غولهای اینترنتی به عنوان ابزار نخبگان لیبرال
دمیتری راستوف (DMITRY ROSTOV)
ا. م. شیری
نظم دیجیتال جدید با قاطعیت به زندگی روزمرۀ ما حمله میکند
غولهای اینترنتی با تبدیل شدن به ابزار نخبگان لیبرال، عملا با دولت سایه و سازمانهای امنیتی ادغام میشوند. بطوریکه در طول ۶ سال گذشته، بیش از ٢۵٠ نفر از کارمندان عالیرتبۀ سازمان سیا، آژانس امنیت ملی، ادارۀ تحقیقات فدرال و پنتاگون برای کار فقط به گوگل رفتهاند. غولهای فناوری اطلاعات مانند گوگل توانایی منحصر به فردی برای تأثیرگذاری بر افکار میلیاردها نفر در سراسر کرۀ زمین دارند. این کار را چنان ماهرانه انجام میدهند که اکثر ما حتی متوجه نمیشویم که نظرات خودمان به کجا ختم میشود و آنچه الگوریتم و تنظیمکنندگان آن از طریق پستهای دوستان و جوامع مورد علاقۀ ما به ما میگویند، از کجا شروع میشود.
غول اینترنتی گوگل و کارمندان جدیدش استادان ماهر این عرصه هستند. آنها به طور مداوم از یک مدل کسب و کار مبتنی بر نظارت استفاده میکنند. ما تصور میکنیم که از خدمات آنها به صورت رایگان استفاده میکنیم. اما در واقع، گوگل و کارمندانش با جمعآوری مقادیر زیادی از دادههای شخصی ما و فروش آنها، سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد کسب میکنند. این مدل بر اساس فریب است. موتور جستجوی گوگل فقط یک روش هوشمندانه برای جمع آوری اطلاعات شخصی ما و ابزار جاسوسی از ما است.
اخیراً به لطف افشای دادههای گوگل، اطلاعات جالب دیگری فاش شده است. به نظر میرسد راهنمایی به نام چارچوب «twiddler» وجود دارد که سیستمی را برای رتبهبندی مجدد نتایج جستجو توصیف میکند. گوگل توانایی فنی دستکاری نتایج جستجو را توسعه داده است. این قدرت واقعی غولهای فناوری اطلاعات است!
امروزه، یک روند خطرناک با وضوح هر چه بیشتر در حال ظهور است: شمار عظیمی از مردم امکان پیشرفت فناوری و ماشینهای «هوشمندتر» را نه به عنوان یک ابزار دیجیتالی [رقومی] برای سوق دادن جامعه به سمت انحطاط، بلکه به مثابه راه حل همۀ مشکلات تصور میکنند.
مطالعاتی مانند نمونۀ زیر نشان میدهد که به لطف ابزارهای متعدد (کامپیوتر، تلفن، همراه با سرویسهای زنجیرهای، تماسها و غیره)، یک فرد به طور متوسط روزانه حدود ۷ ساعت در فضای مجازی سپری میکند. این مدت عظیم زمان و حجم عظیم محتوا از اینترنت عبور میکند. بویژه اینکه، بیشتر آن نه توسط خود کاربر، بلکه توسط الگوریتمها و هوش مصنوعی انتخاب میشود.
در واقع، بسیاری از انسانها در حال حاضر، در واقعیت مجازی متعلق به کس دیگر به سر میبرند. بگونهایی که در این واقعیت مجازی، اتاق کوچکی را از صاحب آن، از غولهای اینترنتی مانند گوگل که در واقع با سازمانهای اطلاعاتی و دولتی ادغام شده و نقش مالک را بازی میکنند، اجاره میکنند. امروزه وظیفۀ اصلی این ساختارها متقاعد کردن مردم به این است، که خود غولهای فناوری اطلاعات که مردم را تحت کنترل خود قرار میدهند، فقط یک ابزار، یک نوع ماشین حساب پیشرفته برای حل مسائل مطروحه از سوی خود افراد است.
در واقعیت امر، همه چیز به این سادگی نیست. از این گذشته، زمان و کارهایی که با کمک اینترنت و ابزارهای فناوری اطلاعات حل میشوند، به طور رورافزونی تحت تأثیر هوش مصنوعی قرار میگیرند، که اکنون به بخش جداییناپذیر زندگی هر کاربر، از جمله کسانی که این سطور را میخوانند، تبدیل شده است. و سهم شیر این زمان (و وظایف) توسط الگوریتمهای نمایش که ممکن است برای انسان غیرقابل درک باشد، تعیین میشود. یا فقط در کلیترین خصوصیات قابل درک هستند. به این معنا که شخص دیگری تعیین میکند که شما تقریباً به چه میزان در کار یا در خواب غرق میشوید. اما این شخص ممکن است اصلاً یک فرد نباشد.
هوش مصنوعی، اگرچه توسط انسان اختراع شده، اما دارای چنان ویژگیهای متعالی است، که حتی سازندگان آن به پیشبینی دقیق واکنشها و اعمال آن قادر نیستند. علاوه بر این، «در دسترس بودن» آن بسیار فریبنده است. همانطور که میدانید، پنیر رایگان فقط در تله موش پیدا میشود. غولهای اینترنتی در حال تبدیل شدن به ابزار نخبگان لیبرال با اهداف بسیار خاص کنترل کامل تودهها هستند که آشکارا از پیش فرموله شده و مهلتهای اجرایی خاص خود را دارند – تا سال ٢٠٣٠. به عنوان مثال، مجمع جهانی اقتصادی یک «کارت هویت دیجیتال» ویژه – شناسۀ رقومی درست کرده است که باید حاوی اطلاعات زیر در مورد هر شخص باشد:
ــ خدمات مالی-ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی: اطلاعات کامل در مورد هزینهها و نقل و انتقالات تجاری؛
ــ سفر: کنترل تمام حرکات؛
ــ غذا: مطابقت رژیم غذایی با استانداردهای مجمع جهانی اقتصادی؛
ــ پاسپورت واکسن: با کدام واکسن، چه وقت و آیا یک فرد واکسینه شده است؛
ــ صفر خالص: سهمیه انتشار دیاکسید کربن؛
ارتباطات از راه دور: پایگاه داده دستگاهها، ترافیک اینترنت و غیره.
به سخن دیگر، هر لحظۀ فرد، تا کنترل هوشیاری و رفتار او باید زیر نظر باشد. اگر این بردگی دیجیتال نیست، پس چیست؟
نخبگان گلوبالیستهای لیبرال نیز برنامههای دراز مدت در ارتباط با امکان تأثیرگذاری بر رفتار مردم و کنترل کامل آنها با استفاده از هوش مصنوعی دارند. مثلا، مواردی که پیشرفتها در زمینۀ ویرایش ژن و یادگیری ماشینی را تلفیق میکنند (این نامی است که به دستهای از روشهای هوش مصنوعی داده شده که ویژگی بارز آنها نه حل مستقیم یک مسئله، بلکه یادگیری از طریق استفاده از راهحلها برای بسیاری از مشکلات مشابه است). طبق سناریویی که در طول تمرین توسط «RAND Europe» سازماندهی شده بود، تا سال ٢٠۴۵، تحقیق و توسعه در ویرایش ژن و یادگیری ماشینی میتواند آغازگر دوران پساانسانگرایی باشد (سازماندهی گلوبالیستی به بهبود سیاست و تصمیمگیری از طریق تحقیق و تحلیل کمک میکند).
ما در مورد موضوع یک گزارش ١١٢ صفحهای تحت عنوان «یادگیری ماشینی و ویرایش ژن در رأس تکامل اجتماعی»، حاوی نتایج تمرینهای عملی صحبت میکنیم. در این گزارش انواع سیاستهایی که میتوانند در محدودۀ ٢٠ سال اجرا شوند، مورد بررسی قرار گرفته است. بطوری که اگر نوآوری در این زمینهها خارج از کنترل باقی بماند، میتواند سر از بازار سیاه درآورد یا کفاف تقاضا را ندهد. این گزارش همچنین به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه تلفیق یادگیری ماشینی و ویرایش ژن «میتواند به پیشرفتهایی در زمینۀ بهبودی قابلتوجه زندگی مردم» و بهبودی مراقبتهای بهداشتی و پیشرفت در کشاورزی منجر شود.
در حال حاضر، چنین روشها و پروژههای «پسا-انسانگرایانه» برای «دیجیتالیسازی» همه و هر چیز روی جمعیت برخی از کشورهای به اصطلاح جهان سوم امتحان و آزمایش میشوند. به عنوان مثال، در کنیا، پروژۀ هویت دیجیتال معروف به «مایشا نامبا»، تحت حمایت بنیاد گیتس نشان میدهد که چگونه غولهای اینترنتی اکنون به ابزار نخبگان لیبرال تبدیل شدهاند. گروه به اصطلاح «گروه بشردوستانۀ جهانی» که توسط بنیانگذار مایکروسافت تشکیل یافته، به ارتباط دولت کنیا با کارشناسان فنی مرتبط و شرکای کلیدی در بخش فناوری اطلاعات کمک خواهد کرد (در این باره مارک سوزمن، مدیر عامل بنیاد گیتس، در مصاحبه با «Business Daily Africa» گفت).
به گفته سازندگان پروژۀ «مایشا نامبا»، این پروژه قرار است به موضوعات مختلفی مانند شناسایی و احراز هویت شهروندان، حفاظت از اسناد ثبت اولیه مانند شناسنامه و کارتهای هویت ملی و بهبودی مدیریت برنامههای اجتماعی و عملیات دولتی بپردازد. شناسۀ شخصی برای ثبت نام در خدمات دولتی از جمله آموزش، بیمۀ درمانی، مالیات و تأمین اجتماعی نیز استفاده خواهد شد.
ژوئن گذشته، فارین پالیسی، یکی از نشریات برجستۀ جهانی در آمریکا در این باره نوشت که چه کسی در پشت «نظم دیجیتال جهانی» که به این طریق آزمایش و شکل میگیرد، قرار دارد. به نوشتۀ این نشریه، ویژگیهای کنونی نظم جهانی این است که در پی شکلگیری یک «جهان دوقطبی» جدید، بین آمریکا و چین تقسیم نخواهد شد، بلکه یک چیز کاملاً متفاوت در انتظار بشریت است:
«… نظم سومی وجود دارد که به سرعت در حال ظهور است و تأثیر بیشتری نسبت به سایرین خواهد داشت: نظم دیجیتالی. در اینجا، بر خلاف هر نظم ژئوپلیتیک دیگر گذشته و حال، نهادهای مسلطی که قوانین را تعیین میکنند و قدرت را در دست دارند، دولتها نیستند، بلکه شرکتهای فناوری مانند گوگل، مایکروسافت، متا (ممنوعه در روسیه) و دیگر غولهای اینترنتی هستند…
شرکتهای فناوری هویت ما را از قبل تعریف میکنند. ما قبلاً در این باره فکر میکردیم که رفتار انسان اساساً نتیجۀ طبیعت است یا تربیت. اکنون دیگر نه. امروز، پرورش و الگوریتم همان طبیعت است. نظم دیجیتال اکنون دارد به یک عامل حیاتی در تعیین چگونگی زندگی، باورها، خواستههایمان و برای به دست آوردن آنها برای انجام چه کاری حاضریم، تبدیل میشود.
این میزان حیرتانگیز قدرتی است که شرکتهای فناوری بدست آوردهاند و به خودی خود به بازیگران ژئوپلیتیک تبدیل شدهاند. این نهادهای تجاری در حال حاضر جوانبی از جامعه، اقتصاد و امنیت ملی را که مدتها در حوزۀ انحصاری دولت بودهاند، کنترل میکنند. تصمیمات خصوصی آنها مستقیماً بر معیشت، تعاملات و حتی طرز فکر میلیاردها نفر در سراسر جهان تأثیر میگذارد. آنها همچنین اغلب زیستبوم جهانی را شکل میدهند که خود دولتها در آن فعالیت میکنند…
خیلی دیستوپیایی [مدینۀ فاسده] نیست دوستان؟ اصلا. زمانهایی که خانوادههای بزرگی مانند روچیلدها و واربورگها فرآیندهای اقتصادی و سیاسی جهان را کنترل میکردند، در حال سپری شدن است. ساختارهای سوبژکتیو با سرمایۀ «پراکنده» و طیف گستردهای از ذینفعان اعم از دولت و شرکتها در حال رشد هستند و گاهی اوقات خط تعادل تار میشود: معلوم نیست چه کسی چه کسی را «میپیچاند». دنیای دیجیتال به شدت بین سطوح مختلف تأثیر، توزیع شده و به اندازۀ حالت کلاسیک دوران مدرن متمرکز نیست. به طور کلی، «دنیای جدید روز به روز شگفتانگیزتر میشود».
نقل از:بنیاد فرهنگ راهبردی
٢١ خرداد- جوزا ١۴٠٣