مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

ګوند، ائتلاف او خوځښت

نور محمد غفوری  په ټولنیزو فعالیتونو کې د ګډون وسیلې   د سیاسي…

از روزی می‌ترسم 

از روزی می‌ترسم  که سرم را بر روی سینه‌ات بگذارم و تپش…

چرا نجیب بارور را شماتت و تقبیح نماییم ؟

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی           به…

«
»

به بهانهء بزرگ داشت از روز کتاب

نویسنده : مهرالدین مشید

گرامی داشت از روز کتاب به مثابۀ ارجگذاری به آگاهی پروری

امروز روز کتاب و در واقع روز آگاهی، آزادی و عدالت است؛ زیرا که کتاب نماد آگاهی، آزادی و عدالت است و در عین حال  آگاهی بخش و آزادی پرور و آزادی گستر و عدالت پرور داد گستر نیز می باشد. یگانه رهنما و رفیق صمیمی تنهایی ها است که هم رهبر است و هم رهنما و در ضمن هم یار است و هم مونس که نظر به این آیت “وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي” گره های ناگشودۀ زبان نیز می باشد. دوری از کتاب به معنای بیگانگی با فرهنگ و تمدن بشری است؛ زیرا کتاب یگان معرف ارزش های مادی و معنوی جامعۀ بشری است. آنجا که کتاب است، بدون تردید در آنجا آگاهی وانسانیت است و سرشار از نسیم گوارای عقلانیت است. این در صورتی که حق کتاب داری به معنای این سه شرط که ” سوق و بوق و صندوق اش نسازی” به خوبی رعایت شود تا از اتهام بار بودن کتاب بالای مرکب شریف رهایی یافت و کتاب هم از زیر کوله بار اسارت نجات پیدا کند و از سوی هم تفاوت میان خَواندن و خواندن آشکار شود تا “سیاه روی شود هرکه در او غش باشد” و کتاب هم مظان اتهام بیرون شود.

کتاب نه تنها امانت دار تمدن و فرهنگ؛ بل امانت دار تاریخ وهویت نیز می باشد. چنانکه کتیبه های باستانی معرف تاریخ و زبان و فرهنگ هر کشور اند و یگان منابع موثق برای معرفی هویت یک قوم است. بالنده گی و پویایی ملت ها را در واقع علاقمندی آنان به خواند و مطالعه رقم زده  و خواندن کتاب است که در واقع میزان آگاهی وسرنوشت تاریخی ملت ها را کلید می زند واز سیر آفاق و انفس انسان را آگاه می سازد. از همین رو است که می گویند، ملتی که تاریخ خود را نشناخته است و در واقع از شناخت خودش محروم مانده است. هدف از ذکر این آیت در قرآن که می گوید، بروید سیر کنید در زمین خدا تا از راز خلقت و آفرینش آگاهی پیدا کنید، ترغیب انسان ها برای آگاهی از احوال پیشینان است تا از تجارب خوب آنان استفاده کنند و بهره بگیرند واز تجارب زشت آن اجتناب نمایند. از همین رو کتاب های سیاحتی مانند سفر نامۀ  ناصر خسرو، ابن بطوطه و زایر چینی ایوان تسانگ مهم و خواندنی اند؛ زیرا این کتاب ها نه تنها فرهنگ ها و تمدن های گوناگون را به معرفی می گیرند؛ بلکه تجارب فرهنگی و غنای فرهنگی ملت ها را در طور تاریخ نیز به نمایش گذاشته اند. از همین رو بودکه راویان در اسلام قدمت دارند و هرچند با تاسف که بنا بر دخالت ها و کم مهری ها راویان بوسیلۀ فقها عقب زده شدند.

کتاب و خواندن دو واژهء لازم و ملزوم اند؛ یعنی هر جا که کتاب است، آنجا طنین نوید بخش و الهام انگیز خواندن بلند است و صدای ملکوتی جبریل در زگنال های وحی بلند است و گویی برای پیامبر می گوید، “اقرا” یعنی بخوان، از همین رو بوده که قرآن از مصدر “قرا ” گرفته شده است. قرآن از آن رو با خواندن آغاز شد و نخستین کلام خدا برای پیامبر کلمهء بخوان برگزیده شد تا انسان ها ملتفت شوند که دین با خواندن از آن رو پیوند ناگسستنی دارد که هدفش گسترش توحید و تامین عدالت در موجی از آگاهی و با باری از عقلانیت در جامعهء بشری است. از همین رو مفهوم فلسفهء ذاتی کتاب خواندن است که با نوشتن آغاز می شود و واژهء کتاب که در اصل اسم است، از مصدر “کتبا” گرفته شده است و معنای نوشتن را می دهد. به هر روی، حالا که امروز روز کتاب است، چه زیبا است که امروز کتاب و خواندن را گرامی داشت تا از کتاب پاسداری کرد و سپاس را بر او هدیه نمود و بر کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک التزام بست تا بر رسم رادمردی جوانمردی پابدار ماند و از نامردی و نامردمی ها فرسنگ ها فاصله گرفت و از توطیه گران دوری کرد و با توطیه گران آگاهانه مقابله کرد تا به رسم کتاب داری صادقانه پیمان بست. کتاب نه تنها نماد آگاهی، آزادی و عدالت است، بل نماد تمدن و فرهنگ نیز است، فرهنگ یعنی تمامی ارزش های معنوی که کافی و موثر اند و تمدن هم تمامی ارزش های معنوی که به نحوی از انحا در طبیعت به شکل آبده ها و بنا های تاریخی و و یا در سامان و آلات رسوب کرده اند. کتاب در واقع نمادی از کتیبه های ماندگار اند که هنوز هم بسیاری از آنها در دل زمین پنهان مانده اند. آثار باستانی به شکل کتیبه ها که در اثر حفر کاری ها از زیر آوار های خاک پیدا شده اند و معرف کهن ترین تمدن بشری اند و در سینۀ خود ارزش های معنوی کشور ها را از هزاران سال بدین سو منتقل کرده اند. در واقع کتاب های بزرگی اند که هستی شان گواه بر هستی مادی و معنوی یک کشور است. با این تعریف کتاب نماد هویت است، هویت انسانی، تاریخی، فرهنگی و ملی و بالاخره تمامی هویت ها را احتوا می کند.

پاسداری از کتاب پاسداری از فرهنگ کهن  و پرغنای کشور است که ظرفیت بالنده گی و پویایی دارد. فرهنگی که پیشینۀ کهن چند هزار ساله  دارد و با تمدن اوستایی و باختری آغاز و در یک سیر تکاملی پس از آمیزش با تمدن یونانی، تمدن یونانی و باختری و با آمیزش با تمدن بودایی، تمدن یونانی بودایی و بعدتر تمدن های ساسانی و اسلامی هم گره می خورد. با آمدن اسلام در افغانستان تمدن اسلامی در خراسان بیشتر از هر کشوری رو به شگوفایی نهاد و با توجه به روحیۀ آزاد اندیشی و استقلال فکری در فرهنگ و تمدن اسلامی دانشمندانی در عرصه های گوناگون علوم، عرفان ، کلام و فقه و فلسفه در خراسان ظهور نمودند.

عصر اسلامی، روزگار شکوفایی خردگرایی و اوج دانش‌های تجربی و علمی و فلسفی بود. در این عصر دانشمندانی را در زمینۀ فلسفه، ریاضی، ستاره‌شناسی، هندسه، جبر، مثلثات، گیاه‌شناسی، زمین‌شناسی، طب، معدن، معماری، داروسازی و… داریم که سال‌های سال آثار شان مورد استفاده در اروپا بوده اند. این تحول چشمگیرتا پیش از قرن ۱۳ و ۱۴ همزمان با تسلط اشاعره دوران شگوفایی داشت. چنان که جورج سارتن در کتاب “مقدمه‌یی بر تاریخ علم” با مشاهدۀ پیشرفت مسلمانان، قرن نهم میلادی را قرن اسلامی خوانده و نوشته است ‌:‌ اطمینان دارم که در کشورهای دیگر کار فکری کاهش نیافت، ولی فعالیت عالمان مسلمان بی‌نهایت والا بود. آنان در آن روزگار معیار و ملاک تمدن بودند. فعالیت آنان در هر زمینه برتر بود(۱) وی همچنان نیمۀ اول سدۀ نهم را عصر خوارزمی یاد می‌کند و می‌نویسد:‌ بزرگترین ریاضی‌دان عصر… بیش از هر نویسندۀ قرون وسطایی در افکار ریاضی موثر واقع شد. وی خوارزمی را از بنیانگذاران انالیز یا الجبر جدا از هندسه خوانده است. . (۲) وی نیمۀ دوم قرن نهم را عصر رازی می‌خواند و می نویسد: رازی پزشک، فزیک‌دان، کیمیاگر، بزرگترین پزشک بالینی در اسلام در قرون وسط بو و او را نیای استادان کیمیا دانسته است و به ادامه نوشته است که کتاب الحاوی او دایره‌المعارف عظیم طبی است. رازی تحقیقاتی در وزن مخصوص به‌وسیلۀ مایعات انجام داد. برای طبقه‌بندی اجسام شیمیایی کوشش‌هایی کرد. (۳). وی نیمۀ دوم عصر ۱۰ میلادی را قرن ابوالوفا خوانده و نوشته، کسی که در توسعۀ مثلثات سهم چشم‌گیر دارد. قضیۀ “جیب”ها را در مثلثات کروی تعمیم داد؛ جدولی از تانجانت‌ها را محاسبه کرد؛ قطر سکانت و کوسیکانت را معرفی کرد و رابطۀ شش مثلثات را شناخت و کشف نمود. نیمۀ اول قرن ۱۱ را عصر بیرونی خوانده و ‌نوشته است: ‌گزاف نخواهد بود اگر بگوییم که این دوره نشانۀ اوج فکر قرون وسطایی بود. وی از دانشمندان بزرگی چون؛ ابن یونس،‌ ابن هیثم، ابوریحان بیرونی، ابن سینا، علی بن عیسی‌ یاد آور می شود. وی نوشته ، بیرونی از بزرگترین دانشمندان اسلام و یکی از بزرگترین دانشمندان همۀ اعصاراست کهروح انتقادی و سعۀ صدر داشت. وی عشق به حقیقت و جسارت فکری  او را ستوده است. (۴). دربارۀ همین بیرونی دانشمند عجم بود که خاورشناس فرانسوی ژاک بوآلو می‌نویسد:‌ دایم در پی واقعیات بود… ذهنش منطق ریاضی داشت. در آغاز قرن ۱۱ دارای استعداد و روح علمی به معنای امروز کلمه بود. (۵)

با تاسف که این فرهنگ و تمدن بزرگ پس از سیطرۀ اشاعره  آسیب فراوان دید و بر دوره های شگوفایی فرهنگی مانند دوره های رازی و عصر ابوالوفا و ابن سینا و البیرونی پایان داد که در آن زمان علوم در بخش های گوناگون بویژه در حوزه های طب، ریاضی و نجوم و فلسفه به شگوفایی رسیده بود و غرب در واقع ریزه خوار علوم و فلسفهء شرق بود. پس از سیطرهء اشاعره و جبرگرایی در فرهنگ و سرکوب معتزله و رسم آزاد اندیشی، صاعقهء چنگیز که ویرانی های وحشت بار آن سرخط تاریخ است. چنگیز سمرقند را چنان ویران کرد که تا ۶۰ سال در آن گیاه نمی رویید، در مرو تنها ۴ تن زنده ماند و در نیشاپور از جمله شهر بزرگ دیگر خراسان در اصل انسانی نماند و نیشاپور برای بیرون کردن زنده به گور ها ۳۰ هزار اجاره داده شد. پس از آن در قرن ۱۷ دوران تباهی و ویرانی بر خراسان حاکم گردید. خراسان بزرگ که زمانی مرکز دانش و هنر بود و شاهد دوران مکتب های هنری و ادبی بلخ، بخارا، نیشاپور و هرات بود. بین امرای شیبانی های ماورالنهر، صفوی فارس و مغول های هند تقسیم شد و پس از آن سرنوشت این خطه با تهاجم استعمار گره خورد که در نتیجهء این تهاجم قوم گرایی و ناسیونالیسم جای وحدت اسلامی و وحدت ملی را گرفت و مکر، فریب و نیرنگ کارگر شد و ذهنیت سازی های استحماری بوجود آمد که نه تنها تاریخ و فرهنگ ما را مسخ نکرد؛ بلکه برای ما تاریخ و فرهنگ هم درست کرد و با تاسف که با حضور خانواده های مزدور و شهزاده گان فروخته شده و خود فروخته این روند هنوز هم ادامه دارد. این ترفند پس از رهایی مخفیانهء امیردوست محمد در شمالی و تسلیم شدن به انگلیس آغاز شد و با تسلیمی شاه شجاع به انگلیس و امضای معاهدهء گندمک بوسیلهء یعقوب خان که پیش از آن امیر دوست محمد و شاه سجاع معاهده های لاهور و جمرود را امضا کرده بودند ادامه یافت و با بدست آوردن عبدالرحمان نشان عالی ستارهء خدمتگذاری از انگلیس و با درآمدن حبیب الله در قیمومیت انگلیس بحیث معاش خوار او، و با خود فروشی کارمل و سایر خود فروشان به قدرت های استعماری و جهانخوار تداوم پیدا کرد.

حمایت از مزدوران و پشت دادن به کسانی چون احمدشاه ابدالی که در مرده ریگ خراسان بنیاد افغانستان نوین را گذاشت و دفاع نکردن از داعیهء شاه زمان که خواهان ادارهء کشور به گونهء مستقل بود و به همین گونه با حمایت نکردن از داعیه داران استقلال و آزادی چون شاه امان الله، احمدشاه مسعود و انگشت شمار کسانی دیگر سبب شد تا فرهنگ بیگانه گی و مزدور منشی در کشور رایج پیدا کند و تلاش های اندک مردانی از زمام دارانی از خانوادهء سدوزایی و محمد زایی چون تیمور شاه درانی و امیر نصرالله خان کاکای امان الله بجایی نرسد و با سرنگونی امان الله و هجوم شوروی به افغانستان و حاکمیت طالبان با پشتیبانی پاکستان و برخوردار از حمایت تبلیغاتی شماری لیبرال ها و تکنوکرات های پیمان کار با کمپنی بونیکال امریکایی و جنگ با تروریزم افغانستان را به روزگار کنونی رسانده است که با تاسف حکومت های بعد از طالبان هم به نسبت عدم مدیریت درست کشور را به کام مفسدان بزرگ و غارتگران زمین و مافیا های اقتصادی و سیاسی افگند و حکومت ضعیف و فاسد و دست و پای بین بیگانه محصول آن است. خودببگانگی های مفرط تاریخی و فرهنگی، فرهنگ دشمنی، کوتاه نگری، نبود برنامه های فرهنگی تاثیر گذار، فرهنگ ببگانه پروری، خود بیگانگی های فرهنگی و سرخورده گی های اجتماعی و آشفتگی های سیاسی و اقتصادی امروز همه پیامد های ناگواری اند که اکنون مردم افغانستان را در آتش تروریزم می سوزاند تا زمانی که به کتاب دوباره رجوع نکنیم و به خردگرایی های قرون نخستین اسلامی و رونسانس دینی، درک و جذب عناصر بالندهء فرهنگی غرب روی نیاریم و توجه به نهاد های فرهنگی، برنامه ریزی های فرهنگی، سرمایه گذاری های فرهنگی، ایجاد مارکیت های کلان کتاب و ایجاد بازارچه های کتاب، اختصاص پول در عرصه های فرهنگی، تقویت اکادمی علوم، انجمن های اجتماعی، فرهنگی و را در اولویت قرار ندهیم؛ باز هم درگیر تعصب قومی و زبانی باشیم و قافله سالاری استعمار را ترک نکنیم. د راین صورت روزگار ما چنین باد و بدتر از این خواهد شد و در آن صورت کتاب پیش و ما از عقب کتاب برای همیش لالهان و سرگردان خواهیم بود و توطیه چینی برضد یکدیگر زیر نام فوم و مذهب و زبان، جهل ، جور و قوم گرایی و زبان ستیزی های داخلی تیغ از دمار مردم ما بیشتر بیرون خواهد کرد و قرن های دیگر از قافلهء تمدن بدور خواهیم ماند و تروریزم بر ما غلبه حاصل خواهد کرد و نه تنها نسل امروز؛ بلکه نسل فردا ها هم برای همیش مفلوک باقی خواهند ماند و با مسوءول خواندن ما برما نفرین خواهند فرستاد.

از فیض و برکت کتاب است که امروز آثار گرانبها و گرانسنگ عرفایی بزرگی چون منصور حلاج، بایزید بسطامی، ابن عربی، صدرالدین قونیوی، مولانای روم، سعدی، حافظ و ده ها عارف و شاعر دیگر و دانشمندانی چون خوارمی، ذکریا رازی، البیرونی، ابوالوفا، ابن رشد،  ابن بطوطه و ده های دیگر را در اختیار داریم و از اندیشه های عرفانی و علمی آنان آگاهی داریم. با خواندن این کتاب ها است که از سیر و صعود فرهنگی خویش در طول تاریخ آگاهی پیدا می کنیم که این همه از برکت کتاب و خواندن است؛ پس .پاسداری از کتاب پاسداری از ارزش های فرهنگی و مدنی و تمامی ارزش های مردم سالاری و حقوق و آزادی های بشری که همگی در کتاب بهم پیوند خورده و یگانه نقطهء تلاقی آنها را تشکیل داده است. با این تعبیر پاسداری از کتاب پای بندی به تمامی اصول و ارزش هایی است که قافلهء در خون تپیدهء مردم افغانستان را به منزل مراد رساند و کشتی توفان زده و در گل نشستهء شان را به ساحل مراد رهنمون شود؛ اما با تاسف از آنجا که تمامی پدیده ها در طبیعت پس از اوج ناگزیر باید حضیضی را بپیمایند و کتاب هم از این سیر و صعود و نزول درامان ماندنی نیست. کتاب که نماد تمدن چندین هزار سالهء بشری است، اکنون با توسعه و پبشرفت فناوری و انترنیت و ماهواره ها در خم و پیچ دشواری قرار گرفته است که باید از آن پاسداری و نگهداری کرد و نگذاشت تا فرهنگ کتاب داری و کتاب خوانی به موزه های تاریخ برود. یا این که با افزایش کتاب خانه های الکترونیک کتاب خانه ها به موزیم ها تبدیل شوند. هرچند هر کدام جای خود را دارد و اما آنچه مسلم است، این که نسل های بعدی با کتاب ببگانه تر می شوند و میموری یا ذخیره های کوچک کلمات جای هزاران هزار کتاب را گرفته اند. پس جا دارد تا به بهانهء روز کتاب، در رابطه به نجات کتاب و فرهنگ کتاب خوانی باید نوشت ونظر داد تا یک بانک معلوماتی برای نجات کتاب از رفتن به موزه های تاریخ تهیه و ترتیب شود تا رسالت انسان در برابر کتاب زیر پرسش نرود و کتاب هم بجای شکوهمندش تمکین کند و از گزند حوادث درامان بماند و درفش دعوت جاودانه اش در قله های بلند غرور در اهتزاز بماند و از تاراج وغارت کرگسان درامان بماند. با تاسف که امروز فرهنگ کتاب خوانی در کشور خیلی کاهش یافته و جای آن را مطالعات مقطعی و گذرا گرفته است که حلال مشکلات نیست و ناپاسداری به بار امانت چندین هزار ساله است . از سویی هم کتاب را از اسارت سیاه دلان و فاشیستان و قوم گرایان و ستمگران نجات داد تا مبادا کتاب در اسارت زر و زور و تزویر برود و قامت بلند و با شکوه آ ن خمیده شود و خدای نخواسته، داشته های هزاران سال بشر یک سره نابود شود و چون طالبان که در چند ساعت تمدن دو هزار سالهء بودا را تخریب کردند و با دست یازیدن به یک جنایت فرهنگی بر صلصال و شمامه حمله ور شدند و قامت استوار بودا را که از سال های سال بدین سو باشکوه تر از صلابت کوه ها سر بر آستان غرور می سایدند، به گونۀ خیلی بیرحمانه و ضد انسانی به زمین افگندند و تخریب کردند. جنایتی که شاید در تاریخ حتا یدنام ترین مهاجمان تاریخ مانند چنگیز و هلاکو هم مرتکب نشده اند. هرچند شماری ها کتاب سوزی بغداد را بوسیلۀ هلاکو با ترغیب نصیرالدین طوسی یادآور شده اند و اما شماری منابع آن را رد کرده اند.

صلصال و شمامه در واقع کتاب بزرگی بودند که تمدن و فرهنگ دو هزار سال پیش از امروز در سیمای شان مجسم بود و با خواندن آن هر سیاحی از عظمت تمدنی و فرهنگی آن روزگاران آگاهی می یافت. کتابی که از هویت تمدنی و فرهنگی ما پرده بر می داشت و تو بودن ما را گواه بود؛ اما طالبان تمدن سوز و فرهنگ ستیز به فرمان نظامیان پاکستان دست به جنایت بزرگ فرهنگی زدند و خواستند، با سرنگونی بودا،  فرهنگ و تمدن باستانی این سرزمین را سرنگون کنند.

پس چیزی سزاوارتر از کتاب و ستایش آن نیست و ریختن هر دری در پای کتاب نه تنها ارزشمند است که ارزش آفرین نیز می باشد. ملت های با فرهنگ دوستداران کتاب اند و یگانه همدم وهمراز شان کتاب است. کتاب است که پرسش ها را پاسخ می گوید و ناگفته ها را بیرون می دهد واز راز های پیدا و پنهان پرده بر میدارد. برتری اقوام در طول تاریخ علاقمندی آنان به کتاب و خواند بوده است. از همین رو کتاب خوانی ها که رسم ماندگاری در پنجشیرو سایر ولایت های کشور بویژه در شمال از گذشته ها رایج است، ریشه در کشش ادبی و فرهنگی دارد که مردم شب ها تا ناوقت دور هم جمع می شدند و کتاب خوانی می کردند و به خواندن کتاب از دل و جان گوش می دادند و از آن لذت می بردند.  اقوامی که با کتاب پشت داده اند، همیشه جاهل و ناآگاه مانده و هراز گاهی قافله سالار استعمار قدیم و جدید بوده اند. بزرگ داشت از کتاب و روز کتاب بزرگ داشت از انسانیت، تاریخ، تمدن و فرهنگ است و پاسداری ازاین ارزش ها نیاز به ارجگذاری به کتاب دارد. بسا سپاس از یونسکو که این روز را به نام کتاب برگزیده است. یاهو

 

منابع

۱ –  سارتن، جورج، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمۀ غلام‌حسین صدری افشار، وزارت علوم و آموزش، تهران: ۱۳۷۱، ص ( ۶۲۸)

۲ –  (سارتن، همان: ۶۵۴)

۳ –  (سارتن، همان: ۷۰۵).

۴ – (سارتن، همان: ۷۹۵-۸۱۵)

۵ –  پرویز ورجاوند، پیشرفت و توسعه بر بنیاد هویت فرهنگی، شرکت سهامی انتشار، تهران: ۱۳۶۸،  ص (۳۸)