یکی بود یکی نبود
دیروز گدا بودم و امروز چو شاهم عمامه شده تاج و خرافات پناهم تا جهل بود بر خر مقصود سوارم بر بی خردان رهبر و دلال خدایم دانشجو ————————— یکی بود یکی نبود، در زیرآسمان کبود، درزمانهای قدیم قدیم، بسیار قدیم، مملکتی بود بنام جابلقا که همیشه اسیر بود و برده … گاه بردهٔ مغول…
بیشتر بخوانید