حملۀ ایران به اسرائیل به نفع کیست؟
علاقهمندی رژیم نتانیاهو به دخالت دادن بازیگران خارجی در درگیری ذایل نشده است
والری ایلین (VALERY ILYIN)
ا. م. شیری
رامی ایگرا، رئیس سابق ادارۀ اسرا و مفقودین اطلاعات اسرائیل در آستانۀ حوادث ١٣ آوریل گفت که ذینفع اصلی حملۀ ایران به اسرائیل، قبل از همه، نتانیاهو و حامیانش خواهد بود. زیرا، واکنش ایران به دولت یهود کمک میکند تا از انزوای بینالمللی خارج شود و جنایات جنگی در نوار غزۀ محاصره شدۀ فلسطین را از دستور کار خارج کند.
او در ادامه افزود: «اسرائیل در حال حاضر تحت فشار شدید جامعۀ جهانی قرار دارد و ممکن است به زودی به یک کشور سرکش تبدیل شود. اما اگر ایران مستقیماً به اسرائیل حمله کند، موقعیت بینالمللی اسرائیل بلافاصله تغییر خواهد کرد. انتقادها از اسرائیل پایان خواهد یافت… برای مثال، اگر ایران چندین موشک [غیر هستهای] به سمت اسرائیل شلیک کند، مسلماً به ساختمانها، زیرساختها و غیره آسیب خواهد رسید. بدیهی است که اسرائیل نیز با تمام توان پاسخ خواهد داد. اما، جهان در کنار اسرائیل خواهد ایستاد. ما به معادلۀ آدمهای خوب در مقابل آدمهای بد برگشتیم. همچنین میتواند محکومیت جهانی اسرائیل در مورد غزه را کاهش دهد».
حملۀ ایرانیها به اسرائیل هم به دلایل سیاست خارجی و هم به دلایل داخلی برای مقامات فعلی اسرائیل مفید است. دقیقاً، یک روز قبل، اسرائیل تحت تأثیر تظاهرات منظم ضد دولتی که عملاً از آغاز بهار ادامه دارد، قرار گرفت. هزاران نفر در تلآویو در تظاهرات اعتراضی شرکت کردند و خواستار تغییر دولت و بازگشت افرادی شدند که حماس به اسارت گرفته است. بموازات این، در قیصریه، جایی که خانوادۀ نتانیاهو در آنجا ساکن است، حدود دو هزار تظاهرکننده خیابانها را مسدود کردند. پلیس چندین تن از تظاهرکنندگان را بازداشت کرد. تظاهرات مشابهی در بیتالمقدس برگزار گردید. اکنون پس از حملۀ ایران، نتانیاهو و حامیانش در قدرت میتوانند برای مدتی نفس راحتی بکشند.
[جناب ایلین در جایگاه یک کارشناس برجستۀ مسائل خاورمیانه، اصولاً باید بسیار خوب به خاطر داشته باشند، که تقریباً یک سال قبل از حادثۀ ٧ اکتبر، کل جامعۀ اسرائیل در اثر اعتراض به طرح اصلاحات قضایی نتانیاهو بشدت متلاطم بود. اعتصابات و تظاهرات اعتراضی با خواست لغو طرح نتانیاهو و برکناری دولت او روزانه برگزاری میشد. اواخر تابستان سال گذشته عنقریب بود، که افراطیترین دولت تاریخ اسرائیل سقوط کند. اما وقوع «بیداری اسلامی» جدید (بهار کذایی عربی سال ٢٠١١) در ٧ اکتبر ٢٠٢٣، او و دولت راستگرای پادگان آنگلوساکسونها را نجات داد. مترجم].
از نظر سیاست خارجی، این حمله به اسرائیل فرصت داد تا به تشکیل یک ائتلاف ضد ایرانی در خاورمیانه دست بزند. بنی گانتز نیز در ١۴ آوریل اعلام کرد، که نظام فعلی همکاری منطقهای و مهار، اکنون باید تقویت شود. برای اینکه «این حادثه حل نشده است». به برکت این حمله، اسرائیل و کشورهای عربی به همکاری نظامی آشکار برای اولین بار در تاریخ روی آوردند. علاوه بر اردن، حداقل دو کشور مسلمان دیگر – امارات متحدۀ عربی و عربستان سعودی به اسرائیل کمک کردند. آنها، ابتدا مردد بودند و نمیخواستند درگیر یک رویارویی احتمالی با ایران بشوند. اما، به لطف تضمینهای آمریکا، به اسرائیل کمک کردند و اطلاعات ارزشمندی به آن ارائه دادند.
حتی کانال تلگرامی صابرین حامی ایران عراق نوشت: «اردن یکی از کشورهای عربی است که برای رهگیری موشکهای ایران بیشترین کمک را به اسرائیل کرد. عربستان سعودی و امارات نیز نقش مشابهی ایفا کردند». یکی از اعضای خانوادۀ سلطنتی عربستان به شبکۀ تلویزیونی کان- ١١ گفت: «ایران این جنگ را علیه اسرائیل طراحی کرد تا به روند عادی سازی پایان دهد». این فرد سعودی همچنین افزود: «هر شئی پرندهای که وارد حریم هوایی عربستان شود، سرنگون خواهد شد». او بدین ترتیب، به نقش عربستان سعودی در سرنگونی پهپادها و موشکهای ایرانی که اسرائیل را تهدید میکنند، بطور تلویحی اشاره کرد. به طور کلی، اگر ایران میخواست رابطۀ اسرائیل و عربستان سعودی را به هم بزند، دقیقاً نتیجۀ معکوس داد. روزنامۀ تایمز اسرائیل با خوشحالی مینوسید که شمشیر زدن در نزدیکی مرزهای پادشاهی سعودی تنها میتواند به تقویت روابط نظامی بین ریاض، اورشلیم و آمریکا منجر شود.
اسرائیل بسیار علاقهمند است که نه تنها ایران، بلکه، آمریکا را نیز به درگیری بکشد تا بلافاصله یک ائتلاف بزرگ مرکب از کشورهای غربی علیه تهران تشکیل دهد. بویژه اینکه، حامیان نتانیاهو بسیار مایلند پیش از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، واشنگتن را در مناقشۀ خاورمیانه درگیر کنند. علاوه بر این، لایحه کمکهای نظامی و دیگر کمکها در کنگرۀ آمریکا گیر کرده است – و اکنون زمان تصویب آن است. برای مصرف «داخلی»، نتانیاهو واقعاً به بحرانی نیاز دارد که به او اجازه دهد، حتی اگر مجبور شود، اسرائیلیها را دور خود جمع کند. با در نظر گرفتن این موضوع، رژیم نتانیاهو به دنبال کسب موفقیتهایی است که اکنون کسب کرده است. تلویزیون سیانان به نقل از یک مقام اسرائیلی که نامش فاش نشده، گزارش میدهد که تلآویو به حملۀ ایران پاسخ خواهد داد، اما میزان پاسخ هنوز مشخص نشده است.
تمامی اینها برای اقتصاد اتحادیۀ اروپا و «مرکز قدرت» آن- فرانسه بسیار خطرناک است. و اکنون صرف نظر از اینکه حملۀ جدیدی صورت خواهد گرفت یا خیر، به شدت به آنها ضربه میزند. مایکل دوران، مدیر سابق امور خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی آمریکا در آستانۀ حمله در ١٣ آوریل در حساب توییتر خود نوشت: «حتی اگر ایران به اسرائیل حمله نکند، تهدیداتش هم اکنون باعث افزایش قیمت جهانی نفت به میزان قابل توجهی گردیده و درآمد خود و روسیه نیز افزایش یافته است». اکنون میتوان همین را در مورد حملۀ تلافیجویانه اسرائیل به ایران نیز صادق دانست.
افزایش قیمت حاملهای انرژی، پایههای اقتصاد اروپای متحد را که در حال حاضر به دلیل حوادث اوکراین در حال لرزش است، فلج میکند. تا ١٢ آوریل، قیمت هر بشکه نفت برنت به بیش از ٩١ دلار، یعنی بالاترین سطح در شش ماه گذشته رسید. اگر اسرائیل حمله کند، تشدید درگیری در خاورمیانه به افزایش شدیدتر و سریعتر قیمت نفت به ١٠٠ دلار یا بیشتر در هر بشکه منجر خواهد شد.
در عین حال، اگر تنگۀ هرمز مسدود شود، تهران میتواند کل بازار جهانی نفت را حتی به طور جدیتری فروبپاشاند. این گذرگاه دریایی بین خلیج فارس و خلیج عمان مهمترین راهرو حمل نفت منطقه است که میانگین حجم روزانۀ آن به ٢١ میلیون بشکه، به عبارت دقیقتر، به یک چهارم کل تجارت جهانی انرژی میرسد.
ایران با تولید روزانه ٣ میلیون بشکه، سومین تولیدکنندۀ بزرگ اوپک پلاس است. تعلیق تولید و یا اعمال تحریم، شوک بزرگی به بازار جهانی وارد خواهد کرد و انگیزهای برای افزایش بیسابقه قیمتها خواهد بود. امروز ذخایر نفت جهان تا حد قابل توجهی کاهش یافته است. در عین حال، کارشناسان انتظار دارند که بازار نفت در سه ماهۀ دوم و سوم سال ٢٠٢۴ با کمبود عرضه مواجه شود. بنابراین، وقفه در عرضۀ نفت به کاهش حتی بیشتر ذخایر منجر خواهد شد.
همۀ اینها باعث نگرانی شدید بروکسل و پاریس میشود که مانند تهران، حداقل تا زمان انتخابات آمریکا، به جنگ بزرگ در خاورمیانه، به جنگی که بخشی از نخبگان «جهانگرای راست» اسرائیل به آن علاقهمند است، علاقه ندارند.
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
یادآوری: این مطلب اساسآ به قبل از پاسخ تلافیجویانۀ ایران به اسرائیل بخاطر حمله به ساختمان سرکنسولگری ایران در دمشق و حملۀ متقابل اسرائیل مربوط است. اما در تاریخ ٢۴ آوریل منتشر شده و موضوعیت خود را همچنان حفظ کرده است.
۶ اردیبهشت- ثور ١۴٠٣