شورای صلح آمریکا، ۱۸ فوریه ۲۰۱۵
بهنظر میرسد که تبلیغات به سبک جنگ سرد مؤثر بوده است، چرا که جنبش آمریکایی صلح را ساکت کرده است، و آن را، دست کم تا به امروز، از دست زدن به اقدامات مؤثر علیه خیزش نظامی گام به گام علیه روسیه بازداشته است.
امروز کار آن (ارتش)، گسترش «مناطق صلح دموکراتیک» است؛ «بهمنظور پیشگیری از بهوجود آمدن یک رقیب قدرتمند تازه یا افزایش قدرت رقیب … کشورهای عضو بالکان، و یا بهطور کلی اروپای جنوب شرقی»، که مهمترین مشکل در راه ایجاد اروپایی «یکپارچه و آزاد» از بالتیک تا دریای سیاه است. تأخیر در آوردن امنیت و ثبات به جنوب شرقی اروپا، مانع تثبیت پیروزی در جنگ سرد شده است … این امر بهویژه در پرتو حرکت اروپای تازه تکوین یافته بهسمت دفاع مستقل از «هویت» خط مشی اهمیت دارد؛ ناتو که اتحادیه اروپا جایگزین آن نشده است اروپا را ترک میکند، بی آن که در مورد امور امنیتی اروپا سخنی بگوید…. («بازسازی سیستم دفاعی امریکا»، گزارشی از پروژه قرن جدید آمریکا، سپتامبر ۲۰۰۰)
در واقع، آنچه امروز در اوکراین شاهد آنایم چیزی نیست بهجز تلاشی آشکار توسط آمریکا و متحداناش برای «تثبیت» «پیروزی»شان در جنگ سرد از طریق ایجاد اروپایی «یکپارچه و آزاد» بهمنظور برقراری حکمرانی بلامنازع سرمایه جهانی.
فرایندی که یک سال پیش با انجام کودتایی رسوا و خشن با حمایت آمریکا در اتحاد با نئونازیها علیه رئیسجمهور انتخابی اوکراین اکنون تبدیل به جنگی غیرمستقیم با روسیه شده است.
بار دیگر تبلیغات گستردهای، که دوران جنگ سرد را بهیاد میآورد، توسط ایالات متحده و دولتهای اروپایی در مورد «تجاوز روسیه»، «توسعهطلبی روسیه» و «تهدید روسیه علیه امنیت کشورهای غربی»، آغاز شده است؛ این تبلیغات ولادیمیر پوتین را اهریمنی جلوه میدهد که خطرناک و تشنه قدرت است، «دیکتاتوری» که «برای قوانین بینالمللی» و برای «استقلال» و «حق حاکمیت» سایر کشورها احترامی قائل نیست. و در انجام این کار، تمام رسانههای بزرگ در سراسر آمریکا و اروپا را بسیج کردهاند.
البته، این پدیده جدیدی نیست، همانطور که ما شاهد مبارزات تبلیغاتی مشابه برای اهریمن جلوه دادن سایر کشورها و رهبرانشان در گذشته بودهایم، برای نمونه یوگسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، و کشورهایی که هنوز این رویکرد در مورد آنها پی گرفته میشود مانند ایران و ونزوئلا، تا در صورت اقدام به جنگ قریبالوقوع بتوانند افکار عمومی را ساکت نگهدارند. اما این بار، تبلیغات ضد روسی با امید بستن به ضعف تاریخی روحی ـ روانی مردم آمریکا انجام میشود: ترس تاریخی دوران جنگ سرد از کمونیسم و اتحاد شوروی.
هدف این است که ما فراموش کنیم که روسیه، اتحاد شوروی نیست، و این که روسیه دیگر «دشمن غرب» نیست، بلکه فقط یک «رقیب قدرتمند» است. جنگافروزان امپریالیست میخواهند ما این را فراموش کنیم تا آنها بتوانند گسترش ناتو به مرزهای روسیه، و استقرار موشکها در خاک اوکراین (فقط تصور کنید اگر موشکهای روسیه در امتداد مرز آمریکا ـ مکزیک مستقر میشدند چه میشد) و صحنهآرایی «تثبیت پیروزی جنگ سرد» را توجیه کنند، بهعنوان مثال، فروپاشی فدراسیون روسیه بهمثابه یک «رقیب» بزرگ و یک چالش در مقابل «تسلط کامل» آمریکا بر جهان، آنطور که در سند پروژه آمریکای جدید تصریح شده است. و متأسفانه، بهنظر میرسد که تبلیغات به سبک جنگ سرد مؤثر بوده است، چرا که جنبش آمریکایی صلح را ساکت کرده است، و آن را، دست کم تا به امروز، از دست زدن به اقدامات مؤثر علیه خیزش نظامی گام به گام علیه روسیه بازداشته است.
اکنون، تلاش هماهنگی برای اعزام نیروی نظامی به اوکراین انجام میشود بی آن که مقاومت فعالانهای از سوی جنبش صلح و ضد سلاحهای هسته ای در آمریکا صورت گیرد. پرزیدنت اوباما و وزیر امور خارجهاش جان کری اعلام کردهاند که در مورد ارسال سلاح «کشنده» به اوکراین فکر میکنند. فرمانده نظامی ناتو، جن بریدلاو، حمایت خود از ارسال سلاحها را اعلام کرده است. از همه بدتر، بنا به گفته خبرگزاری رویترز (۲ فوریه ۲۰۱۵) کنگره آمریکا قصد دارد «قانونی وضع کند که در صورت عدم اقدام پرزیدنت باراک اوباما در جهت ارسال سلاح به اوکراین، آمریکا به ارسال سلاح به اوکراین اقدام کند.» رویترز همچنین گزارش داده است که سناتور مک کین «حدود یک دوجین سناتور جمهوریخواه و دموکرات را به یک کنفرانس هدایت کرد تا به اوباما بهمنظور اعزام نیروی نظامی برای کمک به کیف فشار آورند….» در گزارش مشترک اخیر که به اوباما ارائه شد مؤسسه بروکینگز، شورای آتلانتیک، و شورای شیکاگو در امور جهانی به کاخ سفید و ناتو بهترین راه تشدید جنگ در اوکراین را توصیه کردند ( Mike Whitney, CounterPunch, February 6-8 Edition ). جای تعجب نیست که رسانههای رسمی مانند واشنگتن پست و یو اس ای تودی، با اظهارنظرهایی از قبیل «ارسال سلاحهای کشنده به اوکراین تنها راهحل پایان دادن به این جنگ است» به این نزاع پیوستهاند.
به علاوه، بنا به گفته رویترز، گروهی متشکل از «هشت مقام ارشد سابق آمریکا در حال تدوین گزارش مشترکی هستند که در آن «آمریکا را وادار میکنند تا ۳ میلیارد دلار به شکل سلاحها و تجهیزات نظامی به اوکراین ارسال کند، از جمله موشکهای ضد زره، هواپیماهای بدون سرنشین شناسایی، انواع خودروهای زرهی و رادارهایی که بتوانند محل موشکهای دشمن و آتش توپخانه را شناسایی کنند.» سلاحهای «کشنده» مورد نظر همگی سلاحهای پیچیدهای هستند که نیروهای نظامی اوکراین جهت استفاده از آنها آموزش ندیدهاند و به پرسنل نظامی آمریکا نیاز دارند تا بتوانند آنها را به کار ببرند ـ موقعیتی که ناگزیر به نیروی نظامی آمریکا را بهطور مستقیم درگیر جنگ خواهد کرد.
اما اهداف استراتژیک ـ نظامی تنها دلیل اقدامات افراطی این چنینی آمریکا نیست. همانطور که مایک ویتنی به درستی اظهار داشته است: «آمریکا میخواهد که دالانهای خط لوله از روسیه به اروپا را کنترل کند تا بر درآمد مسکو نظارت داشته باشد و اطمینان پیدا کند که گاز همچنان به دلار معامله شود. و خواهان روسیهای ضعیفتر و بیثبات است که آمادگی بیشتری برای تغییر رژیم، تجزیه و در نهایت کنترل خارجی داشته باشد. به این اهداف با صلح نمیتوان دست یافت….» درحقیقت از زمان کشف ذخایر جدید نفت و گاز در آمریکا، مسأله از بین بردن عادت اتحادیه اروپا برای خرید نفت و گاز روسیه و سوق آنها به سوی بازار صادراتی این ذخایر کشف شده جدید در رأس دستور کار اداره کل شرکتهای نفتی امپریالیستی آمریکا قرار گرفته است. تحریک درگیری در اوکراین، ایجاد شکاف میان اتحادیه اروپا و روسیه، و تحمیل تحریم اقتصادی بر روسیه، دقیقاً در خدمت چنین هدفی است. از دولتهای پیشرو اتحادیه اروپا انتظار نمیرود با چنین برنامهای همراه باشند. اما، در حالی که نئومحافظهکاران آمریکا برای یک رویارویی نظامی عجله دارند، دولتهای اروپایی که تجربه مصیبتبار دو جنگ جهانی را در خاک خود از سر گذراندهاند، برای در پیش گرفتن مسیر نظامی اکراه دارند. آنها ترجیح میدهند بههمین هدفهای امپریالیستی از راه تحریمهای اقتصادی و فشارهای دیپلماتیک نائل شوند. رهبران اروپا خواهان تهدید به جنگاند، نه خود جنگ. همانطور که رئیسجمهور فرانسه به تازگی به روسها هشدار داد: «اگر ما نتوانیم به توافق صلح پایدار دست یابیم، خیلی خوب میدانیم که چه سناریویی در پیش خواهد بود. این سناریو یک نام دارد. ناماش جنگ است.» (رویترز، ۷ فوریه ۲۰۱۵). بهعبارت دیگر اهداف امپریالیستی یک ساناند، اما روشهایشان متفاوت است.
و با توجه به پیشینه امپریالیستی مشابه آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو در افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، ایران و غیره، نباید برای کسی جای تعجبی باقی بماند. اما، آنچه موجب شگفتی است واکنش منفعلانه جنبش صلح و ضد هستهای در آمریکا است. چرا ما تظاهرات را سازماندهی نمیکنیم؟ چرا تودهها را بسیج نمیکنیم؟ چرا در خیابانها ، در مقابل کاخ سفید، در مقابل کنگره رژه نمیرویم؟ آیا به این دلیل نیست که ما هنوز گرانش خطری را که از دور پدیدار شده است نمیبینیم، چیزی که بسیار بعید است؟ یا شاید هنوز اسیر تبلیغات جنگ سرد هستیم؟ در هر صورت، باید پیش از آن که خیلی دیر شود به سرعت دست بهکار شویم. در حالی که روسیه و آمریکا هر دو مجهز به هزاران موشک، بمبافکن و زیردریایی مجهز به بمب هستهایاند تا ماشه را بکشند، در حالت تشدید جنگ، کنترل اوضاع از دست همه خارج خواهد شد. این بار ریسک بسیار بالا است.
ما از تمام صلحدوستان آمریکا دعوت میکنیم متحد شوند و خواهان تحقق موارد زیر باشند:
۱ـ هیچ سلاحی به اوکراین فرستاده نشود؛
۲ـ تمام نیروهای نظامیناتو، آمریکا، موشکها و پایگاههای آمریکا از تمام ایالتهای هم مرز با روسیه برچیده شوند؛
۳ـ اطمینان حاصل شود که اوکراین به فوریت موضع یک کشور بیطرف را اتخاذ کند؛
۴ـ موافقت شود که اوکراین در هیچ تمرین نظامی خارجی و بلوک نظامی خارجی شرکت نکند.