نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

ګوند، ائتلاف او خوځښت

نور محمد غفوری  په ټولنیزو فعالیتونو کې د ګډون وسیلې   د سیاسي…

از روزی می‌ترسم 

از روزی می‌ترسم  که سرم را بر روی سینه‌ات بگذارم و تپش…

چرا نجیب بارور را شماتت و تقبیح نماییم ؟

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی           به…

کهن افسانه ها

رسول پویان برآمد آفـتاب از مشـرق دل در سحـرگاهان شب یلـدای تار…

«
»

رسم انداختن دختر زیبا در رود نیل

بسم الله الرحمن الرحیم

مصر باستان سرزمین فراعنه بود و آثار تاریخی مهمی از جمله اهرام ثلاثه وسایر اثار تاریخی را دارا میباشد . بسیاری از پیامبران بزرگ مانند حضرت یوسف (ع) و حضرت موسی (ع) نیز در همان دوران در سرزمین مصر ظهور کردند.

در سال 332 ق.م اسکندر این سرزمین را تصرف کرد .ودر  سال 641 میلادی (19 هجری قمری) در زمان خلافت امیر المومنین حضرت عمر (رض) این کشور توسط مسلمانان فتح شد . ازآن زمان مصر همواره از سرزمین‌های مهم برای حکومت اسلامی بوده و تا سال 1517 میلادی که دولت عثمانی بر مصر تسلط یافت در دست خلفای اموی و عباسی و فاطمی بود. در سال 1798 ناپلئون به آنجا لشکر کشید و در سال 1805 میلادی محمد علی پاشا از طرف دولت عثمانی حاکم آنجا شد و سلسله جدید حکومت بر مصر را تشکیل داد.

کشور مصر یکی از قدیمی‌ترین کشورهای جهان بوده در حدود 4 هزار سال، به وجود آمده ، و تمدن آن ، که در کنار  رود نیل شکل گرفته است .

رود نیل یکی از طویل ترین ومشهور ترین رود های جهان که به مثابه ستون حیاتی کشور مصر بشمار میرود .

رود نیل تقریبآ 6650 کیلومتر طول داشته واز کوه های مرکز قاره افریقا سرچشمه میگیرد. مصر آخرين کشوري است که رود نيل از آن مي‌گذرد  و به  عبارت دیگر مصر « مصب» نیل است ، نه « منبع» آن و سپس به درياي مديترانه مي‌ريزد.

میگویند  مسافت رود نیل هفت ماه پیاده‌روی را  در بر میگیرد که از آنجمله  یک ماه آن در کشورهای اسلامی و دو ماه در کشورهای غیراسلامی و چهار ماه در مناطق غیرمسکونی جریان دارد.
رود نیل از شهر های چون اوگاندا ، سودان ومصر واز پایتخت های مشهوری چون خرطوم وقاهره می گذرد وطوری که گفتیم در نهایت به بحر مدیترانه وصل میگردد.

در جایی که رود نیل به مدیترانه می ریزد، منطقه ای حاصلخیز به نام دلتای نیل قرار دارد

تمدن مصر چندین هزار سال قبل از میلاد مسیح در کنار رود نیل شکل گرفته است .
یادداشت کوچک:
بسیاری از خوانندگان محترم زمانیکه بحث از رود نیل بعمل می اید ، داستان معجزه اساء حضرت موسی علیه السلام وفرعون در ذهن شان خطور میکند. ولی داستان رود نیل به این داستان ربطه نداشته، ونجات حضرت موسی وغرق شدن فرعون درصحرای سینا ودر بحر احمر صورت گرفته که مفسران آنرا بنام بحر« قُلزُم »مسمی نموده اند . (علت نامگذاری بحرقُلزُم به بحر احمر به علت است که در این بحر نوعی از گیاه می روئید که در فصل های معینی  سال رنگ سرخ بخود اختیار میکند .قُلزُم،مشهورترین نام این بحر بوده که از شهر قلزم یا کلوسمای قدیم که از شهری معروف سوئز مصر است ، گرفته شده است . این بحر بنام «بحرحجاز» و «خلیج عربی» و به ترکی «شاب (شاپ) دِنیزی» به معنای بحر مرجان نیزشهرت دارد .)
قرآن عظیم الشان بخصوص درسوره های ( قصص، اسراء و زخرف ) می فرماید که فرعون ولشکرش که در تعقیب حضرت موسی بودند دربحر غرق شد.(نه در رودنیل) . آیه 92 سوره یونس به این داستان اشاره نموده می فرماید :«الیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک آیة…»، یعنی بدن فرعون را از آب نجات دادیم تا نشانه‌ای برای دیگران باشد. وبرآمدن جسد فرعون در ساحل بحر به عنوان عبرت و پند آموزی برای دیگران در قرآن عظیم الشان گفته شده است. اگرچه برخی از مفسرین هدف جسم فرعون را «زره» می‌دانند چون فرعون زرهی از طلا داشت که همه او را با آن علامت می ‌شناختند و خداوند متعال فرعون را با آن زره به بالای آب آورد تا برای آیندگان عبرت و پند باشد. برخی مفسران نیز فعل «ننجیک» را از ماده «نجوة» می‌دانند نه «نجات». بنابراین چون «نجوه» به معنای زمین بلند است پس معنای آیه این است که: جسم فرعون را پس از غرق شدن بر بالای بلندی قرار دادیم تا همه او را ببینند و موجب عبرت و پند باشد. بر اساس شواهد تاریخی، فرعون مصر ادعای خدایی داشت و حضرت موسی علیه السلام  را تهدید می‌کرد. این وضعیت همچنان ادامه داشت تا زمانی که موسی علیه السلام و قوم بنی اسرائیل به امر خداوند تصمیم به مهاجرت و خروج از مصر گرفتند. اما این پایان کار نبود؛ فرعون به همراه سپاهیان ولشکریان اش  به تعقیب آن حضرت و یارانش پرداختند و در نزدیکی بحر به موسی علیه السلام و قوم بنی اسرائیل ‌رسیده، به گمان خود، موسی علیه السلام و یارانش را در چنگ خود اورند ،ولی  غافل از اینکه خداوند حافظ قوم بنی اسرائیل است. به امر خداوند موسی علیه السلام عصایش را به بحرمی‌زند و در مقابل حیرت همگان آب بحر از دو طرف به کنار رفته، راه در وسط بحر ایجاد می‌شود. حضرت موسی علیه السلام به همراه قوم خود از بحر عبور میکنند. فرعون و یارانش هم در طمع به چنگ انداختن قوم بنی‌اسرائیل وارد این مسیر می‌شوند اما به امر خداوند موج‌های بحربه جای اول خود برمی‌گردند و فرعون و تمام لشکر اش در امواج بحرغرق شد ه و به هلاکت می‌رسند. به گفته قرآن فرعون به هنگام غرق شدن، وقتی مرگ را در برابر چشم های خویش می‌بیند اظهار توبه می‌کند اما این توبه قابل قبول پروردگار نیست . والله اعلم بالصواب   

خصوصیات رود نیل

در مصر باستان، زندگانی مردم از راه زراعت در سرزمین‌های اطراف نیل سر وسامان می یابد طبعیت خصوصیت رود نیل همین است که آب این رود در ماه سرطان وفصل بهار به تدریج بالا می رود وبه اصطلاح طغیان میکند وتا به چهل روز ارتفاع آب به اوج خود میرسد ،در مدت این چهل روز چنان حالت آب خیزی در این رود ادامه می یابد که به آثر آن  در بسا اوقات زمین ها ی زرعتی وحتی خانه های گلی که در دوطرف رود نیل قراردارد ، مورد تخریب وهجوم آب  قرار میگیرند، بناء مردم ساکن در دو طرف ، کوشش میکنند که از ترس آب خیزی فصلی وروتین  رود نیل ، خانه ومسکن خویش را در تپه های همجوراین رود اعمارنمایند ، ودر مدت 40 روز آب خیزی رود نیل  توسط کشتی های خرد وکوچک روز گار زندگی خویش را وبه خصوص خرید وفروش اموال وسایر امور تجارتی در طرف رود نیل ،سر وسامان دهند ، وحتی کوشش میکنند  ساکنان این مناطق مواد ذخیره را جمع اوری نمایند واز تردد زیاد در مدت چهل روز جلوگیری  کنند .
در وسط ماه های  سنبله  آب خیزی رود نیل وارتفاع آب به تدریج  کم  گشته و در مدت چهل روزآب اهسته ، اهسته  دوباره به وضع عادی خویش  بر میگردد .وکار وبار وزراعت مردم با استفاده از ذخیره  آب دوباره اغاز می یابد.
در مورد علت وخصوصیت  رود نیل علما و دانشمندان و مورخین اسلامی عموماً این خصوصیات حیرت‌انگیز را اثری از آثار قدرت و حکمت خدا و نمونه‌ای از نظم و هماهنگی ارکان طبیعت با زندگی و بقای نوع انسان دانسته‌اند و برخی از آن‌ها به همین بیان اکتفا نموده و روش خدا و سنت الهی را در زمینه پیدایش این خصوصیات بیان نکرده‌اند و برخی از آن‌ها روش خداو سنت الهی را نیز در این زمینه نیز شرح داده‌اند از جمله:
ـ یاقوت حموی در معجم البلدان مینویسد: هر سال در آغاز ماه (بؤونه) که به ماه سرطان مصادف میگردد ،بر اثر تحول و تغییر هوا، بادهای شمالی می‌وزند و با ایجاد جزر و مدهایی به سوی جنوب، دریای مدیترانه را بر بستر رودخانه نیل سوار می‌کنند و از آب شور همین دریا یک سد نامرئی در برابر جریان آب نیل تشکیل می‌گردد و در نتیجه در آغاز ماه (بؤونه که مصادف میشود به  ماه سرطان ) آب نیل تدریجاً بالا می‌رود و در ماه (ابیب که مصادف میشود به ماه اسد) ارتفاع آن به اوج خود می‌رسد و در ماه (سری مصادف ماه است به  سنبله ) به علت تحول و تغییرات هوا بادهای جنوبی وزیدن را آغاز می‌کنند و سدهای نامرئی به سوی شمال، رود نیل را بر بحر  مدیترانه سوار می‌کنند و سدهای نامرئی آب شور دریا شکسته می‌شوند و در نتیجه جریان طبیعی آب نیل تدریجاً پائین آمده و فقط در بستر رودخانه جریان می‌یابد (معجم البلدان یاقوت حموی (کلمه نیل).

پیشنهاد مردم مصر به عمرو بن عاص

بعد از اینکه فتوحات اسلام در زمان خلافت حضرت عمر خلیفه دوم در شام وتسلیمی کلید های بیت المقدس از  سوی اسقف اعظم قدس  رونق گرفت ، مسلمانان فتوحات خویش را در مصر وشمال  افریقا اغاز نمود.
طوریکه در فوق یاد اور شدیم حضرت عمر بعد از فتح شام  عمرو عاص را که با سرزمین مصر آشنا بود ، طرف مصر که در آن زمان زیر سلطه رومیان بود اعزام داشت . وبه نتجیه درایت وفهم  سیاسی مسلمانان ،اسکندریه و ودر نهایت در  سال 641 میلادی (19 هجری قمری) مصر به دست مسلمانان فتح گردید .

اواخر بهار همان سالی که منطقه رود  نیل به زیر پرچم اسلام درآمده بود، طبق روایت برخی از مؤرخان در آغاز سرطان همان سال اثری از بالا آمدن آب نیل مشاهده نگردید و مردم مصر در یک حالتی از رعب و هراس به نزد عمرو بن عاص آمدند و به او گفتند: «ای امیر طوری که امسال  مشاهده کردیم آب رود نیل به موقع بالا  نمی‌آید، رسم و عادت ما این است که در همچو حالات  دختری را از پدرومادرش خریداری می‌کنیم و او را به صورت یک عروس لباس می‌پوشانیم و آرایش می‌دهیم آن گاه به خاطر جلوگیری از قحطی و مرگ عمومی این عروس را به آب نیل می‌اندازیم تا بعد از مدتی، زود یا دیر، آب نیل بالا آمده و امکانات زندگی برای عموم اهل مصر تأمین گردد ». (البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج7، ص100 و الفتوحات الاسلامیه، ص85 و معجم البلدان یاقوت حموی کلمه نیل و خطط مقریزی، ج1، ص85 و النجوم الزهراء، ج1، ص35 و تاریخ الخلفاء، ص49 به نقل اخبار عمر، ص384. )

عمرو بن عاص بعد از استماع این داستان ، پیشنهاد آن‌ها را امری خلاف عقل و خلاف مروت و ترحم و معتقدات اسلامی دانست  و شدیداً این پیشنهاد را رد می‌کند، زیرا این که فردی قربانی جامعه‌ای بشود در شرایطی است که آن فرد به خاطر نیل به ارزشی والاتر از زندگی خودش شخصاً داوطلب این فداکاری شود نه این که پدر و مادر مسخ شده به خاطر مبلغی پول فرزند خود را به این خودکشی ناچار کنند و از این هم مهمتر این است که قربانی شدن یک شخص برای یک جامعه وقتی معقول است که با عقل و حس یقین حاصل شده باشد که فنای یک فرد قطعاً موجب بقای عمومی جامعه است و سپس فردی به خاطر نیل به ارزشی والاتر از زندگی برای این فداکاری داوطلب گردد. و عمرو بن عاص، در مورد وفات ابراهیم فرزند رسول‌الله صلی الله علیه وسلم حدیثی را از پیامبر اسلام شنیده بود که هیچ یک از حوادث و سوانح این جهان با حیات و ممات و مرگ و زندگی فردی از افراد بشر هیچ گونه ارتباطی ندارد و تمام حوادث این جهان برحسب سنت الهی هر یک معلول علت خاصی می‌باشند و بالا آمدن رود نیل نیز علت و عواملی دارد (مانند وزیدن باد شمال و جنوب و سوار شدن آب دریا در یک توجیه و دوری سرچشمه فوران آب نیل در توجیه دیگر ) (معجم البلدان یاقوت حموی کلمه نیل ) هر چند عمرو بن عاص در آن زمان شاید از این نوع توجیه‌ها آگاهی نداشته باشد و خلاصه عمرو بن عاص پیشنهاد اهل مصر را شدیداً رد کرد و اهل مصر در انتظار بالا آمدن آب نیل ماه‌های (بؤنه و ابیب و مسری  رومی که مصادف میشود به ما های سرطان اسد وسنبله ) را به سر بردند و سپس از ترس گرسنگی و قحطی تصمیم گرفتند که عموماً از اطراف رودنیل کوچ کنند ، زمانی که  عمرو بن عاص این وضعیت مردم واهالی مسکون در اطراف رود نیل را اطلاع حاصل نمود ، موضوع کوچ کشی مردم ، وترس ورعب مردم را طی نامه ای به اطلاع  امیرالمؤمنین  حضرت عمر گزارش داد، ودر ضمن موضوع پیشنهاد اهالی و ساکنان آن مناطق راهم به حضورامیر المومنین  نوشت.( البدایه و النهایه، ج7، ص100 و النجوم الزهراء، ج1، ص35 و خطط مقریزی، ج1، ص85 به نقل اخبار عمر، ص384 )
مورخان می نویسند : امیرالمؤمنین بعد از مطالعه نامه عمروبن عاص وبه خصوص پیشنهاد مردم را  شدیداً رد کرد و طی نامه ای  به عمرو بن عاص نوشت که هرگز آن‌ها را به چنین عملی اجازه مده ولوحه ای  را که همراه نامه به تو می‌رسد در نیل بینداز. (البدایه و النهایه، ج7، ص100 و النجوم الزهراء، ج1، ص35 و خطط مقریزی، ج1، ص85 به نقل اخبار عمر، ص384.)

عمرو بن عاص لوحه ارسالی را که ضمیمه نامه بود گرفت ، در این لوحه حضرت عمر نوشته بود :«مِنْ عَبْدِاللهِ عُمَرَ اَمیرِالمُؤمِنینَ اِلی نیلِ مِصْرَ، اَمّا بَعّدُ فَاِنْ كُنْتَ اِنَّما تَجری مِنْ قَبْلِكَ وَ مِنْ اَمْرِكَ فَلا حاجَةَ لَنا فیكَ وَ اِنْ كُنْتَ لَنا تَجْری بِاَمْرِ اللهِ الواحِدِ القَهّارِ وَ هُوَ الَّذی یجْریكَ فنسأَلُ اللهَ تَعالی اَنْ یجْریكَ» از بنده خدا عمر امیرالمؤمنین، به نیل مصر؛ اگر چنان چه تو از طرف خود و به امر خود جریان می‌یابی، پس جریان پیدا نکن که ما هیچ نیازی به تو نداریم و اگر هم چنین است که تو به فرمان خدای واحد قهار جریان می‌یابی و تنها او است که تو را جاری می‌کند، پس از خدای متعال عاجزانه تمنا می‌نماییم که تو را جاری نماید» و وقتی این لوحه ورقی  را دررود نیل انداختند فردای همان روز که شنبه بود مشاهده کردند که خدا افزایش آب نیل را در یک شب شانزده ذراع بالا برده است و در پرتو هدایت دین اسلام، این رسم غلط و سیه‌دلانه زنده به نیل انداختن دختران بی‌گناه مصری، برای همیشه ملغی گردید.(البدایه و النهایه، ج7، ص100 و النجوم الزهراء، ج1، ص35 و خطط مقریزی، ج1، ص85 به نقل اخبار عمر، ص384.)
خواننده محترم !
در مورد نامه حضرت عمر به رود نیل نظریات مختلفی در تواریخ از طرف علماء تحریر  یافته است وبرخی از نویسندگان ومؤرخان متعصب مسیحی مانند بتلر به نقل از هیکل این مطلب را اساساً انکار کرده‌اند و گفته‌اند در تاریخ مسیحیت نه در مصر و نه در غیر مصر هم چنین اتفاقی ابداً روایت نشده (الفاروق عمر، هیکل، ج2، ص266. البته بتلر اعتراف کرده است که فراعنه مصر هم چنین عادت بدی را داشته‌اند ولی مسیحی ‌های مصر به علت مسیحی بودن هرگز این عادت را نداشته‌اند و هیکل نیز این عادت را به مردم سودان قدیم نسبت داده است.)

هیکل گفته تنها چیزی که روایت شده این است که گاهی گودیگک رااز چوب  به شکل دختری آرایش داده و قبل از آب خیزی رود نیل انرا در رود نیل  انداخته و با این که یک رسم خرافی هم بوده ولی چون سبب آرامش خاطر مردم ناآگاه بوده، حکما و دانشمندان مسیحی آن را نادیده گرفته و بر آن اعتراض نکرده‌اند اما وجود همین رسم خرافی نیز از طرف مؤرخان اهل تحقیق مردود و باطل اعلام شده است. (الفاروق، عمر، ج2، ص266، هیکل این مطلب را در رد گمان بتلر گفته است که بتلر گمان کرده فراعنه دختران را زنده به نیل می‌انداختند ولی مصری‌های مسیحی هم چنین عادتی را نداشته‌اند.)

ولی  از مؤرخان معاصر اسلامی (علی طنطاوی و ناجی طنطاوی) در اخبار عمر، صفحه 283 و 284 تحت عنوان (فراست و کرامات عمر) این مطلب را از مراجع متعددی نقل کرده‌اند ولی با آنهم در پاورقی آن نوشته‌اند که این مطلب صحت ندارد و فقط به این خاطر آن را نوشته‌ایم که در بین مردم شهرت یافته است نه به خاطر این که مطلب صحیحی می‌باشد.
همچنان  دکتر محمد حسین هیکل در (الفاروق عمر) بخش اول مطلب را (این که مصریان دختران خود را زنده در رود نیل انداخته‌اند) ناصحیح می‌داند و آن را ناشی از یک افسانه یونانی مربوط به (پلوتارک)  می‌داند . (الفاروق عمر، جلد2، صفحه267، که گویا (جیتوس) پادشاه مصر در مقابل رد بلاها نذر کرده دخترش را زنده دررود نیل بیندازد و دخترش را در نیل انداخته و بعد از شدت ناراحتی مرگ دخترش خودش را نیز در نیل انداخته است.)

در مورد نامه  امیر المومنین حضرت عمر که بشکل کارت برای رود نیل تحریر  یافته بوده ، « استاد سلیم » یکی از علمای مشهور کشورمصر که  در بخش موزیم ونامه های عتیقه تخصص دارد می نویسد که : این کارت را مانند نامه‌هایی می‌داند که پادشاهان قدیمی مصر به منظور بالا آمدن آب نیل دررود نیل می‌انداختند و هیچ کدام از محدثان و مورخان قدیم اسلامی این روایت را خرافی و افسانه و بی‌اساس اعلام نکرده‌اند و هر چند موطا و مسلم و بخاری و بقیه صحاح سته در مناقب عمر( رض ) از این مطلب اساساً بحث نکرده‌اند و اما قشیری نیز در بحث کرامات و روایت مطلب “یا ساریة الجبل” از این مطلب بحثی نکرده  است.
و هم چنین تاریخ طبری و تاریخ کامل ابن اثیر نیز در فتح مصر از این مطلب بحث نکرده‌اند و مورخان و دانشمندانی که این مطلب را روایت کرده و آن را تأیید هم نموده‌اند عبارتند از: البدایه و النهایه ابن کثیر و تاریخ الخلفاء و الفتوحات الاسلامیه و معجم البلدان یاقوت حموی و خطط مقریزی و النجوم الزهراء و شرح عقاید نسفی علامه تفتازانی و الفتوحات و شرح عقاید ، ودر جمله کرامات حضرت عمر (رض) یکی هم موضوع نامه به رود نیل تحریر داشته اند .
امام فخر رازي مفسر مشهور جهان اسلام در تفسيرخویش در باره کرامات حضرت عمر وبخصو نامه حضرت عمر به رود نیل می نويسد :

الثاني : روي أن نيل مصر كان في الجاهلية يقف في كل سنة مرة واحدة وكان لا يجري حتي يلقي فيه جارية واحدة حسناء ، فلما جاء الإسلام كتب عمرو بن العاص بهذه الواقعة إلي عمر ، فكتب عمر علی خزفة : أيها النيل إن كنت تجري بأمر الله فاجر ، وإن كنت تجري بأمرك فلا حاجة بنا إليك ! فألقيت تلك الخزفة في النيل فجري ولم يقف بعد ذلك .

 تفسير الرازي ، الرازي ، جلد 21 ، صفحه 88 .)

رود نيل طغيان كرده بود و خانه هاي مردم داشت نابود مي شد. آمدند خدمت عمر بن خطاب كه اي خليفه رسول الله! به داد ما برس كه خانه هاي مان رفت. جناب عمر بن خطاب گفت: يك سفالي براي من بياوريد؛ سريع براي او آوردند و با دست مباركش بر روي آن سفال نوشت :

اگر به امر خداوند جاري مي شوي، پس جاري شو و اگر به امر خودت جاري مي شوي، ما كاري نداريم هر كاري مي كني بكن.

بعد از آن، اين رود نیل  ديگر طغيان نكرد و مردم از طغيان رود نيل رهایی یافتند .

پایان