سفر حنا ربانی نقطۀ عطفی در روابط طالبان و پاکستان
نویسنده: مهرالدین مشید
سفر حنا ربانی نقطۀ عطف یا کلید خوردن روابط جدید
هفتۀ گذشته حنا ربانی معاون وزیر خارجۀ پاکستان در راس یک هیآت وارد کابل شد و با مقام های حکومت طالبان روی مسایل گوناگون بحث کرد. هرچند این گونه سفر ها میان کشور ها یک امر عادی است؛ اما انتخاب حنا ربانی در راس هیآت پاکستانی و استقبال گرم او از سوی رهبران زن ستیز طالبان پرسش های زیادی را برانگیخت که رسانه ها به آن پرداختند که چگونه شده، طالبان بدون قید و شرط با اشتیاق تمام و با پیشانی های گشاده و لب های خندان و رخسار شاد دست ها بر سینه از وی استقبال کردند. در حالی که آنان دروازه های مکتب ها را بر روی دانش آموزان افغانستان بسته، زنان این کشور را از کار و سایر آزادی های انسانی و مدنی محروم گردانیده و تا کنون بیش از 31 فرمان برای محدودیت زنده گی زنان افغانستان صادر کرده اند. در کنار این سفرحنا ربانی به کابل پهلو های آشکار و پنهانی داشت که نه طالبان و نه پاکسستان خواستند، از آن پرده بردارند. مقامهای حکومت طالبان دلیل سفر معاون وزیر خارجه پاکستان به کابل را تنها روابط تجاری و مرزی میان دو کشور عنوان کردند؛ اما بیشتر رسانههای پاکستان موضوع سفر حنا ربانی را پایان آتشبس میان طالبان پاکستان و حکومت این کشور و آغاز دوباره درگیری میان دو طرف اعلام کردند. این رسانهها بیشتر بر حمایت طالبان از تی تی پی پرداخته و هدف اصلی حنا ربانی به کابل را گفت و گو در این مورد عنوان کردند. در این نوشته کوشش شده تا بعد های گوناگون این سفر به بحث گرفته شود.
نخستین پرسش که ذهن هر خواننده را به خود مصروف می سازد، انتخاب حنا ربانی در لباس عادی بحیث رئیس هیآت پاکستانی است که چگونه رهبران طالبان از مقابل شدن با زنان محجبۀ افغانستان خودداری می کنند و اما در مقابل یک خانم پاکستانی چنان کرنش کردند و زبون شدند که حتا به اصول های اعتقادی خود پشت پا زدند. بسیاری رسانه ها این رویکرد طالبان را دلیل آشکار وابستگی آنان به نظامیان پاکستان و حق کشی آشکار زنان افغانستان به دستور این شبکۀ جهنمی تلقی نمودند. باور ها بر این است که زمامداران ملکی پاکستان با انتخاب حنا بحیث رئیس هیآت آنهم در لباس عادی و بدون در نظرداشت باور های اعتقادی طالبان، خواست حکومت و رهبران طالبان را به استهزا بگیرد و در یک نمایش سیاسی آنان را مسخره نماید و واستگی آنان را به نظامیان این کشور آفتابی نماید. پاکستان با این گزینش در واقع تشت رسوایی وابستگی طالبان را از بام به زیر افگند و هویت اصلی آنان را بحیث کارگزاران آی اس آی به تماشا گذاشت.
از همه مهمتر این که سفر حنا به کابل زمانی صورت می گیرد که طالبان پاکستان حمله های خود را بر ارتش این کشور از سر گرفته اند و تا کنون چندین عملیات را در خاک این کشور انجام داده و چندین سرباز پاکستانی را کشته اند. انتخاب حنا در بعد دیگر نشان دهندۀ خشم جنرالان پاکستانی است و خواستند با این دپلوماسی تیغ از دمار شریعت خود ساختۀ طالبان بیرون کنند و هویت کاذب آنان را برملا نمایند. بنابراین سفر حنا به کابل بجای یک سفر دپلوماتیک بیشتر یک سفر انتقام جویانه و بیانگر خشم زمامداران ملکی و نظامی پاکستان است. این به معنای نفی شخصیت حنا بحیث یک زن نیست؛ بلکه نظامیان پاکستانی خواستند با گزینش او سناریوی شکارچیان بوزینه ها را در افریقا به نمایش بگذارند که چگونه شکاری ها با افگندن آب از ظرف های کلان و گذاشتن ظرف های آب مملو از سرش بوزینه ها را به دام خود می افگندند. گزینش حنا در واقع سناریوی بوزینه سازی طالبان را به نمایش گذاشت و این به معنای دست کم گرفتن شخصیت حنا نیست. حنا یک دپلومات کارکشتۀ سیاسی پاکستان است که در سیاست گذاری های بیش از یک دهۀ پاکستان نقش دارد و خوب می داند که گرداننده گان اصلی سیاست های راهبردی پاکستان نظامیان این کشور است. وی از همین رو است که وی برخلاف بسیاری از سیاستمداران پاکستانی که تلاش می کنند برای محبوبیت خویش از پرویز مشرف فاصله بگیرند، همواره از رئیس جمهور سابق پرویز مشرف و نخست وزیر او شوکت عزیز به عنوان چهره های ارزشمند پاکستان یاد می کند.
حنا ربانی کهر متولد ۱۹ نوامبر ۱۹۷۷ وزیر مشاور در امور خارجی پاکستان بوده و از ۱۹ اپریل ۲۰۲۲ به این سمت منصوب شدهاست. ربانی پیش از این نیز از جنوری ۲۰۱۱ تا مارچ ۲۰۱۳ مقام وزیر خارجۀ این کشور را در اختیار داشتهاست. حنا ربانی جوانترین شخص و نخستین زنی است که به وزارت خارجۀ پاکستان منصوب شدهاست. او در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۸ به عنوان نماینده مجلس عوام پاکستان انتخاب شده و بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ وزیر امور اقتصادی و دارایی این کشور بود. ربانی پیش از این در نشست وزرای امور خارجه هند- پاکستان اشتراک کرد تا نخستین ماموریت رسمی خود را در جامعۀ چالش آفرین این کشور به پیش ببرد. وی هم چنان رهبری هیات پاکستانی اعزامی به هجدهمین نشست آ سه آن را بر عهده داشت . او در این نشست بر اساس برنامه ریزی های اعلام شده با همتای چینی خود و البته خانم هیلاری کلینتون همتای امریکایی اش دیدار داشت. وی تاکنون به ایالات متحده، بریتانیا، هلند؛ امارات متحده عربی عربستان سعودی و سنگاپور سفر کرده است.
هرچند رویکرد های سیاسی طالبان از آغاز تا کنون په در سطح ملی و چه در سطح بین المللی بر بنیاد فریب و دروغ و تذویر شکل گرفته و این روش طالبان نه تنها مردم افغانستان؛ بلکه مقام ها و مردم جهان را نیز خسته کرده است؛ اما طالبان این بار به شیوۀ دیگری که همانا پنهان کاری در سیاست خوانده شده، روی آورده اند و موضوع اصلی سفر ربانی به کابل را از چشم رسانه ها مخفی نمودند. در حالیکه موضوع اصل سفر ربانی به کابل را بحث روی فعالیت ها و پیشگیری از فعالیت های طالبان پاکستان از خاک افغانستان تشکیل می داد؛ اما طالبان هرگز اشاره ای به آن نکردند. بعید هم نیست که بی نتیجه بودن گفت و گو ها و سکوت اسلام آباد در این مورد سبب خاموشی و پنهان کاری طالبان شده باشد. در حالیکه رسانه های پاکستانی هدف اصلی این سفر را بحث پیرامون ممانعت از فعالیت های تی تی پی از خاک افغانستان برضد پاکستان تبصره کرده اند که با اعلام جنگ از سوی این گروه آتش بس گذشته شکسته است. این آتش بس در نتیجۀ میانجیگری سراج الدین حقانی بدست آمده بود و ممکن یکی از خواست ربانی از کابل وادار ساختن تی تی پی به ادامۀ آتش بس باشد. در سکوت اسلام آباد و طالبان پس از انجام مذاکرات جز بی نتیجه بودن گفت و گو ها چیزی دیگری نمی توان خواند که در واقع این شکست ابعاد گوناگون این دیدار ها را تحت شعاع قرار داد. بی نتیجه خواندن این گفت و گو ها را در این سخنان وزیر داخلۀ پاکستان می توان، تفسیر کرد که می گوید، طالبان پاکستان از تمامی امکانات در افغانستان برخوردار بوده و 5 هزار جنگجوی این گروه از خاک افغانستان برضد پاکستان عملیات انجام می دهند. این پیام آشکار پاکستان برای طالبان است. پیام کشوری که ولی نعمت طالبان است و طالبان نمی توانند، این ادعای پاکستان را دست کم بگیرند؛ زیرا پاکستان سرمایه گذاری های هنگفتی بالای طالبان نموده و از آنان انتظار های زیادی دارد، در این تردیدی وجود ندارد؛ اما یک سال گذشه با وجود بازی های سیاسی و استخباراتی حکایت از روابط پرفراز و فرود طالبان و پاکستان دارد. در این تردیدی نیست که شبکۀ حقانی رابطۀ تنگاتنگ و ناگسستنی با آی اس آی دارد و اما در میان طالبان جناح هایی اند که از اسلام آباد دل خوش ندارند. از جمله ملابرادر هیچ گاهی سنگینی و توهین آن غول و زنجیر های نظامیان پاکستان را بر شانه های خود هرگز فراموش نخواهد کرد. این نشانۀ آشکار اختلاف درونی طالبان است که روابط این گروه را با اسلام آباد سبک و سنگین می سازد.
د راین میان بزرگ ترین چالش بر سر راۀ طالبان و اسلام آباد طالبان پاکستان است. هرچند روابط ارتش و حکومت های ملکی پاکستان بیشتر پرتنش بوده و هر از گاهی ارتش خود را تافته ای جدا بافته از از حکومت ملکی این کشور دانسته است و اما این بار هر دو در مورد تی تی پی نظر واحد دارند. ارتش پاکستان هر زمانی که حکومت های ملکی این کشور را مخالف اهداف خود یافته، به زودی آنها را سرنگون کرده است. زمامداران ملکی پاکستان این واقعیت را درک کرده و از همین رو در سیاست گذاری های داخلی و خارجی آب خویش را پف پف کرده می نوشند تا در تیررس ارتش قرار نگیرند. از سویی هم زمامداران ملکی پاکستان می دانند که تنها ارتش پاکستان است که در رابطه به بسیاری مسایل بویژه در مورد افغانستان و هند تصمیم اتخاذ می کند. حکومت های ملکی پاکستان در واقع مجریان تصمیم های ارتش این کشور بوده و خود را خادمان ارتش و نه مردم این کشور می دانند. این به معنای نفی کلی حکومت های پاکستان نیست؛ بلکه اختلاف ها میان زمامداران و ارتشیان پاکستان بیشتر شخصی بوده و آنان در بسیاری مسایل زیر چتردفاع از منافع ملی نظر مشترک داشته اند. چنانکه طی نیم قرن گذشته ما شاهد هماهنگی و هم نظری نظامیان و حکومت ملکی پاکستان در رابطه به افغانستان هستیم. دستگاۀ دپلوماسی پاکستان در واقع کارگزار سیاست های استراتیژیک ارتش این کشور بوده و است. سفر ربانی به کابل در هماهنگی با نظامیان پاکستان صورت گرفت که محور اصلی گفت و گو ها میان او و طالبان را موضوع تی تی پی تشکیل می داد.
از سویی هم این سفر بیرابطه به مقرری های جدید در پاکستان نیست. پس از آن که منیر عاصم از سوی حکومت ایتلافی پاکستان بحیث رئیس عمومی ارتش پاکستان مقرر شد. جنرال فیض حمید فرماندۀ قول اردوی پشاور و پیشتر از آن رئیس آی اس آی و شخص نزدیک به طالبان از مقام خود استعفا کرد و جنرال منیر استفای او را پذیرفت. از فیض حمید نقل قول شده که او گفته، استعفا را نسبت به سلامی زدن به منیر ترجیح می دهد. وی در حالی از ارتش کناره گیری کرده که قرار بود، از سوی عمران خان بحیث رئیس ستاد ارتش پاکستان مقرر شود. فیض حمید رابطۀ نزدیکی با گروههای افراطی از جمله با طالبان دارد و حتا متهم به مداخله در سیاست پاکستان است. چنانکه فیض حمید در نخستین روز های حکومت طالبان به گونۀ غیر مترقبه به کابل آمد و جابجایی مهرهها در حکومت طالبان را دست کاری نمود که سبب تنش میان حقانی و ملابرادر گردید. هم چنین گفته هایی وجود دارد که فرمان حمله بر پنجشیر را حمید صادر کرد و از هوتل سرینا جنگ را مدیریت می کرد.
ربانی در حالی به کابل آمد که حکومت ایتلافی پاکستان با کنار زدن باجوه و فیض حمید از قدرت فرصت سیاه و سفید کردن با طالبان را در رابطه به تی تی پی پیدا کرده است. در این تردیدی نیست که ربانی پیام حکومت پاکستان را به گونۀ واضح در مورد تی تی پی به طالبان رسانده است و این که چه پاسخی از طالبان گرفته و هنوز رسانه ای نشده است؛ اما هرچه باشد، این سفر می تواند، نقطۀ عطفی در روابط طالبان و اسلام آباد باشد. این به معنای این نیست که نظامیان پاکستان به این زودی طالبان را از دست بدهند؛ بلکه این به معنای بازی تازۀ پاکستان با طالبان پس از به قدرت رسیدن آنان در کابل است. باید یادآور شد که ربانی نخستین پیام آور اسلام آباد به طالبان نبوده و در گذشته هم این گونه پیام ها به طالبان رسیده بود؛ اما این بار بوسیلۀ ربانی جدی تر به گوش طالبان رسیده است. یکسره کردن روابط طالبان با تی تی پی هم امری ساده نیست؛ زیرا روابط آنان راهبردی است و شریک استراتیژیک یکدیگر هستند که این شراکت به دو طرف نوعی خویشتن داری از امر و نهی دیگران بر یکدیگر می بخشد و تحمیل خواست های پاکستان را از سوی طالبان بر تی تی پی منتفی می سازد. این به معنای پشت پا زدن خواست پاکستان از سوی طالبان نیست؛ بلکه طالبان از گذشته ها به این موضوع توجه داشته و خواسته اند تا پاکستان را از تیررس تی تی پی بدور نگهدارند. انتقال گروههای تروریستی به شمول تی تی پی از جنوب به شمال افغانستان در همین راستا صورت گرفته که طالبان از مدتی بدین سو به شدت روی آن کار می کنند. چنانکه انتقال و جابجایی ایغور ها و حزب اسلامی ازبکستان و حزب اسلامی تاجکستان در کندز و بغلان و القاعده در پنجشیر به بهانۀ جهاد با کفار آن سوهای دریای آمو و پامیر رسانه ای شده است. ممکن انتقال و جابجایی تی تی پی نه گروههای افراطی مزدور آی اس آی مانند جیش محمد و سپاۀ محمد و لشکر جنگوی و … از کنر و ساحات مجاور وزیرستان شمالی به شمال در دستور کار طالبان باشد. از شکایت های پاکستان و حمله های تی تی پی بر ارتش پاکستان فهمیده می شود که طالبان تا هنوز در این رابطه توفیقی بدست نیاورده اند که سبب رضایت اسلام آباد شود. بدون تردید حنا ربانی موضوع تی تی پی و حمایت آن از سوی طالبان را مطرح کرده و پیام حکومت پاکستان را همراه با نگرانی های این حکومت به گوش طالبان رسانده است. پاکستان می داند که فرماندهان طالبان پاکستان در افغانستان حضور دارند و از خاک افغانستان برضد پاکستان استفاده می کنند. چنانکه تا کنون چندین فرماندۀ مهم تی تی پی در افغانستان بوسیلۀ طیاره های بدون سرنشین کشته شده اند. همزمان به سفر حنا ربانی به کابل سفارت پاکستان و حکمتیار مورد حمله قرار گرفت. هرچند گروهی مسؤولیت این حمله ها را به عهده نگرفت و اما طالبان ادعای بازداشت حمله کننده به سفارت پاکستان را نمودند و اما رابطۀ او با گروههای تروریستی را همگانی نساختند. شماری حمله به سفارت پاکستان را پاسخ تند طالبان به سفر ربانی تفسیر کردند.
سفر ربانی به کابل را نشانۀ لبریز شدن صبر پاکستان در مورد طالبان می توان خواند که پس از شکایت های پیهم مقام های پاکستان مبنی بر خطرگروههای تروریستی از افغانستان در نشست های منطقه ای بار بار مطرح شده است. در همین حال سفر حامد کرزی به امارات و بعدتر به آلمان و سفر ملایعقوب و انس حقانی و شماری دیگر به دوبی نشان دهندۀ یک تحرک سیاسی در وضعیت ناگور و فضای یخ بستۀ سیاسی افغانستان است که نمی تواند، بیرابطه به سفر ربانی به کابل باشد؛ زیرا تشکيل حکومت فراگیر در افغانستان یکی از خواست های کشور های منطقه است که پاکستان در این اواخر به آن تاکید کرده است. منابع از گفت و گوی کرزی و زاخیلوال و انس حقانی و فرزند ملاعمر و شماری سیاسیون دیگر با اشرف غنی خبر می دهند. این دیدار ها در حالی انجام می شود که کرزی بارها به گفتمان ملی تاکید کرده است؛ اما رهبران طالبان از جمله شاهین دلاوری می گوید که شهروندان افغانستان به کشور شان برمی گردند و نیازی به گفتمان ملی نیست. هرچند اجندای این مذاکرات رسانه ای نشده و اما این گفت و گوها می تواند، انکشاف سیاسی زودهنگام را در افغانستان کلید بزند. هرچند به دورنمای این سفرها به این زودی ها نمی توان چشم امید بست؛ اما در آنها نشانه هایی را می توان مشاهده کرد که فضای یخ بستۀ سیاسی کشور را اندکی در حال ذوب شدن نشان می دهد.در عین زمان نمی توان، به نتایج زود هنگام سفر ربانی خوش بین بود؛ زیرا طالبان با توجه به مشکلاتی که دارند، نمی توانند خواست های اسلام آباد را در یک شبه بسر برسانند. این در حالی است که طالبان به درجه های آسیب پذیری های شان از ناحیۀ اسلام آباد آگاه اند. این دشواری ها و آسیب پذیری ها را اکنون در سکوت اسلام آباد و طالبان و بی نتیجه بودن مذاکرات ربانی با طالبان می توان خواند و افشای آن نیاز به زمان دارد؛ اما هرچه باشد، سفر ربانی به کابل معادلۀ روابط طالبان و اسلام آباد را وارد تحول تازه نموده است که از آن به عنوان نقطۀ عطف در روابط دو کشور می توان یادآور شد و عملی شدن وعدههای طالبان برای اسلام آباد می تواند، آن را کلید بزند. یاهو