نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…
نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…
Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…
نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…
نویسنده: جیسون هیکل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…
نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…
نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…
از روزی می‌ترسم که سرم را بر روی سینه‌ات بگذارم و تپش…
دل در درون سینه به غوغا نشسته است
سر همچنان چو کوه به سودا نشسته است
با یاد نوجوان به خون خفته ای عزیز
مادر به گریه آمده تنها نشسته است
لاله ز داغ تازه جوان خم شد و شکست
بی جان شده است و در دل صحرا نشسته است
تنها زمین ز درد وطن نیست در فغان
هم آسمان گرفته و شیدا نشسته است
کشتی بخت ماست که در نیمه راه دور
بشکسته در میانه ای دریا نشسته است
بشکسته باد دست تبر دار باغبان
از ظلم اوست نخل که بی پا نشسته است
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
