چه کسانی عزادار گارباچوف یا در حسرت پیتزا هات هستند
آگنیا کرنگل (AGNIA KRENGEL)
ا. م. شیری
تاچر گفت: با او «میتوانیم کار کنیم»…
هم سیاستمداران و هم «افکار عمومی» غرب جمعی که اعلان جنگ سرد (تحریمی) علیه روسیه کرده است، به شیوۀ مشابه به مرگ گارباچوف واکنش نشان میدهند: در مرگ شریک خود، که سودهای بیسابقهای برای دنیای غرب به ارمغان آورد، ناله و شیون میکنند… آنها با یادآوری اعمال گارباچوف، روسیه، مردم، فرهنگ، دولت آن را سرزنش میکنند… آنها از «بد فهمی» روسها در مورد مرد بزرگی که کشورشان را ویران کرد، خشمگین هستند.
راد درهر در مقالۀ «میخائیل گارباچوف، که موفق شد جهان را نجات دهد»، در مجلۀ محافظهکار آمریکایی مینویسد: «من درک میکنم که چرا امروز روسها از او متنفرند… آنها او را در ساقط کردن اتحاد شوروی از جایگاه قدرت جهانی تا فاجعه تاریخی- جهانی مقصر میدانند. اما این اتفاق در هر حال باید میافتاد: ساختاری که بر مبنای دروغ و ترور ساخته شده بود، نمیتوانست تا ابد دوام بیاورد. اگر نه در دورۀ گارباچوف، در دورۀ کسی دیگر».
و از آنجایی که قرار بود این اتفاق بیفتد، رئیس جمهور سابق اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی «از نظر تاریخی حق» داشت: «قبل از گارباچوف، کسی نبود که ایالات متحدۀ آمریکا با او مذاکره کند. اما همانطور که مارگارت تاچر گفت، گارباچوف مردی بود برای غرب، که «ما میتوانیم با او کار کنیم». شما روسها نمیتوانید درک کنید که او برای شما آزادی به ارمغان آورده است.
لو فیگارو آگهی پیتزا هات دبیر کل سابق کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی را با حسرت به یاد میآورد. روسها در آگهی گارباچوف به عنوان بومیهای سرکوب شده ظاهر میشوند: «… یک خانم شیک پوش در سن خاصی تکه پیتزا خود را مانند یک لیوان ودکا به دندان میکشد و میگوید: به لطف او ما پیتزا هات داریم… چگونه میتوان کسی که جهان را به روی روسیه گشود، به عنوان یک رؤیا ندید؟»
غرب مشتاق چنین مردی در رأس قدرت آوراسیا بود و او را در سیمای گارباچوف، مظهر یک مرد خوشبرخورد، ساده دل، اما شجاع، مبتکر و رو راست با چشمانداز حیرتآور ورود اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی به «تمدن جهانی» یافت و از او ماهرانه حمایت کرد…
غرب اسطورۀ یک سیاستمدار بزرگ را گرامی میدارد که به مردم خود خدمت کرد. تایمز در مقالۀ «رهبری که با غرب صلح کرد و هزینۀ آن را پرداخت»، مینویسد: «غرب میخائیل گارباچوف، آخرین رهبر اتحاد شوروی را پس از مرگ به عنوان مردی که انحلال کمونیسم شوروی را تسریع کرد و به جنگ سرد پایان داد، میستاید».
با این حال، او را در داخل کشور به عنوان مسئول نابودسازی امپراتوری شوروی، مایه شرمساری روسیه، یعنی آنچه که ولادیمیر پوتین «بزرگترین فاجعۀ ژئوپلیتیک قرن» نامید، مورد انتقاد قرار میدهند.
آتلانتیک در بارۀ گارباچوف مینویسد: «او برای ماندن در اریکۀ قدرت به خشونت متوسل نشد. انفعال گارباچوف باعث رهایی ۳۰ سالۀ جهان از رویارویی هستهای دورۀ جنگ سرد گردید، برای انجام برخی اصلاحات واقعی در برخی از مناطق امپراتوری سابقش ۳۰ سال زمان داد. هر چند هیچ یک از نیروهایی که او به طور تصادفی به حرکت درآورد، مانع از بازگشت روسیه به استبداد نشد».
هیچ کس نمیداند چرا آنها گارباچوف را به خاطر بیعملی ستایش میکنند؟
روزنامۀ ایتالیایی لا استامپا «روسیه پوتین» را با لحن غنایی غمانگیز ساختگی به خیانت به «آرمانها» متهم میکند: «پایان گارباچوف آن لحظهای در تاریخ بود، که روسیه پوتین به رؤیای صلح او خیانت کرد… که روسیه ۱۸۰ درجه چرخش کرد و هر چیزی (یا تقریباً همۀ آنچه) را که او به دست آورده یا ساخته بود، تخریب و طرد نمود…».
واشینگتن پست به سخنان نامحبوبترین رئیس جمهور ایالات متحدۀ آمریکا استناد نموده، مینویسد: «جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، گارباچوف را مردی دارای نگرش فوقالعاده و یک رهبر منحصر بهفرد خواند، که ارادۀ این را داشت تا ببیند آیندۀ متفاوت ممکن است و این شجاعت را داشت تمام موقعیت حرفهای خود را برای رسیدن به آن به خطر اندازد. آری، دنیای امنتر و آزادی بیشتر برای میلیونها نفر نتیجۀ عمل اوست». این دیگر هیچ نیازی به شرح و تفسیر ندارد.
آندری لومانوفسکی، روزنامهنگار لهستانی گارباچوف را تا جایی که میتواند، تمجید میکند. او در مقالۀ خود تحت عنوان «امپراتوری که نمیخواهد بمیرد»، دروغ دیگری از گارباچوف دایر بر دلسوزی او برای «سوسیالیسم با سیمای انسانی» را آشکار میکند: «در روسیه… اکثریت جمعیت خشمگین از این هستند، که او بدلیل استفاده بسیار کم از خشونت، «چنین کشور قشنگی را ویران کرد… اما او نمیتوانست به چنین روشی و یا به چکمههای نظامیان متوسل شود». روزنامهنگار لهستانی به لهستانیها توضیح میدهد، چرا قبل از مرگش در روسیه منفور بود و در غرب محبوب! این روسیه است، شما خودتان میفهمید…
یوگنی اسپیتسین، پژوهشگر تاریخ متذکر میشود: «این واقعیت که همۀ رهبران غرب معاصر او را (گارباچوف را) مورد تعریف و تمجید قرار میدهند، بسیار حیرتانگیز است. کسانی که جنگ علیه روسیه را تحریک کرده و با آن میجنگند، روسیه را دشمن میشمارند، ناگهان گارباچوف را میستایند».
و در اینجا اسپیتسین عمیقاً اشتباه میکند. همه چیز کاملاً قابل انتظار است. اصلاً هیچ چیز غیر منتظرهای وجود ندارد! تاچر گفت: «ما میتوانیم با این مرد کار کنیم» و کارها همانطور که میدانیم، انجام شد…
نکته: «تو بگو دوستات کیست تا بگویم تو کیستی»!
۱۶ شهریور-سنبله ۱۴۰۱
نکاتی جهت آشنایی:
در زبان روسی حروف (O)، (E) عمدتا بصورت آ و یِ تلفظ میشوند. مانند: BORIS ELTSIN ،EVGENI، GORBACHЁV، ELENA که بصورت باریس یلتسین، یوگنی، گارباچوف، یلنا خوانده میشوند. البته، حرف (E) فقط در ابتدای کلمه، یِ و حرف (O) اساساً در ماقبل آخر کلمه اُ تلفظ میشود. غیر از اینها، حروف اَ، ج، ح- هـ، غ، ق نیز در الفبای زبان روسی وجود ندارند.
در عوض حروف با صدای دو حرف دارد: مانند: Ё= YO، Ю= YU و Я= YA.