کهن افسانه ها

رسول پویان برآمد آفـتاب از مشـرق دل در سحـرگاهان شب یلـدای تار…

مهدی صالح

آقای "مهدی صالح" با نام کامل "مهدی صالح مجید" (به…

جنگ های جدید و متغیر های تازه و استفادۀ ی…

نویسنده: مهرالدین مشید تعامل سیاسی با طالبان یا بازی با دم…

                    زبان دری یا فارسی ؟

میرعنایت الله سادات              …

همه چیز است خوانصاف نیست !!!

حقایق وواقعیت های مکتوم لب می کشاید  نصیراحمد«مومند» ۵/۴/۲۰۲۳م افغانها و افغانستان بازهم…

مبانی استقلال از حاکمیت ملی در جغرافیای تعیین شده حقوق…

سیر حاکمیت فردی یا منوکراسی تا به حاکمیت مردمی و…

نوروز ناشاد زنان و دختران افغانستان و آرزو های برباد…

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان در جاده های کابل پرسه می زنند؛…

زما  یو سم تحلیل چې غلط؛ بل غلط تحلیل چې…

نظرمحمد مطمئن لومړی: سم تحلیل چې غلط ثابت شو: جمهوریت لا سقوط…

کابل، بی یار و بی بهار!

دکتر عارف پژمان دگر به دامنِ دارالامان، بهار نشد درین ستمکده،یک سبزه،…

ارمغان بهار

 نوشته نذیر ظفر. 1403 دوم حمل   هر بهار با خود…

چگونه جهت" تعریف خشونت" به تقسیم قوای منتسکیو هدایت شدم!

Gewaltenteilung: آرام بختیاری نیاز دمکراسی به: شوراهای لنینیستی یا تقسیم قوای منتسکیو؟ دلیل…

تنش نظامی میان طالبان و پاکستان؛ ادامۀ یک سناریوی استخباراتی

عبدالناصر نورزاد تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان…

بهارِ امید وآرزوها!

مین الله مفکر امینی        2024-19-03! بهار آمــــد به جسم وتن مرده گـان…

از کوچه های پرپیچ و خم  تبعید تا روزنه های…

نویسنده: مهرالدین مشید قسمت چهارم و پایانی شاعری برخاسته از دل تبعید" اما…

سال نو و نو روز عالم افروز

 دکتور فیض الله ایماق نو روز  و  نو  بهار  و  خزانت …

میله‌ی نوروز

یاران خجسته باد رسیده‌ است نوبهار از سبزه کوه سبز شد…

تحریم نوروز ، روسیاهی تاریخی طالبان

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی        در لیست کارنامه های…

طالب چارواکو ته دريم وړانديز

عبدالصمد  ازهر                                                                       د تروو ليموګانو په لړۍ کې:           دا ځلي د اقتصاد…

    شعر عصر و زمان

شعریکه درد مردم و کشور در آن نبوُدحرف از یتیم…

مبارک سال نو

رسول پویان بهـار آمد ولی بـاغ وطـن رنگ خـزان دارد دم افـراطیت…

«
»

جنگ شیمیائی

وقتی سازمان سیا روی فرانسوی ها به عنوان موش آزمایشگاهی

طرح های تجربی ا ش را به آزمون گذاشت

هانک آلبارلی

روزنامه نگار تجسسی و نویسندۀ آمریکائی. آخرین اثر او :

« A Terrible Mistake : The murder of Frank Olson and the CIA’s secret Cold War Experiments »

Guerre chimique

Quand la CIA menait des expériences sur des cobayes français

par Hank P. Albarelli Jr.

روزنامه نگار آمریکائی که روی آزمایش های مرتبط به کنترل فکری –  روانی در سازمان سیا طی جنگ سرد تحقیق می کرد، مدارکی در مورد رویدادهای ابهام آمیز و توضیح ناپذیر در فرانسه کشف کرده بود. او نوشته است که سال 1951، سازمان سیا در فرانسه یک سلاح سرّی را به آزمایش گذاشته است : این سلاح پخش ال ا س دی LSD به وسیلۀ هوا پخش کن بود. آزمایش در یکی از دهکده های استان گار در جنوب فرانسه  انجام گرفته بوده بی آن که مقامات و یا مردم محلی از آن اطلاعی داشته باشند. گویا که این آزمایش به فاجعه انجامیده و موجب مرگ 7 نفر شده است. ما از هانک البارلی Hank Albarelli درخواست کردیم پژوهش خود را به شکل مختصر برای خوانندگان شبکۀ ولترتوضیح دهد.

شبکۀ بین المللی ولتر | 16 مارس 2010

Réseau Voltaire International | 16 mars 2010

تلویزیون فرانس 3 در 13 فوریه 2010 فلیم «نان اهریمن» (« Le Pain du diable »)ساختۀ برتراند آرتوی Bertrand Arthuys را پخش کرد که بازسازی ماجرای پون – سن – اسپری Pont-Saint-Esprit (بفارسی پل روح مقدس) است. این فلیم داستان مردم دهکده ای را به نمایش می گذارد که دچار جنون می شوند، نانوای دهکده فرد مظنون بنظر می رسد، و مقامات نیز گوئی در پی پنهان سازی چیزی هستند. ولی فیلم رو یک پرسش به پایان می رسد. شست سال بعد، هنوز از منشأ مسمومیت بی اطلاع هستیم.

ا ز ده ها سال پیش، دو ماجرای اسرار آمیز که ظاهراً هیچ نسبتی با یکدیگر نداشت پژوهشگران خیلی جدی را به تردید واداشته بود : ماجرای شگفت انگیز به اصطلاح « خودکشی » دکتر فرانک اولسون Frank Olson در نیویورک به سال 1953، و ماجرای توطئه آمیز هذیان جمعی و جنون آمیزی که به سال 1951 در یک دهکدۀ کوچک فرانسوی روی داده بود. مثل بسیاری از داستان هائی که در انترنت و یا در اخبار تلویزیون از 35 سال پیش می شنویم و می خوانیم، از مدت ها پیش تردیدهائی پیرامون مرگ اولسو وجود داشت و حدس می زدند که  باید حاصل توطئه چینی دولت باشد، گرچه تا امروز رد پای هیچ قاتل و یا انگیزۀ احتمالی در رابطه با این واقعه شناسائی نشده است. بحران جنونی که آرامش دهکدۀ کوچک مدیترانه ای پون- سن – اسپری را برهم زد، ده ها سال موجب سردرگمی دانشمندان شده بود، و بسیاری از آنها حدس و گمان سنگینی را که از سوی افرادی که نظریۀ حملۀ سرّی با ال اس دی را مطرح می کردند، تنها به این دلیل ساده که انگیزۀ چنین جنایتی هنوز از توجهات عمومی مستور مانده بود، با پشت دست کنار می زدند.

در سال 1995، تحقیقاتم را به شکل جدی دربارۀ مرگ دکتر اولسون شروع کردم. او یک باکتریولوژیست آمریکائی  بود که در یک مرکز تحقیقات جنگ بیولوژیک اولترا سرّی در ارتش ایالات متحده در فورت دتریک Fort Detrick در مریلاند کار می کرد. در آن دوران من هنوز خیلی از کشف جنایتی که پشت پردۀ مرگ اولسون نهفته بود و آن را به رویدادهای هولناک پون- سن – اسپری در ماه اوت 1951 پیوند می زد به دور بودم. کتاب 900 صفحه ای من « اشتباه بزرگ : مرگ فرانک اولسون و آزمایش های سرّی سازمان سیا در کوران جنگ سرد » به دقت نحوۀ تلاقی این دو رویداد را شرح می دهد.

دو گزارش تازه در مورد « بروز رسوائی دیپلماتیک و سیاسی مهم با احتمال زیانبار بودن آن برای مناسبات فرانسه و ایالات متحده »، در رابطه با توضیحات و پرونده های موجود در کتابم که به مسمومیت جمعی دهکدۀ پون – سن – اسپری مربوط می شد، تشویق شدم که این مقاله را برای آنهائی که می خواهند کمی بیشتر در مورد رابطۀ مفصلی این دو رویداد بدانند بنویسم.

موج جنون شگفت انگیزی که روی دهکدۀ پون – سن – اسپری فرود آمد و حدود پانسد نفر را در خود غرق کرد، مستقیماً به مرگ پنج نفر از آنها و دو مورد خودکشی بین آنها انجامید. طی پنجاه سال پس از این رویداد، پی در پی به مسمویت به بیماری ناخنک در چاودار (نوعی قارچ سمی در غلات)، به عبارت دقیقتر به مصرف نان مسموم به این قارچ هذیان آور توسط اهالی دهکده، و یا مسمومیت آنها به جیوه نسبت داده شده است. تا همین چند وقت پیش، از دیدگاه اکثر کارشناسان علمی معتبری که این موضوع را مورد بررسی قرار داده بودند، منشأ مسمومیت همچنان ناشناخته باقی مانده بود.

یک روزنامۀ فرانسوی در آن دوران درام ملال آور در دهکدۀ پون – سن – اسپری را به این شکل ترسیم کرد : « نه شکسپیر و نه ادگار آلن پو، بلکه با تأسف باید به واقعیت غم انگیزی اعتراف کنیم که در تمام پون – سن – اسپری و مناطق پیرامونی در حال حاضر در شرف وقوع می باشد، که چیزی نیست بجز صحنه های هولناکی از هذیان سرگیجه آور. صحنه هائی که مستقیماً از قرون وسطی بیرون آمده، و اشباع شده از رویدادهای هراس آمیز و رد سایه های مرگ است. »

یک مقالۀ کوتاه در مجلۀ تایمز، و سپس یک روزنامۀ مهم آمریکائی که با سازمان سیا مناسبات خیلی نزدیکی دارد، این واقعه را چنین تشریح کردند : « هذیان فزاینده ای افراد مسموم را فرا گرفته بود : افراد به شکل تشنج آمیزی خودشان روی تخت خواب می افتادند و فریاد می کشیدند که گل های سرخی روی تن آنها می روید.»

گزارشگران دیگری که به محل رفته بودند صحنه های دیگری را ترسیم کرده اند، زنان و مردان عریان از پنجره خودشان را به بیرون پرتاب می کردند و در خیابان های می دویدند، کودکان با اظهار ملالت از مارهائی که در شکم آنها در هم می لولند شکوه داشتند.

https://www.youtube.com/watch?v=CfolaIEJPZA

گزارشات دفتر خدماتی رادیو تلویزیون فرانسه

کمی پس از رویداد پون – سن – اسپری در سپتامبر 1951، کارشناسان علمی برای روزنامۀ بسیار معتبر پزشکی بریتانیائی British Medical Journal نوشتند که « موج مسمومیت » حاصل مسمومیت از نوع قارچ ناخنک چاودار بوده است. تشخیص کارشناسان علمی البت هبه نتایج بیوشیمیست هائی اتکاء داشت که توسط آزمایشگاه ساندوز Sandoz در شهر بازل (سوئیس) صادر شده بود و در فاصلۀ کمی از آنجا قرار داشت. بین اعضای این آزمایشگاه نام دکتر آلبر هوفمن Albert Hofmann دیده می شود، یعنی نخستین کارشناس علمی که ال ا س دی مصنوعی LSD را در سال 1935 به شکل مصنوعی اختراع کرد. وقتی گروه آزمایشگاهی ساندوز از پون- سن – اسپری بازدید به عمل می آوردند، تنها چند کارشناس علمی در جهان، نه بیشتر از هشت یا ده نفر از وجود ال اس دی مصنوعی مطلع نبودند. علاوه بر این، و در اینجاست که موضوع پر اهمیت را باید جستجئ کرد، زیرا هیچکس در فرانسۀ سال 1951 بجز چند مقام مسئول در آزمایشگاه ساندوز از همکاری های نزدیک این مجتمع آزمایشگاهی با سازمان سیا مطلع نبود.

 

سال 1938، آلبر هوفمن (1906-2008) شیمیدان در آزمایشگاه ساندوز موفق شد که به شکل مصنوعی ملکول قارچ ناخنک چاودار را ایجاد کند : یعنی ال  س دی. سال 1951، او به عنوان کارشناس در  پون – سن – اسپری شرکت داشت.

 

ساندوز نه تنها مقادیر بسیاری از این مواد مخدر برای سازمان سیا تهیه می کرد، بلکه در عین حال مشاورۀ خدماتی نیز برای استفادۀ احتمالی از این مادۀ مخدر در زمینۀ دفاعی و تهاجمی به ویژه در چشم انداز آزمایش های سرّی در ایالات متحده و اروپا عرضه می کرد.

برای اختصار مطالبی که به شکل جامع در کتابم توضیح داده ام، مسمومیت پون – سن – اسپری حاصل آزمایشی بود که به شکل مشترک توسط ارتش ایالات متحده و سازمان سیا در چهار چوب طرح MK/ULTRA به انجام رسید. در واقع این بخش عملیاتی به مدیریت دکتر فرانک اولسون اداره می شد، و گروه عملیات ویژۀ فورت دتریک Fort Detrick نیز در آزمایشی که در فرانسه انجام داد تحت نظارت او بود.

باید با دقت تمام در مورد توطئۀ عمومی پیرامون راز پون – سن – اسپری بگویم که به شکل بارزی خیلی روشن و منسجم بنظرم رسید، ولی در عین حال حتی برای من که به سختی شگفت زده می شوم، خیلی شگفت آور بود. پس از تحقیقات عمیقتر، تمام داستان در جزئیات بارز آن نمایان تر شد. حتی امروز، یک سایت انترنتی وزارت دادگستری در مورد خطرات ال ا سدی در آغاز سال های 1950 اعلام کرده است که : « شرکت شیمیائی ساندوز Sandoz Chemical Companyنزد دولت ایالات متحده از ال اس دی LSDبه عنوانسلاح شیمیائی سرّی احتمالی پشتیبانی می کند. دلیل و برهان اصلی آنها چنین است که مقدار اندکی از مواد مخدر در سامانه های ذخیرۀ آب، یا پخش آن به شکل گرد در هوا می تواند تمام یک لشکر نظامی را به حالت پسیکوتیک در آورده و در نتیجه قابلیت رزمی نفرات آن را خنثی سازد به گونه ای که دیگر قادر به دفاع نباشند.» البته بی آن که در مورد استفاده از ال اس دی در ابعا د تمامی یک شهر بزرگ و یا دهکده ای کوچک چیزی گفته باشد.

از همین رو، با تعمیق پژوهش هایم در این داستان، روزی از روزها پرونده های سرّی اف بی آی FBI را کشف کردم که به گروۀ عملیات ویژۀ فورت دتریک مرتبط بود و می گفت که یک سال پیش از آزمایش سرّی اش در پون – سن – اسپری، یک شبکۀ زیر زمینی مترو در نیویورک را در چهار چوب آزمایش مشابهی هدف گرفته بوده است. همان گونه که یک یادداشت اف بی آی به تاریخ اوت 1950 نشان می دهد، « آزمایش های جنگ بیولوژیک که می بایستی توسط نمایندگان ارتش در شبکۀ متروی زیر زمینی نیویورک در سپتامبر 1950 انجام شود به تاریخ نامشخصی موکول می گردد. ».

وقتی دربارۀ این یادداشت با بیوشیمیست های قدیمی فورت دیتریک گفتگو می کردم، به شکل محرمانه به من گفتند که آزمایش های نیویورک « تا روشن شدن نتایج آزمایشی که می بایستی در فرانسه انجام بگیرد به آینده موکول شد. ». یکی از کارشناسان علمی گروه عملیات ویژه اضافه کرد : « نتایج کلی آزمایش در جنوب فرانسه مثبت بود، ولی در عین حال با عواقب ناخواسته ای نیز روبرو شدیم، یعنی با موردی روبرو شدیم که آن را واکنش« لکلک سیاه » می نامیم. به هیچ عنوان پیشبینی نکرده بودیم که در این آزمایش ممکن است چندین نفر بمیرند. ».

همین کارشناسان علمی تأیید کرده اند که پس از آزمایش پون – سن – اسپری، گروه عملیات ویژۀ فورت دتریک برای انجام عملیاتی با کد «بیگ سیتی »(شهر بزرگ)  Big City و «مد هاتر» (دیوانۀ زنجیری)  Mad Hatter  به سال 1956 دوباره به نیویورک بازگشتند.

طرح سرّی پخش مواد شیمیائی توسط سیا و کارشناسان علمی ارتش در اطراف نیویورک با هوا پخش کن از طریق اگزوز یک اتومبیل بود. پیش از این طرح، در سال 1952 و 1953 آزمایش های محدود تری در سطح واگن مترو در نیویورک توسط جرج هانتر وایت George Hunter White مأمور دفتر فدرال مواد مخدر که مخفیانه برای سازمان سیا کار می کرد انجام گرفته بود. وایت  دست کم دوبار دستگاه هوا پخش کن انباشته ا ز ال ا س دی  را که ویژۀ عملیات ساخته شده بود به کار انداخت. گزارشات کتبی وایت که در ارتباط با این آزمایش ها در سال 1973 بود توسط سازمان سیا مورد تخریب قرار گرفت و نیست و نابود شد.

با مراجعه به زمان کمی دورتری، من دلیل واقعی مسمومیت جنوب فرانسه را کشف کردم : یادداشتی متعلق به یک رابط مخفی سازمان سیا که در سال 1999 در اختیار من قرار دادند، نخستین مدرک موثقی بود که به من ثابت می کرد که چیزی ابهام آمیز در رابطه با این واقعه نهفته است.

این گزارش، مورخۀ دسامبر 1953، روایتی بود دربارۀ ملاقات بین رابط اطلاعاتی ناشناس و مسئول آزمایشگاه شیمی ساندوز در نیویورک. رابط اطلاعاتی نوشته است که پس از « نوشیدن چند لیوان » مسئول ساندوز گفت : « راز پون – سن – اسپری به نان ارتباطی نداشت .» پیش از آن که ادامه دهد : « طی چند هفته فرانسوی ها آزمایشگاه های ما را برای آنالیز نان محاصره کرده بودند. موضوع ارتباطی به قارچ ناخنک چاودار نداشت بلکه ترکیبی از نوع دیتیلامیدdiethylamide. ». مسئول ساندوز منظورش این بود که مواد مخدر مصنوعی منشأ موج جنون آسا در پون – سن – اسپری بوده است.

بر اساس گزارش خود او، رابط اطلاعاتی سیا می پرسد : « اگر ماده در نان نبوده، پس چگونه وارد بدن افراد شده است ؟ » ولی مسئول ساندوز به این پرسش پاسخ نمی گوید : « یک آزمایش ». مأمور اطلاعاتی ناگهان با شگفتی ا زاو می پرسد : « یک آزمایش ؟ ». و مسئول ساندوز به شکل سر بسته پاسخ می گوید : « شاید دولت فرانسه، » با آگاهی به این امر که مأمور اطلاعاتی ایالات متحده احتمالاً بخوبی از هویت واقعی مجریان آزمایش اطلاع داشته است.

در مجموع صحنۀ کمدی سیاسی بزرگی بود که روی این جملۀ مسئول ساندوز به پایان می رسد : « دلیل ثانوی که حضور من را در اینجا در ایالات متحده توضیح می دهد این است که باید خودم را از بار ال ا س دی هایمان آزاد کنم. اگر جنگ شروع بشود ال اس دی های ما ناپدید خواهد شد. »

به گزارش نشریۀ آمریکائی، پس از انتشار کتاب هانک آلبارلی، ارار کوربن دو مانگو Erard Corbin de Mangoux، رئیس مدیریت عمومی امنیت خارجی فرانسه  DGSEگویا از وزارت امور خارجۀ ایالات متحده توضیح خواسته است.

مدرکی که من بعداً در زنجیرۀ مدارک کشف کردم مدرک بی تاریخی از کاخ سفید بود که احتمالاً به پروندۀ حجیمتری تعلق که توسط رئیس جمهور جرالد فورد Gerald Ford  به اعضای کمیسیون راکفلر تحویل داده شده بود که در سال 1975 تشکل یافت تا در مورد حرکات انحرافی سازمان سیا تحقیق کنند. پرونده حاوی اسامی دو تابع فرانسوی بود که مخفیانه سر از سازمان سیا درآورده بودند، و مستقیما با « واقعۀ پون – سن – اسپری » ارتباط داشتند، در پیوند با یک کار شناس سازمان سیا در جنگ بیولوژیک و فرماندۀ گروه عملیات ویژۀ فورت دتریک. این پرونده، به انضمام یک پروندۀ دیگر، به باور من دلیل انکار ناپذیری را عرضه می کند.

در سال 2005، گزارشگر روزنامۀ بالتیمور سان Baltimore Sun، اسکات شان Scott Shane، که در حال حاضر برای نیویورک تایمز کار می کند، نوشت : « ارتش ایالات متحده هیچ پرونده ای نه درمورد MK/NAOMI دارد و نه در رابطه با گروه عملیات ویژۀ [فورت دتریک]. »

وقتی اسکات و بعد هم خود من از ارتش در مورد دو پرونده درخواست کردیم، به ما جواب دادند که « هیچ سک از پرونده ها را نمی توانند پیدا کنند ». سال 1973، سازمان سیا تمام آرشیوهایش را در مورد MK/NAOMI و به همین گونه پرونده های همکاری اش با گروه عملیات ویژه از فورت دتریک (مرکز پزشکی ارتش ایالات متحده) را تخریب کرده است.

United States Army Medical Command

MEDCOM

یکی از دلایل تخریب پرونده ها، به گفتۀ خود سازمان سیا، چنین بوده است که «مردم نمی فهمند و یا دربارۀ دلایلی که آژانس ما را به اجرای بسیاری از این طرح ها هدایت کرده است سوء تعبیر خواهند کرد.».

وقتی گزارشگر اسکات شان Scott Shane افسر عالی رتبۀ قدیمی از گروه عملیات ویژه آندریو کو آن Andrew M. Cowan Jr را با پافشاری در مورد طرح های قدیمی به پرسش گرفت، او پاسخ داد که « من در مورد این موضوعات مصاحبه نمی کنم. این موضوعات باید محفوظ بمانند، تا این اطلاعات به دست شورشگران نیافتد. ».

در ابتدای این نوشته، من دربارۀ آزمایش تجربی پون – سن – اسپری نوشتم که این رویداد در وحلۀ نخست برای من شوک آور بود. بخاطر بسیاری از مسائل در رابطه با این موضوع من همیشه همین احساس را دارم. ولی نه بخاطر آن دلایلی که خواننده ها می توانستند تصور کنند. ابتدا، وقتی در رابطه با این موضوع به شکلی که من در کتابم مطرح کرده ام،  واکنش برخی را در انترنت می خوانم به من شوک وارد می شود، به عنوان مثال : « که چی، دست کم این آزمایش را در یک دهکدۀ آمریکائی انجام نداده اند»، یا بدتر از این، « چرا یک شهر مکزیکی را انتخاب نکردند، نزدیکتر است ؟ ». خیلی غمگین می شوم وقتی آمریکائی ها را می بینم که نسبت به حرکات متکبرانه و هولناک سیا در گذشته  ولنگارانه برخورد می کنند و بی حس شده اند. بخش مهمی از مردم آمریکا در حال حاضر شکنجه را تأیید می کنند.

برخی آمریکائی هائی که مسائل را به شکل روشنتری می بینند، آرزویشان بازگشت دولتی است که به حقوق انسان ها احترام بگذارد و قوانین و منشورهای بین المللی را رعایت کند، اسرای جنگی و زندانیان  را حفاظت کند، زیرا در حقیقت بررسی عینی و جدی تاریخ جنگ سرد در ایالات متحده دائماً بسیاری از رفتاری هولناک با زندانیان خارجی را آشکار می سازد.

طرح سازمان سیا با کد « آرتیشوک » (کنگر فرنگی) Artichoke که طی سال های 1950 و 1960 بسیاری از زندانیان خارجی و متهمان به مأموران دو جانبه را به شکنجه های وحشیانه محکوم کرد، شکنجه ای مانند شوک الکتریکی، جراحی مغزی (لوبوتومی) و شوک های انسولین توسط مواد مخدر.

بسیاری از شهروندان ایالات متحده از خیابان های نیویورک و سانفرانسیسکو ناپدید شدند تا به قربانیان آزمایشگاه های مخفی بپیوندند. افراد ناپدید شده غالباً به گروه های اقلیت، فقیر، گم گشته ها، بزهکاران یا فاحشه ها و یا افرادی که به چنین اتهاماتی بازداشت شده بوده اند تعلق داشته اند. بسیاری از آنها می بایستی پیامد ها و عوارض بازمانده از جراحات جسمی و روحی ناشی از آزمایش های تجربی را تحمل کنند. در سال های 1950 و 1960 به 6500 سرباز آمریکائی ال اس دی خورانده بودند بی آن که اطلاعی از آن داشته باشند. بسیاری از آنها می بایستی تا آخر عمر با دردها و رنج های ناشی از مسمومیت به ال اس دی به زندگی ادامه دهند، و برخی دیگر دست به خودکشی زدند. در سال 1953، سازمان سیا  یک خارجی را مسموم کرده و طی هشت ماه در پاناما تحت شکنجه قرار داده بود، تنها به این علت به همکاری با مأموران اطلاعاتی فرانسه متهم شده بود و از دیدگاه سیا فرد مظنونی به شمار می آمد. سپس، سیا احتمالاً همین فرد را از بین برد، البته پس از این که به شکل ناشناس به یک روزنامه نگار گفته بود که از هویت سازمان دهندۀ سوء قصد به جان اف کندی مطلع است.

https://www.youtube.com/watch?v=_U9z-64FmV0&feature=player_embedded

https://www.youtube.com/watch?v=JigFWWheWVo&feature=player_embedded

https://www.youtube.com/watch?v=LUY-WHQ_BDY&feature=player_embedded

Bande annonce du livre (en anglais)

Article exclusif. Version française : Réseau Voltaire

Hank P. Albarelli Jr

 

Documents joints

Documents déclassifiés relatifs à l’affaire Olson
(PDF – 1.2 Mo)
پروندۀ مرتبط به ماحرای اوسلون

 

http://www.voltairenet.org/IMG/pdf/olson_documents.pdf

« A Terrible Mistake : The murder of Frank Olson and the CIA’s secret Cold War Experiments »

تجسس دربارۀ آزمایش های تجربی به وسیلۀ مواد مخدر توسط سازمان سیا طی جنگ سرد، و به ویژه در رابطه با مرگ دکتر فرانک اوسلون، شیمیدانی که در فورت دتریک کار می کرد، و مسئول بررسی کاربرد نظامی مواد مخدر بود. در سال 1975، در پاسخ به مأموران تجسسی هیئت راکفلرف ارتش ایالات متحده  اعتراف کرد که بدون اطلاع شیمیدان به او ال ا س دی خورانده که موجب بحران و هذیان هائی نزد او می شود که سپس  در اثر آن خودش را از پنجره پرتاب می کند. پنتاگون 750000 دلار به عنوان خسارت به خانوادۀ او اهداء می کند. ولی در سال 1994، کارشناسی پزشکی قانونی با نبش قبر، تعبیر رسمی دربارۀ مرگ او را مردود دانست و احتمال قتل عمد رام طرح کرد.

مدارک تازه ای گواهی داده است که دکتر اوسلون آزمایش های گوناگونی را در زمینۀ جنگ شیمیائی و به ویژه آزمایش  پون – سن – اسپری را هدایت می کرده است.

 

منبع :

http://www.voltairenet.org/article164442.html

ترجمه توسط حمید محوی