فتنه انگیزان
نمیدانم چه شد ما را که شادی رو ز مابسته
چرا شد روز ما همچون شب و با ماجرا بسته
صدای راستی گم کرده راه آستان دل
مگر آواز شیطانی مسیر این صدا بسته
ندیدم آشنایی را که حرف دل زما خواند
کتاب غیر بگشوده شد و از آشنا بسته
فقیر و بینوایی ها،گرسنه با گدایی ها
فغان از حد برون گشت و گلو راه نوا بسته
به بیدادی نه انجامی، قساوت را نه پایانی
امور کشوری کردند با ظلم و جفا بسته
گرفتند اعتماد از مردم و در فتنه پیچیدند
مگر فرعون ونمرودی به سر تاج خدا بسته
ز ملت جان گرفتندوبه خود انبار زر کردند
سراپا سر زمینی گشته در دام بلا بسته
نه آن خرشید و مه افشانده بر ما نور امیدی
جهان نا امیدی ها شده با فکر ما بسته
مهرو آگست ۲۰۱۴