنی، رشد تولید از هزینه‌های منابع مادی و نیروی کار عقب‌تر بود.

از اواخر سال ۱۹۴۲، اقتصاد ملی به توسعۀ سریع روی آورد. رشد تولید با کاهش هزینه‌های نیروی کار در هر واحد تولیدی تضمین شد. این امر با استفاده از فن‌آوری پیشرفته، تکنولوژی دقیق، سازماندهی بهتر تولید و ارتقای سطح مهارت‌های کارگران به دست آمد. رشد بهره‌وری نیروی کار در شرایط سخت جنگ، گواه برتری‌‌های مدل اقتصاد استالینی بود. مسابقات توده‌ای سوسیالیستی نقش مهمی ایفا کرد. تنها در یک سال و نیم مسابقات سوسیالیستی اتحادیه‌ها (آوریل ۱۹۴۲-اکتبر ۱۹۴۳)، بهره‌وری نیروی کار در کل صنعت به طور کلی ۳۹.۲٪، از جمله در بخش متالورژی آهنی- ۲۱.۰; هوانوردی – ۴۰.۹; متالورژی غیرآهنی- ۳۹.۴; ماشین ابزار- ۴۳.۸; صنعت برق- ۳۹.۳; مخزن- ۳۶.۳; مهندسی سنگین- ۲۳.۱; صنعت اسلحه- ۱۸.۷; صنعت سلاح‌های خمپاره‌ای- ۲۲.۷; صنعت مهمات- ۵۹.۵ در صد افزایش یافت («تاریخ اقتصاد سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی». جلد ۵. مسکو، ۱۹۷۸، ص ۶۹۹).

در نیمه اول سال ۱۹۴۲، ۱۰۰۰۰ هواپیما، ۱۱۰۰۰ تانک و ۵۴۰۰۰ قبضه اسلحه تولید شد. تولید آن‌ها در نیمۀ دوم سال بیش از ۱.۵ برابر افزایش یافت.

پیروزی در نبردهای جبهه‌های کارگری برغم کاهش شدید تعداد کارگران و کارکنان حاصل شد. شمار آن‌ها از ۳۱.۲ میلیون نفر در سال ۱۹۴۰ به ۱۸.۴ میلیون نفر در سال ۱۹۴۲ کاهش یافت. بخش قابل توجهی از شاغلان حوزۀ اقتصاد را زنان تشکیل می‌دادند. در سال ۱۹۴۵، آن‌ها تا ۶۰ درصد از کل کارگران و کارکنان و تا ۷۰ درصد از کارگران بخش کشاورزی را تشکیل می‌دادند. علاوه بر زنان، صدها هزار نوجوان و پیر در کارخانه‌ها و در مزارع جمعی کار می‌کردند. میهن‌پرستی، اعتقاد به درستی آرمان خود کمک کرد تا بر فشارها وحشتناک غلبه کنیم.

قابل توجه است که شهروندان میهن‌پرستی خود را نه تنها در جبهه، حتی در پشت جبهه نیز ثابت کردند. آن‌ها با پول و سایر وسایل مادی خود، به پیروزی بر دشمن کمک کردند. هزینه‌های مستقیم دولت شوروی برای انجام جنگ بالغ بر ۵۵۱ میلیارد روبل بود و ۱۳٪ از این مبلغ توسط خریداران اوراق قرضه به خزانۀ پیروزی وارد شد. به طور کلی، در طول سال‌های جنگ، کمک‌های دستوری و داوطلبانه جمعیت به ۲۷۰ میلیارد روبل یا ۲۶ درصد از کل درآمدهای بودجۀ دولتی رسید.

علاوه بر تخصیص بودجه، وجوه خارج از بودجه نیز برای تأمین مالی هزینه‌های نظامی استفاده شد. کل مبلغ کمک‌های مالی جمعیت اتحاد جماهیر شوروی بالغ بر ۹۴.۵ میلیارد روبل- شامل وجوه نقد، ارز خارجی، اوراق قرضۀ دولتی، و همچنین انواع سکه‌ها و اشیاء ساخته شده از فلزات گرانبها بود («حزب کمونیست اتحاد شوروی و تشکیل نیروهای مسلح شوروی». چاپ دوم، مسکو، ص. ۲۸۳، انتشارات نظامی، ۱۹۶۷).

برتری‌ اقتصاد «استالینی» (معروف به «سوسیالیستی»، «بسیجی») پس از پایان جنگ کاملاً آشکار شد. ویرانی و خسارت اقتصاد ملی عظیم بود. در طول سال‌های جنگ، ۱۷۱۰ شهر و قصبۀ شوروی، بیش از ۷۰ هزار دهکده و روستا، ۳۲ هزار بنگاه صنعتی، ۹۸ هزار مزرعۀ اشتراکی و ۱۸۷۶ مزرعه دولتی ویران شد. کمیسیون فوق‌العادۀ دولتی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی برای برآورد ابعاد جنایات مهاجمان نازی و همدستان آن‌ها، پس از آن که حدود ۴ میلیون گزارش خسارت وارده به مردم شوروی در دورۀ اشغال را مورد بررسی قرار داد، به این نتیجه رسید که به ارزش ۶۷۹ میلیارد روبل دارایی مستقیماً تخریب شده است. مطابق قیمت‌های سال ۱۹۴۱ کل خسارت وارده ۲۵۶۹ میلیارد روبل برآورد شد. خسارت مادی مستقیماً وارد شده به اتحاد جماهیر شوروی معادل دلار ۱۲۸ میلیارد دلار، مجموع خسارت ۳۵۷ میلیارد دلار یعنی تقریباً برابر تولید ناخالص ملی ایالات متحده- ۳۶۱.۳ میلیارد دلار در سال ۱۹۴۴ برآورد شد. در مجموع، اتحاد جماهیر شوروی حدود ۳۰٪ از ثروت ملی خود را از دست داد. در مناطق تحت اشغال، خسارات وارده به حدود دو سوم رسید (اس. آلکسیف. «ضایعات اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم»، «روزنامۀ مالی»، ۹ مه ۲۰۱۸).

قبل از هر چیزی، بازسازی کشور به شدت ویران شده لازم بود. در سال ۱۹۴۶، غرب به ما «جنگ سرد» اعلام کرد و حتی آمریکا ما را با سلاح هسته‌ای تهدید کرد. در سال ۱۹۴۷، غیرنظامی کردن اقتصاد شوروی که تازه آغاز شده بود، متوقف گردید. مجبور شدیم هزینه‌های نظامی را دوباره افزایش بدهیم و  برای ساخت بمب اتمی خودمان سرمایه‌گذاری کنیم (این بمب در سال ۱۹۴۹ آزمایش شد).

در مورد راه‌های احیای اقتصاد در رهبری حزبی-دولتی کشور در سال‌های ۱۹۴۵-۱۹۴۶، بحث درگرفت. در حالت کلی‌، دو گروه با دو دیدگاه‌ها مطرح شد.

دیدگاه نخست: آندری ژدانوف، نیکولای وازنسنسکی و دیگران از نرمش در سیاست اقتصادی، توسعه متعادل‌تر اقتصاد ملی، تمرکززدایی جزئی مدیریت اقتصادی و غیره حمایت می‌کردند. مبداء حرکت آن‌ها این نقطه بود که پایان جنگ جهانی دوم باعث بروز یک بحران اقتصادی و سیاسی حاد در غرب می‌شود و از خطر تشکیل یک ائتلاف جدید ضد شوروی جلوگیری می‌کند. و خود این امر، شرایط مساعدی را برای اتحاد جماهیر شوروی فراهم می‌کند تا محصولات خود را به بازارهای جدید در کشورهای بحران زده غربی عرضه نماید.

گروه دوم: گئورگی مالنکوف، لاورنتی بریا و دیگران طرفدار حفظ الگوی اقتصاد بسیجی قبل از جنگ بودند. آن‌ها به نتیجه‌گیری‌های یوگنی وارگا، اقتصاددان شوروی استناد می‌کردند. وارگا نظریۀ فروپاشی قریب‌الوقوع سرمایه‌داری را رد کرد و حیات منحصر به فرد آن را به لطف سیاست‌های کینزییسم در کشورهای توسعه‌یافته اثبات نمود. این بدان معنا بود که غرب از هر فرصتی برای اتخاذ سیاست تقابلی با اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود. انحصار آمریکا در زمینه تسلیحات هسته‌ای و توسعۀ برنامه‌های آمریکایی‌ها برای بمباران شهرهای شوروی با بمب‌های اتمی خطرناک بود. به همین دلیل، این گروه از اولویت توسعۀ صنایع سنگین و مجتمع نظامی-صنعتی حمایت می‌کردند.

پس از سخنرانی وینستون چرچیل در فولتون در مارس سال ۱۹۴۶، استالین از موضع گروه دوم قاطعانه حمایت کرد. در همان سال صنایع نظامی مجدداً سازماندهی شد. در نتیجۀ اصلاحات، وزارت تسلیحات و وزارت دفاع اتحاد جماهیر شوروی تأسیس گردید. بر پایۀ تعدادی از بنگاه‌های نظامی ایجاد شده در سال‌های جنگ، ساخت‌ سه صنعت موشکی (بعدها به فضایی فراروئید)، راداری و هسته‌ای آغاز شد. بخش قابل توجهی از منابع تولیدی کشور به ساخت آن‌ها اختصاص یافت. اقتصاد شوروی هنوز «پشت جبهه» نامیده می‌شد. فقط این قسمت عقب جبهه بود که حفظ توان دفاعی کشور را در شرایط «جنگ سرد» تضمین می‌کرد.

بازسازی اقتصادی مطابق با وظایف برنامۀ پنج سالۀ چهارم (۱۹۴۶-۱۹۵۰) انجام شد. در سال ۱۹۴۵، حجم کل تولیدات صنعت، برابر با ۹۲ درصد سطح سال ۱۹۴۰ بود. در سال ۱۹۵۰، تولید محصولات مهندسی در اتحاد جماهیر شوروی تا ۲.۳ برابر بیشتر از سطح سال ۱۹۴۰ افزایش یافت.

به این ترتیب، مدل بسیج اقتصاد شوروی حفظ شد. این، بهبودی سریع را تضمین کرد. بلحاظ بیشتر شاخص‌های اقتصادی، اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۸ به سطح قبل از جنگ رسید. انگلستان، فرانسه و سایر کشورهای اروپایی تنها در دهۀ ۱۹۵۰ به سطح قبل از جنگ رسیدند.

امروز در شرایط تشدید شدید روابط روسیه با غرب جمعی، خطر یک جنگ گسترده بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. در این شرایط، فدراسیون روسیه باید فوراً در روی ریل‌های اقتصاد بسیجی قرار گیرد و از تجربۀ سازماندهی پشت جبهه که در طول جنگ کبیر میهنی انباشته شده است، استفاده کند.

منبع: مطبوعات آزاد

https://wordpress.com/post/eb1384.wordpress.com/8050

۵ خرداد-جوزا ۱۴۰۲