کهن افسانه ها

رسول پویان برآمد آفـتاب از مشـرق دل در سحـرگاهان شب یلـدای تار…

مهدی صالح

آقای "مهدی صالح" با نام کامل "مهدی صالح مجید" (به…

جنگ های جدید و متغیر های تازه و استفادۀ ی…

نویسنده: مهرالدین مشید تعامل سیاسی با طالبان یا بازی با دم…

                    زبان دری یا فارسی ؟

میرعنایت الله سادات              …

همه چیز است خوانصاف نیست !!!

حقایق وواقعیت های مکتوم لب می کشاید  نصیراحمد«مومند» ۵/۴/۲۰۲۳م افغانها و افغانستان بازهم…

مبانی استقلال از حاکمیت ملی در جغرافیای تعیین شده حقوق…

سیر حاکمیت فردی یا منوکراسی تا به حاکمیت مردمی و…

نوروز ناشاد زنان و دختران افغانستان و آرزو های برباد…

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان در جاده های کابل پرسه می زنند؛…

زما  یو سم تحلیل چې غلط؛ بل غلط تحلیل چې…

نظرمحمد مطمئن لومړی: سم تحلیل چې غلط ثابت شو: جمهوریت لا سقوط…

کابل، بی یار و بی بهار!

دکتر عارف پژمان دگر به دامنِ دارالامان، بهار نشد درین ستمکده،یک سبزه،…

ارمغان بهار

 نوشته نذیر ظفر. 1403 دوم حمل   هر بهار با خود…

چگونه جهت" تعریف خشونت" به تقسیم قوای منتسکیو هدایت شدم!

Gewaltenteilung: آرام بختیاری نیاز دمکراسی به: شوراهای لنینیستی یا تقسیم قوای منتسکیو؟ دلیل…

تنش نظامی میان طالبان و پاکستان؛ ادامۀ یک سناریوی استخباراتی

عبدالناصر نورزاد تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان…

بهارِ امید وآرزوها!

مین الله مفکر امینی        2024-19-03! بهار آمــــد به جسم وتن مرده گـان…

از کوچه های پرپیچ و خم  تبعید تا روزنه های…

نویسنده: مهرالدین مشید قسمت چهارم و پایانی شاعری برخاسته از دل تبعید" اما…

سال نو و نو روز عالم افروز

 دکتور فیض الله ایماق نو روز  و  نو  بهار  و  خزانت …

میله‌ی نوروز

یاران خجسته باد رسیده‌ است نوبهار از سبزه کوه سبز شد…

تحریم نوروز ، روسیاهی تاریخی طالبان

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی        در لیست کارنامه های…

طالب چارواکو ته دريم وړانديز

عبدالصمد  ازهر                                                                       د تروو ليموګانو په لړۍ کې:           دا ځلي د اقتصاد…

    شعر عصر و زمان

شعریکه درد مردم و کشور در آن نبوُدحرف از یتیم…

مبارک سال نو

رسول پویان بهـار آمد ولی بـاغ وطـن رنگ خـزان دارد دم افـراطیت…

«
»

تروتسکیسم یا لنینیسم؟

(بخش ۲) حزب و تدارک برای قیام اکتبر: ی. و. استالین، برگردان: آمادور نویدی

تعجبی ندارد که می‌گویند یک دیوانه آماده بخدمت خطرناک‌تر از یک دشمن است. ضرب المثل فارسی: دیوانه ای سنگی به چاه می اندازد که صد تا عاقل نمی‌توانند آن‌را دربیاورند!… هرکسی‌که به حرف‌های تروتسکی گوش کند، ممکن‌ست فکر کند که در تمام مدت تدارک برای قیام، از ماه مارس تا ماه اکتبر، حزب بلشویک بغیراز این‌که زمان قیام را روی تقویم علامت‌گذاری کرده باشد، هیچ‌کار دیگری انجام نداده است؛ و این‌که حزب با تضادهای داخلی در حال فرسودگی و منحل شدن بود، و این امر لنین را از هر کاری منع می‌کرد؛ و اگر بخاطر تروتسکی نبود، هیچ‌کسی نمی‌دانست که انقلاب اکتبر چگونه به پایان می‌رسید… تروتسکی کاملا در اظهارنظر قطعی خود اشتباه می‌کند که لنین مشروعیت شوراها را ناچیز شمرده است، این‌که لنین نتوانست قدر اهمیت زیاد کنگره شوراهای همه روسیه را درک کند که قدرت را در ۲۵ اکتبر بدست بگیرند، و این دلیلی بود که چرا او اصرار داشت که قدرت قبل از ۲۵ اکتبر گرفته شود. این حقیقت ندارد. لنین پیش‌نهاد کرد که به دولیل قدرت قبل از ۲۵ اکتبر گرفته شود. اولا، برای این‌که ضدانقلابیون ممکن بود پتروگراد را در هر لحظه واگذار کنند، که این امر منجر به قطع شاهرگ خون توسعه قیام می‌شد، و بنابراین هر روز گران‌بها بود. ثانیا، برای این‌که شورای پتروگراد اشتباهی کرد که روز قیام (۲۵ اکتبر) را آشکارا  تعئین و اعلام کرد، بطوری‌که نمی‌توان آن‌را بطریق دیگری اصلاح نمود، مگر این‌که در واقع، قیام را قبل از تاریخ  قانونی تنظیم شده شروع نمود. واقعیت این‌ست‌که لنین قیام را بعنوان یک هنر درنظر می‌گرفت، و او نمی‌توانست کمک کند، زیراکه دشمن از تاریخ قیام (به لطف بی احتیاطی شورای پتروگراد) اطلاع یافته، و مطمئنا تلاش می‌کرد که برای آن روز آماده شود. درنتیجه، ضرورت داشت که از دشمن پیش‌دستی کرد، یعنی، بدون شکست، قیام را قبل از تاریخ قانونی براه انداخت.

تروتسکیسم یا لنینیسم؟(بخش ۲) حزب و تدارک برای قیام اکتبر

نوشته: ی. و. استالین

برگردان: آمادور نویدی

سخن‌رانی در پلنوم گروه کمونیست شورای مرکزی اتحادیه های کارگری در ۱۹ نوامبر ۱۹۲۴؛

برای اولین بار در پراودا، شماره ۲۶۹، در تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۲۴ منتشر شد؛

رونوشت توسط کارل کاوانا.

فهرست

۱- حقایقی درباره قیام اکتبر

۲- حزب و تدارک برای قیام اکتبر

۳- تروتسکیسم یا لنینیسم؟

۲- حزب و تدارک برای قیام اکتبر

حال اجازه دهید که به سئوال مرتبط با تدارک برای قیام اکتبر بپردازیم.

هرکسی‌که به حرف‌های تروتسکی گوش کند، ممکن‌ست فکر کند که در تمام مدت تدارک برای قیام، از ماه مارس تا ماه اکتبر، حزب بلشویک بغیراز این‌که زمان قیام را روی تقویم علامت‌گذاری کرده باشد، هیچ‌کار دیگری انجام نداده است؛ و این‌که حزب با تضادهای داخلی در حال فرسودگی و منحل شدن بود، و این امر لنین را از هر کاری منع می‌کرد؛ و اگر بخاطر تروتسکی نبود، هیچ‌کسی نمی‌دانست که انقلاب اکتبر چگونه به پایان می‌رسید.

جالب است که این صحبت‌های عجیب و غریب تروتسکی را درباره حزب بشنویم، که در همان «مقدمه» جلد سوم اعلام می‌کند که «حزب ابزار اصلی انقلاب پرولتری است»، که «بدون حزب،  جدا از حزب، با دور زدن حزب، با یک جای‌گزین برای حزب، انقلاب پرولتری نمی‌تواند موفق شود».

خود الله نمی‌تواند درک کند که اگر «ابزاراصلی حزب» ثابت کرد که بی‌فایده است، در حالی‌که «با دور زدن حزب» بنظر می‌رسید که موفقیت امکان‌پذیر نیست، پس چگونه انقلاب ما توانست پیروز شود. اما این اولین باری نیست که تروتسکی با ما غیرعادی رفتار می‌کند. باید فرض کرد که این صحبت تفننی در باره حزب ما یکی از صحبت‌های عجیب معمولی تروتسکی است.

اجازه دهید که بطور خلاصه تاریخ تدارک برای قیام اکتبر را با توجه به دوره مروز کنیم.

۱) دوره گرایش جدید حزب (مارس – آوریل).

مهم‌ترین حقایق این دوره:

۱) سرنگونی تزاریسم؛

۲) تشکیل دولت موقت (دیکتاتوری بورژوازی)؛

۳) ظهور شوراهای کارگران و سربازان (دیکتاتوری پرولتاریا و دهقانان)؛

۴) قدرت دوگانه؛

۵) تظاهرات آوریل؛

۶) اولین بحران قدرت؛

ویژگی مشخص این دوره، این واقعیت است که هردو، دیکتاتوری بورژوازی و دیکتاتوری پرولتاریا و دهقانان درکنارهم و هم‌زمان وجود دارند؛ دومی به اولی اعتماد دارد، براین باورست که برای صلح کوشش می‌کند، داوطلبانه قدرت را به بورژوازی تسلیم می‌کند و درنتیجه، به بورژوازی می پیوندد. هنوز درگیری جدی بین دو دیکتاتوری وجود ندارد. از سویی دیگر، «کمیته تماس» وجود دارد».[۱]

این بزرگ‌ترین نقطه‌عطف در تاریخ روسیه و نقطه‌عطفی بی سابقه در تاریخ حزب ما بود. برنامه قدیمی و قبل از انقلاب جهت سرنگونی دولت واضح و صریح بود، اما برای شرایط جدید مبارزه دیگر مناسب نبود. حالا دیگر ممکن نبود که مستقیما برای سرنگونی دولت اقدام کرد، برای این‌که دومی با شوراها در تماس بود، سپس تحت نفوذ مدافعان، و حزب باید علیه هر دو، دولت و شوراها جنگ راه می انداخت، جنگی که فراتر از قدرتش بود. امکان هم نداشت که سیاست حمایت از دولت موقت را دنبال کند، برای این‌که این دولت امپریالیسم بود.

تحت این شرایط جدید از مبارزه، حزب باید یک گرایش جدید را در پیش گیرد. حزب (اکثریت آن) راه خود را دست به عصا به بسوی این گرایش جدید پی‌گیری کرد. حزب سیاست فشار بر دولت موقت را از طریق شوراها درباره مسئله صلح اتخاذ کرد و خطر نکرد که فورا از شعار قدیمی دیکتاتوری پرولتاریا و دهقانان به شعار جدید قدرت به شوراها اقدام کند.

هدف از این سیاست نیمه راهی این بود که شوراها قادر شوند سرشت واقعی امپریالیستی دولت موقت را برمبنای  سئوالات واقعی صلح درک کنند، و از این‌طریق شوراها را از دولت موقت دور سازند. اما این موضعی عمیقا اشتباه بود، برای این‌که منجر به ظهور توهمات صلح‌طلبانه شد، آب به آسیاب دفاع‌طلبی ریخت و مانع آموزش انقلابی توده‌ها شد. در آن‌زمان من این موضع اشتباه را با دیگر رفقای حزبی شریک بودم و فقط در اوایل آوریل، وقتی‌که خودم را با تزهای لنین هم‌راه کردم، این موضع اشتباه را کاملا کنار گذاشتم. یک گرایش جدید لازم بود. این گرایش جدید توسط لنین به حزب در تزهای معروف آوریل به حزب داده شد.[۲] از آن‌جایی‌که این تزها برای هرکسی  شناخته شده است، من به آن‌ها نمی‌پردازم.

آیا در آن‌زمان بین حزب و لنین هیچ عدم توافقی وجود داشت؟ بله، وجود داشت. این عدم توافق چقدر به طول انجامید؟ بیش‌تر از دو هفته طول نکشید. کنفرانس سازمان شهر پتروگراد[۳] (در نیمه دوم آوریل)، که تزهای لنین را تصویب کرد، نقطه عطفی در توسعه حزب ما را رقم زد.  کنفرانس آوریل همه روسیه[۴] (در پایان آوریل) فقط در سطح همه روسیه کار کنفرانس پتروگراد را تمام کرد، و نه‌دهم حزب را پیرامون این موقعیت متحد حزب گرد آورد.

حالا، هفت سال بعد، تروتسکی بدخواهانه و از روی کینه بر سر اختلافات گذشته در بین بلشویک‌ها نگاه می‌کند و آن‌ها را بعنوان مبارزه ای بتصویر می‌کشد که گویا تقریبا دو حزب در درون بلشویسم وجود داشت. اما، أولا، تروتسکی بطور شرم آوری غلو می‌کند و موضوع را کش داده و بزرگ جلوه می‌دهد، برای این‌که حزب بلشویک بدون کوچک‌ترین صدمه ای این اختلافات را از سر گذراند. ثانیا، چنان‌چه که حزب ما در صفوف خود وجود اختلافات جزیی را مجاز نمی‌کرد، یک کاست می‌بود و نه یک حزب انقلابی. بعلاوه، این بخوبی شناخته شده است که حتی قبل از آن‌هم اختلافات بین ما نیز وجود داشته است، برای مثال، در دوره دومای سوم، اما آن‌ها وحدت حزب ما را متزلزل نساختند. ثالثا، بجاست بپرسیم که موضع خود تروتسکی در آن‌زمان چه بود، کسی‌که حالا خیلی مشتاقانه به اختلافات گذشته در بین بکشویک‌ها از روی کینه و بغض نگاه می‌کند.

لنستر، این باصطلاح مدیر آثار تروتسکی، بما اطمینان می‌دهد که نامه های تروتسکی از آمریکا(مارس) نامه های از راه دور لنین [۵](مارس) را که بعنوان تزهای آوریل لنین عمل می‌کردند، بطور کامل «کاملا پیش‌بینی» کرده بود.

 این آن‌چیزی‌ست‌که لنتسنر می‌گوید:

«بطور کامل پیش‌بینی کرده بود». تروتسکی مخالف این مقایسه نبود؛ ظاهرا، تروتسکی با تشکر آن‌را می پذیرد. اما، اولا، نامه های تروتسکی نه از نظر معنی و یا در نتیجه گیری به نامه های لنین «کوچک‌ترین شباهتی ندارند»، برای این‌که آن‌ها کاملا و مطلقا شعار ضدبلشویکی تروتسکی «نه به تزار، اما دولت کارگران» را منعکس می‌کنند، شعاری که بر انقلاب بدون دهقانان اشاره دارد. کافی‌ست که نگاه مختصری به این دو سری نامه بیاندازید تا به این امر قانع گردید. ثانیا، اگر آن‌چیزی‌که لنتسنر می‌گوید حقیقت داشته باشد، پس چگونه باید این واقعیت را توضیح دهیم که لنین در همان روز بعد از ورود خود از خارج ضروری‌ دانست که خودش را از تروتسکی جدا کند؟ چه کسی‌ست که اظهارات مکرر لنین مبنی بر شعار تروتسکی: « نه به تزار، اما دولت کارگران» را نداند که تلاشی بود «جهت از قلم انداختن جنبش هنوز سپری نشده دهقانان»، که این شعار بمعنای «بازی در تسخیر قدرت بوسیله دولت کارگران*؟» بود.

جه چیز مشترکی بین تزهای بلشویکی لنین و طرح ضدبلشویکی تروتسکی با «بازی در تسخیر قدرت» آن وجود دارد؟ و چه چیزی این شورو اشتیاق را تحریک می‌کند که برخی از افراد یک آلونک مفلوک را با مون بلان مقایسه کنند؟ با چه هدفی لنتسنر لازم دانست که به انبوه اسطوره های قدیمی درباره انقلاب ما بازهم افسانه دیگری، درباره نامه های تروتسکی از آمریکا اضافه کند، که نامه های از راه دور معروف لنین را «پیش‌بینی» می‌کند؟**

تعجبی ندارد که می‌گویند یک دیوانه آماده بخدمت خطرناک‌تر از یک دشمن است. ضرب المثل فارسی: دیوانه ای سنگی به چاه می اندازد که صد تا عاقل نمی‌توانند آن‌را دربیاورند!

۲) دوره بسیج انقلابی توده ها(ماه های مه – اوت).

مهم‌ترین حقایق اصلی این دوره:

۱) تظاهرات ماه آوریل در پتروگراد و تشکیل دولت ائتلافی با مشارکت «سوسیالیست‌ها»؛

۲) تظاهرات روز اول ماه مه در مراکز اصلی روسیه با شعار «یک صلح دمکراتیک»؛

۳) تظاهرات ماه ژوئن در پتروگراد با شعاراصلی: «مرگ بر وزرای سرمایه دار!»

۴) یورش ماه ژوئن در جلو و پشت ارتش روسیه؛

۵) تظاهرات مسلحانه ماه ژوئیه در پتروگراد؛ استعفای وزرای کادت از دولت؛

۶) پرسنل ضدانقلاب از جبهه فراخوانده می‌شوند؛ دفاتر روزنامه پراودا تخریب می‌شوند؛ ضدانقلاب علیه شوراها مبارزه ای را راه اندازی می‌کند و یک دولت ائتلافی به رهبری کرنسکی تشکیل می‌شود؛

۷) کنگره ششم حزب، که شعار تدارک برای یک قیام مسلحانه را صادر می‌کند؛

۸) کنفرانس ضدانقلابی دولت و اعتصاب عمومی در مسکو؛

۹) راه‌پیمایی ناموفق کورنیلوف به پتروگراد، احیای شوراها؛ استعفای کادت ها و تشکیل یک «دولت انقلابی»(کمیته ای که قدرت اجرایی را در دست دارد).

ویژگی مشخص این دوره، تشدید بحران و برهم خوردن  موازنه ناپایدار بین شوراها و دولت موقت است که، خوب یا بد، در دوره سابق وجود داشته است. قدرت دوگانه برای هردو طرف غیرقابل تحمل شده است. ساختار شکننده «کمیته تماس» متزلزل شده است. «بحران قدرت» و «تغییر وزرا» متداول ترین کلمات کلیدی روز هستند. بحران در جلو و اختلال در عقب کار خودشان‌را انجام می‌دهند، جناح های افراطی را تقویت می‌کند و سازش‌کاران مدافع را از هردو طرف تحت فشار قرار می‌دهد. انقلاب درحال بسیج است، و باعث بسیج ضدانقلاب می‌شود. ضدانقلاب، بنوبه خود، انقلاب را تحریک نموده، امواج جدیدی از جزرومد انقلابی رابه هیجان می آورد. مسئله انتقال قدرت به طبقه جدید به مسئله بلافاصله روز تبدیل می‌گردد.

آیا در آن‌زمان در حزب ما اختلافاتی وجود داشت؟ بله، وجود داشت، اما،علی‌رغم اظهارات تروتسکی که سعی می‌کند یک جناح «راست» و «چپ» در حزب کشف کند، اختلافات کاملا از سرشت عملی بودند. بعبارت دیگر، جایی که زندگی شدید حزبی و فعالیت حزبی واقعی وجود دارد، این قبیل اختلافات اجتناب ناپذیرند.

تروتسکی اشتباه می‌کند که اظهار می‌دارد تظاهرات آوریل در پتروگراد منجر به بروزاختلافات در کمیته مرکزی شد. کمیته مرکزی درباره این مسئله کاملا متحد بود و تلاش گروهی از رفقا جهت دست‌گیری دولت موقت را در زمانی‌که بلشویک‌ها در هردو، شوراها و در ارتش در اقلیت بودند، محکوم کرد. چنان‌چه تروتسکی «تاریخ» ماه اکتبر را نه مطابق با گفته ساخانوف، بلکه مطابق با اسناد موثق می‌نوشت، وی به آسانی به اشتباه ادعای خود قانع می‌شد.

تروتسکی کاملا اشتباه می‌کند وقتی‌که اظهار می‌دارد تلاش «به ابتکار لنین»، جهت ترتیب دادن تظاهرات در ۱۰ ژوئن از طرف اعضای «راست‌گرای» کمیته مرکزی ماحراجویی توصیف شده است. چنان‌چه تروتسکی مطابق با سوخانوف ننوشته بود، مطمئنا می‌دانست که تظاهرات ۱۰ ژوئن با توافق کامل لنین به تعویق افتاده، و وی بر ضرورت تعویق آن در سخن‌رانی بزرگی که در نشست معروف کمیته پتروگراد ایراد کرد، اصرار نمود(نکاه کنید به صورت‌جلسه کمیته پتروگراد[۶].

تروتسکی کاملا اشتباه می‌کند وقتی‌که در باره اختلافات «تراژیک» در کمیته مرکزی در ارتباط با تظاهرات مسلحانه ژوئیه صحبت می‌کند.

تروتسکی به آسانی از خود در می‌آورد وقتی‌که ادعا می‌کند که برخی از اعضای گروه رهبری در کمیته مرکزی «نمی‌توانستند، وگرنه حادثه ضمنی ژوئیه را بعنوان یک ماجراجویی زیان‌بحش درنظر می‌گرفتند».

تروتسکی، که در آن‌زمان هنوز عضو کمیته مرکزی ما نبود و فقط هوادار پارلمان شورایی ما بود، البته، احتمالا، نمی‌توانست بداند که کمیته مرکزی تظاهرات ماه ژوئیه را فقط بعنوان وسیله ای جهت‌ هشدار دادن به دشمن بحساب می‌آورد، و این‌که کمیته مرکزی (و لنین) نمی‌خواستند و حتی فکر آن‌را هم نمی‌کردند در زمانی‌که در پایتخت‌ها، شوراها هنوز از مدافعان پشتیبانی می‌کردند، این تظاهرات را به قیام تبدیل کنند. این کاملا احتمال دارد که برخی از بلشویک‌ها درباره شکست ژوئیه آه و ناله و شکایت می‌کردند. برای مثال، من می‌دانم، که برخی از بلشویک‌هایی که دست‌گیر شده بودند در آن‌زمان، حتی آماده خروج از صفوف ما شده بودند. اما چنان‌چه از این امر نتیجه‌گیری شود که این علیه برخی از «راست‌‌ها» اعلام شده، و ادعا شود که اعضای کمیته مرکزی بوده اند، تحریفی ننگین از تاریخ است.

تروتسکی اشتباه می‌کند وقتی‌که که اظهار می‌دارد که در روزهای کورنیلوف بخشی از رهبران حزب به سوی تشکیل بلوکی با مدافعان، بسوی حمایت از دولت موقت تمایل داشتند. تروتسکی، البته، به همان «راست‌های» ادعایی اشاره می‌کند که وی را در شب بیدار نگه می‌دارند.

تروتسکی اشتباه می‌کند، برای این‌که مدارکی، مانند ارگان مرکزی حزب در آ‌ن‌زمان موجودست، که اظهارات وی را انکارمی‌کند.

تروتسکی به نامه لنین رجوع می‌کند که به کمیته مرکزی علیه حمایت از کرنسکی هشدار می‌دهد؛ اما تروتسکی نامه های لنین، اهمیت آن‌ها، و مقاصد آن‌ها را درک نمی‌کند.

لنین در نامه های خود، برخی اوقات عمدا جلو می‌رفت، با پشت‌کار اشتباهات اولیه را که ممکن است مرتکب شد پیش می‌کشید، و با هدف هشدار به حزب و حفاظت از آن در برابر اشتباهات، آن‌ها را از قبل مورد انتقاد قرار می‌داد. لنین برخی اوقات برای همان هدف مورد نظر آموزشی، حتی یک «موضوع بی اهمیت» را بزرگ می‌کرد و «از یک تپه کوچک، کوهی می‌ساخت» ضرب المثل فارسی: (از کاه کوهی ساختن).

رهبر حزب، مخصوصا، اگر او مخفی باشد، غیرازاین هم نمی‌تواند عمل کند، برای این‌که او باید بیش‌تر از رفقای هم‌رزمش ببیند، او باید برای هر اشتباه احتمالی، حتی برای «موضوعات بی اهمیت» هشدار بدهد.

اما برداشت از چنین نامه های لنین (و وی تعداد زیادی از این نامه ها را نوشت)، وجود اختلافات «تراژیک»، و در بوق و کرنا کردن آن‌ها بمعنای نفهمیدن نامه های لنین و عدم  شناخت لنین است. احتمالا، این توضیح می‌دهد که چرا تروتسکی برخی اوقات اشتباه می‌کند.

بطور خلاصه: در زمان شورش کورنیلوف هیچ‌گونه اختلافاتی در کمیته مرکزی وجود نداشت، مطلقا هیچ.

پس از شکست ژوئیه، در واقع اختلافی بین کمیته مرکزی و لنین در باره مسئله آینده شوراها ُرخ داد. گفته شده است که لنین جهت تمرکز توجه حزب بر وظیفه تدارک قیام بدون شوراها، علیه هر شیفتگی با اخطار هشدار داد، برای این‌که وی براین باور بود که، آن‌هایی‌که توسط مدافعان آلوده شده اند، بی ارزش شده اند.

کمیته مرکزی و ششمین کنگره حزب موضع محتاط تری در پیش گرفته و تصمیم گرفتند که هیچ زمینه ای وجود ندارد که منکر احیای شوراها شود. شورش کورنیلوف نشان داد که این تصمیم درست بود. این اختلاف، بااین‌حال، عواقب بزرگی برای حزب نداشت. بعدها، لنین پذیرفت که موضع  کنگره ششم درست بوده است. جالب است که تروتسکی به این اختلاف محکم نچسبیده است و آن‌را به «هیولایی» بزرگ تشبیه نکرده است.

یک حزب متحد و فولادین، مرکز بسیج انقلابی توده ها — چنبن بود تصویر ارائه شده حزب ما در آن دوره.

۳) دوره سازماندهی یورش (ماه های سپتامبر- اکتبر).

مهم‌ترین حقایق اصلی این دوره:

۱)  تشکیل کنفرانس دمکراتیک و ازبین رفتن ایده یک بلوک با کادت ها؛

۲) شوراهای مسکو و پتروگراد بطرف بلشویک‌ها می‌روند؛

۳) کنگره شوراهای منطقه شمالی[۷]؛ شورای پتروگراد علیه خروج سربازان تصمیم می‌گیرد؛

۴) تصمیم کمیته مرکزی درباره قیام و تشکیل کمیته نظامی انقلابی شورای پتروگراد؛

۵) پادگان پتروگراد تصمیم می‌گیرد حمایت مسلحانه شوراهای پتروگراد را ارائه دهد؛ شبکه ای از کمیسرهای کمیته نظامی انقلابی سازمان‌دهی شده است؛

۶) نیروهای مسلح بلشویک وارد عمل می‌شوند؛ اعضای دولت موقت دست‌گیر می‌شوند؛

۷) کمیته نظامی انقلابی شورای  پتروگراد قدرت را بدست می‌گیرد؛ کنگره دوم شوراها شورای کمیسارهای خلق را برپا می‌کند.

ویژگی مشخص این دوره این دوره رشد سریع بحران، حداکثر بهت و حیرت حاکم در میان دوایر حاکم، انزوای سوسیالیست‌های انقلابی و منشویک‌ها، و فرار توده ای عناصر مردد بسمت وسوی بلشویک‌هاست.

یکی از ویژگی عجیب و غریب تاکتیک‌های انقلاب در این دوره که باید به آن اشاره کرد، این‌ست‌‌که انقلاب کوشش کرد که هر گام، یا تقریبا هر گامی را در حمله خود در قالب دفاع بردارد.

قدر مسلم، سرپیچی از خروج سربازان از پتروگراد گام مهمی در حمله انقلاب بود؛ با این‌حال، این حمله تحت شعار حفاظت از پتروگراد، قبل از حمله احتمالی دشمن خارجی صورت گرفت.

قدر مسلم، سازمان‌دهی کمیته نظامی انقلابی بازهم گامی مهم‌تر در حمله به دولت موقت بود؛ با این‌حال، تحت شعار سازمان‌دهی کنترل شورایی بر اقدامات مرکز فرمان‌دهی منطقه نظامی انجام گرفت.

قدر مسلم، گذار آش‌کار پادگان به سمت و سوی کمیته نظامی انقلابی و تشکیل شبکه ای از کمیسارهای شورایی شروع  قیام را رقم زد؛ با این‌حال، انقلاب این مراحل را تحت شعار حفاظت از شورای پتروگراد، قبل از حمله احتمالی ضدانقلاب بکار بگرفت.

انقلاب، همان‌طوری‌که اتفاق افتاد، اقدامات خود را در حمله تحت لوای دفاع پوشاند تا بدین ترتیب آسان‌تر عناصر مردد و متزلزل را به دور خود جذب کند.

قدر مسلم، این، سرشت ظاهری تدافعی سخن‌رانی‌ها، مقالات و شعارهای آن دوره را  شرح می‌دهد،  که محتوای داخلی آن‌ها، بهرحال ماهیتی عمیقا تهاجمی بود.

آیا در آن‌زمان اختلافاتی در کمیته مرکزی وجود داشت؟ بله، وجود داشت، و منصفانه اختلافات مهمی در آن‌زمان وجود داشت. قبلا در باره اختلافات درباره قیام حرف زده ام. آن‌ها بطور کامل در صورت‌جلسه های  کمیته مرکزی در تاریخ های ۱۰ و ۱۶ اکتبر منعکس شده اند، و بنابراین، چیزی را که قبلا گفته ام، تکرار نمی‌کنم.

حال باید به سه سئوال بپردازم:

مشارکت در پیش از پارلمان، نقش شوراها در قیام، و تاریخ قیام.

همه این‌ها ضروی‌تر هستند، برای این‌که تروتسکی، در ذوق و شوق خود برای هُل دادن خودش به مقام برجسته، «ناخواسته» موضعی را که لنین در دو سئوال آخر اتخاذ کرده، اشتباه بیان کرده است.

قدر مسلم، اختلافات درباره مسئله پیش از پارلمان سرشتی جدی داشت. باصطلاح هدف پیش از پارلمان چه بود؟

این بود: کمک به بورژوازی تا این‌که شوراها ریشه بدوانند و ستون‌های پارلمانتاریسم بورژوازی را بنا کند. این‌که پیش از پارلمان می‌توانست این وظیفه را در موقعیت انقلابی به پایان برساند یا نه موضوع دیگری‌ست. حوادث نشان داد که این هدف تحقق پذیر نیست، و پیش از پارلمان خودش یک خودکشی کورنیلوفی بود. بهرحال، جای هیچ شکی نیست که دقیقا این هدف منشویک‌ها و سوسیالیست‌های انقلابی بود که در راه اندازی پیش از پارلمان پی‌گیری شد.

شرکت بلشویک‌ها در این پیش از پارلمان تحت آن موقعیت چه معنایی می‌تواست داشته باشد؟ هیچ چیز نبود جز فریب توده های پرولتری درباره سرشت واقعی پیش از پارلمان. این توضیح اصلی برای شورو شوقی است که لنین، در نامه های خود، کسانی را که حامی مشارکت در پیش از پارلمان بودند، به تازیانه می‌کشید، و مار سیاه می‌خواند. قدر مسلم، شرکت در پیش از پارلمان یک اشتباه بزرگ بود.

بهرحال، این یک اشتباه خواهد بود همان‌گونه فکر کنیم که تروتسکی فکر می‌کند، و کسانی‌که حامی مشارکت در پیش از پارلمان بودند، و با هدف کار سازنده «هدایت جنبش طبقه کارگر» «در کانال سوسیال- دمکراسی» وارد آن شدند. این تمام موضوع نیست. این حقیقت ندارد. اگر موضوع چنین بود، حزب قادر نبود این اشتباه را «با دو علامت»  با خروج نمایشی از پیش از پارلمان برطرف سازد. اتفاقا، اصلاح سریع این اشتباه بیان‌گر سرزندگی و قدرت انقلابی حزب ما بود.

و حالا، بمن اجازه دهید یک غلط جزیی را تصحیح کنم که در گزارش لنتسنر، مدیر آثار تروتسکی درباره جلسه گروه بلشویک وارد شده است، و در آن در مورد سئوال از پارلمان تصمیم‌گیری شد. لنتسنر می‌گوید که دو گزارش‌گر کامنف و تروتسکی در این جلسه حضور داشتند. این حقیقت ندارد. درواقع، چهار گزارش‌گر بودند: دو نفر موافق تحریم پیش از پارلمان (تروتسکی و استالین)، و دو نفر حامی شرکت (کامنف و نوگین).

تروتسکی وقتی‌که با موضع لنین درباره شکل قیام برخورد می‌کند هنوز در موضع بدتری‌ست. به گفته تروتسکی، بنظر می‌رسد که موضع لنین این بود که حزب باید قدرت را در ماه اکتبر «مستقلا و پشت سر شوراها» بدست گیرد. بعدها، تروتسکی با این انتقاد مزخرف، که او به لنین نسبت می‌دهد، وی «بی پروا رفتار می‌کند» و درنهایت اظهار نظر خودپسندانه زیر را ارائه می‌دهد:

«این یک اشتباه می‌شد».

تروتسکی در این‌جا یک دروغ درباره لنین ادا می‌کند. تروتسکی دیدگاه لنین درباره نقش شوراها در قیام را بد جلوه می‌دهد. به اسناد زیادی می‌توان استناد کرد، که نشان می‌دهد لنین پیش‌نهاد کرد که قدرت از طریق شوراها بدست گرفته شود، چه شوراهای پتروگراد یا شورای مسکو، و نه پشت سر شوراها. چرا تروتسکی باید این افسانه عجیب و غریب تر را درباره لنین اختراع کند؟

تروتسکی در موقعیت بهتری نیست وقتی‌که وی موضع کمیته مرکزی و لنین را درباره تاریخ قیام «تجزیه و تحلیل» می‌کند.

تروتسکی با گزارش درباره جلسه معروف کمیته مرکزی بتاریخ ۱۰ اکتبر، اظهارنظر قطعی می‌کند که در آن جلسه «قطع‌نامه ای تصویب شد که قیام نباید دیرتر از ۱۵ اکتبر انجام گیرد». از این اظهارنظر قطعی بنظر می‌رسد که کمیته مرکزی ۱۵ اکتبر را بعنوان تاریخ قیام ثبت کرد و بعد خودش با بتعویق انداختن تاریخ قیام به ۲۵ اکتبر، آن تصمیم را نقض کرد. آیا این این اظهارنظر قطعی تروتسکی حقیقت دارد؟ خیر، حقیقت ندارد. در آن‌زمان کمیته مرکزی فقط دو قطع‌نامه درباره قیام تصویب کرد- یکی در ۱۰ اکتبر، و دیگری در ۱۶ اکتبر. اجازه بدهید این قطع‌نامه ها را مروز کنیم.

قطع‌نامه کمیته مرکزی در ۱۰ اکتبر:

«کمیته مرکزی تشخیص می‌دهد که موقعیت بین المللی انقلاب روسیه (شورش در نیروی دریایی آلمان، که نشان‌گر شدید رشد انقلاب سوسیالیستی در سراسر جهان اروپا و تهدید صلح ست *** بین امپریالیست‌ها با هدف خفه کردن انقلاب در روسیه) و هم‌چنین موقعیت نظامی(تصمیم بی چون و چرای بورژازی روسیه و کرنسکی و شرکاء جهت تسلیم پتروگراد به آلمان ها)، و این واقعیت که حزب پرولتری اکثریت را در شوراها کسب کرده است – همه این‌ها، در ارتباط با شورش دهقانان و چرخش اعتماد عمومی بسوی حزب ما(انتخابات در مسکو)، و، در نهایت، تدارکات آشکار برای کار دوم کورنیلوف (خروج سربازان از پنروگراد، اعزام قزاق‌ها به پتروگراد، احاطه مینسک توسط قزاق‌ها، و غیره)- – همه این‌ها قیام مسلحانه را در دستور روز قرار می‌دهد.

« بنابراین، باتوجه به این‌که قیام مسلحانه اجتناب ناپذیرست، و این‌که زمان برای آن کاملا مناسب است، کمیته مرکزی به همه سازمان‌های حزب دستور می‌دهد تا براین اساس هدایت شوند، و درباره همه سئوالات عملی(کنگره شوراهای منطقه شمالی، خروج سربازان از پتروگراد، اقدامات مردم در مسکو و مینسک، و غیره) از این نقطه نظر، بحث و تصمیم‌گیری کنند».[۸]

این قطع‌نامه توسط کنفرانس کمیته مرکزی با کارگران مسئول در ۱۶ اکتبر تصویب شد:

«این جلسه از قطع‌نامه کمیته مرکزی بطور کامل استقبال و کاملا حمایت نمود، از همه سازمان‌ها و تمام کارگران و سربازان می‌خواهد تا آمادگی کامل و قاطع خود را برای قیام مسلحانه و برای حمایت از مراکزی که توسط کمیته مرکزی برای این هدف ایجاد شده، اعلام کنند، و اطمینان کامل دارد که کمیته مرکزی و شوراها در زمان مناسب، لحظه مطلوب و ابزار مناسب جهت شروع حمله را تعئین می‌کند».[۹]

شما می بینید که حافظه تروتسکی در باره تاریخ قیام و قطع‌نامه کمیته مرکزی در باره قیام به وی خیانت کرده است.

تروتسکی کاملا در اظهارنظر قطعی خود اشتباه می‌کند که لنین مشروعیت شوراها را ناچیز شمرده است، این‌که لنین نتوانست قدر اهمیت زیاد کنگره شوراهای همه روسیه را درک کند که قدرت را در ۲۵ اکتبر بدست بگیرند، و این دلیلی بود که چرا او اصرار داشت که قدرت قبل از ۲۵ اکتبر گرفته شود.

این حقیقت ندارد. لنین پیش‌نهاد کرد که به دولیل قدرت قبل از ۲۵ اکتبر گرفته شود. اولا، برای این‌که ضدانقلابیون ممکن بود پتروگراد را در هر لحظه واگذار کنند، که این امر منجر به قطع شاهرگ خون توسعه قیام می‌شد، و بنابراین هر روز گران‌بها بود. ثانیا، برای این‌که شورای پتروگراد اشتباهی کرد که روز قیام (۲۵ اکتبر) را آشکارا  تعئین و اعلام کرد، بطوری‌که نمی‌توان آن‌را بطریق دیگری اصلاح نمود، مگر این‌که در واقع، قیام را قبل از تاریخ  قانونی تنظیم شده شروع نمود.

واقعیت این‌ست‌که لنین قیام را بعنوان یک هنر درنظر می‌گرفت، و او نمی‌توانست کمک کند، زیراکه دشمن از تاریخ قیام (به لطف بی احتیاطی شورای پتروگراد) اطلاع یافته، و مطمئنا تلاش می‌کرد که برای آن روز آماده شود. درنتیجه، ضرورت داشت که از دشمن پیش‌دستی کرد، یعنی، بدون شکست، قیام را قبل از تاریخ قانونی براه انداخت. این آن توضیح اصلی برای شوروشوقی است که لنین در نامه های خود کسانی‌ را مار سیاه می‌خواند و به تازیانه می‌کشد که نسبت به تاریخ ۲۵ اکتبر– شیفتگی دارند.

حوادث نشان داد که لنین مطلقا درست بود. این بخوبی شناخته شده است که این قیام قبل از کنگره شوراهای همه روسیه براه افتاد. این بخوبی شناخته شده است که قدرت درواقع قبل از افتتاح کنگره شوراهای همه روسیه بدست گرفته شد، و نه توسط کنگره شوراها، بلکه توسط شورای پتروگراد، و توسط کمیته انقلابی گرفته شد. کنگره شوراها فقط قدرت را از شورای پتروگراد گرفت. بهمین‌دلیل‌ست که بحث‌های طولانی تروتسکی درباره اهمیت مشروعیت شوراها کاملا بی‌رط است.

در رهبری توده های انقلابی که یورش ‌بردند و حکومت بورژوازی را سرنگون ساختند یک حزب قوی و توانا قرار داشت – – چنین بود وضعیت حزب ما در آن دوره.

داستان آمادگی قیام اکتبر از این قرار بوده است.

یادداشت‌ها توسط ی. و. استالین:

[*] نگاه کنید به آثار لنین جلد ۲۰ صفحه ۱۰۴. هم‌چنین به گزارش‌های ارائه شده در کنفرانس شهر پتروگراد و در کنفرانس همه روسیه حزب سوسیال دمکرات روسیه (بلشویک) (اوسط و پایان آوریل سال ۱۹۱۷).

[**] در میان این افسانه ها باید هم‌چنین این داستان بسیار گسترده شامل گردد که تروتسکی «تنها» یا «سازمان‌ده اصلی» پیروزی‌های جبهه های جنگ داخلی بود. رفقا، باید بنفع حقیقت اعلام کنم که این نسخه کاملا با واقعیات هم‌خوانی ندارد. من تکذیب نمی‌کنم که تروتسکی در جنگ داخلی نقش مهمی داشته است. اما باید بشدت اعلام کنم که افتخار بزرگ سازمان‌دهی پیروزهای ما متعلق به افراد نیست، بلکه به کار مشترک بزرگ کارگران پیش‌رفته کشورمان، حزب کمونیست روسیه است. شاید بی‌جا نباشد که چند مثال ذکر کنم. شما می‌دانید که کلچاک و دنیکین بعنوان دشمنان اصلی جمهوری شوراها به حساب می‌آیند. شما می‌دانید که کشورمان فقط پس از شکست آن دشمنان آزادانه نفس کشید. خوب، تاریخ نشان می‌دهد که هردو دشمنان، یعنی کلچاک و دنیکین،  علی‌رغم نقشه‌های تروتسکی، توسط سربازان ما کاملا شکست خوردند.

خودتان قضاوت کنید:

۱) کلچاک.

این در تابستان سال ۱۹۱۹ است. سربازان ما در حال پیش‌روی علیه کلچاک بودند و نزدیک اوفا عملیات انجام می‌دادند. جلسه کمیته مرکزی برگزار شد. تروتسکی پیش‌نهاد کرد که پیش‌روی در امتداد خط رودخانه بیلایا (نزدیک اوفا) متوقف شود، اورال در دست کلچاک بماند، و بخشی از سربازان را از جبهه شرقی خارج کرده و به جبهه جنوبی منتقل شوند. بحث داغی انجام گرفت. کمیته مرکزی با تروتسکی مخالفت نمود، برای این‌که مطابق با این نظریه، اورال با کارخانه ها و شبکه راه آهن، نباید در دست کلچاک باقی بماند، برای این‌که کلچاک براحتی می‌تواند در آنجا تجدید قوا یابد، یک نیروی قوی سازمان‌دهی کند و دوباره به ولگا برسد؛

کلچاک باید ابتدا فراتر از محدوده اورال به سمت جلگه های وسیع بی‌درخت سیبری رانده شود، و فقط پس از انجام این‌کار، نیروها باید به جنوب انتقال یابند. کمیته مرکزی نقشه تروتسکی را رد کرد. تروتسکی استعفای خود را تسلیم کرد. کمیته مرکزی آن‌را قبول نکرد. فرمانده کل قوا، واتستیس، که حامی نقشه تروتسکی بود، استعفاء داد. کامنف، فرمانده جدید کل قوا جای‌گزین می‌شود. تروتسکی از آن لحظه از شرکت مستقیم در امور جبهه شرقی دست کشید.

۲) دنیکین.

این در پائیز سال ۱۹۱۹ است. حمله علیه دنیکین موفقیت آمیز نیست. «حلقه فولادی» اطراف مامونتوف (حمله مامونتوف)  آشکارا در حال سقوط است. دنیکین کورسک را تسخیر می‌کند. دنیکین به اورل نزدیک می‌شود. تروتسکی از جبهه جنوبی احضار می‌شود که در جلسه کمیته مرکزی شرکت کند. کمیته مرکزی شرایط را هشدار دهنده می داند و تصمیم می‌گیرد که رهبران نظامی جدید به جبهه جنوبی بفرستد و تروتسکی را برکنار کند.

رهبران نظامی جدید خواهان:عدم دخالت» تروتسکی در امور جبهه جنوبی می‌شوند. تروتسکی از شرکت مستقیم در امور جبهه جنوبی دست کشید… عملیات در جبهه جنوبی، تا تصرف روستوف روی دان و اودیسا توسط سربازان ما، بدون تروتسکی انجام گرفت.

هیچ‌کسی نمی‌تواند این حقایق را انکار کند.

[***] آشکارا، این باید «یک صلح جداگانه» باشد. – ی. استالین.

منابع:

یادداشت‌های از آثار منتخب

[۱] «کمیته تماس»، متشکل از چخایزه، استکلوف، سوخانف، فیلیپوفسکی و اسکوبلوف (و بعدها چرنوف و تسرتلی)، توسط  کمیته اجرایی منشویک‌ها و سوسیالیست‌های انقلابی شورای نمایندگان کارگران و سربازان پتروگراد در ۷ مارس ۱۹۱۷، باهدف ایجاد ارتباط با دولت موقت، «تأثیر» بر آن و «کنترل» فعالیت‌های آن راه اندازی شد. درواقع، «کمیته تماس» در اجرای سیاست بورژوازی دولت موقت و جلوگیری از توده های کار در مبارزه انقلابی فعال جهت انتقال قدرت به شوراها کمک نمود. «کمیته تماس» تا ماه مه ۱۹۱۷ وجود داشت، هنگامی‌که نمایندگان منشویک‌ها و سوسیالیست‌های انقلابی وارد دولت موقت شدند.

[۲] نگاه کنید به آثار لنین، جلد  ۲۴، صفحات ۷-۱.

[۳] کنفرانس کنفرانس همه روسیه حزب سوسیال دمکرات روسیه (بلشویک از ۲۷ آوریل تا ۵ مه (آپریل ۲۲-۱۴)، ۱۹۱۷، با  حضور ۵۷ نماینده. لنین و استالین در این مراسم حضور داشتند. لنین گزارشی درباره وضعیت موجود برمبنای تزهای آوریل ارائه داد. استالین جهت تدوین قطعنامه در باره گزارش لنین بعنوان کمیسیون انتخاب شد.

[۴] راجع به هفتمین کنفرانس آوریل همه روسیه حزب بلشویک به تاریخ حزب کمونیست اتحاد شوروی(بلشویک)، دوره کوتاه، مسکو ۱۹۵۲، صفحات ۲۹۱-۹۶ مراجعه نمائید.

[۵] نگاه کنید به آثار لنین، جلد ۲۳، صفحات ۳۳۳-۲۸۹.

[۶] نگاه کنید به «سخن‌رانی لنین در جلسه کمیته پتروگراد حزب سوسیال دمکرات روسیه (بلشویک)، ۲۴ (۱۱) ژوئن، ۱۹۱۷، در باره لغو تظاهرات» ( آثار لنین، جلد ۲۵، صفحات ۶۳-۶۲).

[۷] کنگره نمایندگان شوراهای کارگران و سربازان منطقه شمال در پتروگراد در ۲۶-۲۴ (۱۳-۱۱) اکتبر ۱۹۱۷ تحت رهبری بلشویک‌ها برگزار شد. نمایندگانی از پتروگراد، مسکو، کرونتات، نووگورود، ریوال، هلسینگفورد، ویبورگ و شهرهای دیگر حضور داشتند.

در کل، ۹۴ نماینده شرکت کردند، که ۵۱ از آن‌ها بلشویک بودند. کنگره قطع‌نامه ای در باره نیاز جهت انتقال فوری همه قدرت به شوراهای مرکزی و محلی را تصویب نمود.

این قطع‌نامه از دهقانان خواست که از مبارزه جهت انتقال قدرت به شوراها حمایت کرده و اصرار نمود که خود شوراها عملیات فعال  را آغاز کرده و کمیته های نظامی انقلابی برای سازمان‌دهی دفاع نظامی از انقلاب را تشکیل دهند.

این کنگره یک کمیته منطقه شمالی را سازمان‌دهی کرد و به آن دستور داد که خود را جهت تشکیل دومین کنگره  شوراهای همه روسیه آماده سازند و فعالیت‌های همه شوراهای منطقه را هم‌آهنگ کنند.

[۸] نگاه کنید به آثار لنین، جلد ۲۶.

[۹] نگاه کنید به آثار لنین، جلد ۲۶.

برگردانده شده از:

?Trotskyism or Leninism

V. Stalin 1924

https://www.marxists.org/reference/archive/stalin/works/1924/11_19.htm