عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

«
»

بوکو حرام: عملیات پنهانی سازمان سیا برای تقسیم آفریقا و حکمفرمائی بر آن

نوشته: ژولی لهوک
 منبع: http://www.modialisation.ca ـ ۳ مارس ۲۰۱۵

 «کارزار بوکو حرام عملیات پنهانی سازمان سیا می‌باشد که توسط سفارت آمریکا در نیجریه رهبری می‌شود.» ایالات متحده پیشترها نیز سفارت‌های خود را برای انجام عملیات پنهانی به‌کار گرفته بود. مشخص شده است که کنسولگری آمریکا در بنغازی (لیبی) پایگاه عملیات پنهانی قاچاق اسلحه برای مزدورانی است که در سوریه بر علیه بشار الاسد می‌جنگند.

هدف از حضور ایالات متحده در آفریقا به دلایل  مشخص زیر است: مقابله با حضور چین، کنترل مناطق استراتژیکی و منابع طبیعی از جمله منابع نفتی قاره. این امر ۸ سال پیش توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده تأیید گردید.

در سال ۲۰۰۷ دکتر جی. پیتر فام، مشاور وزارت امور خارجه ایالات متحده، درباره اهداف استراتژیکی سازمان آفریکوم چنین نوشت: «محافظت از دستیابی به منابع هیدروکربور و دیگر منابع استراتژیکی که در آفریقا فراوان است؛ عملیاتی که شامل تحت حفاظت قرار دادن آسیب‌پذیری این معادن طبیعی می‌شود و اطمینان از این که هیچ طرف سومی که به این معادن توجه نشان می‌دهد مانند چین، هندوستان، ژاپن یا روسیه انحصار یا قراردادهای خاصی به‌دست نیاورند.»

ژنرال دیوید رودریگز رئیس آفریکوم، در اوائل ماه فوریه (۲۰۱۵)، به هنگام بازدید از مرکز بررسی‌های استراتژیکی و بین‌المللی در واشینگتن دی. سی.، آمریکا را جهت یک کارزار گسترده «ضدشورش» که از سوی ایالات متحده علیه گروه‌های موجود در آفریقای غربی هدایت می‌شود، فراخواند.

ژنرال جوزف وتل، فرمانده کل عملیات ویژه آمریکا (به نام سوکوم)، هفته پیش در آکادمی وست پواینت متعلق به ارتش آمریکا، مسأله‌ای مشابه را مطرح نمود که در آن تأکید می‌کرد گروه‌های تکاور آمریکا باید خود را برای موضع‌گیری علیه بوکو حرام و داعش (دولت اسلامی) آماده کنند.

مارک پی فنچر بر دورویی و تکبر امپریالیستی دولت‌های غربی تأکید داشت که به‌رغم محکومیت جهانی استعمار، هنوز آماده‌اند «تا در ملاء عام (بدون عذرخواهی)، برنامه‌های توسعه و هماهنگی حضور نظامی خود را در آفریقا اعلام نمایند.»

گردان‌های بیشتری از نظامیان از کشورهای بنین، کامرون، نیجریه، و چاد آماده شده‌اند تا با بوکو حرام نبرد کنند.

این جنگ جدید با یک مجموعه تروریستی گنگ و نامشخص در آفریقا بیشتر انسان را به یاد کارزار تبلیغاتی ناموفق «کنی» در سال ۲۰۱۲ می‌اندازد که در لابه‌لای زرورق ایده‌آل‌های بشردوستانه پیچیده شده بود. این کارزار به‌عنوان پرده‌ای از دود به‌کار می‌رفت تا مانع طرح مسأله اساسی قربانیان جنگ با تروریسم و دلایل واقعی تروریسم و همچنین برای توجیه یک تهاجم نظامی دیگر شود. این درست است که بوکو حرام در آفریقا قربانی می‌گیرد ولی هدف از مداخله غرب در آفریقا یاری رساندن به قربانیان نیست.

نبردی که از جنگ جهانی دوم به این طرف بیشترین قربانی‌ها را گرفته است و هنوز هم ادامه دارد، در کنگو می‌گذرد در حالی که  نخبگان غربی و رسانه‌های آنان به آن توجهی نمی‌کنند. این مطلب نشان می‌دهد که هدف از مداخلات نظامی، نجات دادن زندگی انسان‌ها نیست.

برای درک این مطلب که چرا رسانه‌ها خود را بر روی مسأله بوکو حرام متمرکز می‌کنند ما نیاز داریم بدانیم چه کسانی در پشت این سازمان پنهان شده‌اند، چارچوب پنهانی آن کدام است و در خدمت کدام منافع عمل می‌کند.

بوکو حرام: عملیات پنهانی ایالات متحده؟

بوکو حرام در شمال نیجریه، پرجمعیت‌ترین کشور آفریقا و پویاترین اقتصاد آن قاره، استقرار یافته است. نیجریه بزرگ‌ترین تولید کننده سوخت در آفریقاست و  دارای ۳/۴ درصد ذخیره جهانی نفت خام است.

در ماه مه سال ٢٠١۴، نشریه افریکن رینسانس نیوز (٨ مه ٢٠١۴) رپرتاژی را با جزئیات تمام در باره سازمان بوکو حرام و امکان این که سازمان نامبرده عملیات پنهانی دیگری از سازمان سیا برای کنترل نیجریه باشد، به چاپ رساند.

بزرگ‌ترین جایزه برای آفریکوم که هدفش استقرار یک صلح آمریکایی در آفریقا می‌باشد این است، که بتواند در نیجریه، استراتژیک‌ترین کشور آفریقائی، موفق گردد. همین جاست که مسأله بوکو حرام که در حال حاضر به اوج خود رسیده است و پیشگویی اینتلیجنس کانسیل آمریکا  که بر اساس آن نیجریه در سال ٢٠١۵ تکه تکه خواهد شد (درباره آن زیاد گفته شده است) وارد گود می‌شود.

در دهه‌های ١٩٧٠ و ١٩٨٠ نیجریه به کشورهای آفریقایی زیادی کمک رساند و این‌گونه «منافع ایالات متحده و همپیمان‌های غربی‌اش را به چالش کشید.» مخالفتی که در آن زمان موجب کاهش ابتکارات غرب در آفریقا گردید.

نیجریه در منطقه تأثیرات خود را در پرتو رهبری «اکوموگ» (یا گروه کنترل جامعه اقتصادی کشورهای آفریقای غربی) می‌گذارد که ارتشی است تشکیل شده از نظامیان کشورهای مختلف آفریقایی و استقرار یافته توسط «سدآاو» (یا جامعه اقتصادی کشورهای آفریقای غربی). این ارتش در سال‌های ٩٠ در جنگ داخلی کشور لیبریا مداخله کرد. کشور لیبریا در سال ١٨٢١ توسط ایالات متحده تشکیل شد و به مدت یک سده توسط آمریکایی- لیبریایی‌ها رهبری می‌شد.

قدرت‌های غربی و در درجه نخست ایالات متحده، البته آماده نیستند بگذارند آفریقائیان ارتش چند ملیتی خود را که در آن غرب نقش نخست را ایفاء نمی‌کند، در اختیار داشته باشند. سازمان «اکری» که بعد‌ها به افریکوم تبدیل گردید، در سال ٢٠٠٠ برای کاستن از تأثیر نیجریه و قرار گرفتن در برابر اکوموگ تشکیل شد تا مانع از پدیدار شدن یک نیروی نظامی آفریقایی که توسط آفریقائیان رهبری می‌شود، گردد.

بر اساس مدارک ویکی لیکس که در مقاله فوق‌الذکر از آن یاد شده است، سفارت آمریکا در نیجریه شامل:
«یک پایگاه عملیاتی برای عملیات بسیار بزرگ براندازی و دارای مرکز آگهانش (انفورماتیک) با برد زیاد علیه نیجریه است. از جمله شنود مکالمات دولت‌مردان نیجریایی، جاسوسی مالی اهالی عالی‌مقام نیجریه، پشتیبانی از گروه‌های برانداز و شورشی از لحاظ مالی، تبلیغات برای تفرقه انداختن بین گروه‌های پراکنده نیجریه و اعمال شانتاژ مربوط به ویزا در راستای مجبور کردن مقامات عالی‌رتبه نیجریایی به گام برداشتن در جهت منافع ایالات متحده.» (مقاله ذکر شده)

«مارون گیرا»، مؤلف مقاله نامبرده از اعضای «گرین وایت کوالیشن» است که «از گروهی از شهروندان داوطلب برای دفاع تشکیل شده که تمام قوم و قبیله‌های نیجریه و تمام مذاهب را در بر می‌گیرد.» او می‌نویسد که هدف نهایی از این عملیات پنهانی ایالات متحده در کشورش عبارت است «از بین بردن نیجریه به‌عنوان رقیب استراتژیکی ایالات متحده در قاره آفریقا»

یک تحقیق درباره فرقه بوکو حرام که توسط کوالیشن گرین وایت انجام شده است، نشان می‌دهد که «کارزار بوکو حرام عملیات پنهانی سازمان سیا می‌باشد که توسط سفارت آمریکا در نیجریه رهبری می‌شود.» ایالات متحده پیشترها نیز سفارت‌های خود را برای انجام عملیات پنهانی به‌کار گرفته بود. مشخص شده است که کنسولگری آمریکا در بنغازی (لیبی) پایگاه عملیات پنهانی قاچاق اسلحه برای مزدورانی است که در سوریه بر علیه بشار الاسد می‌جنگند. و اما درباره سفارت آمریکا در اوکرائین، یک ویدئو متعلق به نوامبر ٢٠١٣ که اخیراً پدیدار شده است به‌روشنی یک نماینده پارلمان را نشان می‌دهد که با اشاره به سفارت آمریکا آن را به‌عنوان نقطه مرکزی عملیات پنهانی دیگری در راستای دامن زدن به اغتشاشات غیر نظامی و سرنگون کردن حکومت منتخب به صورت دموکراتیک متهم می‌کند.

تحقیق کوالیشن گرین وایت درباره بوکو حرام از  نقشه سه مرحله‌ای نشنال اینتلیجنس کانسیل ایالات متحده پرده برمی‌دارد که بر اساس آن آمریکا قصد دارد نیجریه را «پاکستانیزه» کند، بحران را بین‌المللی کند و کشور را بر اساس حکم و نیروهای سازمان ملل متحد، تقسیم نماید. در این نقشه فروپاشی  نیجریه در سال ٢٠١۵ پیش‌بینی شده است. لازم است جزئیات تحقیق نامبرده ذکر شود:

مجموعه گزارش نشنال اینتلیجنس کانسیل ایالات متحده در واقع اعلام قصد و نیت  کدداری است درباره این که چگونه آمریکا فروپاشی نیجریه را به یاری توطئه‌های ثبات‌زدایی در نظر گرفته است.

مرحله نخست: پاکستانیزه کردن نیجریه

با در نظر گرفتن واقعیت وجود آفتی به‌نام بوکو حرام، این‌گونه به‌نظر می‌رسد که موج سوءقصد و حمله به ساختمان‌های دولتی در ماه‌های آینده شدیدتر شود. هدف نهایی، افزایش تنش‌ها و سوءظن‌های دوجانبه بین پیروان دو مذهب عمده در نیجریه است که آن‌ها را به سوی خشونت‌های بین مذهبی بکشاند.

مرحله دوم: بین‌المللی کردن بحران

ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد طرف‌های درگیر را به توقف خشونت‌ها فراخواهند خواست. بر راستای تأثیرگذاری، رسانه‌های عمومی بین‌المللی بحران نیجریه را به‌صورت گسترده با به‌اصطلاح کارشناسان در مورد ریشه‌یابی آن پوشش خواهند داد. این کارشناسان قضیه را به‌گونه‌ای ارائه خواهند داد که گویا تنها یک مداخله خارجی خیرخواهانه قادر به حل بحران خواهد بود.

مرحله سوم: تقسیم کشور بر اساس حکم سازمان ملل متحد

ابتدا مداخله یک نیروی بین‌المللی حافظ صلح پیشنهاد خواهد شد که بتواند گروه‌های درگیر جنگ را از یکدیگر جدا سازد یا یک حکم سازمان ملل متحد که بخش‌های مختلف نیجریه را تحت قیمومیت قدرت‌های اشغالگر بگذارد. صد البته ایالات متحده و هم‌پیمانان اقتصادی‌اش در پشت پرده مناطقی را که باید به اشغال هر یک از آن‌ها در آید از پیش مشخص کرده‌اند.

در آوریل سال ٢٠١٢، نیل بووی در نشریه «نیجرین تریبیون» نوشت که بوکو حرام از سوی گروه‌های مختلف وابسته به عربستان سعودی و بریتانیا به‌ویژه از طرف صندوق اعتباری مونتادا که مرکز آن در انگستان قرار دارد و شرکت جهانی عربستان سعودی  کمک مالی می‌شود. در مصاحبه‌ای که توسط رسانه الجزیره با ابو موسی عبدالودود، رئیس القاعده در مغرب اسلامی (اکمی) صورت گرفت، مشخص شد که سازمان‌هایی که دفتر آن‌ها در الجزیره قرار دارد، به جنبش بوکو حرام در نیجریه اسلحه داده‌اند تا از مسلمانان نیجریه دفاع کنند و از پیشرفت‌های مشتی صلیبی جلوگیری به‌عمل آورند. (اشاره به صلیبیون در جنگ‌های صلیبی)

موضوعی که مدرک برای آن به فراوانی وجود دارد این است که اعضای القاعده (اکمی) و گروه اسلامی‌ای که در لیبی مستقر است، به‌همراه شورشیان لیبیایی جنگیدند و طی جنگ در لیبی در سال ٢٠١١ از کشورهای عضو سازمان ناتو اسلحه و پشتیبانی لجیستیکی دریافت کردند.

به‌نظر می‌رسد که برای دولت اوباما، پشتیبانی پنهانی از سازمان‌های تروریستی با هدف دستیابی به اهداف سیاسی خارجی آمریکا پیش شرط فرماندهی عملیات در خارج از کشور باشد. بوکو حرام به‌عنوان یک گردان جدا از دستگاه ثبات‌زدایی ایالات متحده عمل می‌کند که هدفش در هم شکستن پرجمعیت‌ترین کشور آفریقایی و بزرگ‌ترین بازار بالقوه آفریقاست.

گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد برخی از فرماندهان نیجریایی احتمالاً در پشتیبانی مالی شورشیان دست داشته‌اند.

بر اساس این گزارش‌ها، یک سرباز نیجریایی در ایالت بورنو تأئید کرد که بوکو حرام در حضور آن‌ها به منطقه گامبورو نگالا حمله کرد ولی فرمانده آنان خواست که حمله بوکو حرام را دفع نکنند. سرباز مورد نظر به بخش هائوسای بی.بی.سی گفت که چرخبال‌ها در آسمان در حال پرواز بودند در حالی که حمله در جریان بود. سیصد نفر کشته شدند، خانه‌ها و یک بازار در آتش سوخت و سربازان چون دستور دریافت کرده بودند که به حمله شدگان یاری نرسانند، به تماشا ایستاده بودند. همان سرباز اظهار داشت که شورش بوکو حرام هنگامی که فرماندهان عالی‌رتبه ارتش دست از تغذیه شورشیان بردارند، پایان خواهد پذیرفت.

هنگامی که بوکو حرام دختران شیبوک را به گروگان گرفت، یک سرباز در مصاحبه‌ای با «صحرا ریپورترز» اظهار داشت: «به ما دستور رسیده بود که خودروهای حامل دختران را متوقف کنیم. اما از همان آغاز مأموریت، ما دستوری مخالف آن یعنی ترک محل را دریافت کردیم. من به شما اطمینان می‌دهم که هیچکس از ما نخواسته بود کسی را تعقیب کنیم.»

برخی از سربازان به فرماندهان خود شک می‌کنند که نقشه عملیات نظامی را به فرقه بوکو حرام می‌دهند (افریکن اکزکیوتیو: ٢٨ ماه مه ٢٠١۴). آیا همان‌گونه که تحقیقات «گرین وایت کوالیشن» نتیجه گرفته است این فرماندهان از طریق عناصر وابسته به سفارت ایالات متحده مجبور به این کار شده‌اند؟

آیا وجود بوکو حرام فصل دیگری از جنگ نیرنگ‌آمیز، پرهزینه، ویران‌کننده و مرگبار با تروریسم است؟

به‌روشنی نشان داده شده است که جنگ به‌اصطلاح با تروریسم موجب رشد تروریسم شده است. نیک ترس در این‌باره توضیح می‌دهد: ده سال پس از آن که واشنگتن آغاز به ریختن پول مالیات دهندگان برای مبارزه با تروریسم و تلاش‌های ثبات‌زدایی در قاره آفریقا نمود و نیروهایش شروع به بهره‌برداری از پایگاه لومونیه در جیبوتی کردند، در قاره آفریقا تغییرات ژرفی رخ داد ولی نه آن تغییراتی که مد نظر ایالات متحده بود. دانشگاه برنی سب در بیرمنگهام، نمونه لیبی پس از قذافی، فروپاشی کشور مالی، صعود بوکو حرام در نیجریه، کودتا در جمهوری مرکزی آفریقا و خشونت در منطقه دریاچه‌های بزرگ آفریقا را به‌عنوان نمونه‌هایی از افزایش بی‌ثباتی می‌آورد. «قاره آفریقا مطمئناً امروزه بسیار بیشتر از آغاز سال‌های ٢٠٠٠، یعنی زمانی که ایالات متحده آغاز به مداخله مستقیم کرد، بی‌ثبات است.» (تام دیسپاچ، ١٨ ژوئن ٢٠١٣)

ایالات متحده در آفریقا در پی چه چیزی می‌گردد؟

هنگامی که مسأله مداخله در خارج از ایالات متحده مطرح می‌شود، ده‌ها سال تاریخ این کشور نشان می‌دهد که اهداف اعلام شده ارتش ایالات متحده و قصد واقعی آن هرگز یکی نیستند. قصد واقعی آن هرگز شامل نجات افراد بشر نیست بلکه به‌دست آوردن منافع بیشتر و کسب قدرت است. مداخله‌های ایالات متحده و سازمان ناتو نجات نمی‌دهد بلکه به قتل می‌رساند.

این مداخله‌ها از آغاز سده بیست ویکم موجب کشتار صد‌ها هزار نفر یا شاید هم یک میلیون نفر شده است. مشکل است که در این مورد دقیق بود زیرا ناتو هرگز نمی‌خواهد بپذیرد چه شمار از غیرنظامیان را به قتل رسانده است. همان‌گونه که نشریه گاردین در اوت ٢٠١١ می‌نوشت، به‌جز برای مدت کوتاهی، «طرح بین‌المللی گسترده‌ای برای شناخت شمار کشته شدگان در  جنگ لیبی وجود نداشت.»

در فوریه سال ٢٠١۴، بر اساس آمار ارائه شده توسط «هزینه جنگ»، شمار کشته شدگان غیرنظامی در جنگ افغانستان حداقل به ٢١هزار نفر برآورد شده بود. و اما درباره عراق، در ماه مه ٢٠١۴، «شمار غیرنظامیان  قربانی خشونت‌های ناشی از جنگ، از زمان هجوم ایالات متحده به این کشور به ١٣٣هزار نفر برآورد شده است.»

و اما درباره جنگ در لیبی، رسانه‌های سنتی در ابتدا به دروغ نوشتند که قذافی با حمله به شرکت کنندگان درتظاهرات صلح‌آمیز، خشونت‌ها را آغاز کرده است. گزارش کذبی که قصدش شیطان صفت نشان دادن قذافی و برانگیختن افکار عمومی در راستای یک مداخله نظامی دیگر بود. به همان گونه‌ای که «مرکز بلفر برای علوم و مسائل بین‌المللی»  یادآوری می‌کند، «در واقع این تظاهر کنندگان بودند که خشونت را آغاز کردند.»

آلن کوپرمن می‌نویسد: «دولت نسبت به اعمال شورشیان با فرستادن ارتش واکنش نشان داد ولی هرگز عامدانه، غیرنظامیان را هدف قرار نداد یا آن‌گونه‌ای که رسانه‌های غربی تأئید کردند، کورکورانه نیروی نظامی را علیه آنان به‌کار نگرفت.»

بزرگ‌ترین سوءتفاهم درباره مداخله ناتو در لیبی عبارت است از این ادعا که ناتو انسان‌ها را نجات داده است و این که مداخله‌اش برای لیبی و همسایگان‌اش مفید بوده است. در واقع، هنگامی که ناتو مداخله خود را در اواسط مارس ٢٠١١ آغاز کرد، قذافی موفق شده بود کنترل تقریباً تمام لیبی را در دست بگیرد در حالی که شورشیان با شتاب به سمت مصر عقب‌نشینی می‌کردند. بدین سان نبرد، به زحمت شش هفته پس از آغاز با تقریباً هزار کشته، شامل سربازان، شورشیان و غیرنظامیانی که بین دو جبهه مخاصم قرار گرفته بودند، رو به پایان بود. با آغاز مداخله ناتو، شورشیان امکان تقویت حملات خود را یافتند و با طولانی کردن آن‌ها، موجب مرگ حداقل ٧٠٠٠ دیگر شدند.

به‌رغم این اعداد، رسانه‌ها بار دیگر می‌کوشند خواننده را متقاعد کنند که آنچه که  در حال حاضر دنیا در انتظار آن است، خلاص شدن از شر گروه تروریستی بوکو حرام است و این که تنها راه‌حل آن مداخله نظامی است حتی اگر این نوع مداخله‌ها علیه تروریسم موجب افزایش تروریسم در مقیاس جهانی شده باشد. همان گونه‌ای که واشنگتن بلاگ در سال ٢٠١٣ مطرح کرده بود، «بین سال‌های ١٩٩٢ و ٢٠٠۴ تروریسم در مقیاس جهانی کاهش پیدا کرد ولی از سال   ٢٠٠۴ به بعد، افزایشی شدید یافت.»

نشریه گاردین به‌نوبه خود در ١٨ نوامبر ٢٠١۴ گزارش داد که در سال پیش از آن، شاخص جهانی تروریسم، شمار ١٨٠٠٠ کشته شده را برشمرده است که بدین ترتیب، افزایش ۶٠ درصدی نسبت به سال قبل از آن را نشان می‌دهد. چهار گروه مسئول اغلب این مرگ و میرها هستند: داعش در عراق و در سوریه، بوکو حرام در نیجریه، طالبان در افغانستان و القاعده در نقاط مختلف دنیا.

در پرتو پشتیبانی پنهانی کشورهای غربی، فروشندگان اسلحه و بانکداران که از مرگ و ویرانی سود می‌برند، جنگ با تروریسم لحظات خوبی را می‌گذراند. غرب مداخله‌های نظامی بی‌پایان را توصیه می‌کند و تظاهر به ندانستن دلایل واقعی تروریسم و این که چرا گسترده‌تر می‌شود، می‌کند؛ در حالی که نقش خود و اهدافش را در آفریقا  پنهان می‌کند: تغذیه تروریسم برای ثبات‌زدایی و ویران کردن کشورها تا به این ترتیب بتواند تهاجم نظامی خود را و به لطف آن، به زیر سلطه خود درآوردن غنی‌ترین کشورهای قاره آفریقا و تظاهر به نجات جان انسان‌ها را توجیه نماید.