جنایتکاران دلسوز و خدمتگذار !
برنامه پرگار در بی بی سی فارسی جهت سفید سازی ساواک شاه ، برایم عجیب نبود . سالهاست دولت فخیمه ازهردیکتاتور سودآوری حمایت کرده و میکند . بعد از دولت فخیمه وبی بی سی، وقتی صدای آمریکا هم همین ملودی را نواخت، پس خط سیاسی جدیدی را میتوان تصور کرد ! ضمن اینکه این نمایشات بخشی ازسازوکار همان مسیراستحاله حکومت اسلامی هم هست وبالاخره، آیا میدانید که ساواک شاه درچه صحنه ای دلسوز و خدمتگذار و پژوهشگر میشود ؟ وقتی که در کنار سیستم های سرکوب حکومت اسلامی نشان داده میشود !
برنامه افق در «تلويزيون صداي آمريكا» دوشنبه شب سوم اوت 2015، كه طي آن رييس اداره سوم ضد جاسوسي ساواك از «شهداي دوره 22 بهمن» يعني «تيمسار مقدم»، «تيمسار نصيري» و همچنين «اعليحضرت پهلوي» با حسرتي وصف ناپذير ياد مي كرد و «ماشاءالله قصاب» كه به عنوان رئيس جديدش بعد از انقلاب در محل سفارت آمريكا به او مراجعه مي كرده و گزارشی داده كه منجر به دستگيري سعادتي شده است ! وعرفان قانعي فر یارغار محسن رضایی فرمانده سابق سپاه ، به عنوان محقق از «شادروان صياد شيرازي» و «شهيد لاجوردي» -ايضا با حسرتي وصف ناپذير- نام مي بُرد…
ساواک چه بود ؟ “سه سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمان اطلاعات و امنیت کشور در اسفند ۱۳۳۵ با تصویب مجلس شورای سلطنتی تاسیس و بهعنوان یکی از زیر مجموعههای نخستوزیری تاسیس شد. تا پیش از تاسیس ساواک، شهربانی و به طور مشخص، اداره اطلاعات شهربانی، مسئولیت برقراری امنیت کشور را برعهده داشت.از سال ۱۳۴۲ بخشهایی تخصصی تشکیل و چارت سازمانی آن توسعه یافت، بهطوری که از ۵۳۰۰ افسر تماموقت و تعداد بسیار اما نامعلومی از خبرچینان پارهوقت تشکیل شد.ساواک در سرکوب عناصر ضد نظام سلطنتی فعالیت گستردهای داشت. به طور مشخص اداره کل سوم ساواک، به عنوان عامل «شکنجه» و «قتل» عناصر ضدسلطنتی شناخته میشد. چنانکه بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۵، تعداد ۳۶۸ تن از چریکهای مسلح ضد حکومت سلطنتی را در درگیریهای مسلحانه به قتل رسانده و در بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ (پیش از سرنگونی حکومت شاهنشاهی) حدود ۱۰۰ زندانی سیاسی را به قتل رساندهبود.”
( ویکی پدیای فارسی )
دولت فخیمه و صدای آمریکا و هر مارمولک دیگری ، نمیتواند از ساواک یک سازمان انقلابی و مثبت به مخاطب ارائه کند . عمه های ما هم این را میفهمند . ولی انواع خطوط سیاسی را بعد از جام زهر اتمی ، میتواند با لاشه های سیاسی مطرح و یا به پیش ببرد .
مدتها قبل مسعود رجوی در پیامی رضا پهلوی را خطاب قرار داد که : رضا پهلوی در دوران حکومت پدرش کودکی بیش نبوده و درسرکوب دخالتی نداشته است ، پس مشکلی نیست که فعال سیاسی باشد…فقط شرطش این است که داعیه سلطنت و وراثت ارث تاج پدری را نکند !
( نقل به مضمون )
طرح همین موضوع به وضوح نشان میدهد که بین علماء سیاست در بالا مباحثی مطرح بوده است که نهایتا درهر مصالح ای هژمونی باید با کی باشد ؟ بعید میدانم که مجاهدین با هر مختصاتی ( حتی دستان بسته ) تن به هژمونی پسر شجاع سلطنتی بدهند . در طرف دیگرش شخص رضا پهلوی هم چنین ظرفیتی را ندارد ، رضا پهلوی در زمین سیاست توان و ظرفییت چرخاندن چرخ فرغون را هم ندارد ، چه رسد به چرخ مملکت….! از وارثت تاج پدر و سلطنت نمیتواند به راحتی دل بکند و یا نمیخواهد . چنین سقف و ظرفییت کوتاهی در میان بازماندگان سلطنت یحتمل و همزمان باب طبع طرفین غرب و حکومت اسلامی است .
پس فرض براین است که غرب اول تلاش یا وساطت کرده تا بین رهبری مجاهدین و جریان سلطنت وحدت سیاسی ایجاد کند با هژمونی رضا پهلوی ! بعد از عدم توفیق در این مرحله از سوراخ دیگری وارد میشود . سعید شاهسوندی به عنوان پای ثابت این نمایشات نه سیاستمدار است و نه تحلیلگر . حضورش فقط در یک خط سیاسی معنی میگیرد .
مدتها پیش که خط استحاله رهبرعقیدتی توسط غرب تازه کلید خورده بود ، طی پروسه ای و تا مدتها شخصی به نام همنشین بهار که از نفرات پشت پرده خط استحاله رهبرعقیدتی محسوب میشود ، تلفنی تماسهای نامنظمی با من داشت. تماسهایی که یک طرفه بود وشماره تلفن همنشین بهار همیشه ناشناس ! یک بار هم جهت کنجکاوی پرسیدم که این شماره شما چرا همیشه ناشناس است ؟ جواب دادند دستگاهش را بچه ها دستکاری کرده اند ! در آخرین تماس همنشین بهار نکته ای جالب گفت که : به موضوعات دیگر اصلا کاری نداشته باش و فقط روی مجاهدین تمرکز بکن و بزن….
زمانی که همنشین بهار این پیشنهاد را داد تلفنی تعجب نکردم و چیزی هم نگفتم . ولی باور کنید که تو دلم گفتم مالیدی ! ظاهرا آدرس مرا با ایرج مصداقی و هیئت همراهشان اشتباه گرفته بود . چون تا همان زمان آخرین تماس ، اوضاع سیاسی تقریبا دستم بود که هر مارمولکی چه سازی کوک کرده است . در همان محدوده زمانی بود که به نام سقراط و بقراط و آزادی بیان ، همنشین بهار مصاحبه ای هم میکند با همین سعید شاهسوندی….
( سعید شاهسوندی عضو سابق و قدیمی مجاهدین که درسال 1367 توسط حکومت اسلامی ایران در عملیاتی مسلحانه دستگیر شد . سپس ندامت و توسط ولی فقیه عفو و راهی اروپا شد . ایشان فعالییت خاصی ندارد . ولی حضور ایشان در هر برنامه و مکانی ، با وزن سیاسی نماینده ولی فقیه محاسبه میشود . )
اهداف یا هدف مصاحبه با ساواکی های سابق و عوامل حکومتی فعلی واعضای سابق مجاهدین در این خط سیاسی فرضی چه میتواند باشد ؟ تقویت بقیه خطوط ارتجاع در مقابل ولی فقیه ؟ نادیده گرفتن سیاسی مجاهدین ؟ آماده شدن برای آینده ای سیاسی با ترکیبی از شاه و شیخ ؟ و یا هرسناریوی دیگری…راخواهیم دید .
در زمین سیاست امروز نیروهای موجود ، به دلیل گُسست جبری از جامعه و مردم ربطی به مردم و یا منافع مردم ندارند . اینکه مجاهدین هم مثل بقیه نیروهای موجود ، بد وخطاکار و یا متوسط وخوبند….هم ربطی به زمین سیاست ندارد . من که فریز شدن یا فریز کردن خاطراتم را بلد نیستم که مثلا طی یک یا دو دهه منجمد بمانم وبعد با سشوار نظم نوین جان بگیرم . ولی بازهم آدمها حق انتخاب جهت امورات سیاسی را دارند . به من که از کودکی یاد دادند توی سرهیچ مقصر اسیری با دستان بسته نزنم . بقیه اگر از این تیلیت خون لذت میبرند و منبسط میشوند ، نوش جانشان ! بنده مسئولِ سلیقه دراکولایی دیگران نیستم .
اسماعیل هوشیار