قضاء وچگونگی آفرینش عدالت
پژوهش ونگارشی ازسخی صمیم:
فصل جدید
***
قسمت (بیست و چهارم)
پرسشها دایر برادعای (اِعاده و باز خواست دوران شباب و ضیاع طراوتِ از دست رفته بر مبنای یک عمل عمدی که سالهای زیادی عمرعزیز انسانی بويژه قشر اناث که در انتظار سپری و به هدر رود واین امر بر بنیاد یک عمل و صلاحیت مجاز ومشروع به عمل آمده باشد چی پاسخی دارد)؟
مسئولیت و چگونگی اراده و عملکرد انسان دراین راستا مسئولیت حقوقی است و یا جزائی:
***
من میخواهم دراین بخش گذاری نمایم بر یک بخش عظیم و مهم دیگریکه زیاد تر به نظام حقوقی و مدنی کشور واساسات اسلامی احکام فقه ارتباط می گیرد ودراین مبحث زیادتر بالای أرادهٔ انسان که بگونهٔ مشروع واختیاری بکار گرفته می شود ولی در بسا موارد مسئولیت حقوقی بار می آورد ویاهم این حقیقت و رویکرد بگونهٔ غیراختیاری بر روال اشتباه و یا سهو ایجاد می شود: و گاهی هم بر افکار انسان فشار مستولی میشود که چنین عملی عمدی بوده بایست مسئولیت جزائی داشته باشد:
از اینکه در ایزاء مسئولیت های حقوقی ومدنی برخلاف قضایای کیفری وجزائی صرف جبران خساره مطرح بوده وامّا اگر چنین قضایاکیس جزائی پیدا ومنقلب به قضایای کیفری گردد در آن صورت پروسهٔ جزائی مطرح و قضیه درآن راستا به بررسی گرفته میشود.
میخواهم این فصل بسیار مهم را با ارائهٔ یک قضیهٔ تصویری که در جغرافیای میهن ما واقعیت آن به مراتب دیده شده است آغاز نمایم: ببینید:
اصدار طلاق وصلاحیتِ دادن آن بطور مشروع و مطلق منحصر به مرد برای زوجه یا زن بوده و (البته شرایط وقیوداتیکه بعدن وضع گردیده از این امر مستثنی قرار می گیرد) و این صلاحیت مجوز شرعی دارد که صورت مشروعیت و جواز آن دارای مصادر شرعی وموانعی برای عملی ساختن باقی نمی گذارد که ظاهرن هیچگونه مسئولیت متوجه عامل اصلی و یا طلاق دهنده نمی شود وحتی چنین طلاق مقید به حضور و رضائیت زن یا زوجه نبوده و شوهر می تواند در غیاب زوجه وعدم رضائیت آن اصدار طلاق نماید
من در این پژوهش نمیخواهم اعتراض و یا انتقادی را در ارتباط برچگونگی صلاحیت و یا انحصار صلاحیت اصدار طلاق برای مرد ها داشته و یا چرا های را در این راستا عنوان کنم، امّامیخواهم فقط بالای چند نکته ی مکث نمایم که بسا هم مورد سوال قرار می گیرند و آن اینکه:
اگر مردی بعد ازدواج خانه وجای وخانم خود را ترک وبه مکان معلوم ویا نامعلومی سفر ومدتها درآنجا مسکن گزین وسکونت اختیار نماید اما سالهای سال برای خانم خویش سرنوشتی تعیین نکند ویا آن را نزد خود نخواهد ویا طلاقش ندهد و این رویداد به اندازهٔ استمرار یابد که که زن جوان پیرگردد وطراوت صورت وجسم خود را از دست دهد (چنین موضوعات به طور مکرر در میهن ما اتفاق افتاده است) اگر همین زوجه به مراجع عدالت حاضر واقامهٔ دعوی و اعادهٔ جوانی و طراوت از دست رفتهٔ خود را مطالبه و بر دعوی خویش إصرار و سماجت نماید این دعوی چی پاسخی دارد؟ دراین ارتباط نکات مهم زیر لطفن توجه فرمایید:
چنین موضوعات قبل از توضیحات شورای عالی ستره محکمهٔ وقت که حضور شوهر و زوجه را در اثنای اجرای صدور طلاق شرط دانست. دیده می شود.
***
نفاذ کُد مدنی یا قانون مدنی أفغانستان که فصل و باب تفریق به سبب غیاب را مسجل و امر اجرا و هدایت داد. می باشد. که هدف ما قبل از نفاذ کُد مدنی أفغانستان است.
***
چنین قضایا قبل از استفاده از تخنیک ظریفه (انترنتُ فیسبوک، تلفون وسایر وسایل اطلاعاتی و رسانه های جمعی محقق بوده است) بوده می تواند.
***
در چنین موضوعات مشروعیت تصمیم شوهرکه صلاحیت طلاق را داشته و می توانست در داخل و خارج مملکت اصدار طلاق نماید در نظر است.
***
اصل موضوع یعنی (غیابت شوهر وعدم تعیین سرنوشت زوجه سالهای سال و ندادن طلاق بر مبنای صلاحیت شرعی (البته قبل از شرایط وضع شدهٔ بالا که تذکار یافت) زمانیکه سبب نابودی طراوت و جوانی و کشتن غرایز طبیعی زوجه می گردد یک قضیهٔ جزائی و یا مدنی و حقوقی است و یا چطور؟
و در این قضیه اگر استدلال برآن باشد که موافق به شرایط زمان شوهر خانم خود را وسیلهٔ نامهٔ ی طلاق داده است که نامه روی مشکلات عدیدهٔ به زوجه نرسیده و ازآن آگاه نگردیده است که چنین یک نامهٔ ی عرفی سند قانونی و یا شرعی که دارای ثبت محفوظ دیوان قضا باشد موجود نبوده ودر مسند قضاء دایر و مطرح نشده است که دراین صورت ادعای اصل مطلب که اتلاف لذت زندگی وعمر عزیز چندین ساله ی یک انسان که حق طبیعی آن است ضایع که همان سالها عمر گران بها و طراوت و جوانی آن است که به هدر رفته و این امر بر أساس یک عمل عمدی جزائی که مشروع است بوقوع پیوسته و رویکرد ثابت دارد چی پاسخی می گوییم و برای فاعل این عمل چی سند تبرئه ارائه می داریم؟
ادامه دارد:
با حرمت سخی صمیم.