با گهرمردی از دهه شصت خورشیدی یا دهه هشتاد میلادی سده پیشین

داکتر حمیدالله مفید
شامگاه روز دوشنبه 20 ماه جون با جناب سلطان علی کشتمند صدراعظم پیشین افغانستان درشهر لندن دیدار داشتم. پس از گذشت هفت سال، باردیگر با ایشان روبرو شدم. مانند همیشه، او را شخصیت برازنده و فروزنده یافتم. گویا زمان دربرابر فروغ حافظه اش ایستاده است. در نخستین نگاه مانند همان دوران در شورای وزیران صمیمانه احوال پرسی کرد و از من و خانواده ام، از رفقا و دوستان ما که با من در یک شهر زنده گی میکنند، یکایک نام گرفت و از احوال آنها پرسید.
در گام نخست چنان احساس کردم که در جلسات گزارش دهی در اداره امور شورای وزیران آن زمان هستم و دربرابر پرسش های ساده ایشان با واژه های سنگین و درخور یک کارمند پاسخ گفتم. مگر متوجه شد ،که من هنوز در پوسته گذشته به ایشان مینگرم. او خیلی متواضعانه در باره مسایل گوناگون و ازجمله در باره کارکردهای من سخن گفت و بهای بزرگی برای کارهای قلمی و نگارش های من در تارنماها و فیسبوک قایل گردید. بدینگونه من در دنیای خودمانی پر و بال گشودم.
به باور من، اعتماد بخشیدن و احترام کردن و حس اعتماد و احترام آفریدن نیز یک هنر است، هنری که تنها انسان های فرهیخته و فروتن آن را درنظر میگیرند. درواقع رفیق سلطان علی کشتمند نیز با این ویژگی روانی انسان ها دسترسی واحاطه کافی دارد. او به همه انسان ها احترام می گذارد و برای آنها شخصیت والا و گهربار قایل میشود. من این درستی راهنگامی که در اداره امور شورای وزیران در پست های کارشناس، کارشناس ارشد، رییس شعبه و مسئول بخش ها خدمت کرده ام خوب میدانم.
پس از آنکه گفتمان های معمولی میان مامبادله شد، وضع جنبش دادخواهانه درکشورمورد بحث قرار گرفت ، رفیق کشتمند پرسش هایی در این مورد ارایه کردند. من نیز با اندوخته ها و فراکردهایی که داشتم به پرسش ها ی شان پاسخ گفتم. نگاه ها و برداشت های ما در باره جنبش چپ و دموکراتیک و مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی درکشور یکسان یا همسان بود. همچنان بگونه مشخص درباره تغییراتی که درجنبش از ایجاد نهضت میهنی گرفته تا نهضت فراگیردموکراسی و ترقی افغانستان ، حزب ملی ترقی مردم افغانستان وایدون حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان ، تبادل نظر کردیم. رفیق سلطان علی کشتمند از روند همگرایی میان ساختار و شاخه های گوناگون درجنبش دموکراتیک و چپ افغانستان صمیمانه ابراز خوشنودی و پشتیبانی کرد. ایشان درحالیکه درکار ساختاری و تشکیلاتی حزب ها هیچگونه مداخله ای را روا نمی دارد، بگونه ای که من دریافتم، هرگاه لازم باشد از ارائه مشوره های مانند گذشته دریغ نخواهند کرد.
درجریان صحبت با جناب سلطان علی کشتمند دریافتم که ایشان درباره میهن و روزهای دشواری را که مردم و به ویژه تهیدستان ، زحمتکشان ، کارگران، دهقانان، پیشه وران، زنان و کودکان کشور سپری می نمایند، نگران است و بادلسوزی فراوان به به زندگی دشوار بیکاران، بی سرپناه هان، آواره گان، قربانیان بی امنیتی، فسادو آدم ربایی و به وضع ناهنجارمعتادان، معیوبین و معلولین می نگرد.
او نظریات سودمندی درباره بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی کشور، زدایش فقر و کاهش بیکاری برپایه برنامه های کارا و پویای اقتصادی و اجتماعی، دموکراسی و عدالت اجتماعی و رعایت حقوق بشر مطرح نمودند. او راه های برون رفت از وضع دشوار و ناهنجاریهای کنونی اقتصادی و اجتماعی را نه ازطریق اقتصاد بازار آزاد و انهم نیولیبرالیزم اقتصادی مروج کنونی از جمله در افغانستان، بلکه با کاربرد شیوه های نوین اقتصادی و تغییر ساختار درنظام اجتماعی و اقتصادی، میداند.
هرگاه بخواهیم درمورد کار کردهای جناب سلطان علی کشتمند در دهه شصت خورشیدی یا هشتاد میلادی به ویژه با رویکرد به مسایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان (پرچمی ها) که من یکی از گواهان زنده آن دوران هستم، چیزهایی بنویسیم، کار بسیار میخواهد. جناب کشتمند در این باره درجلد سوم کتاب خاطرات خویش به گونهای وسیع وهمه جانبه نگاشته است. به باور من جاه دارد که رفقا و دوستان قلم بدست، محافظه کاری را کنار بگذارند و درباره کارکرد های حزب دموکراتیک خلق افغانستان و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان و ازجمله در رابطه به کارها و پیشرفت های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن زمان بنویسند.
شایان یادآوری میدانم که رفیق کشتمند دررابطه به نقش توده های مردم و بویژه زحمتکشان درجامعه و درکار سازندگی اقتصادی و اجتماعی اهمیت و ارزش بزرگی قایل بود و است. او درجامعه چندین ملیتی و چند فرهنگی افغانستان، افزون برنگرش طبقاتی، از آزادی و برابری ملیت های زیر ستم اجتماعی و ملی و از ضرورت برانداختن تبعیض و نفرت ملی، درعمل و اندیشه پشتیبانی کرده است. او بخاطر اتحاد و همبستگی آگاهانه و داوطلبانه ملیت های گوناگون کشورو برابری آنها در یک نظام اتحادی دموکراتیک یا فدرال ازسال های پیشین جانبداری نموده است. بگونه ای که در کتاب خاطرات او آمده است:« اندیشه تمرکز زدایی و فدرالیزم برای افغانستان در طرح قانون اساسی پیشنهادی دربرابر نظام ریاستی آن زمان (جمهوری محمد داوود) ازسوی او آشکارا بیان گردیده بود».
لازم می شمارم که دراینجا درباره کتاب خاطرات سلطان علی کشتمند به نام “یادداشت های سیاسی و رویدادهای تاریخی” منتشره سال 2002 اشاره نمایم. رفیق کشتمند دراین اثر با ارزش، با ژرفنگری ویژه ای رویداد های یک دوران پنجاه ساله بویژه از ثور 1357 تا ثور 1370 خورشیدی را به روشنی بیان کرده است. دراین اثر ارجناک افزون بر تحلیل های پژوهشگرانه و استدلال های منطقی، آمار و ارقام دقیق ارائه نموده اند و راستی ها و درستی ها را در رابطه به رویدادها صادقانه در کشوربه نگارش گرفته اند. همچنان دراین اثر شمار بسیاری از مبارزان، کارشناسان و کارمندان و شخصیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور در آن دوران، معرفی و از نقش سودمند و سازنده ایشان بگونه عام ورفقای حزبی بگونه خاص به نکویی یادآوری نموده اند. که شایان ستایش است.
بیجا نخواهد بود که از نقش تأثیر گذار رفیق سلطان علی کشتمند درسال های پیشین برای نشر و پخش جریده پرچم، ارگان نشراتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( پرچم) یاد آوری کرد. رفیق کشتمند افزون بر نگارش مقاله هایی به نام خویش، در 99 شماره جریده پرچم به نام های مستعارو زیر عنوان های گزارش ها مطالب فراوانی نوشته است. او همچنان درکارهای فنی و چاپ این جریده با دشواری های چاپی آن دوران بوسیله حروف چینی لینو تایپ، همکاری دوامدار داشته است.
اگر به کوره راه تاریخ بنگریم، دولت ها و احزاب سیاسی از رهبران شان با اندک کارهایی که انجام داده اند، با افتخار یاد میکنند. لازم است که ما نیز از کارکردهای رهبران و شخصیت های تأثیرگذارخویش باقدردانی، نکویی و افتخار یاد نماییم. رهبرخردمند ما شادروان ببرک کارمل، آخرین رییس جمهور ترقیخواه ما دوکتور نجیب الله، شخصیت های تأثیرگذار چون سلطان علی کشتمند صدراعظم پیشین افغانستان، شادروان محمود بریالی، شادروان دوکتور اناهیتا راتبزاد، نوراحمد نور، نجم الدین کاویانی و دیگران نقش فروزنده و فرازنده درتاریخ حزب و کشور ما داشته اند. فکر میکنم که وظیفه هریک ما است که از رهبران حزبی و دولتی خویش با قدر و احترام یاد کنیم و نام ایشان را بلند نگهداریم.
بادرود و مهر