داکتر نجیب الله رییس جمهور افغانستان چگونه از دفتر ملل متحد بیرون کشیده شد و به قتل رسید؟
داکتر نجیب الله بعد از تلاش ناکام برای بیرون رفتن از کشور در شب 16/15 اپریل 1992، به دفتر ملل متحد پناه برد و تا همین شب سیاه با احمدزی، اسحق توخی دستیارش و حیات الله جپسر محافظش باقی ماند.
دربارۀ رویداد آن شب (چگونگی بیرون بردن و یا بزور کشیدن) داکتر نجیب الله و احمدزی از دفتر ملل متحد، روایات گوناگونی نشر شده است، شکل ظاهری رویداد چنین وانمود می گردد که گویا تنها طالبان عامل این جنایت هولناک بوده اند، اما حقایق برملا شده و چگونگی اجرای آن اثبات کننده این نکته است که آی اس آی طی پلان طویل المدت به کمک اشخاص و حلقات معین در صدد اغفال داکتر نجیب بوده تا از محدودهء محل پناهندگی بیرون نشده و از چنگال آی اس آس بیرون نرود.
با تأسف و تأثر زیاد که در عمل نیز این پلان طبق دلخواه آنها عملی شد، و داکتر نجیب زمانی که هیچگونه نیروی امنیتی جهادی و طالبی در کابل موجود نبود، (از ساعت پنج عصر که نیروهای شورای شهر کابل را ترک و تا اواسط شب که طالبان داخل شهر شدند) از محدودۀ دفتر ملل متحد بیرون نبرآمد. در حالی که در آن وضعیت با بیرون شدن از محل پناهندگی میتوانست در خانه قوم و خویش و صدها و هزارها حزبی و غیرحزبی در کمال مصونیت محفوظ بماند. چنانچه اسحق توخی و جپسر فردای آن شب، “معجزه آسا” به مهد پیدایش طالب رسیده و سپس توانستند بدون کوچکترین مشکل خودرا به دفتر مللمتحد (اسگاپ) در اسلام آباد برسانند.
برای وضاحت آن رویداد غم انگیز، روی دو مطلبی که توسط دو شخص دخیل و خبیر در آن ماجرا نوشته شده است، مکثی مختصری صورت می گیرد. مطلب اولی از کتاب «مداخلات فرامرزی و فاجعۀ سقوط جمهوری افغانستان» که توسط محمداسحق توخی نوشته و در سال 2021 چاپ شده، گرفته شده است.
اسحق توخی مدت طولانی دستیار رییس جمهور نجیب الله و قابل اعتمادترین شخص نزد او بود چنانچه حین تلاش برای بیرون رفتن از کشور، او با خانم و اطفالش داکتر نجیب را همراهی می کردند.
مطلب دومی از کتاب پتر تامسن با عنوان «جنگ های افغانستان» که توسط جنرال حکیم سروری در دو جلد ترجمه و در سال 2016 چاپ شده، نقل شده است.
پتر تامسن کارمند عالیرتبه وزارت خارجه ایالات متحده امریکا و بحیث نماینده خاص رئيس جمهور جورج، ایچ، دبلیو بوش نزد مجاهدین در پاکستان (۱۹۸۹ -1992)، وظیفه داشت. وی کتاب را با استفاده از آثار دانشمندان، مؤرخین، ژورنالیستان و دیپلومات ها و مستند به ششصد سند محرم وزارتخارجه امریکا، پنتاگون و سی.آی.ای. که از محرمیت خارج شده، نگاشته است.
در هردو منبع ذکر شده پیرامون چگونگی بیرون بردن داکتر نجیب از محوطه محل پناهندگی او، به ظاهر وجوه مشترکی وجود دارد، اما با کمی تعمق می بینیم که تضاد و اختلافات بزرگی در روایت های آنها موجود است.
طوری که اسحق توخی نوشته است:
«…در شب همان روز ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۶ (۶ میزان ۱۳۷۶) [6 میزان 1375] حوالی ساعت یک شب چند تفنگدار مسلح به نام طالب به زور داخل محوطه ملل متحد شدند و به تعمیری که دکتور نجیب الله در آن اقامت داشت داخل شدند که ما حاضر بودیم، و اتاق ها و تعمیر را دیدند و دوباره رفتند…»1
اسحق توخی از ذکر جزیات این لحظات طفره رفته و چگونگی برخورد آنها را با داکتر نجیب و عکس العمل او را در مقابل آنها ننوشته است.
اما پتر تامسن آن رویداد را با جزیات چنین نوشته است: «…سه طالب داخل محوطه ملل متحد شدند، در حالی که راننده آنها در بیرون انتظار می کشید. نجیب چاکلیت های کوچک سویسی را برایشان پیش کرد، بمزاح گفت یگانه تحفه ایست که دارد. سه طالب یکی عقب دیگر ایستاده بودند. یکی پشت دیگر زانو زده دستان او را طبق عنعنه افغانی برای ادای احترام بوسیدند.
طالبان از نجیب خواستند تا با ایشان به قصر ریاست جمهوری برود. نجیب با اشتیاق پذیرفت. خودخواهی طبیعی نجیب در اینجا متبارز بود.
موتر پیک آپ داتسون خارج محوطه ملل متحد در مدخل در حالی که موترران در عقب اشترنگ نشسته منتظر بود. نجیب در چوکی اول نشست، توخی، جفسر و سه طالب در عقب جابجا شدند. احمدزی در محوطه ملل متحد باقیماند.
با نزدیک شدن به قصر ریاست جمهوری راننده سرعت واسطه را بسیار آهسته کرد. به توخی و جفسر پیشنهاد کرد که به محوطه ملل متحد برگردند زیرا در قصر ضرورتی به محافظ نیست. توخی جواب داد: «رئیس جمهور ما با شماست، بدون اجازه او ما نمی توانیم موتر را ترک کنیم»
نجیب به درایور هدایت داد موتر را توقف دهد به توخى و جفسر صدا زد در داخل قصر به محافظت آنها نیاز ندارد؛ آنها می توانند به عمارت ملل متحد برگردند.
آنها احمدزی را با یک روحیه عالی یافتند او دریشی در بر کرده انتظار ملحق شدن با نجیب را در قصر می کشید…»2
نوشته پتر تامسن بیانگر این مطلب است که در بیرون بردن داکتر نجیب نتنها از زور کار گرفته نشده، بلکه حتی «طالبان دست های داکتر نجیب را بوسیده و داکتر نجیب چاکلیت سویسی را به آنها تعارف و سپس داوطلبانه با همراهی توخی و جپسر راهی ارگ شده اند.»
این جملات بیانگر عمق توطئه است که “طراحان به دام انداختن داکتر نجیب و اغفال او” آنرا طرح و موفقانه اجرا کردند.
نویسنده کتاب «جنگ های افغانستان» در جایی دیگری چنین می نویسد:
«…او [داکتر نجیب] فکر می کرد رهبران طالبان پشتون همچنان به وی ننواتی اعطا و اجازه پرواز را به هند غرض الحاق با خانواده اش میدهند. پاکستان قبلاً به سرمنشی عمومی اطمینان داده بود که «تسهیلات مسافرت نجیب فراهم خواهد شد». بوترس بوترس غالى معاون سرمنشی مارراک گولدینگ را غرض انجام این مأمول بکابل فرستاد. گولدینگ گذارش داد که «نجیب هیچگونه ترسی از طالبان ندارد…»3
اسحق توخی در ادامه توضیح این رویداد می نویسد که:
«…پس از گذشت نیم ساعت باردیگر افراد مذکور در حالیکه یکی از نگهبانان ملل متحد را با خود آورده بودند بازهم به تعمیری که دکتور نجیبالله اقامت داشت داخل شدند و دکتور نجیب الله را مخاطب قرار دادند که ما را رهبری ما فرستاده تا شما را نزد آنها به ارگ ببریم. دکتور نجیب الله برایشان گفت که من در اینجا از پنج سال به اینطرف بحیث پناهنده بسر می برم، من پناهنده رسمی دفتر ملل متحد می باشم. من از اینجا بیرون نمی روم. آنها به شدت و خشونت اسلحه خود را به سوی او نشانه گرفتند و گفتند که ما امر رهبری خود را تطبیق می کنیم و شما را به زور به ارگ می بریم.
سپس افراد مسلح مذکور دکتور نجیب الله را احاطه کردند با ماشیندارهای شان اشاره به حرکت کردند. نگهبانان ملل متحد برایشان می گفتند که انتظار بکشید تا ما مسئولین خود را خبر کنیم که اینجا بیایند. آنها اعتنا نمی کردند و تهدیدکنان با میله کلاشینکوف به طرف دروازه خروجی دکتور نجیبالله را تیله میکردند.
وقتی من، احمدزی برادرش و حیاتالله جپسر به نزدیک دروازه رسیدیم، آنها ما را گفتند که شما برگردید و خودشان با دکتور نجیبالله، دروازه ملل متحد بیرون شدند. احمدزی برایشان گفت من میخواهم با او یکجا باشم. افراد مذکور قبول نکردند و گفتند که شما را نخواستند. در این اثنا احمدزی برای حیات الله جپسر گفت که خودت در عقب موتر آنها برو.
جپسر هم از دروازه خارج شد و من و احمدزی صدای حرکت موتر را شنیدیم. پس از این صحنه من و احمدزی به تعمیر محل اقامت مان برگشتیم…
…پس از گذشت پنج ساعت حوالی ساعت شش صبح بود که بازهم در حویلی عمارت مربوط به ما سر و صدا بلند شد؛ باز هم چند نفر طالب مسلح با یک نفر نگهبان ملل متحد آمدند و صدا کردند که احمدزی کی است؟ احمدزی گفت من هستم. گفتند شما را برادرتان در ارگ خواسته است. در این اثنا احمدزی کلید اتاق خود را به من داد و خودش با افراد مسلح مذکور حرکت کرد. ما می خواستیم تا دهن دروازه خروجی برویم، افراد مذکور به من و حیات الله جپسر گفتند که شما برگردید.»4
پتر تامسن آمدن بار دوم طالبان را چنین روایت نموده است:
«…کمی گذشته از نصف شب، گروپ دوم طالبان ریشو به محوطه ملل متحد مواصلت کردند. اینان نسبت به گروپ اول کم متعارف تر بودند. غرغرکنان و فحشگویان احمدزی را چنگ انداختند و با خود بردند.
توخی و جفسر بسرعت از محوطه ملل متحد ناپدید شدند و درراه های فرعی و کوچه ها ناپدیدشدند. در این زمان پیک آپ داتسون نجیب را در یکی از اطاق های قصر بردند در آنجا او را بصورت وحشیانه تحت انواع شکنجه قرار دادند، … و بقتل رسانده شد. جسد او در عقب یک موتر با ریسمان بسته شده در جاده های دورادور قصر کشانده شد.» 5
پتر تامسن چند سطر پیش از جملات فوق، ضمنی درباره چنین نوشته است: «…پسر کاکای نجیب، پکتیانی بعد از اینکه مسعود کابل را تسخیر کرد در پشاور زندگی می کرد و وقتاًفوقتاً بكابل مسافرت می نمود و برای نجیب غذا و دیگر مواد می آورد. یک منبع مطلع افغان نقل می کند که مذکور با افسران استخبارات پاکستانی در پشاور در تماس بود و به او اطمینان داده بودند که طالبان نجیب را آسیب نخواهند رساند. پکتیانی این «اطمینان» فریب آمیز را به خانم نجیب به دهلی جدید نیز گفته بود. دام نشانده شده بود…»
همچنان وی برداشت خودرا در مورد این جنایت چنین خلاصه نموده است:
«…به دام انداختن نجیب و بقتل رساندنش نمادی از عملیات های کلاسیک استخباراتی بود. طالبان بخودی خود فهم چنین عملیات ماهرانه را نداشتند تا از نادیده گرفتن حقوق دیپلوماتیک اجتناب ورزند…»6
سوال اساسی این است که کدام چهره ها و شخصیت های نزدیک به داکتر نجیب، همراهان و هواخواهان او در این طرف و آن طرف سرحد در این توطئه (اغفال داکتر نجیب الله) سهم داشته و یا به آن کشانیده شده و آگاهانه یا غیرآگاهانه همدست پلان شوم آی اس آی شده بودند؟
ناصر ستوری (Nasir Stori Esapzai) در صفحه فیسبوک خود بتاریخ 26.09.2021 نوشته است: «وکیل صاحب نیک محمد شوهر همشیره داکتر نجیب الله که در برلین زندگی می کند، برای پدر من کبیر ستوری گفت: ما برای خارج ساختن داکتر نجیب الله و احمدزی همه امکانات را فراهم کرده بودیم. داکتر نجیب گفت که پاکستان و روسیه نمی روم. وکیل صاحب می گوید که ما برایش گفتیم که شما را به پشتونخوا می بریم. متأسفانه سلیمان لایق در مورد برآمدن داکتر نجیب از دفتر ملل متحد مخالفت کرد. سلیمان لایق برای داکتر نجیب مشوره داد تا در دفتر ملل متحد باقی بماند. داکتر نجیب بخاطری این مشوره را پذیرفت که سلیمان لایق صاحب رفیق بسیار قابل اعتماد او بود.
این زمانی بود که لایق خودرا نزد ولی خان رسانده بود و در چارسده در ولی باغ زندگی می کرد. بعد از ولی باغ به جرمنی پناهنده شد.»7
قابل ذکر است که شماری از رهبران حزب و دولت جمهوری افغانستان، بعد از سقوط دولت مدت های طولانی در پاکستان میزیستند و تا حال در باره این رویداد چیزی از آنها نخوانده ام.
برعلاوه علت طفره رفتن اسحق توخی و خاک انداختن بر این توطئه سخیف چه است؟
همچنان این سوال مطرح می گردد که چرا باوجود برخورد خشن طالبان با داکتر نجیب و به زور کلاشینکوف بردن او از محوطه دفتر ملل متحد، بازهم اسحق توخی، احمدزی و جپسر نخواستند برای نجات خویش از آن جا فرار نمایند و تنها بعد از آگاهی از وقوع فاجعه خودرا نجات دادند؟
یقیناً با گذشت زمان، مهرهای زیادی از لب ها و قلم های برداشته خواهد شد و آنها “اجازه” خواهند یافت تا حقایق را بیان نمایند. همچنان با بیرون شدن اسناد دفاتر استخباراتی از ردیف محرمیت، چگونگی این جنایت برملا و روی آنانی سیاه خواهد شد که در چنین توطئه خائنانه شریک و یا هم در صدد تحریف این رویداد غم انگیز بوده اند.
به امید چنین روزی!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. کتاب «مداخلات فرامرزی …» نوشته اسحق توخی. ص. 328
2. کتاب «جنگهای افغانستان» نوشته پتر تامسن. ص. 63
3. کتاب «جنگهای افغانستان» نوشته پتر تامسن. ص. 62
4. کتاب «مداخلات فرامرزی …» نوشته اسحق توخی ص. 329 – 330
5. کتاب «جنگهای افغانستان» نوشته پتر تامسن. ص. 64
6. قرار شنیدگی هاشم پکتیانی که در کشور سویس به حیث پناهنده پذیرفته شده بود، چند روز قبل از پرواز جانب آن کشور در پاکستان ترور شد.
7. صفحه فیسبوک ناصر ستوری: